واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: *همهچيز درباره لحظه ابدي اكنون* خوشبختي يعني رضايت
خبرگزاري دانشجويان ايران - كرمانشاه
سرويس: نگاهي به وبلاگها
قانونهاي ذهني ميگن خوشبختي يعني رضايت. مهم نيست چي داشته باشي يا چقدر، مهم اينه كه از هموني كه داري راضي هستي يا نه؟! چون يه وقتهايي آدم خيلي چيزها داره اما بازهم احساس خوشبختي نداره! و بر عكسش... پس يه قانون وجود داره، كه مي گه: ميزان خوشبختي = ميزان رضايت
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) منطقه كرمانشاه، در وبلاگي آمده است: زندگي مجموعهاي از لحظههاست! چون پشت اين لحظه، لحظه بعديه و پشت اون لحظه بعدي و بعدي و ...پس، اگه مي خواي در كليت بزرگ زندگي راضي باشي اول بايد تمرين كني تا در لحظه راضي باشي.
"اگه كسي تصميم بگيره فقط توي لحظه اكنون راضي باشه، بعد، به لحظه بعدي، كه رسيد، باز در لحظه اكنون راضي باشه و بعد به لحظه بعدي كه رسيد باز ..... ميدوني چي مي شه؟
اون فقط براي راضي و شاد بودن در يك لحظه تلاش كرده، اما يك دفعه ميبينه پنج ساله كه راضي و خشنوده! اگه كسي از لحظه اكنونش ناراضي باشه، بعد، از لحظه بعد هم ناراضي باشه، بعد... يكهو به خودش مي ياد و مي بينه پنجاه سالشه و همه اين پنجاه سال رو ناراضي بوده! "
به همين دليل دانشمندان ذهني به لحظه اكنون مي گن: لحظه ابدي اكنون.
شرط رضايت اينه كه در لحظه ابدي اكنون راضي و شاد باشي.
اصلا مهم نيست داري در لحظه اكنون چي كار ميكني، فقط تصميم بگير مراقبه كني كه از هر كاري كه داري در لحظه انجام ميدي احساس رضايت و شادي كني. به اين كار ميگن مراقبه لحظه ابدي اكنون. اين كار، اتفاقا بر خلاف تصور، كار خيلي راحتي نيست. دانشمندان ذهني معتقدند در هر عمل و كاري كه انجام ميشه يه مقداري انرژي نهفته است و ما فقط در صورتي كه روي اون كار مراقبه داشته باشيم ميتونيم اون انرژي رو دريافت كنيم.
ببينين، مثلا من از صبح شروع مي كنم. از خواب بيدار مي شيم، ميريم مسواك مي زنيم و در همون حال به صد تا چيز فكر ميكنيم غير از مسواك زدن. بعد ميريم صبحونه ميخوريم در حالي كه فكرمون هزار جاي ديگه است غير از صبحانه خوردن. بعد... در واقع هر كاري كه داريم انجام مي ديم به همه چيز فكر مي كنيم غير از همون كار. اين باعث مي شه انرژي پنهان كارها رو دريافت كه نمي كنيم، هيچ! كلي هم انرژي ذخيره شدهمان را الكي خرج ميكنيم!
تمرينهايي براي درك و لذت بردن از لحظه ابدي اكنون:
تمرين يك: براي خودتون يه استكان چاي بريزين. با دقت سعي كنيد فقط به كاري كه دارين ميكنين، فكر كنين. بعد در يه جاي آروم بنشينيد و با آرامش چاي رو ميل كنيد. به اين فكر كنيد كه با هر جرعه چاي، همه انرژي موجود در آن را دريافت ميكنيد و لذت ميبريد. به لحظه لحظه خوردن چاي دقت كنيد. (اگه فكر ديگهاي اومد توي ذهنتون، خودتون رو شماتت نكنيد. فقط آروم سعي كنيد دوباره به خوردن چاي برگرديد.) بعد از اتمام، حتما در دفتر مراقبه از خودتون تشكر كنيد.
تمرين دو: مراقبه كنيد در زمان مسواك زدن فقط به مسواك زدنتون فكر كنين. سعي كنيد از اين كار لذت ببريد.
تمرين سه: مراقبه كنيد؛ زمان خوردن غذا فقط به خوردن غذا فكر كنيد. مجسم كنيد با هر لقمه، انرژي موجود در غذا به همه سلولهاي بدنتون ميرسه. از هر لقمه اون لذت ببريد.
نكته: غذايي كه با مراقبه خورده ميشه هرگز باعث چاقيهاي موضعي نميشه. (در واقع وقتي ما غذا ميخوريم در حالي كه به صد چيز غير از خوردن غذا فكر مي كنيم، باعث انباشته شدن اون در جاهاي نامناسب ميشيم. بر عكسش هم صادقه. يعني كساني كه هر چيزي كه ميخورن، چاق نميشن، اگه روي غذا خوردن آگاهانه، مراقبه كنن، همه انرژي موجود در غذا رو دريافت مي كنن. حتي ميتونين مجسم كنين كه دوست دارين غذا در چه قسمتي از بدن شما باعث چاقي بشه! وقتي دارين غذا مي خورين توي دلتون با لقمههاتون حرف بزنيد! از لقمه نون و پنير صبحتون بخواهيد كه همه نيروش رو به شما انتقال بده. (نخندين! جدي مي گم! اين يكي از مراقبههاي هندوهاست!)
تمرين چهارم: اين تمرين براي سيگاريهاست. اگه روي كشيدن هر سيگار مراقبه كنيد، خيلي زودتر ارضا مي شيد و به تدريج تعداد سيگارهاتون كم و كمتر مي شه.
به تدريج خودتون رو عادت بديد كه هر كاري كه دارين انجام مي دين، فقط به اون فكر كنيد و تصور كنيد با اين كار همه انرژي نهفته در اون كار رو دارين دريافت مي كنين. خيلي سخته، اما شدنيه! شايد باورتون نشه اما به تدريج حتي از كارهايي كه دوست نداشتيد، به شدت لذت ميبريد. اين قانون رو به ياد بسپرين: بر هر چيز كه تمركز كنيم، انرژي اون رو دريافت ميكنيم.
يك حكايت:
خوب ميخوام يه حكايت از يه گوروي (استاد بزرگ) هندي بگم كه توي يه كتاب خوندم. اون با مريدانش دسته جمعي با هم، در جايي بيرون شهر، زندگي ميكردند. همه مريدهاي اون موظف بودند سالها پيش اون زندگي كنند و آموزش ببينند. يك روز يه نفر به اون استاد مراجعه ميكنه و مي گه شما چه طوري به اين قدرت رسيدين كه مي تونين با نگاه ديگران رو شفا بدين؟ وقتي من مريد شما بشم، در طي اين همه سال كه بايد پيش شما بمونم، چه تمرينهايي انجام ميديم؟ در طول روز چه كار ميكنيم؟
استاد مي گه: ما صبح ورزش مي كنيم. بعد صبحانه مي خوريم. بعد كار ميكنيم تا ناهار. بعد ناهار مي خوريم. كمي استراحت مي كنيم، باز كار مي كنيم و شب ميخوابيم!
اون شاگرد عصباني ميشه و ميگه امكان نداره! ما همه اين كارها رو انجام ميديم اما قدرت شما رو نداريم. استاد مي گه: هرگز شما مثل ما اين كارها رو انجام نميديد. شما صبحانه ميخوريد، كار مي كنيد، تفريح مي كنيد، در حالي كه به چيز ديگهاي دارين فكر مي كنين، اما ما وقتي صبحانه مي خوريم فقط به خوردن اون فكر مي كنيم! وقتي كار ميكنيم فقط به اون كار فكر مي كنيم. وقتي.....
بنابراين شما هيچ انرژياي دريافت نمي كنيد! اما ما همه انرژيهاي موجود در طبيعت رو دريافت مي كنيم و با بخشيدن فقط مقداري از اون به بيمارها، باعث شفاي اونها ميشيم!
تمرين آخر:
يك بار ديگه اين مطلب رو بخون و تصميم بگير همه انرژي موجود در كلمات اون رو دريافت كني. لبخند بر لب داشته باش. حالا آماده باش تا در لحظه ابدي اكنون، شاد و راضي باشي. از همين حالا شروع كن! چون امروز اولين روز از روزهاي باقيمانده عمر توست!
انتهاي پيام
چهارشنبه|ا|19|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 158]