تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835473871
انقلابهاي منطقه و سياست بي بي سي
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: انقلابهاي منطقه و سياست بي بي سي
جام جم آنلاين: جريان سازي هاي رسانه اي پس از انقلاب مصر با تاكتيك «هدايت افكار» رنگ ديگري به خود گرفت تا بتواند با هدايت افكار عمومي جهت انقلاب مصر را تغيير دهد.حتي كار به جايي رسيده بود كه شبكه هايي مانند بي بي سي با تحريف مصاحبه هاي اشخاص مشهور مصر، اين مصاحبه ها را به گونه اي پوشش مي دادند كه گويي اين اشخاص كاملا مخالف با روي كار آمدن گروه هاي اسلامي هستند.
اشاره: اكنون پس از به ثمر رسيدن بسياري از انقلاب هاي مردمي در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا كه به نوعي با حضور رسانه ها در هم تنيده بود، مي توان در مورد عملكرد آنها اظهار نظر نمود.در اين مقاله تلاش مي شود به سياست خبري ، خط و مشي و پارادوكس هاي بنگاه خبر پراكني بريتانيا «بي بي سي» در پوشش انقلاب هاي منطقه پرداخته شود.
در آمد:
از لحظه اي كه اولين جرقه امواج بيداري در منطقه زده شد، غرب تلاش فراواني كرد كه بتواند اين امواج را آن گونه كه مي خواهد هدايت كند وبه نوعي از موجهاي بيداري كه عليه ديكتاتورهاي دست نشانده غرب آغاز شده بود، جريانهايي مطابق با اهداف خود بسازد.
به گونه اي كه سياستمداران غربي تمام تلا ش خود را انجام دادند تا اين امواج بيداري را تا جايي كه امكان داشت، مصادره كنند ويا به نوعي آن را درچشم جهانيان جلوه دهند كه با اهداف آنها مطابقت دارد.
در اين بين جدا از سياستگذاري ها وهزينه ها ولابي گري هايي كه غرب براي اين اهداف انجام داد،رسانه هاي غربي نقش مهمي را در اين تلاش غرب ايفا كردند،به گونه اي كه بي ترديد 50 درصد از سياست هاي غرب در مورد تحولات منطقه توسط رسانه هاي آنها اعمال مي شد.
از سوي ديگر تاكنون غرب سعي كرده تا با استفاده از غول هاي رسانه اي كه دراختيار دارد تحولات منطقه را به گونه اي ديگر نشان دهد. در اين بين رسانه هاي مختلف به ويژه شبكه هاي خبري با استفاده از تاكتيك ها رسانه اي و به نوعي تغيير مداوم آنان تمام تلاش خود را براي تاثير گذاري بر تحولات منطقه به كار بسته اند.
نكته جالب توجهي كه دراين بين بايد بيشتر مورد تحليل قرار گيرد، اين است كه اين رسانه ها مطابق با سياست هاي دولت هاي غربي در مورد تحولات در هر كشوري تاكتيك رسانه اي خاص خود را اتخاذ مي كنند.
اين موضوع نشان مي دهد كه علي رغم ادعاهاي قبلي اين رسانه ها مبني برمستقل بودن از سياسيون آنها دراين عرصه كاملا وابسته هستند وبه شدت تحت تاثير.
براي درك بهتر اين موضوع كافيست كه به روند استراتژي هاي رسانه اي كه توسط يكي از مهم ترين رسانه ها ي غرب يعني شبكه بي بي سي در تحولات اخير به كار گرفته شد نگاهي كنيم.
درباره بي بي سي:
بيبيسي در ۱۸ اكتبر سال ۱۹۲۲ با نام «شركت سخنپراكني بريتانيا با مسئوليت محدود» (The British Broadcasting Company Ltd) بنيان گذاشته شد.
در ۱۹۲۷ تحت عنوان «بنگاه سخنپراكني بريتانيا» با دريافت پروانه سلطنتي تبديل به يك شركت دولتي شد.
بيبيسي هم اكنون يك بنگاه دولتي نيمهخودمختار است كه توسط «هيات امناي بيبيسي» اداره ميشود.
به گفته بيبيسي، اين بنگاه تحت هيچ نفوذ تجاري و سياسي نيست و فقط به مخاطبين خود پاسخگو است.
بودجه ساليانه بيبيسي بالغ بر چهار ميليارد و ۳۰۰ ميليون پوند است. بودجه تمامي بخشها (غير از بخش جهاني بيبيسي) از هزينه ماهيانهاي كه هر يك از خانوادههاي صاحب تلويزيون در بريتانيا بايد بپردازند، تامين ميشود. اين هزينه در حال حاضر براي تلويزيونهاي رنگي يازده پوند در ماه است.
بي بي سي به گسترش بخش بي بي سي جهاني پرداخت به گونه اي كه اولين تلاش براي تاسيس شبكه ماهوارهاي بيبيسي عربي، كه در سال 1994 به عنوان نخستين شبكه عربي در جهان راهاندازي شد، آن زمان اين شبكه تنها دو سال فعاليت كرد، زيرا بحث و جدل بر سر مطالب سرمقالهها منجر به پايان روابط شركاء سعودي سرمايهگذار شبكه شد.
بسياري بر اين باورند كه شكست بيبيسي عربي در آن زمان، يكي از دلايل اصلي موفقيت و همهگير شدن فعلي شبكه الجزيره است كه همزمان با راهاندازي بيبيسي عربي شروع به كار كرد و بسياري از كاركنان پيشين بيبيسي در آن مشغول به كار شدند و به نوعي همان روحيه و رويكرد را در الجزيره ادامه دادند.
پس از 12سال از بسته شدن بي بي سي عربي اين شبكه دوباره افتتاح شد، در حاليكه آينده مالي تضمين شده تري داشت (زيرا دولت انگليس سرمايهگذار آن بود).
اين شبكه تلويزيوني هم اكنون داراي 160 عضو از اتباع كشورهاي مختلف مستقر در دفتر مركزي آن در لندن و همچنين 30 دفتر خبري در سراسر دنياست.
بنا بر اعلام بي بي سي در حال حاضر بخش عربي بيبيسي به عنوان بزرگترين بخش سرويس جهاني به حدود ۲۲ ميليون نفر مخاطب دسترسي دارد.
آغاز قيام هاي مردمي در تونس و تاكتيك خبري بي بي سي
به طور قطع كسي نمي تواند اين موضوع را انكار كند كه bbc در مورد اولين جرقه هاي اين موج بيداري اسلامي در تونس در روز اول سكوت رسانه اي محض اختيار كرد،همچنان كه سياستمداران انگليسي سكوت كردند.
اما پس از گذشت چند روز سري شبكه هاي خبري بي بي سي به دليل فشار افكار عمومي وبه نوعي براي حفظ اعتبار خبري خود خبرهايي پراكنده از اين موج منتشر كردند، كه درآن تمام تلاش خود را به كار بسته بودند تا اين اعتراضات را يك اعتراض معمولي اصلاحي نشان دهند.
همچنان كه دركنار اين موضوع كاملا مشخص بود كه بي بي سي سعي دارد اين موج اعتراضي مردمي را بي اهميت جلوه دهد.
آن هم به وسيله مطرح كردن تحولات تونس به عنوان اخبارهاي فرعي وبه نوعي خبر سوم ويا چهارم هر بخش خبري ، اين استراتژي خبري بي بي سي تا آن جا پيش رفت كه اين شبكه خبري در كنار شبكه خبري رويترز سعي كردند كه از تاكتيك برجسته سازي اخبار متداول و هميشگي در مقابل تحولات تونس به نوعي آن را از لحاظ اهميت خبري بي اهميت سازند.
به عنوان مثال درطول اين مدت اين شبكه ها سعي مي كردند كه اخبار مربوط به تحولات افغانستان ويا مثلا اتفاقات هميشگي كه درگوشه وكنار دنيا رخ مي دهد،را با استفاده از بحث هاي كارشناسي و دعوت از مفسران به تحليل اين اتفاقات متداول مهم جلوه دهند،تا به نوعي افكار عمومي دنيا اتفاقات مهم تونس را دنبال نكند.
اين حركت هاي رسانه اي به گونه اي به صورت هماهنگ بين شبكه هاي خبري غرب انجام مي گرفت كه گويي آنها سعي داشتند برا ي ديكتاتور دست نشانده تونس به نوعي وقت بخرند.حتي آنها در ابتدي كار سعي كردند با پوشش ندادن اخبار مربوط به سركوب در تونس به نوعي براي بن علي شرايطي را ايجاد كنند، تا شايد در خلاء خبري كه ايجاد مي شود بن علي بتواند قيام را سركوب كند.
اما پس از مدتي كه اين اتفاق رخ نداد رسانه هاي غربي تنها به فاصله چند روز تغيير تاكتيك دادند. آنها كه اعتبار خبري خود را به شدت درخطر مي ديدند اين بار با ژستي كه سعي داشت نشان دهد غرب حامي حقوق بشر ودموكراسي است، شروع به حمايت از مردم كردند ودرمقابل دائما سعي مي كردند كه بن علي را مجاب به اصلاحات كنند.
هر چند كه در اين بين آنها سعي داشتند خبرها را طوري پوشش دهند كه انگار يك گفتمان اصلاحي بين مردم وبن علي صورت گرفته.به نوعي كه بتوانند با اين استراتژي جديد افكار عمومي دنيا را آماده پذيرش اين گفتمان اصلاحي كنند تا حداقل با خبرسازي هاي خود جريان انقلاب را به اصلاحات وماندن بن علي تبديل كنند.
اما پس از اينكه جرقه هاي موج بيداري تمام تونس را فراگرفت و راهي براي بازگشت انقلاب نبود،به بي بي سي با نشان دادن صحنه هاي كشتارمردم معتراض،سعي كرد تا به نوعي افكار عمومي دنيا را به اين سمت هدايت كند كه غرب به دنبال گرفتن حقوق مردم معترض است.
براي همين استراتژي سكوت خبري خود را شكست واين بار با پخش توده وسيعي از فيلمهاي سركوب سعي كرد بيننده اي را كه تاكنون چيزي جز سركوب خبري از آن نديده بود،را به اين باور برساند كه آمريكا به دنيال بركناري بن علي است.گويي كه سعي داشت با پخش اين حجم وسيع از تصاوير به عنوان يك بولتن تبليغاتي جايي براي آمريكا در آينده تونس باز كند.
بي بي سي و انقلاب مصر
به رغم ادعاي برخي از رسانه ها مبني بر سانسور گسترده اخبار توسط حكومت مصر، شبكه هاي خبري زيادي از جمله بي بي سي ساعت هاست كه تصاوير زنده اي را از انقلاب مصر پخش مي كنند.
شبكه بي بي سي ساعت هاست كه بدون وقفه حوادث مربوط به انقلاب مصر را پوشش مي دهد.اين شبكه تلويزيوني باكس مخصوصي را به پخش تصاوير زنده از انقلاب مردمي مصر اختصاص داده كه حتي در زمان پخش ساير برنامه هاي ديگر نيز در گوشه اي از تصوير نمايان است.
پوشش خبري مستقيم و زنده از آتش زدن ساختمان ها، اتوموبيل ها، اماكن دولتي و سردادن شعارهاي تند از سوي مردم از سوي بي بي سي و برخي ديگر از شبكه هاي ماهواره اي در حالي است كه از لحاظ امنيتي حكومت ها براي حفظ منافع خود مانع از آن مي شوند.
پخش زنده تلويزيوني حوادث انقلاب مصر از سوي بي بي سي نشان مي دهد كه اين شبكه كاملا بر رويدادهاي اين كشور خيمه زده و گويا حكومت مبارك نيز قادر به ممانعت از پخش اين تصاوير نيست.
مطالب فوق ادعاي است كه در مورد نقش بي بي سي در پوشش انقلاب مصر مطرح شده است. اما واقعيت آن است كه نحوه برخورد رسانه هاي غربي با رويدادهاي اخير مصر و تونس، علامت سوال هاي زيادي را درباره نقش واقعي رسانه ها در جامعه جهاني مطرح مي كند.
رسانه هاي غربي بي توجه به ريشه مطالبات مردمي مصر و تونس، خود را به مسايل ديگري مشغول كرده اند كه رژيم صهيونيستي مهم ترين آنهاست.
از سوي ديگر نكته قابل توجه اينجاست كه اين دو تاكتيك، يعني سكوت خبري وسپس تغيير آن به انتشار پرحجم خبر در خصوص انقلاب تونس كه هر دو آنها در تناقض با هم هستند،در تحولات مصر هم از سوي بي بي سي درنظر گرفته شد اما چند تفاوت داشت.
1-علاوه بر اين كه در مورد مصر هم درابتداي كار تاكتيك سكوت خبري به كار گرفته شد،شبكه هاي غربي سعي كردند معترضين را اوباش نشان دهند. چرا كه انان نمي خواستند مبارك را كه يك رييس جمهور همسو براي آنها بود از دست بدهند. از سوي ديگر آنها به خوبي مي دانستند كه با اوباش خواندن معترضين در بخشهاي مختلف خبري زمينه را براي سركوب بيشتر آنان در ذهن مخاطبان خود ايجاد مي كنند.
2-در تحولات مصر هنگامي كه استراتژي اول يعني سكوت خبري مانند تونس پاسخ نداد وحركت اعتراضي جدي شد و دولت هاي غربي به اين موضوع پي بردند كه انقلاب ناگزير است،استراتژي دوم يعني پوشش پرحجم تحولات وبه نوعي پخش توده اي اخبار به دو بخش تقسيم شد:
بخش اول كه سعي داشت مثل هميشه جايي براي غرب دست وپا كند وبا حمايت ظاهري ا زمردم معترض به نوعي ژستي حقوق بشري به خود بگيرد تاپس از انقلاب جايي براي غرب باشد.
بخش دوم، راه اندازي موج تخريبي شديد وسياه نمايي عليه گروههاي اسلام گرا مصر،چرا كه آنان به شدت از قدرت رسيدن اين گروهها در هراس بودند.
تمام اين حركات به اين دليل بود تا ذهن جهان از اسلامي بود اين جريان اعتراضي منحرف شود كه مصداق بارز اين موضوع را مي توان در عدم پخش نماز جماعت بزرگ ميدان التحرير در بي بي سي مشاهده كرد.
پوشش وسيع و لحظه به لحظه رسانه هاي غربي از انقلاب هاي رنگي نشان داد كه رسانه هاي غربي چنين برخوردي را با دو تظاهرات موسوم به «انقلاب» انجام دادند كه متحدان غرب را روي كار آورد، اما برخورد همين رسانه ها با دو قيام در جهان عرب كه عليه متحدان غرب در جريان است چگونه بود؟ حركت مردم تونس از ابتدا تا دو روز پيش از پيروزي با بي توجهي كامل رسانه هاي غربي مواجه شد. اما درباره مصر وضعيت كاملا متفاوت بود.
رسانه هاي غربي از پايان حوادث روز اول اعتراض هاي مردمي مصر، آن را مورد توجه قرار دادند و بخش زيادي از ساعات پخش يا ستون هاي مطبوعات را به آن اختصاص دادند، اما به سرعت از دامنه اين توجه كاسته شد.
به طوري كه بسياري از رسانه هاي غربي اين اعتراض هاي مردمي را «حوادث و ناآرامي و يا حداكثر خيزش مردمي» توصيف كردند.
اين رسانه ها هيچ توجهي به حضور توده هاي مردمي و ميزان رنج غيرنظاميان در برابر وحشي گري دولت هاي عربي نكردند، زيرا سرگرم امور ديگري بودند كه فرياد هاي اعتراضي مردم كشورهاي عربي راهي در آن نداشت.
آنها اعلام كردند: امر حتمي اين است كه تغييري در مصر روي مي دهد ولي بايد پرسيد: اين چگونه تغييري است؟ و چگونه مي توانيم آن را مديريت كنيم؟ براي آنها مساله مهم در اين تغيير، تاثيرات و پيامدهاي گسترده اين تغييرات بر سر نوشت اسراييل، فلسطيني ها و منافع غرب در خاورميانه است.
انتقادات زيادي به نقش رسانه هاي غربي در مصر شد از جمله «و يا جان ريس» فعال ضد جنگ در انگليس در بازگشت از سفرش به قاهره، در تظاهرات ضد آمريكايي كه اين هفته به همت ائتلاف ضد جنگ انگليس در لندن سازمان دهي شده بود، از عملكرد بي بي سي در پوشش خبري تحولات مصر انتقاد كرد و گفت در حالي كه بيش از يك ميليون تظاهر كننده در ميدان تحرير قاهره تظاهرات كردند، بي بي سي تعداد مخالفان رژيِم حسني مبارك را ده هزار نفر اعلام كرد.
وي گفت: بي بي سي همچنين در تلاش است تا اخوان المسلمين را يك تهديد معرفي كند و جهانيان را بترساند در حالي كه در مصر، اخوان المسلمين در كنار سوسياليست ها، مسيحيان، اتحاديه هاي كارگري و كارمندي، عليه دشمن واقعي مردم مصر كه رژيم مبارك است، مبارزه مي كند.
بعد از گذشت تقريباً يك ماه از آغاز تحولات مصر و بررسي خبر و تحليلهاي ارائه شده در شبكه بيبيسي ميتوان به نكات قابلتوجهي در باره مواضع اين شبكه در قبال اين تحولات پي برد كه بيشك يكي از مهمترين آنها سياست هاي تنظيمشده در اتاق فكر اين شبكه در قبال قدرت گرفتن اخوانالمسلمين در مصر است؛ سياست هايي كه نشاندهنده نگراني شديد طراحان آن از جانشيني اخوانالمسلمين به جاي حكومت مبارك است.
جريان سازي هاي رسانه اي پس از انقلاب مصر با تاكتيك «هدايت افكار» رنگ ديگري به خود گرفت تا بتواند با هدايت افكار عمومي جهت انقلاب مصر را تغيير دهد.حتي كار به جايي رسيده بود كه شبكه هايي مانند بي بي سي با تحريف مصاحبه هاي اشخاص مشهور مصر، اين مصاحبه ها را به گونه اي پوشش مي دادند كه گويي اين اشخاص كاملا مخالف با روي كار آمدن گروه هاي اسلامي هستند.
اين رفتارهاي غير معقول رسانه اي در حالي مي گرفت كه با استفاده از كارشناسان هم سو و با بمباران ذهن بيننده به وسيله تفسيرهايي با لحن مختلف اما با مضمون يكسان دائما جوي سازي مي كرد وخطر اسلام گرايان را هشدار مي داد.
پارادوكس بحرين - سوريه
رسانه هاي غربي در حالي كه نسبت به اخبار و رويدادهاي كشوري چون بحرين راهبرد سانسور پيش گرفته بودند، در يك اقدام كاملا هدفمند و از پيش طراحي شده با برجسته سازي نقش حكومت سوريه در سركوب شديد مخالفان و حمايت ايران از اين حكومت پرداختند.
در اين ميان رفتارشناسي رسانه هاي غربي به ويژه بي بي سي در قبال تحولات منطقه و چرايي اتخاذ مواضع دوگانه و تداوم سياست يك بام و دو هوا از سوي اين رسانه ها ازموضوعاتي است كه سعي شده در اين مقاله بدان توجه گردد.
با تسري موج انقلاب ها به بحرين و اعتراضاتي در سوريه مواضع رسانه هاي غربي در قبال اوضاع كشور عربي سوريه، نسبت به آنچه در بحرين مي گذرد؛ كاملا متفاوت و متمايز است.
نوع پوشش خبري كه در مورد مصر وتونس داده شد كاملا با پوشش تحولات بحرين متفاوت بود،به گونه اي كه به طور كلي رسانه هاي خبري غرب به ويژه بي بي سي از همان جرقه هاي ابتدايي در بحرين اين حركت را با فرافكني خبري اولا نوعي اغتشاش نشان دادند وثانيا سعي كردند آن را نشات گرفته از دخالتهاي ايران نشان دهند.
تمام اين رفتارهاي فرافكنانه رسانه اي در حالي صورت گرفت كه با عدم پخش صحنه هاي خونين سركوب مردم بحرين وحتي نشان دادن صحنه دفاع شيعيان از خود دربرابر يورش نيروهاي امنيتي وخشن نشان دادن آنها ، توجيه رسانه اي براي سركوب مردم بحرين فراهم كند.
در كنار اين نوع از رفتارهاي غير انساني اين رسانه ها در تحولات بحرين،يك استراتژي ويژه در مورد بحرين در نظر گرفته شده است.
استراتژي كه عمق پيوند اين رسانه هارا با دستگاه سياسي غرب به اثبات مي رساند،وآن هم چيزي نبود جز بمباران خبري دروغين كه به جهانيان وبه ويژه دنياي عرب نشان دهد كه ايران در مسائل بحرين دخيل است.
به گونه اي كه بي بي سي تلاش كرده با مطرح كردن خبرهاي ايران در كنار خبرهاي بحرين وپخش اخبار اين دو به صورت متوالي به نوعي به بيننده ارتباط بين اين دو را القا كند.
اين تاكتيك خبري معمولا وقتي توسط رسانه هاي غرب به كار گرفته مي شود كه آنها قصد توطئه وكارشكني عليه دو كشور را داشته باشند.
در اين راستا بي بي سي؛ با تحريف سخنان شيخ علي سلمان به دروغ مدعي شد رهبر معترضان بحريني ايران خواسته است كه ديگر در امور داخلي اين كشور دخالت نكند.
بي بي سي درحالي درخواست رهبر معترضان بحريني براي پايان دخالت ايران از بحرين را منتشر كرد، كه اين رهبر معترضان بحريني از دو هفته پيش تحت فشار شديد نيروهاي امنيتي بحرين و عربستان بسر مي برد و مانند ديگر رهبران معترضان، در تلاش است تا تبليغات تفرقه افكن وهابي ها بر انسجام مخالفان اثر نگذارد.
جواد فيروز نماينده مجلس و عضو حزب وفاق بحرين، خبر بي بي سي را دروغ خواند و افزود: «شيخ علي سلمان در كنفرانس خبري خود هرگز اظهار نكرده است كه كشوري مانند ايران كه تاكنون در امور بحرين دخالت كرده از اين پس نبايد دست به چنين اقداماتي بزند».
وي تصريح كرد: «او -شيخ علي سلمان- گفت كه ما با دخالت هاي هر كشور، خواه ايران باشد و يا عربستان سعودي، مخالفيم».
جالب است خبرنگاران بي بي سي و العربيه و ديگر رسانه هاي غربي مدافع آل خليفه به طور آزادانه در بحرين فعال هستند اما رژيم آل خليفه به هيچ خبرنگار ايراني اجازه نمي دهد وارد اين كشور شود و از قيام و خواسته هاي مردم بحرين خبري منتشر كند.
از دو هفته پيش كه سربازان سعودي براي كمك به سركوب قيام مردم بحرين وارد اين كشور شده اند، رسانه هاي غربي به شدت در تلاش بودند قيام مردم بحرين را به اختلافات شيعه و سني نسبت دهند.
جهت گيري شبكه بي بي سي در قبال تحولات بحرين به گونه اي است كه كارشناس اين شبكه كه در حال صحبت در مورد مسائل بحرين بود، گفت:«كشور ها منافع خود را ترسيم مي كنند. كشور هاي غربي در مقابل خيزش هاي مردمي منطقه رويكرد هاي متفاوتي داشته اند و شديد ترين ابزارها را عليه معمر قذافي بكار ميگيرند با اينكه عملكرد آل خليفه و آل سعود آنچنان با عملكرد معمر قذافي تفاوتي نداشت ولي كشورهاي غربي مواضع خود را به يكسري انتقادهاي خيلي ضعيف تقليل دادند و وقتي كه يكي از مشاورا ن امنيتي دولت بحرين كه اتقاقا يك شخص انگليسي هم هست...»
همين اشاره به مشاور انگليسي دولت بحرين باعث شد تا مجري فورا باد ستپاچگي صحبت كارشناس را قطع كند و با طرح سوال جديدي بحث را عوض كند.
اما چنانچه بخواهيم در يك نگاه كلي رفتارشناسي بي بي سي درقبال تحولات منطقه و علل رويكرد دوگانه آنها را دراين حوزه مورد توجه قرار دهيم، دراين زمينه مي توان به موارد زير دراين زمينه اشاره كرد:
1- تلاش براي حذف سوريه از خط مقدم مقاومت: نگراني رژيم صهيونيستي از نقش حزب الله درتحولات لبنان و سهم جبهه مقاومت در ناكامي هاي رژيم صهيونيستي به ويژه در جنگ 33 روزه كه به عنوان الگويي براي ملت هاي منطقه تبديل شد؛ به مراتب بيش از گذشته افزايش يافته است.
از ديگر سو نقش برجسته حماس درمقابله با زياده خواهي هاي رژيم صهيونيستي كه در جنگ 33 روزه تجلي يافت و قرارگرفتن فتح در كنار حماس كه منجر به تقويت چند منظوره جبهه مقاومت و همدلي مردم در فلسطين اشغالي شده است، ادامه حيات اين رژيم را با سختي همراه كرده است.
آنچه در روز يوم نكبت سال جاري نيز روي داد در مواردي مبين همين موضوع است. دراين ميان نقش راهبردي سوريه هم به لحاظ موقعيت جغرافيايي و آمايش سرزميني و هم به جهت حمايت هاي معنوي از جبهه مقاومت درفلسطين و لبنان و حتي همسايگي عراق طي دهه هاي گذشته و به ويژه دهه اخير قابل توجه است.
لذا همان طور كه درتحولات و رويدادهاي داخلي لبنان نقش رسانه هاي غربي به ويژه درحمايت از برنامه هاي جريان 14 مارس و كمك به تضعيف مقاومت كاملا مشهود و غيرقابل انكار بوده است؛ در قضاياي اخير نيز اين رسانه ها همچنان به نقش آفريني پرداخته اند. طوري كه همگام با آغاز تحركات مخالفان دولت در سوريه اين رسانه در برجسته سازي موج تحولات دراين كشور و حمايت بي حد و مرز اين جريان مخالف- برخلاف آنچه در قبال قيام بحرين انجام دادند- سنگ تمام گذاشتند.
2-سرپوشي برحمله آل سعود به انقلابيون بحريني: رسانه هاي غربي درحالي در يك اقدام هماهنگ به برجسته سازي اخبار سوريه مي پردازند و هر روز به قول خود ابعاد جديدي از رويدادهاي سوريه را با هدف واكنش جامعه جهاني به تصوير مي كشند كه درميان اين رسانه ها سخني از سركوب آل سعود و آل خليفه مطرح نمي كنند.
دراين ميان اين بي بي سي از زواياي مختلف تلاش داشت با پوشش گسترده رويدادهاي سوريه ضمن تلاش براي ترسيم چهره اي زشت و مستبد از حكومت سوريه، به برجسته سازي نقش حاميان و متحدان اين كشور در پاسخ به برخي انتقادات نسبت به دخالت نظامي در بحرين توجه شود لذا با متهم كردن متحدين راهبردي سوريه همچون مقاومت و جمهوري اسلامي ايران در سركوب مخالفان، قصد دارند از فضاي بوجودآمده ضمن انحراف اذهان و افكارعمومي از جنايات گسترده در بحرين، به مظلوم نمايي مخالفان سوري نيز كمك كنند. اين درحالي است كه هرچند آنچه در سوريه روي مي دهد گرچه به نظر عده اي ممكن است قابل دفاع نباشد. اما هرگز نمي توان روي دادها و حوادث اين كشور را چيزي از جنس اتفاقات يا حوادث بحرين دانست.
3- تكرار سناريوي ليبي و يمن در سوريه: شواهد نشان مي دهد مواضع هماهنگ رسانه هاي غربي در قبال تحولات سوريه و بزرگنمايي بيش از اندازه حوادث اين كشوردر واقع مبين بخشي از راهبرد هماهنگ كشورهاي عربي و غربي در قبال حكومت بشار اسد نيز مي باشد. چنان كه رسانه ها قصد دارند با انتشار اخبار گزينشي، جهت دار و از پيش هماهنگ شده با محوريت درشت نمايي جنايات حكومت اسد در سوريه ضمن كمك به افزايش تنش داخلي و تقويت مخالفان به جريحه دار كردن عواطف عمومي و بسيج جامعه جهاني در قبال حكومت سوريه نيز پرداخته شود. لذا تلاش بي بي سي براي معرفي كردن بشار اسد به عنوان جنايتكار جنگي، توطئه اي براي الحاق رهبر سوريه به سرنوشت ديكتاتورهاي عرب منطقه به شمار مي رود. طوري كه ادامه اين روند در عرصه جهاني ضمن تسريع در سقوط حكومت اين كشور به تضعيف موقعيت بين المللي اسد و حتي متحدان اين كشور نيز كمك خواهد كرد.
4- فشار بر ايران و جلوگيري از تكرار انقلاب اسلامي در منطقه : نقش انقلاب اسلامي در تحولات منطقه و الگوگيري انقلابيون اين كشورها از خيزش مردم سالاري ديني در جمهوري اسلامي باعث شده تحولات منطقه به طورجدي از سوي غربي ها رصد شود و دولتمردان آمريكا با وسواس زياد و صرف هزينه در حفظ منافع و حاميان خود در صحنه حاضر شوند.
در اين ميان تكرار انقلاب اسلامي و تشكيل حكومت ديني به لحاظ تجربه انقلاب شكوهمند اسلامي مردم ايران- بنا به اظهارات آشكار نخست وزير رژيم صهيونيستي- بزرگترين خطري است كه بيش از هر چيزي موجوديت رژيم صهيونيستي و متحدان راهبردي آن را تهديد مي كند لذا تلاش براي مهار كشورهايي چون بحرين كه اكثريت جمعيت آن به لحاظ فكري به انديشه هاي انقلاب اسلامي نزديك ترند نسبت به ساير كشورها در اولويت قرار دارد لذا بخشي از مأموريت راهبردي رسانه هاي غربي به كم رنگ كردن نقش انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي در تحولات منطقه معطوف شده است.
بنابر اين بي بي سي در حالي كه از يكسو نسبت به اخبار و روي دادهاي كشوري چون بحرين كه ادامه تحولات آن مي تواند به انقلابي از جنس انقلاب اسلامي يا نزديك به آن منجر شود راهبرد سانسور پيش گرفته است و از ديگر سو نيز در تلاش هستند در يك اقدام كاملا هدفمند و از پيش طراحي شده با برجسته سازي نقش حكومت سوريه در سركوب شديد مخالفان و حمايت جمهوري اسلامي از اين حكومت به جايگاه انقلاب اسلامي خدشه وارد كنند لذا متهم كردن ايران و مقاومت به عنوان متحدان راهبردي سوريه در پشتيباني از حكومت اين كشور در برابر مخالفان و از طرفي برجسته سازي مخالفت ايران در امور بحرين با هدف ارائه تصويري نامناسب از جمهوري اسلامي ايران و حزب الله لبنان به افكار عمومي جهان راهبردي است كه از سوي رسانه هاي بي بي سي به طور وسيع دنبال مي شود.
فرجام
استيون ساكر، مجري بي بي سي گفت:«هر كس كه درپي يك جواب جامع براي شورش هاي مداوم مردمي در كشورهاي عربي است، لازم است فقط نگاهي به اتحاديه كشورهاي عربي بيندازد».
وي در ادامه با ناكارآمدتوصيف كردن اتحاديه عرب افزود: «اين سازمان كه از سياستمداران فرسوده منطقه تشكيل شده، دچار آشفتگي است و همين امر موجب خيزش هاي مردمي در منطقه شده است».
بي بي سي با جهت گيريهايي همچون نمونه فوق در صدد است كه انقلاب هاي منطقه را در سمت و سوي اهداف و منافع بريتانيا منحرف نمايد، به گونه اي كه عليرغم كاهش بودجه كلي موسسه بي بي سي با افزايش بودجه شبكه بي بي سي عربي براي تاثير گذاري بر انقلاب هاي مردمي اقدام نمود.
وزير امور خارجه انگليس اعلام كرد كه لندن در تصميم سابق خود مبني بر كاهش بودجه شبكه سخن پراكني (بي بي سي) بازنگري كرده و تا سال 2014 علاوه بركمك هاي فعلي به برنامه هاي آن بويژه به زبان عربي سالانه 2.2 ميليون پوند استرلينگ ديگر كمك مالي مي كند.
«ويليام هيگ» وزير امور خارجه انگليس گفت:با توجه به مواضع دولت انگليس در قبال حوادث خاورميانه و شمال آفريقا و بررسي هاي صورت گرفته در مجلس عوام، خواستار شدم تا وزارت خارجه كمك هاي مالي به بي بي سي را افزايش دهد.
انگليس درصدد افزايش نقش خود براي تاثيرگذاري برحوادث و تحولات در جهان عرب است زيرا انقلاب هاي مردمي در كشورهاي عربي موجب سرنگون شدن آن دسته از رژيم هاي ديكتاتوري شده كه تسليم اراده غرب بويژه انگليس و آمريكا بوده اند.
شبكه هاي راديويي و تلويزيوني بي بي سي به زبان هاي مختلف از جمله عربي تلاش مي كنند تا از فرصت انقلاب ها در چند كشورعربي خاورميانه و شمال آفريقا اوضاع كشورهاي مخالف رژيم صهيونيستي و منافع غرب بويژه سوريه را بي ثبات وعليه ايران اقدام كنند.
وزير امور خارجه انگليس اذعان كرد كه اوضاع جهان نسبت به ماه اكتبر گذشته متفاوت شده است و گفت: معتقديم حمايت هاي مختلف مالي از بي بي سي عربي براي تداوم «فعاليت هاي گران بهاي خود در خاورميانه»، اقدامي صحيح است و از اين رو با ارائه كمك مالي بيشتر به مبلغ 2.2 ميليون پوند سالانه موافقت كردم تا اين شبكه بتواند فعاليت هاي خود به زبان عربي را افزايش دهد.
دولت انگليس در ماه اكتبر سال 2010 و در چارچوب طرح كاهش بودجه اعلام كرد كه حمايت مالي از شبكه بي بي سي را به ميزان 16 درصد كاهش خواهد داد و تا سال 2014 اين شبكه بايد منابع مالي را خود تامين كند.
از اهداف افزايش دوباره كمك مالي به شبكه بي بي سي ، ترويج سياست هاي انگليس و خدمت به منافع آن در شمال آفريقا بويژه در ليبي اعلام شده و اين در حالي است كه لندن بهترين روابط را با رژيم ديكتاتوري قذافي داشته است.
بي بي سي مامور شده است كه افكار عمومي در ليبي را قانع كند كه دولت انگليس مخالف قذافي و حامي مردم ليبي است تا منافع سياسي و اقتصادي اين كشور بويژه در حوزه نفت به خطر نيفتد.
مركز امور بين الملل صدا و سيما
پنجشنبه|ا|20|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]
-
گوناگون
پربازدیدترینها