محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830793694
انقلاب 57 و كاركرد رسانهها
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: انقلاب 57 و كاركرد رسانهها
جام جم آنلاين: رسانههاي نظام شاهنشاهي بدون توجه به بافت فرهنگيـ اجتماعي خصوصيات مخاطبان خويش، به توليد برنامههاي پرزرق و برق ميپردازند. در مطبوعات آگهي فروش مشروبات الكلي بدون پرده پوشي و همراه با تصاوير اغواگر به چاپ ميرسد و تلويزيون هم پر است از سريالهايي كه مصرفگرايي حرف اول و آخرشان است. به غير از تلويزيون ايران، تلويزيون ارتش ايالات متحده كه در سال 1339 با دريافت مجوز از دولت فعاليت خود را آغاز كرده بود نيز به پخش برنامههايي مطابق با فرهنگ، آداب و رسوم آمريكايي ميپرداخت.
با شروع خيزشهاي مردمي جهان عرب، «بن علي» و «مبارك» كه به پايين كشيده شدند، ديگراني به اوج رسيدند. يكيشان «مارك زاكربرگ» جوان بود و فيس بوكي كه در بطن انقلاب قرار داشت.آنقدر كه اين جوان 27 ساله به «جي8» دعوت شد و در كنار بزرگان عرصه سياست غرب عكسهايي تمامقد گرفت.
پيوندي چنين ميان رسانه و انقلاب، البته، صبغهاي طولانيتر دارد؛ ميتوان از «پراودا» مثال آورد كه براي تسجيل قدرت بلشويكها در انقلاب اكتبر راهاندازي شد يا از سيان.ان در جنگ خليج؛ اين دومي آن قدري تاثيرگذار بود كه فيلسوف فرانسوي «بودريار» را به نگارش رساله معروف «جنگ خليج هرگز روي نداد» واداشت.
تفصيل بيشتر اين موارد موضوع اصلي اين نوشتار نيست و از حوصله آن خارج است بلكه به اقتضاي چنين روزهايي اين فرصت فراهم آمده است تا درخصوص نسبت رسانه و انقلاب اسلامي 57 اندكي تامل كرد.
براي مطالعه و بررسي نقش رسانهها در آن دوران، توجه به رويههاي تاريخي ارتباطي ايران ضروري به نظر ميرسد (البته به قدري كه در حوصله اين مقاله بگنجد).
غلبه رسانههاي سنتي
در دوران تسلط ارتباط شفاهي و چهره به چهره در جامعه ايران، قهوه خانهها به محلي براي اجتماع مردم تبديل ميشدند. در آنجا بود كه ميان مردم بحث در ميگرفت؛ بحثهايي در انتقاد از حكومت.
در روايت مورخاني مانند تاورنيه از قهوهخانههاي ايران در دوران شاه عباس اول هر زمان كه انتقادها از حكومت بالا ميگرفت شاه از ترس اين كه كار به فتنهانگيزي كشيده شود، محدوديتهايي براي وقتگذراني مردم در قهوهخانهها قائل ميشد.1
علاوه بر اين، مساجد نيز از ديگر محلهاي تجمع عمده ايرانيها محسوب ميشدند. در بسياري از وقايع و تحركات ملي، مسجد جايگاهي ويژه داشته است.
توجه مردم به مناسك مذهبي سبب شد تا روحانيون و علماي ديني، رفتهرفته به يكي از مراجع عمده فكري ايرانيها تبديل شوند.
روحانيون نيز از منبر، خطبه و وعظ براي رساندن و انتقال پيام خود استفاده ميكردند؛ خصيصه چهره به چهره بودن و عدم يا حداقل پارازيت در جريان ارتباطي، به كارايي اين رسانه كمك شاياني ميكرد.
اين رسانههاي سنتي البته در طول زمان رقيبهايي هم به خود ديدهاند. همچنان كه در دوره ناصري با «كاغذ اخبار» ميرزاصالح شيرازي، روزنامه متولد و در انقلاب مشروطه به تريبون غالب آزاديخواهان بدل شد.
كمي بعدتر، در دوره «متين دفتري» نخستين فرستنده راديويي آغاز به كار كرد و بعدها هم پاي تلويزيون توسط «ثابت پاسال» به ايران باز شد.
با اين همه، در دوران مبارزه مردم ايران عليه نظام شاهنشاهي، مسجد جان دوبارهاي ميگيرد و شكلهاي جديد رسانهاي نيز خود را باز مييابد.
رسانه مدرن، جامعه سنتي
محمدرضا شاه پهلوي، در حالي با اشتياق تمام پروژه مدرنيزه كردن ايران را پيش ميبرد كه هنوز بخش وسيعي از جامعه ساختارهاي سنتي خود را حفظ كرده بودند.
اين بدقوارهاي موجود در جامعه حتي از نگاه «اليعرز تسفرير» رئيس شعبه منطقهاي موساد -كه در آن دوران در ايران به سر ميبرده ـ دور نمانده است.
او مينويسد «در تهران، به عنوان يك پايتخت مدرن هنوز جويها روي باز دارند و در آن آب روان جاري است. حتي در برخي از نقاط شهر كودكان در اين جويها بازي ميكنند و زنان با آن رخت ميشويند و به نظافت ميپردازند.»
رسانههاي نظام شاهنشاهي بدون توجه به بافت فرهنگيـ اجتماعي خصوصيات مخاطبان خويش، به توليد برنامههاي پرزرق و برق ميپردازند.
در مطبوعات آگهي فروش مشروبات الكلي بدون پرده پوشي و همراه با تصاوير اغواگر به چاپ ميرسد و تلويزيون هم پر است از سريالهايي كه مصرفگرايي حرف اول و آخرشان است.
به غير از تلويزيون ايران، تلويزيون ارتش ايالات متحده كه در سال 1339 با دريافت مجوز از دولت فعاليت خود را آغاز كرده بود نيز به پخش برنامههايي مطابق با فرهنگ، آداب و رسوم آمريكايي ميپردازد.
كار به جايي رسيد كه در جشن هنر شيراز، يك گروه تئاتر فرانسوي به اجراي نمايشي با درونمايه جنسي و ظاهر نامناسب بازيگرانش پرداخت؛ نمايش، آنقدر وقيحانه بود كه سفير انگليس با تعجب اظهار داشته بود كه اجراي اين نمايش در منچستر هم سروصدا به پا ميكرد!
اين در حالي بود كه اكثريت جامعه از تعلقات مذهبي برخوردار بودند. همچنان كه نتايج نظرسنجي پژوهشكده علوم ارتباطي و توسعه ايران ـ كه در 23 شهر و 52 روستاي ايران و يك سال قبل از انقلاب انجام شده بود ـ نشان ميداد؛ براساس اين تحقيق، 83 درصد مردم ايران بهطور مرتب نماز ميخوانند و 75 درصد نيز به حجاب اعتقاد دارند.2
در چنين شرايطي، ابتذال رسانهاي حاكم براي مردم سخت ناخوشايند و غيرقابل تحمل ميكرد. دستگاههاي تبليغاتي شاه اما يكسره به تمجيد از برنامههاي محمدرضا ميپرداختند و با حذف ارتباط دوسويه و اعمال پروپاگانداي سياسي، رفتهرفته موجب ايجاد فاصلهاي عميق ميان مردم و حكومت شدند.
عدم ارائه تصوير واقعي از جامعه ايران، شاه را به اتخاذ سياستهايي تشويق ميكرد كه نتيجهاي جز دامن زدن به تضادهاي موجود در جامعه نداشت.
از طرفي ديگر، محمد رضا با تقليد از الگوي توسعه آمرانه پدر، به حذف مطبوعات آزاد و صداهاي مخالف پرداخت. شاه پس از دوره آزادي نسبي سالهاي 20ـ30، گونهاي از روزنامهنگاري مطيع و غيرسياسي را به وجود آورد.
تلويزيون را هم پس از 12 سال از قيوميت بخش صورت خصوصي خارج و به انحصار خود درآورد. برآيند همه اين اقدامها، وسيعتر شدن دامنه نارضايتيها بود كه براي مبارزه خود سلاح «سكوت» را برگزيده بودند.
تحركات رسانههاي خارجي
البته جداي از عملكرد رسانههاي داخلي، نقش رسانههاي خارجي نيز در بحبوحه انقلاب حائز اهميت است.
در آن دوران جيمي كارتر در آمريكا با شعار تبليغاتي «حقوق بشر» روي كار آمد؛ شعاري كه بعد از رسوايي واترگيت و شكست ويتنام ، اقدامي ترميمي براي وجهه آمريكا در افكار عمومي به حساب ميآمد؛ كارتر كه عميقا ضدكمونيسم بود با اين سياست سعي در چرخش جهتگيريها به سمت شوروي و بلوك شرق داشت.
از همين رو توليد حجم وسيعي از كتاب، فيلم، سريال تلويزيوني، برنامه راديويي و مطبوعاتي با محتواي به رسميت شناختن آزاديهاي فردي و حقوق بشري باعث شد تا رفتهرفته حوادث داخلي ايران به كانون توجه جهانيان تبديل شود.
بهگونهاي كه كارتر تحت فشار افكار عمومي نتوانست ايران را از برنامه حقوق بشري خود مستثني كند! اخبار اعدامها و شكنجههاي زندانيان سياسي توسط ساواك با تصويري كه توسط رسانههاي داخلي منعكس ميشد، تفاوتي بسيار داشت.
نتيجه اين توجه رسانهاي، به تحرك واداشتن نيروهاي اپوزيسيون خارج از كشور بود. با اين حال، رسانههاي شاهنشاهي تحليل ديگري از اين هجمه رسانهاي ارائه ميكردند.
تروريسم، تروريسم فكري، حسادت غربيها، پيشرفتهاي ايران و بالاخره مهمتر از همه كينه غربيها از سياست مستقل ملي شاه در قبال نفت و منافع ملي ايران در سراسر تابستان و قسمتي از پاييز 1356، پاسخهاي مطبوعات داخلي است به اتهامهاي رسانههاي خارجي.
چنان كه در مقاله رستاخيز، ازمقابله ايران با تروريسم فكري رسانههاي گروهي غربي، سخن به ميان ميآيد.
روزنامه اطلاعات نيز در مقالهاي تحت عنوان «ايران از ديدگاه مطبوعات غرب» نوشت كه «مطبوعات در غرب متاسفانه تحت تاثير جريانات مليشان كه آنها را وادار ميسازد، هرگاه پيشنهادي و يا درخواستي از جانب ايران مورد تاييد قرار نگيرد ناگهان سيل انتقاداتشان را متوجه ايران ساخته و از اين طريق به تلافي كردن ميپردازند.» 3
اگرچه، دستگاه سلطنتي در ابتدا مجبور به فرافكني ميشود، اما در ادامه خود را وادار به تلطيف نسبي فضا ميبيند.
درج برخي از اخبار مخالفان رژيم و انتقاد ملايم، در راستاي چنين سياستي به رسميت شناخته ميشود. در مرداد سال 56 در تمامي مطبوعات و راديو و تلويزيون كشور، بحثها و مطالب زيادي پيرامون «ضرورت انتقاد سازنده»، ضرورت آزادي فكر و بيان و عناويني اينچنيني به راه ميافتد.
الفاظ و عناويني نظير «گفتوشنود ملي»، «ضرورت گفتوشنود» و «ديالوگ و ديالكتيك گفتوشنود» بتدريج مطبوعات و سخنرانيهاي مقامات مملكتي را اشباع ميكند.4
از همينرو تغييراتي به وجود ميآيد؛ روزنامه رستاخيز به انتشار گفتگوهايي با صاحبان قلمها درباره آزادي ميپردازد، انتشار كتابهاي چند نفر از ممنوعالقلمها آزاد ميشود، برخي از مقالات سانسورشده قبلي در خواندنيها منتشر ميشود. در اين شرايط است كه مجله پرخواننده تايم، نيوزويك و لوموند به مصاحبه با مخالفان رژيم ميپردازند.
در اين ميان اما راديو نيز جايگاه ويژهاي مييابد. بخش فارسي راديو بيبيسي در جريان انقلاب به فضايي براي انعكاس اخبار مخالفان رژيم و بيانيههاي امام تبديل ميشود. (اين كه براساس چه سياستي اين كار صورت گرفت موضوع اين مقاله نيست) اين اتفاق مقارن شد با دوراني كه خريد راديو امواج كوتاه آزاد شده بود و نياز به گرفتن مجوز نداشت. استفاده مردم از راديو براي شنيدن خبرهايي كه خودشان در كانون آنها حضور داشتند، روزبهروز گسترش يافت.
اين سياست بيبيسي شاه را به انگليسيها بدبين كرده بود، چنان كه آنتوني پارسونز، آخرين سفير انگلستان در ايران در رژيم گذشته، در كتاب «غرور و سقوط» خود، مكرر به سوءظن شاه نسبت به سياست انگلستان و نقش بيبيسي در به حركت درآوردن نيروهاي انقلابي اشاره ميكند و مينويسد بالاخره نتوانسته است شاه را قانع كند كه بيبيسي تشكيلات مستقلي است و سخنگوي دولت انگلستان نيست!5
اما يكي از نقاط عطف در دوران مبارزه مردم، حضور امام در «نوفل لوشاتو» است؛ با ورود امام به پاريس و توجه گسترده رسانههاي گروهي، انقلاب مردم ايران بعدي بينالمللي پيدا كرد و از همينرو روند تحولات را سرعتي مضاعف بخشيد.
اينك تصوير و صحبتهاي امام هر روز در رسانهها انعكاس مييافت و رهبر مردم ايران به چهرهاي جهاني مبدل گشته بود. متاثر از فعاليتهاي رسانههاي غربي، روزنامهنگاران داخلي كه از عدم كار كردن عكس و صحبتهاي امام به خشم آمده بودند خواهان آزاديهاي بيشتر شدند و دست به اعتصاب زدند.
با عقبنشيني دولت، مطبوعات پس از اعتصاب با بر و رويي متفاوت ظاهر شدند؛ اطلاعات، آيندگان و كيهان با آزادي بيشتر اخبار و گزارشهاي نهضت را منعكس كردند و بر تيراژ خود افزودند. حكومت حاضر به ايجاد اين آزادي نسبي در تلويزيون نشد؛ به همين دليل گروهي از فرمانداري نظامي مركز در محوطه راديو و تلويزيون گمارده شده بودند تا عنان كنترل اين رسانه به دست نيروهاي انقلابي نيفتد.
همچنين وقتي فيلمبرداران خبري تلويزيون از جريان درگيري خونين ماموران حكومت نظامي با دانشجويان دانشگاه تهران، فيلم خبري موثري تهيه كرده بودند، از سوي اطلاعات توقيف شد.6
جداي از راديو، كاست نيز يكي ديگر از رسانههاي موثر دوران انقلاب است. سخنرانيهاي امام به غير از اعلاميه، روي كاست پياده ميشد و در تعداد زياد بين مردم دست به دست ميگرديد. شنيدن صداي امام، روحيه اميد و پايداري در مبارزه را در مردم تقويت ميكرد.
كاركرد رسانهاي مناسبتهاي مذهبي
به واسطه انسداد ارتباطي چندين ساله، مردم به دنبال روزنهاي براي نمايش اعتراض خود هستند. مناسبتهاي مذهبي فرصتي مناسب براي مقابله با رژيم شاهنشاهي به شمار ميرود.
استفاده از عكس امام در مراسم عزاداري ماه محرم سال 42، كاركردي سياسي به مناسبتهاي مذهبي ميبخشد و اين ماه و بويژه دو روز تاسوعا و عاشورا را به عامل اصلي گردهماييهاي گسترده مردم در سالهاي آينده تبديل ميكند.
بانگ «اللهاكبر» مردم در ماه رمضان، گونهاي ديگر از چنين مبارزاتي است. صداهاي اعتراضي كه نيمهشب از پشتبامها، فضاي شهر را پر ميكرد و رعب و وحشت در ماموران امنيتي و ساواك را تشديد ميكرد. در حكومت هم گوش شنوايي براي شنيدن اين صداها نبود كه اگر بود كار به اين اعتراضهاي شبانه نميكشيد. ديوارنويسي نيز در مبارزات مردم به يكي از بيانهاي اعتراضي جدي بدل گشت. هنوز دست تصوير خونين حك شده روي ديوار، يكي از آشناترين تصاويري است كه از آن دوران به يادگار مانده است.
اين ديوارنويسيها، حتي در برخي مواقع وسيلهاي ميشد براي انتقال اخبار بين مردم؛ مانند نمونهاي كه «به گفته بيبيسي نخستوزير هم استعفا داد». شعارهايي كه توسط مردم ساخته ميشد و روي ديوارها نقش ميبست، چندي بعد در تظاهرات مردم يكصدا فرياد زده ميشد. در غياب شبكههاي اجتماعي امروز، شايد اين ديوارها بودند كه بهگونهاي به ايجاد شبكه اعتراضي كمك ميكرد.
رسانه يا جامعه؟
فارغ از تحليلهاي صورت گرفته در مورد انقلاب اسلامي ايران كه هر كدام بسته به نوع نگاهي كه برميگزينند، بر نقش و عواملي تاكيد ميورزند و از برخي ديگر به سهو يا عمد غفلت ميورزند، در حوزه رسانه و جامعه نيز نميتوان به برقراي رابطهاي خطي ميان اين دو اميد بست؛ پاسخ به اين سوال كه رسانهها متاثر از تحولات اجتماعي عمل ميكنند يا خود موجد تحول و تغيير هستند، مستلزم اتخاذ رويكردي ميانرشتهاي و در نظر گرفتن عوامل متعدد ديگري است.
عدم وجود چنين ضرورتي باعث شد تا پروژه تحقيقي دانشگاه كلمبيا به سرپرستي دانيل لرنر، كه با هدف نوسازي خاورميانه انجام شده بود، با شكست روبهرو شود؛ لرنر پس از سفر به شش كشور خاورميانه (از جمله ايران) در سال 1950، مدل پيشنهادي خود را براي نوسازي خاورميانه ارائه داد؛ مدلي براساس يك رابطه خطي و دربردارنده 4 متغير كه به عنوان الزامات ورود از يك جامعه سنتي به يك جامعه مدرن پيشنهاد شده بود؛ افزايش شهرنشيني، گسترش سواد، دسترسي مردم به وسايل ارتباط جمعي و افزايش مشاركت اقتصادي ـ سياسي.
وقايعي كه در ايران به وقوع پيوست نارساييهاي چنين مدلي را به خوبي نشان داد؛ عدم توجه به بافت فرهنگي ـ اجتماعي و خصلتهاي ويژه جامعه ايران و ناديده انگاشتن شبكههاي ارتباطي بومي و تاثيرگذاري آنها، آرمان «ايران غربي شده و متجدد» را با ناكامي همراه ساخت.
پينوشتها:
1- محسنيان راد، مهدي، مخاطبپنداري در رسانههاي ايران.
2- محسنيان راد، مهدي، ايران در 4 كهكشان ارتباطي، ج 3.
3- زيباكلام، صادق، مقدمهاي بر انقلاب اسلامي.
4- همان.
5- طلوعي، محمود، از ايران انقلابي تا ايران اتمي، بخارا.
6- محسنيان راد، مهدي، ايران در 4 كهكشان ارتباطي، ج 3.
وحيد اقدسي - جامجم
پنجشنبه|ا|20|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]
-
گوناگون
پربازدیدترینها