واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مظاهر افراط گرايي ديني عوام
خبرگزاري فارس:به صورت واضح و روش پيدا است كه درصورت گسترش و عموميت يافتن يا تلاش براي تعميم اين ديدگاه چه آفات و آسيبهايي در جامعه ديني و انساني ظهور و بروز مييابد و چه بركات و حسناتي را از دسترس مردم دور ميسازد.
مقدمه: آيا نحوه دينورزي توده مردم و آنچه آنان به نام دين انجام ميدهند، با حقيقت آموزههاي ديني ارتباط وثيق و دقيقي دارد؟ اين نحو از دين ورزي و استنباط از دين و احام الله تا چه اندازه، برآيند فكر خود آنان يا حوزههاي غيرديني است؟
اركان دينورزي عوام:
ركن اول: تفكيك گروي در دين: آثار مندرج بر تفكيكگروي عبارتند از: 1. شريعتگريزي ؛ 2. سكولاريزاسيون؛3. بنيادگرايي؛ 4. زهدگرايي افراطي. [1]
ركن دوم: التقاطگروي؛ ركن سوم: بدعتگذاري.
ركن چهارم: افراطگرايي و غلو
حقيقت اين است كه اسلام در همه چيز، اعم از جهانبيني و اعتقاد، تعبد و پرستش، اخلاق و رفتار، و تعامل و قانونگذاري، روشي ميانهروانه است كه خداوند آن را "صراط مستقيم" ناميده است؛ چراكه اين روش از راه و روش پيروان ساير اديان و فلسفهها، اعم از "مغضوب عليهم" و "ضالين" جدا و متمايز است؛ زيرا روش آنان خالي از غلو و افراط نيست.[2]
خداوند در قرآن مجيد، امت اسلامي را با وصف "وسطيت" و ميانهروي معرفي كرده و فرموده است: "وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّه وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَي النَّاسِ". [سوره بقره آيه 143]
بدينترتيب امت يا گروه مورد قبول خداوند و هماهنگ با لوازم و مقتضيات دين اسلام، امتي است كه بدون تمايل به يكي از جوانب "افراط" يا "تفريط"، از هر گونه غلو و تندروي دور و مبرا است. با اين حال در عملكرد و سلوك ديني برخي از افراد به نوعي غلو افراط وجود دارد و به عنوان نمونه به دنيا و امور مطلوب و مقبول آن پشت ميكند و دين اسلامي را به شكل رهبانيتي درميآورد كه نصارا از جانب خود ابداع كردند؛ بيآنكه بر آنها واجب شده باشد و آن آزار دادن بدن به خاطر رهايي روح بود. برعكس نوع ديگري از غلو وجود دارد كه ميتوان آن را غلو تفريط ناميد و آن كوتاهي و اهمال در التزام به شعاير ديني و امور معنوي، رها كردن عنان غرايز حيواني، و عدم تهذيب آنها است.
درحاليكه وسطيت جامع و فراگير اسلامي در علمكرد و سلوك ديني، جمع مبتني بر توازن و اعتدال دين و دنيا، دنيا و آخرت، آبادسازي زمين و تهذيب نفس، بهرهگيري از امور و موارد حلال و پاكيزه دنيوي به صورتي است كه اين بهرهگيري و برخورداري آني را راهي براي سعادت اخروياي قرار دهد كه بهتر (از اين دنيا) و ماندگارتر است.[3]
آفات و آسيبهاي افراطگرايي
دليل اصلي اين همه تحذير و هشدار درباره غلو و افراطگرايي، عيوب و آفات اساسياي است كه با آن همراه و ملازم است و در ادامه به چند مورد از آن اشاره ميكنيم: يكم: نفرتانگيزي؛ دوم: عدم دوام و استمرار؛ سوم: تجاوز به حريم حقوق ديگران.
مظاهر و نمودهاي غلو و افراط
طبيعي است كه اين رويكرد با اين آفات و آسيبها، چه پيامدهايي به دنبال دارد و تا چه اندازه با اصول و مباني اوليه مكتبي خود فاصله و منافات دارد. به همين خاطر در ادامه به پارهاي از مظاهر و نمودهاي غلو و افراط اشاره ميكنيم تا ميزان آسيبرساني و منفي بودن آن نمايان شود. [4]
1. تعصب شديد به رأي و نظري خاص. بهطوريكه به هيچ وجه وجود آرا و صاحبنظران ديگر را نميپذيرد و شخص در فهم آن، چنان جمودي به خرج ميدهد كه جايي براي رويكرد واضحي كه مصالح مردم را در نظر بگيرد، مقاصد و اهداف دين را در نظر آورد، و شرايط و مقتضيات زمان و مكان را در نظر بگيرد باقي نميگذارد. اين رويكرد هيچ روزنهاي براي گفتگو با ديگران، مقايسه داشتههاي خود با دانستههاي آنان و اخذ و اقتباس امر بهتر و برتر را بازنميگذارد.
2. التزام هميشگي به تندروي، با وجود فراهم بودن زمينههاي آسانگيري و واداشتن ديگران به رعايت تندروي؛ هرچند خداوند آنها را به اين امور ملزم نساخته است. زيرا هيچ منعي ندارد كه كسي به خاطر تورع و احتياط در برخي از مسائل، وجه سنگين و دشوار آن را در پيش گيرد؛ اما نبايد اين امر قاعده و قانون هميشگي وي باشد؛ به طوري كه حتي اگر زمينه و نياز به برخورداري از امر آسانتر پيدا شود، از آن سرباز زند.
3. تعامل تند، روش خشن، دعوت سخت. حال آنكه همه اين امور، خلاف هدايت الاهي و دعوت پيامبر او (ص) است. پيامبر اسلام مبعوث به مكارم و سجاياي اخلاقي بوده و عرب جاهلي را كه در اوج بيتمدني و خشونت به سر ميبرد بهوسيله خلق احسن و درياي حلم و برداباري خويش به مسير هدايت و سعادت رهنمون نمودند نه با افرازط در خشونت، سختي و عنادورزي.
4. بدگماني به ديگران و نگاه به آنان از روزنهاي سياه. به طوري كه خوبيهاي آنان را ناديده ميگيرد و خطاهاي آنها را بزرگ ميكند. اصل در نزد فرد غالي و تندرو، اتهام است و اصل در اتهام، محاكمه است؛ هرچند اين امر برخلاف قانون و مقررات باشد؛ زيرا در حوزه قانون اصل بر اين است كه متهم بري است؛ مگر خلاف آن ثابت شود. اصل برائت يكي از اصول ديني است كه در بسايري از شئون زندگي يك مسلمان از احكام عبادات و اقتصاد گرفته تا احكام قضاوت، ساري و جاري ميباشد. اسلام دين اعتدال است و تنها و تنها شواهد و قراين متقن و يقين آور را دليل بر محكوميت فرد بر خطا و اشتباه ميداند. [5]
با نگاهي به آنچه درباره غلو و افراط بيان شد، به صورت واضح و روش پيدا است كه درصورت گسترش و عموميت يافتن يا تلاش براي تعميم اين ديدگاه چه آفات و آسيبهايي در جامعه ديني و انساني ظهور و بروز مييابد و چه بركات و حسناتي را از دسترس مردم دور ميسازد. ازاينرو به نظر ميآيد كه عبارت "افراطگرايي و غلو؛ جلوه تمام عيار دينورزي عوام" كاملا درست است و با وجود اين نشانه يا نماد در اين نحوه دينورزي، ديگر نيازي به شرح و بيان نشانهها و نمادهاي ديگر نيست؛ زيرا همين نماد، بسياري از جوانب و جلوههاي ساير نمادهاي آفتزا و فرساينده مندرج در دينورزي عوام را نيز در بطن و متن خود دارد؛ به همين خاطر از بحث درباره نمادهاي ديگر دينورزي عوام، نظير خرافهگرايي به مثابه نماد عيني و ترديدناپذير دينورزي عوام خودداري و در ادامه مقاله و در شماره بعد به برخي از پيامدهاي دينورزي عوام اشاره خواهيم نمود.
پينوشتها در دفتر روزنامه موجود است.
نويسنده :
منبع : روزنامه رسالت 18/11/1390
انتهاي پيام/
چهارشنبه|ا|19|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 247]