واضح آرشیو وب فارسی:ايران دیپلماسی: اوباما و دغدغه اي به نام ايران
مهدي محتشمي، مديركل سابق آمريكاي وزارت خارجه در گفتاري براي ديپلماسي ايراني به تحليل سخنان اخير باراك اوباما در مورد حمله به ايران مي پردازد و معتقد است كه در شرايط كنوني آمريكا توان وارد شدن به يك درگيري نظامي ديگر را ندارد.
ديپلماسي ايراني: باراك اوباما، رئيسجمهوري ايالات متحده آمريكا هفته گذشته در يك مصاحبه تلويزيوني نسبت به پرمخاطره بودن حمله به ايران هشدار داد و بار ديگر بر حل مساله هستهاي ايران از طريق ديپلماتيك تاكيد كرد. او گفت «هر نوع فعاليت نظامي ديگر در خليج فارس، مخرب است و تاثير عميقي بر ما ميگذارد و ميتواند بر قيمت نفت تاثير زيادي داشته باشد. ما هنوز نيروهاي خود را در افغانستان كه هممرز ايران است نگه داشتهايم. اما ترجيح ميدهيم كه مساله از طريق ديپلماتيك حل شود.» صحبت هاي اوباما اشاره به بحث هايي است كه مقامات اسرائيلي در مورد لزوم حمله به ايران به راه انداخته اند. سه روز پيش از آن روزنامه «واشنگتن پست» به نقل از وزير دفاع آمريكا مدعي شده بود كه اسراييل از اواسط بهار تا اوايل تابستان ۱۳۹۱ حمله به ايران را آغاز خواهد كرد. اين روزنامه از قول لئون پانهتا نوشته بود «اسراييل به ما گفته است كه در حال بررسي يك حمله نظامي عليه ايران است و ما هم نگرانيهاي خود را به آنها گوشزد كردهايم.»
با اين حال باراك اوباما گفت كه فكر نميكند اسرائيل هنوز تصميمي براي واكنش - كه به تنشها دامن ميزند ـ درقبال ايران گرفته باشد، اما اين كشور «به درستي» نگران برنامههاي تهران است. با اين حال او ناگفته نگذاشت كه «اولويت اول من، امنيت آمريكا و البته امنيت اسرائيل است.» او همچنين از پاسخ به اين پرسش كه آيا در صورت قطعي شدن تصميم اسرائيل براي حمله به ايران و پيش از آغاز اين تهاجم، آمريكا در جريان اين تصميم قرار خواهد گرفت يا نه، خودداري كرد و تنها گفت: «همفكري نظامي و اطلاعاتي ميان ما و اسرائيل نزديكتر از گذشته است.»
انتخابات آمريكا
به نظر مي رسد كه اين سخنان بيش از هرچيز نشان دهنده وضعيت خاص اوباما در جريان انتخابات رياست جمهوري ايالات متحده باشد. كارزار انتخاباتي حداقل در ميان جمهوري خواهان كه بايد نامزد نهايي خود براي رقابت با اوباما در انتخابات ششم نوامبر آينده انتخاب كنند، چند ماهي است كه آغاز شده است. فضاي انتخاباتي، حداقل در حزب جمهوري خواه بسيار رقابتي است. به جز ران پال، ديگر نامزدهايي كه به رقابت با همدگير مي پردازند، نوك پيكان انتقادات خود را به سمت در سياست خارجي ايالات متحده در دوران باراك اوباما نشانه رفته اند. در موضوع سياست خارجي اوباما دو بحث بيش از مسائل ديگر مورد توجه قرار قرار گرفته است. يكي مسئله عراق كه بسيار مورد انتقاد جمهوري خواهان بوده است و ديگري نحوه برخوردي كه دولت اوباما با ايران داشته است.
معمولا در آستانه انتخابات چنين صحبت هايي صورت مي گيرد، حتي اگر در جبهه دموكرات ها هم مبارزات انتخاباتي مقدماتي برقرار بود چنين بحث هايي وجود داشت. لذا اولين مسئله اين است كه باراك اوباما تحت فشار رقباي انتخاباتي خود و جرياناتي از افكار عمومي قرار دارد. اين جريان هاي افكار عمومي بيشتر لابي اسرائيل و حامي اين سياست ها در امريكا و در راس آنها ايپك است. گرايشات حامي دولت اسرائيل كه بيشتر وظيفه منابع مالي انتخابات را بر عهده دارند و در دستگاههاي سياسي مهم آمريكا مثل كنگره، سنا و مخازن فكري و نهادهاي تصميمات ساز آمريكا نفوذ دارند، اوباما را در مسئله سياست خارجي خصوصا در مواجهه با ايران تحت فشار قرار مي دهند. بنابراين اوباما در ارتباط با فضاي انتخاباتي آمريكا از اين بابت تحت فشار است و تلاش مي كند كه به نوعي سياست هاي خارجي خود را با اين وضعيت و خواست ها تنظيم كند. در سخنراني وضعيت آمريكا [1] هم ديديم كه او به شدت در اين موضوع موضع گرفت و سياست هاي آمريكا در دولت خود را، از جمله خروج نيروهاي آمريكا از عراق كارآمد دانست.
شرايط آمريكا و حمله به ايران
به نظر مي رسد كه اسرائيل و آمريكا در ارتباط با حمله نظامي به ايران نمي توانند از همديگر منفك باشند. چرا كه اسرائيل به هيچ وجه قادر نيست كه اقدام و حركت نظامي در ارتباط با ايران انجام دهند كه حمايت و پشتيباني آمريكا را به دنبال خود نداشته باشد. اما آيا با توجه به شرايط ايالات متحده اين كشور آمادگي ورود به جنگي ديگر را دارد؟
سياست اوباما مبتني بر تقليل ساختار و بودجه نظامي آمريكا بوده است. يكي از تصميماتي كه اوباما اخيرا اتخاذ كرد، كاهش بودجه 640 ميليارد دلاري بودجه نظامي آمريكا در ظرف ده سال گذشته بوده است. اينگونه به نظر مي رسد كه با توجه به شرايطي كه آمريكا در عراق و افغانستان با آن مواجه شد، سياست اوباما بر اين است كه موضوع درگيري نظامي در كشورها به حداقل خود برسد.
از سوي ديگر وضعيت و شرايط اقتصادي آمريكا ايجاب نمي كند كه بتواند در يك درگيري نظامي جدي وارد شود. كما اين كه در مسئله ليبي شاهد بوديم كه اگر چه آمريكا در اتخاذ تصميماتي در قالب ناتو و شوراي امنيت مبني بر حمله به ليبي فعال بود، اما آمريكا كمترين تاثيرگذاري مستقيم را در اين درگيري نظامي داشت. لذا به نظر مي رسد كه دولت اوباما (و حتي جمهوري خواهان اگر در انتخابات بعدي موفق شوند) با اين واقعيت روبرو است كه شرايط كنوني آمريكا با ده سال گذشته كه به عراق حمله كردند كاملا متفاوت است و اين كشور نمي تواند به سادگي وارد درگيري نظامي با ايران شود.
از ديگر سو نبايد فراموش كرد كه قطب بندي هاي سياسي منطقه اي و بين المللي نيز به گونه اي شده است كه اتخاذ چنين تصميمي را بسيار سخت مي كند. ما در حال حاضر در تحولات سوريه شاهد هستيم كه روسيه تاكنون دو بار به وتوي قطعنامه شوراي امنيت در مورد سوريه پرداخته است و مانع از هرگونه اقدام جامعه بين المللي در بحران سوريه شده است. به نظر مي رسد كه روسيه دچار نوعي سرخوردگي سياسي شده است و روسها احساس مي كنند كه در اين سالها در تعاملات بين المللي كلاه بزرگي بر سر آنها رفته است. يعني در موضوع افغانستان، عراق، ليبي و مسائل ديگر روسيه با آمريكا همكاري كرد. اما عليرغم قولهايي كه آمريكايي ها به آنها دادند كه منافع آنها را تامين كنند، در نهايت اين اتفاق صورت نگرفت و باوجود بحث هايي كه بين آمريكا و روسيه در مورد مسئله سپر دفاع موشكي صورت گرفت سرانجام سپر دفاع موشكي در تركيه مستقر شد كه مقامات روسي رسما اعلام كردند كه اين براي جلوگيري از خطر ايران نيست بلكه تهديد روسيه است. پس از اين اتفاق، روسيه نيز درصدد مقابله برآمد و در مسئله سوريه به سختي در مقابل قطعنامه شوراي امنيت ايستاد. لذا عملا ديده مي شود كه درگيري هايي كه در زمان جنگ سرد بين روسيه و آمريكا وجود داشت مجددا در حال نضج گرفتن است.
در كنار اين ها افكار عمومي نيز از به راه افتادن جنگ ديگري در منطقه استقبال نمي كند. نه تنها افكار عمومي منطقه بلكه افكار عمومي آمريكا و دنيا نيز با اين اقدام مخالف است. هفته گذشته، گروههاي ضدجنگ و فعالان حقوق بشر در بيش از ۷۰ شهر در آمريكا و برخي ديگر از كشورها، در انتقاد به بسترسازي آمريكا و اسراييل براي اقدام نظامي احتمالي عليه ايران دست به تظاهرات زدند. افزايش گمانهزنيها درباره حمله احتمالي نظامي اسراييل به ايران جدا از واكنش فعالان ضدجنگ، واكنش مقامات كشورهاي منطقه را در روزهاي اخير به دنبال داشته است.
اوباما زير فشار اسرائيل
لذا اين مجموعه مسائلي است كه در تحليل نهايي دولت اوباما و در آينده شايد جمهوري خواهان را به اين مسئله رهنمون كند كه فضا و شرايط كنوني براي جنگ با ايران مناسب نيست. اين كه اسرائيلي ها به تحريك مقامات آمريكايي مي پردازند و با فضاسازي تبليغاتي تلاش مي كنند كه فضا را آلوده و تهديد آميز و آماده برخورد نظامي با ايران نشان دهند واقعيت غير قابل انكاري است. به نظر مي رسد دولت امريكا از يك طرف با واقعيت هاي ذكر شده روبروست و از طرف ديگر فشار تبليغاتي كه مجامع و لابي هاي يهودي و حاميان اسرائيل وارد مي كنند.
از سوي ديگر سالهاست كه مقامات آمريكايي در صحبت هاي خود در مورد ايران مدعي شده اند كه همه گزينه ها بر روي ميز قرار دارد. آنها براي حفظ آبروي خود هم نمي توانند اعلام كنند كه اين گزينه ديگر بر روي ميز نيست چرا كه نمي توانيم به آن دست بزنيم. بنابراين دولت آمريكا تلاش مي كند به صورت كج دار و مريز اين سياست را اعمال كند.
اما كليه تحركات اخير و رفت و آمد هايي كه مقامات دولت آمريكا و اسرائيلي ها داشته اند بر اين اساس بوده كه اسرائيل را متقاعد كنند كه دست از اين جنگ تبليغاتي بردارد. چون كه همه مي دانند كه اسرائيل بدون پشتوانه آمريكا قادر نيست كه چنين تحركي را انجام دهد. آمريكا نيز علي ظاهر ارزيابي نسبتا صحيحي از توان ايران دارد و اين كه ايران با مسئله عراق و مسائل ديگر تا حدي متفاوت باشد.
تحريم ايران
مسئله ديگري كه استفاده از گزينه نظامي را در شرايط كنوني منتفي مي كند تحريم هاي وضع شده عليه ايران است. به نظر مي رسد غرب قصد دارد فرصت بيشتري به تحريم ها دهد و با توجه به قطعنامه هايي كه صادر و تحريم هاي يكجانبه اروپا و آمريكا اثرات تحريم را ببينند. از آنجا كه افكار عمومي منطقه، آمريكا و ديگر كشورها با درگيري نظامي با ايران مخالف است، غرب تلاش مي كند كه فشار خود را بر تحريم ها بگذارد بلكه از همين بحث تحريم ها بتوانند نتيجه اي بگيرند. آمريكا و اروپا با تصميم دسته جمعي در مورد تحريم بانك مركزي و نفت ايران تلاش مي كنند كه فشار فلج كننده اي به اقتصاد ايران وارد كنند. آنها در ماههاي گذشته بيشترين فشار را بر شركاي اقتصادي نزديك ايران نظير هند، چين، تركيه و كره جنوبي گذاشته اند تا ايران نتواند به راحتي به درآمد حاصل از فروش نفت خود دست يابد. به نظر مي رسد تحريم ها در وضعيت و شرايط اقتصادي كشور چندان بي تاثير هم نبوده و نيست .
لذا به نظر مي رسد در حال حاضر آنها بخواهند فرصتي به تصميمات دسته جمعي بدهند چرا كه هيچ يك از كشورهاي اروپايي با ايده درگيري نظامي با ايران كه تندروها در آمريكا يا اسرائيلي ها مطرح مي كنند موافت ندارند و بيشتر تمركزشان بر اين است كه از طريق ديپلماسي، فشارهاي اقتصادي و تحريم ها بتوانند به نتايجي در مورد ادعاهايي كه در مسائل مورد اختلاف با ايران از جمله برنامه هسته اي ايران دارند دست يابند.
بر اساس آنچه گفته شد، اوباما احتياج دارد كه از يك طرف در كارزار انتخاباتي آمريكا جناح هاي تندرو را تا حدي ساكت كند و به نوعي با آنها تعاملي داشته باشد و از سوي ديگر با و اقعيت هايي روبرو است كه به هيچ وجه اجازه نمي دهد كه در آستانه انتخابات آمريكا افكار عمومي مردم آمريكا و دنيا معطوف به مسائلي شود كه آمريكا توان انجام آن را ندارد.
------------
[1]State of Uniun
دوشنبه|ا|24|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران دیپلماسی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 113]