واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: «ديگر بس است!» «نقد نوين در حوزهي شعر» پروين سلاجقه بررسي شد
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
كتاب «نقد نوين در حوزهي شعر» نوشته پروين سلاجقه روز گذشته (سهشنبه، 18 بهمنماه) در فرهنگسراي ارسباران بررسي شد.
به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، حسين پاينده در سخناني در اين نشست گفت: به كار بردن واژه نقد براي كتاب اشتباه است. در هيچ كجاي دنيا سراغ ندارم از عنوان نقد كتاب استفاده كنند. در واقع ريويو يا همان بررسي و معرفي كتاب است. نقد را براي آثار هنري و ادبي به كار ميبرند. در فضاي فرهنگي ما خيلي كلمهها نادقيق به كار برده مي شوند. مثلا كلمه انتقاد را با نقد يكي ميدانند؛ در حاليكه انتقاد، گفتن نقصان يك اثر است؛ اما نقد به كار بردن نظريهاي براي تبيين يك معناست و براي ما كه كارمان نقد است، رويكردهايي مانند ساختارگرايي، فمينيسم، پساساختارگرايي و ... به عنوان نظريههايي است كه در نقد آثار ادبي و هنري به كار ميبريم.
اين استاد دانشگاه در ادامه تأكيد كرد: اين جلسه، نشست نقد كتاب نيست؛ بلكه جلسهاي براي ريويوست و همينجا به اهل نظر پيشنهاد ميدهم كه از جلسههايي از اين دست به عنوان نشست معرفي و بررسي ياد شود.
اين منتقد ادبي با تأكيد بر ضرورت رويكرد علمي و روشمند نقد در مواجهه با آثار ادبيات كهن و معاصر ايران، گفت: بس است ديگر؛ تصحيحهاي مختلف از آثار ادبيات كهن بس است. ما امروز با نسل جديدي در دانشگاههاي علوم انساني مواجه هستيم كه چالشگر و پرسشگر هستند و آن رويكردهاي پيشين را در مواجهه با ادبيات برنميتابند. نقد ادبي حوزهاي بسيار ديناميك از مطالعات ادبي است. امروزه در دورهاي زندگي ميكنيم كه فرهنگ بزرگ «سخن» تأليف شده است و هر كس كه معناي واژهاي را نداند، ميتواند با مراجعه به آن، دشواريهاي واژگاني يك شعر را رفع كند. بس است؛ ديگر لازم نيست در كلاسهاي دانشگاههاي ادبيات با شعرها از نظر شرح زباني و اينكه معناي فلان بيت چيست، روبهرو شويم. ضرورت دارد رويكرد ما به شعر، فهم شعر و ربط شعر به زندگي با استفاده از نظريههاي نقد ادبي تغيير كند.
پاينده در ادامه به توضيحي دربارهي كتاب «نقد نوين در حوزه شعر» پروين سلاجقه پرداخت و گفت: چهار مقالهي اين كتاب به شعر كلاسيك تعلق دارد و شش مقاله هم به شعر معاصر ميپردازد. روشي كه در پيش گرفته، يكي روش فرانسوي است كه شرح دقيق متن است و در برخي مقالههاي ديگر روش نقد آمريكايي را پيش ميگيرد كه همان قرائت تنگاتنگ متن است. منتقد به متن شعر ميپردازد و به آن چيزي كه بيرون از شعر است، كاري ندارد. ما متأسفانه در فرهنگي ادبيات را آموختهايم كه مطالب بيرون از شعر موضوع اصلي بررسي شعر بوده است؛ مطالبي مانند اطلاعات زندگينامهيي و مسائلي از اين دست كه لزوما به شعر ربطي ندارد. در اين كتاب دو غزل از حافظ با رويكرد ساختارگرايانه مورد تحليل و بازخواني فرماليستي قرار گرفته و نويسنده با تأمل و درنگ و حوصله، شعرها را بررسي كرده است.
اين مترجم و منتقد سپس تأكيد كرد: حافظ به اندازه كافي ستايش شده است؛ ما بايد از ستايش حافظ عبور كنيم و به خوانش تحليلي و انتقادي شعر حافظ برسيم تا معنا را تبيين كنيم. نبايد معنا را حبس كنيم و اينطور نباشد كه استاد به عنوان مجسمه دانش در دانشگاه بيايد و هر حرفي را بزند، دانشجو بپذيرد و حفظ كند و بعد ادعا شود كه حافظ و شعر او بررسي شده است. غزلهاي حافظ بازنماييكننده گفتمان متكثر زمان خودش است و ميتوان آنها را از منظرهاي مختلف نقد ادبي بررسي كرد. نقد ادبي پنجره متكثر را باز ميكند و ضرورت دارد به سمت كارهاي جديد برويم.
حسين پاينده عنوان كرد: به اعتقاد من، پروين سلاجقه جسارت و شهامت به خرج داده و عمل شجاعانهاي انجام داده است. در فضايي كه نقد ادبي جدي گرفته نميشود، ميبينيم كسي كه رشته تحصيلياش نقد ادبي نبوده، خودش كار و فعاليت كرده است. خب اين اهميت دارد.
او در ادامه متذكر شد: كار استاد در دانشگاه مريدپروري نيست. اگر دانشي داريم، بايد آن را به دانشجويان منتقل كنيم و زمينه را براي تحقيقات بيشتر باز كنيم و به نظرم، كتاب پروين سلاجقه از اين دست آثاري است كه روش نقد عملي را به دانشجويان ياد ميدهد و اين اهميت دارد.
همچنين در برخي از مقالهها از عنوان «ساختاري» استفاده شده است؛ در حاليكه ما چنين رويكردي در نقد ادبي نداريم و «ساختاري» يكي از اصطلاحات نقد «ساختارگرايانه» است و ضرورت دارد اگر منظور نويسنده «ساختارگرايانه» بوده است، در چاپهاي بعدي اصلاح شود. همچنين مؤلف در مقدمهي كتاب در عين حالي كه ميگويد در پي نقدي روشمند است، جاي ديگر اظهار ميكند در اين مقالهها دست به نقد تلفيقي زده است؛ در حالي كه بر اساس آموزهها و مباني نقد ادبي، چيزي به اسم نقد تلفيقي نداريم و به نوعي نميشود يك شعر را در يك مقاله از چند منظر بررسي كرد. اين شيوهاي مخدوش و جعلي است و با آن ادعايي كه مؤلف در كتاب و روشمند بودن تأكيد دارد، در تنافر است و نكته ديگر اينكه در نقد شعر سهراب سپهري كه در يكي از مقالههاي كتاب آمده است، گفته ميشود كه از رويكرد نقد نشانهشناسانه در بررسي و تحليل شعر استفاده شده است؛ در حاليكه من اصلا چيزي از نشانهشناسي نميبينم. اگر منظور از «نشانهشناسي»، نشانهشناسي عمومي است، آن بحث ديگري است. اما اگر منظور رويكردي در نقد ادبي است، من چنين چيزي نديدهام.
در ادامه اين نشست، مديا كاشيگر با اشاره به ترجمهاي كه مدتها پيش از يك مقاله لويناس با رويكرد ساختاري بر شعر «گربهها»ي بودلر نوشته بود و شرح دشواريهاي ترجمهي آن مقالهي ساختارگرايانه، عنوان كرد: خوشحالم كه در اين كتاب بويژه در مقالهاي درباره فروغ فرخزاد با نقدي ساختارگريانه در زبان فارسي روبهرو ميشوم. همچنين به نظرم، يكي از درخشانترين مقالههاي اين كتاب، مقالهاي است كه دربارهي سهراب سپهري تأليف شده است و او خلافعادت رفتار ميكند و برخلاف حكمهايي كه عليه سهراب سپهري و شعرش صادر ميشود و او را شاعري بيتوجه به دغدغههاي اجتماعي ميداند، خانم سلاجقه به طور دقيق و با حوصله، جنبه پنهان و نهفته اجتماعي شعر سهراب سپهري را براي ما رو ميكند.
اين مترجم در ادامه گفت: به اعتقاد من، نقد آن نيست كه همه چيز را براي شما روشن كند؛ بلكه ميتواند در شما سؤال و پرسشي تازه را برانگيزد و من اين موضوع را در نقد ساختارگرايانه شعر فروغ ديدم و برايم بسيار جالب و ارزشمند بود. در فرآيند مطالعه اين مقاله بود كه اين پرسش در ذهنم شكل گرفت كه با افزايش بسامد گزارههاي اخباري در زبان شعر فروغ، زن در شعر فروغ سوژهتر ميشود و ديگر ابژه نيست. معتقدم اين موضوع خيلي جاي كار دارد و شايد مؤلف ترجيح داده در مقالههاي ديگري اين موضوع را بسط دهد.
در پايان، مديا كاشيگر به طرح چند انتقاد دربارهي كتاب پرداخت و اظهار كرد: به نظرم، كتاب از نبود سنخيت موضوعي آسيب ديده است. شايد مقاله نقد كهنالگويي شعر شاملو و همچنين سه مقاله آخر كتاب ميتوانست در اين مجموعه نباشد؛ زيرا سنخيتي با ديگر مقالهها ندارد. همچنين شعر هر شاعري الزاما بايد در زباني كه سروده شده، از منظر ساختارگرايانه بررسي شود و كسي كه ميخواهد اثري را نقد ساختارگرايانه كند، الزاما بايد اثر را در همان زبان نقد كند. نميشود ترجمه شعر آنا آخماتووا را در زبان فارسي با رويكرد ساختارگرايانه نقد كرد و اين ايرادي است كه از اساس به اين مقاله وارد است.
در پايان اين نشست، پروين سلاجقه در توضيحاتي كوتاه خاطرنشان كرد: اين كتاب گزيدهاي از مقالههاي من در حوزه نقد شعر است كه طي 10 سال اخير نوشته شده است كه از بين آنها 10 مقاله را انتخاب و سعي كردم انتخابها به گونهي باشد كه هر مقاله يك رويكرد ادبي را مطرح كند.
او سپس به ارائه توضيحاتي درباره حرفهاي مطرحشده در نشست پرداخت.
انتهاي پيام
چهارشنبه|ا|19|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]