محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1855719211
هفتمين همايش فلسفه رسانه در دانشكده مطالعات جهان برگزار شد
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: هفتمين همايش فلسفه رسانه در دانشكده مطالعات جهان برگزار شد
ارتباطات > ارتباطات - همشهريآنلاين:
هفتمين همايش فلسفه رسانه روز سهشنبه 27 دي 1390، در دانشكده مطالعات جهان برگزار شد.
در ابتداي اين همايش دكتر سعيد رضا عاملي، استاد ارتباطات دانشگاه تهران با اشاره به اصالت بحث فلسفه رسانه در ايران گفت: بحث فلسفه رسانه در مدرسه ارتباطات دانشگاه تهران پايه گذاري شده است و اهميت بسيار زيادي در توليد عميق علم ارتباطات در ايران دارد.
استاد ارتباطات دانشگاه تهران در مقدمهاي بر سمينار خاطرنشان كرد: ما از اين رو فلسفه رسانه را مطرح ميكنيم كه اين حوزه به راستي حوزهاي است كه از فلسفه «بودن و نبودن» رسانه سخن ميگويد و به نوعي از بايسته هاو نبايستههاي رسانه و هويت رسانه كارآمد سخن ميگويد.
دكتر عاملي در پاسخ به اين پرسش كه رسانه براي چه فعاليت ميكند افزود: دو كاركرد مهم مي توان براي رسانه متصور شد كه يكي كاركرد تخريبي و استفاده از آن براي تخريب افراد و جامعه است و ديگري كاركرد سازنده آن است كه به ساخت و بازسازي افراد و جوامع در مسيري انساني و مطلوب ميپردازد.
وي ادامه داد: رسانه ميتواند براي بيان و نشان دادن راستي و درستي به كار رود و در عين حال اگر بي اخلاقي و عدم تعهد به مسائل انساني و الهي بر اداره آن حاكم شود منبع دروغ و گمراهي ميشود.
نويسنده كتاب استعمار مجازي آمريكا، بعد مطلوب و انساني رسانه را گسترش عدالت و مبارزه با ظلم توصيف كرد و يادآور شد: رسانه هم ميتواند توليد مسئله كند و بن بست در مسائل اجتماعي جامعه ايجاد كند و هم ميتواند در جهت حل مسئله فعاليت كند.
توليد مسئله كار چندان دشواري نيست اما رسالت رسانه بايد حل مسئله و برطرف كردن مشكلات جامعه باشد. رسانه بايد بتواند زمينه هايي براي طرح مسائل اجتماعي به منظور ايجاد ارزش افزوده اجتماعي مهيا كند. فلسفه رسانه و رسالت آن، در بدترين شرايط ايجاد اميد در دل مردم است البته اين به معناي خودداري از بيان تلخي ها نيست بلكه بيان آنها به زبان و بياني است كه هدفش ساختن است نه سوزاندن و از ميان بردن.
وي بعد ديگر رسانه را آگاهي بخشي دانست و گفت: توسعه اگاهي مي تواند يكي از كاركردها و رسالت هاي رسانه باشد و از سويي هم رسانه مي تواند به جهل و ناداني مردم عمق ببخشد و آن را گسترش دهد. ما بايد بدانيم كه آيا رسالت و فلسفه رسانه عمق بخشيدن به جهل است يا توسعه آگاهي.
دكتر عاملي در ادامه پرسش چيستي فلسفه رسانه يادآور شد: فلسفه رسانه براي عدالت اقتصادي است يا توسعه سلطه اقتصادي؟ چنانكه شاهد هستيم فلسفه بعضي از رسانه هاي قدرتمند كنوني سلطه اقتصادي و به تبع آن برتري جويي سياسي است.
وي توضيح داد: فلسفه رسانه نقش مهمي براي تصحيح هدف و مسير رسانه دارد. اما نبايد از نظر دور داشت كه رسانه در ذات خود يك تكنيك گرايي دارد كه آن را به سمت صنعت سلطه، صنعت توسعه مشكلات اجتماعي، كسب منفعت اقتصادي و سيطره فرهنگي پيش مي برد كه آگاهي از آن و آثار مخربش مي تواند براي جامعه بسيار سودمند باشد.
دكتر عاملي در پايان يادآور شد: در يك كلمه فلسفه حقيقي رسانه توسعه خير و فلسفه واقعي رسانه امروز كه با تكنيكهاي رسانهاي حمايت ميشوند تامين منافع صاحبان رسانه و توسعه سلطه فكري است و اين دو مسير متفاوت است كه بايد تلاس نمود رسانههاي عمومي در مسير توسعه خير و سلامت اجتماعي قرار گيرند.
اين سمينار در چند پانل با موضوعات گوناگون ادامه يافت كه چكيده اين پانلها همراه با نام ارائه كنندگان در پي ميآيد.
خودشيفتگي ستارگان و اثر انعكاسي آن بر روي جامعه
* ارائه كنندگان: ميرمحمدمهدي مديرزاده، مينا عينيفر، آصف يعقوبي، مسعود اسدينژاد، زهرا طوفاني
واژه خودشيفتگي از داستاني باستاني معروف در روم باستان ميآيد كه در آن جواني به نام نارسيس به دليل علاقه بيش از حد به خودش نميتوانسته كسي را دوست داشته باشد و در نهايت به همين دليل ميميرد. اما خودشيفتگي واقعي به حالتي گفته ميشود كه در آن فرد نميتواند خود را بشناسد. فرد خودشيفته كسي است كه از جامعه گسسته و نميتواند ديگران را درك كند و طبيعتا از احساس همدلي به جامعه نيز تهي است. براي چنين فردي تمام دنيا يك آيينه است كه او عكسالعملهاي ديگران حاكي تحسين و رضايت از اوست را در بر ميگيرد. اما براي چهرههاي مدرن خودشيفته امروزي اين ديده شدن در رسانههاست كه آنها را ارضا ميكند. اما رسانههايي كه به اين افراد شهرت ميبخشند بلاگها، دوربينها و سايتهاي شبكهاي اجتماعي هستند كه اين امكان را فراهم ميكنند و آن هم يعني تبليغ كردن خود است.
همه ما قدري از خودشيفتگي را در وجود خود داريم كه ميتواند جنبههاي مثبتي كه باعث پيشرفت ما ميشود داشته باشد اما ميزان آن در چهرهها بالاتر است. بعضي چهرهها حتي درباره خودشيفتگي كه در خود احساس ميكنند صحبت كردهاند. 7 خصيصه وجود دارد كه نمايانگر ميزان خودشيفتگي است. حس اختيار، محق بودن، عريانگرايي، استثمار، رضايت از خود، برتري و غرور.
اما يكي ديگر از مفاهيم اساسي همراه با خودشيفتگي اثر آيينهاي است. اثر آيينهاي مراحل مشخصي را طي ميكند؛ مخاطب مرتب تصاويري ازچهرهها دريافت ميكند، سپس تمايل بيشتري به آنها پيدا ميكند به طوري كه براي او عادي و حتي به آرزو بدل ميشوند. مخاطب به طور آگاهانه يا ناآگاهانه شروع به تقليد رفتارها ميكند و سپس در سطحي گستردهتر در معرض عموم به كار ميگيرد. در هر حال اين اثر ميتواند بر روي هر كسي كه مرتب در معرض تصاوير شيفتهوار اين چهرهها قرار دارد گذاشته شود.
نوجوانان كه پيامهاي فرهنگي را به راحتي دريافت ميكنند در برابر اثر آيينهاي بسيار آسيبپذير هستند. نوجوانان به عنوان آسيبپذيرترين مخاطبان كه هر روز با انواع رسانهها با اين محتواها در ارتباط هستند ممكن است به رابطه يكسويه فرا اجتماعي رو آورند به اين معنا كه آنها از طرف مقابل خود بسيار ميدانند اما طرف ديگر هيچ نوع اطلاعي از او ندارد.
در روانشناسي نوجوان دو نظريه وجود دارد يكي نظريهي حضار خيالي و نظريه حكايت شخصي. اين دو نظريه توجيهي براي جذبه فرهنگ افراد مشهور براي كودكان و نوجوانان است. نوجوانان خودمحوري به گونهاي زندگي ميكنند كه انگار روي صحنهي بزرگي هستند و روبهرويشان تماشاچيان حواس جمعي قرار گرفتهاند كه كوچكترين حركات آنها برايشان با اهميت است. نظريهي حكايت شخصي باوري را توصيف ميكند كه نوجوان از خود دارد؛ او خود را خاص و بينظير ميبيند اما قوانين عرفي، او را به هدفش نميرساند و از رسيدن به سرنوشتش باز ميدارد. نوجوانان تنها افرادي نيستند كه در ارتباط با پيامهاي ابهامآميز فرهنگ شهرت دچار ابهام ميشوند. والدين نيز در برابر آسيبهاي فرهنگي در رابطه با فرزندانشان در ارتباط با ارتقاء شهرت آسيبپذير هستند.
در دنياي مدرن امروز پدر و مادر بودن به حد كافي سخت است و با تغيير ماهيت بلوغ، هركدام از نسلهاي متوالي در قرن بيستم در مرز متناسب با رفتارهاي مجاز دوران خود، بيشتر و بيشتر از نسل والدين خود فاصله ميگيرند و به نظر ميرسيد كه خودشيفتگي هر نسل نسبت به نسلي ديگر افزايش مييابد.زمانيكه كودك نمي تواند نيازهاي والدينش و يا انتظارات آنها را برآورده سازد احساس كمبود ميكند و يا شكست و كنار گذاشته شدن به او دست ميدهد. بچههايي كه در اين موقعيت قرار ميگيرند، ميآموزند كه به والدين خود اعتماد نكنند و در نهايت نيز زمينههاي خودشيفتگي در آنها ديده ميشود.
بنابراين در گذشته اين رسانههاي چاپي و تلويزيوني بودند كه افراد معدودي را معروف و به ستاره تبديل ميكردند و پشت سر اين بازيگران بودند اما امروزه پيشرفت اينترنت و ايجاد شدن شبكههاي اجتماعي اين امكان را به تمامي افراد داد كه خود (كاذب) را عرضه كنند و باعث تقويت اين باور شد كه هر فردي ميتواند مشهور باشد. در كل پديده ستاره شدن رابطه مستقيمي با رسانه دارد و اين رسانهها هستند كه باعث مشهور شدن و ستاره شدن يك فرد ميشوند؛ در گذشته افراد معدود با رسانههاي چاپي و تلويزيوني و امروزه تمامي افراد به و سيله اينترنت.
* مشاهير قرن 21
ارائه كنندگان: عليرضا اشرف، فرزانه اميني، بهاره بديعي، زهرا خارستاني، سارا رحيمي
مفهوم فرهنگ معاصر يكي ازمفاهيمي است كه در دنياي جديد با آن رو به رو مي شويم. فرهنگي كه بيش از هر چيز در قالب رسانه ها اعم از تلويزيون، راديو، مطبوعات، فيلم، سينما و اينترنت تجلي پيدا مي كند. رسانه هايي كه بخش بزرگي از زندگي روزمره ما را شكل مي دهند و ما قسمت زيادي از ادراك خود از امور جهان را مديون آنها هستيم. در چنين فرهنگي و با سلطه ي همين رسانه است كه مفهومي به نام "شهره" شكل مي گيرد. شهره ها كساني هستند كه رسانه آنها را به ما معرفي مي كند و ما را تحت تاثيرشان قرار مي دهد. اين افراد شهرت خود و جاودان شدن در اذهان مردم را مديون رسانه ها هستند.
تاريخچه شكل گيري مفهوم شهره بررسي مي شود. اينكه مشاهير اوليه در تمدن هاي باستاني چه كساني بودند و اين مفهوم در طول تاريخ چه تغييراتي را پشت سر گذاشته است. در ادامه مسائل و چالش هاي پيش رو در مفهوم شهره را بررسي مي كنيم. به اين نكته مي پردازد عدم رعايت قوانين ومحدوديت هاي اخلاقي توسط مشاهير چه پيامد هايي در جامعه خواهد داشت. بعد از آن تصويري از مشاهير جهاني عرضه مي شود، مشاهيري كه به واسطه رسانه ديگرمتعلق به يك فرهنگ خاص نيستند بلكه فرهنگ جهاني از آنها بهره مي برد. در آخر نيز تعدادي از مشاهير قرن 21 معرفي مي شوند و پيش بيني مي شود كه اين افراد تا پايان قرن حاضر همچنان صاحب شهرت جهاني باشند.
* ارائه خبر در رسانه هاي مختلف
ارائه كنندگان: خاطره آئيني، شهلا عبدالهي، سندوس محمدي، آمنه ويسي مهر
مقاله گروهي ما نحوه ارائه خبر در رسانه هاي مختلف است كه اين مقاله بر چهار رسانه راديو، تلويزيون، رسانه الكترونيك و رسانه چاپي تكيه كرده است و تلاش مي شود به اين پرسش پاسخ دهد كه نحوه ارائه خبر در راديو، تلويريون، رسانه الكترونيك و رسانه چاپي به چه صورت است؟
اهميت اجتماعي و سياسي برنامه هاي خبري در سراسر جهان روز به روز افزايش مي يابد. شاهد اين مدعا رشد كمي و كيفي برنامههاي خبري در سراسر جهان است. برنامه هاي خبري كه در آغاز تنها پانزده دقيقه از پخش تلويزيوني را درهفته به خود اختصاص مي دادند، اينك معمولا به طور متوسط در هر هفته، حدود هفتاد ساعت از زمان را اشغال مي كنند. براي رسانه تلويزيون به اين مطالب توجه شده است: خبر به عنوان ژانر تلويزيوني، ويژگي هاي ساختار خبر تلويزيوني، دسته بندي انواع خبر تلويزيوني، چگونگي نگارش خبر در تلويزيون، ارزشهاي خبري رايج در تلويزيون و مفاهيم نظري و عملي خبر تلويزيوني.
سخن و گفتار اصلي ترين دستمايه اي است كه راديو در امر ارتباط به كار ميگيرد. شالوده ارتباط راديويي بر كاربرد جنبه گفتاري و شنيداري بنا شده و اين ويژگي، راديو را به عنوان رسانه اي كور و تك حسي در ميان ديگر رسانه ها ي دنياي امروز معرفي كرده است. از آنجايي كه يكي از نقشهاي برجسته راديو اطلاع رساني است و توليد و انتشار خبر در دايره اين نقش قرار مي گيرد.
روزنامهنگاري الكترونيك بخشي از فعاليت روزنامهنگاري و رسانهاي در جوامع و كشورهايي شده است كه با تسامح و با درجاتي كمتر يا بيشتر جوامع اطلاعاتي يا جوامع شبكهاي خوانده شدهاند. سه امتياز برجسته جستجو در اينترنت به طور كلي و جستجوي خبر و گزارشهاي خبري به طور خاص تعاملي، فرامتني و چند رسانهاي بودن است اين امتيازات تحول شكرفي در خبر رساني و خبر خواني اينترنتي ايجاد كردهاند كه تفاوتهاي زيادي با شيوه ها در رسانه هاي مرسوم دارد.
more رونامهنگاري چند رسانهاي: نشست تخصصي با دكتر صباغيان در همشهريآنلاين
آگاه سازي به جاي اقناع، كنترل بيشتر از سوي استفاده كننده، برقراري ارتباط به صورت دو سويه و جايگزيني آن با ارتباط يك سويه، فعاليت بيشتر از طرف استفاده كننده و برقراري ارتباط در زمانههاي انعطاف پذير از جمله اين تفاوتهاست. با بر شمردن امتيازات روزنامهنگاري الكترونيك، علل گرايش به رسانه الكترونيك و انواع روزنامهنگاري الكترونيك به اين پرسش پاسخ خواهد داد كه نحوه ارائه خبر در رسانه الكترونيك به چه صورت است كه باعث گرايش به روزنامه الكترونيك شده است؟
خبر در روزنامه چاپي داراي ويژگيهايي مثل دوام اخبار، تنوع اخبار و وسعت اخبار مي باشد. سبك ارائه خبر در روزنامه به صورت هرم وارونه است بعد از پيدايش راديو و تلويزيون روزنامه براي حفظ حيات خود در برابر غولهاي صوت و تصوير در ارائه خبر مجبور به ابداع روش تازه اي شد يعني ارائه اخبار به صورت تحليلي و تفسيري. و از عكس و تصوير استفاده كرد و با چاپ هاي متعدد در طول شبانه روز به بقاي خود كمك كرد.
* فلسفه فضاي مجازي
ارائه كنندگان:مرضيه شريفي، راضيه صيادي، خديجه دماوندي، طوبي كريمي
مهمترين توسعه اجتماعي معاصر توسعه فضاي اجتماعي است كه با دو فضايي شدن و دو جهاني شدنها اتفاق افتاده است. به دنبال توسعه جديد فضاي اجتماعي ظرفيت جديدي به جهان واقعي اضافه شده است كه از آن تعبير به جهاني مجازي مي شود. مهمترين خصوصيت متمايزكننده عصر جديد كه دوره جهاني شدن نام گرفته است. لذا با توجه به اهميت اين فضاي جديد شكل گرفته شناخت ابعاد ان لازم ميايد. در اين نوشته سعي بر ان است تا ابعاد مهم اين فضا شناسايي و مورد تحليل قرار گيرد. چهار بعد يعني زمان و مكان، تعامل دوسويه، هويت و در نهايت فرهنگ در فضاي مجازي با روش كتابخانهاي و برمبناي پاردايم دو جهاني شدن مورد بحث قرار مي گيرد.
more دو فضائي شدن شهر: شهر مجازي ضرورت بنيادين براي كلان شهرهاي ايران
مسئله زمان و مكان از آن رو مهم است كه در طول تاريخ منعكس كننده ظرفيتها و محدوديتهاي انسان بوده است. در حالي كه فضاي مجازي جهاني است كاملا صنعتي كه از استبداد زمان و استبداد مكان فيزيكي رها شده است. در اين نوشته كه بر مبناي نظري دو جهاني شدن ها پيش مي رود مشخص مي شود آرزوي ديرين بشر يعني زمان بي زمان، پيوستگي مكان و زمان، حذف فاصله و مكان، جاودانگي زمان در اين فضا تحقق يافته است. بررسي ها حاكي از ان است كه زمان در فضاي مجازي فشرده، موازي، ديجيتالي و غيرمركزي شده است. به موازت اين تغيير ماهيتي زمان، مكان خاصيت خود را از دست داده و با مرگ فاصله هاو مكان زدايي امكان حضور همه جايي را فراهم اورده است.
فضاي مجازي با ظهور خود علي رغم اينكه مفهوم مكان و زمان را دگرگون كرد برخي از مفاهيم ديگر مثل تعامل را دوباره در مركز توجه قرار داد.چراكه رسانه هاي ديگر به ميزان كمتري ويژگي تعاملي بودن داشتند. كيوسيس تعاملي بودن راچنين تعريف مي كند:« ميزاني كه يك فناوري ارتباطي مي تواند محيط با واسطه اي خلق كند كه در آن شركت كنندگان هم به طور همزمان و هم به طور غير همزمان ارتباط (يك به يك يك به چند چند به چند) برقرار كنند و در تبادل دو سويۀ پيام شركت نمايند. به علاوه با توجه به كاربران انساني، تعاملي بودن به توانايي آنها به ديدن يك تجربه به عنوان شبيه سازي از ارتباطات بين فردي بر مي گردد و آگاهي آنان را از حضور از راه دور افزايش ميدهد».
ديگر بعد مهم فضاي مجازي هويت مجازي، در بستر شبكه جهاني اينترنت كه در آن اجتماعات مجازي به سرعت رشد كردهاند و ميليونها نفر را در جهان به يكديگر پيوند داده است، شكل گرفته است. هويت مجازي فارغ از تكيه گاه بدن است و ماهيت اطلاعاتي بودن- نوشتاري بودن امكان تغيير اطلاعات هويتي را فراهم آورده، به طوري كه افراد نويسنده «خويش» مي شوند و به ساخت يابي و ساخت زدايي هويت خود مي پردازند.هويت هاي مجازي با ويژگي هايي چون تكثر، چندوجهي، غيرمتمركز بودن، انتخابي بودن، انعطاف پذير بودن و قابل كنترل بودن و... همراه هستند كه در فضاي مجازي در كنار هويت واقعي در فضاي واقعي، خالق هويت هاي هم زماني شده اند كه مشخصه ي هويت در دوران ماست و شناخت و مطالعه آن اهميت دارد.
فرهنگ مجازي يا فرهنگ سايبر يكي ديگر از ابعاد معرفت شناختي فضاي مجازي است كه به موازات فرهنگ واقعي در حال شكل گيري است. شناخت اين فرهنگ از ان رو بسيار مهم تلقي مي شود كه جهان زيست افراد تغيير كرده و به فضاي مجازي كشيده شذه است. در اين ميان ابعاد مختلف اين فرهنگ بررسي و جريان هاي غالب در اين حيطه مشخص مي شود. مبناي نظري بر تركيب نظريه جامعه ي اطلاعاتي كستلز و پاردايم دو فضايي شدن عاملي قرار دارد. و نتايج حاصل نشان ميدهد فرهنگ مجازي را ميتوان مساوي با فضاي سايبر تلقي كرد؛ فرهنگ مجازي هم مصنوع فرهنگ است و هم خود توليد كننده فرهنگ. اين فرهنگ داراي ارزش ها و قوانين خاص خود هست كه ان را از فرهنگ واقعي متمايز ميكند.
* مروري بر تاريخچه عكاسي با نگاهي ويژه به تكنولوژي ديجيتال
ارائه كنندگان: مهنوش حرمتي، گلرنگ رنجبر، مريم عليپور، شيوا فراهاني فرمهيني
در طي دهه 1990 رابطه بين فرهنگ و تكنولوژي به صورت گستردهاي بر روي اين بحث كه آيا تكنولوژي ديجيتال علامتي از مرگ يا جايگزين قطعي عكاسي است, متمركز بود. اين مورد براي امتداد فرهنگي عكاسي بر روي رد يكي از شكلهاي اصلي جبرگرايي تكنولوژي متمركز بود. در حال حاضر به وضوح آشكار است كه جداي از جايگزين شدن در حاشيههاي فرهنگ, عكاسي بيشتر از هر زمان ديگري وجود دارد.
همچنين توسعههاي بسياري وجود داشته است: توليد تلفنهاي موبايل, دوربينهاي بيشتري را نسبت به قبل در دستان مردم قرار داده است, عكس به عنوان سند اجتماعي و شاهدي تاريخي باقي مانده است اما به شيوههاي متفاوت, عكسها به صورت جهاني در يك مقياس بيسابقه توسط بانكهاي الكترونيكي تصاوير به گردش در ميآيند. واضح است كه اين تغييرات و توسعه ها شامل تكنولوژي هاي جديد نيز مي شود. درحالي كه نسبتا اين تغييرات همانطور كه در ابتدا بحث شد نتيجه جبرگرايي تكنولوژيهايي بوده است, اين توسعه ها به خاطر بودن عكاسي در محيط تكنولوژيكي بوده است.در بسياري از گزارشات اخير, اطلاعات و فناوري اطلاعات به صورت مكرر به عنوان ساختن و شكل دادن يك متن جديد براي تمرينهاي وابسته به عكاسي ذكر شده است.
به نظر ميرسد در سالهاي اخير نقش و كاركرد عكاسي ديجيتال غربي به طور قابل ملاظهاي تغيير كرده است. در دوره آنالوگ، عكاسي اولين و بهترين راه براي به خاطر سپردن شرححالهاي افراد بود، و عكسها اكثرا از آلبومهاي خانوادگي يا جعبه كفشهاي خانواده سردرميآوردند. آنها معمولا قابل اتكاترين وسيله براي به يادآوردن و واكاوي كردن «زندگي همانند آنچه بود» ملاحظه ميشدند، حتي باوجودي كه ما ميدانيم تخيل، تجسم و يادآوردي به طور جداييناپذيري همراه فرآيند به خاطرآوردن هستند. كاركرد عكاسي به عنوان يك وسيله براي شكلگيري هويت و به عنوان يك راه براي ارتباط به موقع فهميده شد اما هميشه در درجه دوم اهميت، بعد از اولين هدف كه مربوط به خاطرات بود، درجه بندي ميسد.
به نظر ميرسد تحقيقات اخير انسانشناسان، جامعهشناسان و روانشناسان نشان ميدهد كه گسترش دوربينهاي ديجيتالي- همينطور دوربينهايي كه در ساير وسايل ارتباطي وجود دارند- به كاركرد ارتباطي و شكلگيري هويت كمك ميكنند. اگرچه اين غيرقابل انكار است كه عملكرد عكاسي به عنوان ارتباطي و شكلگيري هويت، اهميت زيادي به دست آورده است، در اين مقاله بحث ميشود كه كاركرد عكاسي به عنوان يك وسيله ثبت خاطرات هنوز به همان اندازه زنده است، حتي اگر چگونگي ظهور آن در دوره ديجيتالي تغيير كند. بنجامين و بارتز نكات فرهنگي مهم در عكس را شرح دهند. براي بنجامين اين نكات: ضمير ناخود آگاه بصري، مخابره هاله، نشان دادن فساد سياسي _فرهنگي و تفسير سياسي سوررياليستي. موضوعات مورد نظر بارتز: تكنيكهاي عكاسي، هيجان و punctum عكس و stadium.
اين رويكردهاي متفاوت در عكاسي يك دغدغه مشترك تاريخي را بيان ميكند. هر دو نويسنده در مورد ماهيت فهم تاريخي نوشتهاند و عكاسي هر دوي اين ها را با يك استعاره ي قوي بيان كرده است.چيزي كه از تحليل هاي آن ها روي عكاسي آشكار مي شود اين است كه هر دوي آن ها يك لحظه دو گانه از يك آگاهي تاريخي را بيدار مي كنند. (يعني) به طور همزمان در گذشته و حال بودن. براي بنجامين اين به معني جرقه اي از احتمال است كه به همراه آن هالهاي از وجود داشتن گذشته در حال نمود پيدا ميكند. (براي بنجامين اين جرقهاي از احتمال است كه به همراه آن هاله اي از وجود هاي گذشته در زمان حال ميدرخشد ) براي بارتز ca-a-ete و يك ضربه ي روحي از آگاهي به اين معني كه آن چيزي كه خيلي شفاف و واضح در عكس است به طرز غير قابل بازگشتي در گذشته گم شده است.
* نقش رسانههاي تعاملي در تضعيف يا تقويت هويتهاي قومي و ملي
ارئه كنندگان: چاووش حسين پناهي، صلاح الدين بابايي، فريد عزيزي
در حال حاضر در دنيايي زندگي ميكنيم كه رسانههاي جمعي و خصوصا تلويزيون سلطه خود را بر جهان گسترانيدهاند و هر روزه قلمروهاي خرد و كوچك را ميبلعند و اين قلمروها را در گستره جهاني خود ادغام ميكنند. اما در مقابل اين پديده رسانه هاي كوچك و تعاملي هستند كه فرصتي را براي بروز هويت هاي كوچك و محلي فراهم آورده اند تا صداي خود را با توجه به پس زمينه ي خود در اين بستر گسترده به گوش ديگران برسانند.
در اين ميان رسانه تلويزيون، به دليل سازوكارهايي كه دارد، خطر بسيار بزرگي براي سپرهاي توليد فرهنگي يعني هنر، ادبيات، علم، فلسفه و حقوق به حساب مي آيد. (بورديو،1966) ژورناليسم و تلويزيون _رسانههاي يك طرفه_ رسانههايي قدرتمند در سطح اجتماع هستند و به دليل وابسته بودنشان به قدرت حاكم (به ويژه در ايران) باعث يكسان سازي، همنوايي و همراهي با هنجارهاي طبقه حاكم مي شوند. همچنين اين رسانهها باعث تقويت ساختارهايي ميشوند كه كاري جز تقويت طبقه حاكم كه انحصار اين گونه رسانهها را دارد، انجام نميدهند.
اما در رابطه با فضاي سايبر به عنوان يك رسانه تعاملي و راه نجاتي براي قوميت ها در مباحث ما، نظريات متفاوتي نسبت به اين پديده داده شده است. شري تركل(1996) با ظرافت تمام سوالي را در آغاز دوره فضاي سايبر عنوان ميكند: ما كه هستم؟"who am we" و اينكه زندگي چيست؟ و اين دنيا كجاست؟
گيبسون(1921) فضاي سايبر را به عنوان جايي مي داند كه در آن نوعي ويروس تفكر (مِما) يا ايده در يك فرهنگ منتشر مي شود. و همچنين از فضاي سايبر به عنوان يك توهم توافقي كه روزانه توسط ميليون ها نفر تجربه مي شود ياد مي كند. و يا تايم (2000) فضاي سايبر را به منزله ميزبان و بستر انتشار و نفوذ بسياري از ويروس هاي ذهني تعريف مي كند. اما اين ديد نسبت به فضاي سايبر از جايي نشات مي گيرد كه به طور كلي تكنولوژي و فناوري را به عنوان پديده هاي تحميل شده به انسان مي نگرد. در حالي كه درباره اين نظر كه فناوري بر ما تحميل شده است انتقادات زيادي وجود دارد كه چيز ها به اين سادگي نيستند و اين روابط تعاملي تر، چند لايه و پيچيده تر است. و اين نظريات بر آن هستند كه فناوري تماما برساخته جامعه است. پس فضاي سايبر به دليل قابليت هاي بالايش از جامعه جدا نيست و در بافت اجتماعي ظهور ميكند و توسط مصرف آن نيز شكل مييابد.
و شايد آنطور كه بنديكت(1991) بيان داشته بتوان نگاه كرد كه: «دنياي مجازي متنوع و در هم پيچيده، جامع، سه بعدي، چند حسي كه اقيانوسي از دادههاي انتزاعي را اطلاعات مردمان دور از هم را به تجربهاي تقريبا دست اول و به لحاظ ادراكي جذاب تبديل مي كند» و بايد گفت كه هويت ها در اين عرصه است كه مي توانند بر مبارزه خود بر ضد سلطه فرهنگي ادامه دهند.
* درك شبكه
ارائه كنندگان: مريم نوري، عطيه ايزد خواه، محدثه شريعتدار
اين مقاله با مقدمه كوتاهي از فيس بوك كه مشخصات كلي اين فضا را ترسيم ميكند شروع شده و پس از اشاره به ويژگيهاي كاربران، تاريخچهاي كلي از آن ارائه ميدارد. در تاريخچه از موسسان آن سخن گفته و به نحوه شكل گيري و توسعه اين سايت اشاره داشته است. قسمتهاي بعدي مقاله به منابع در آمد فيس بوك و ويژگي ها و مقتضيات سايت اشاره دارد و در نگاهي همه جانبه خصوصيات آن را مورد بررسي قرار ميدهد.
سپس با نگاهي نقادانه بررسي ميكند چرا در بعضي كشورها استفاده از فيس بوك ممنوع شده است. هم چنين با ارجاع به برخي مطالعات انجام شده نشان مي دهد كه فيس بوك اجازه استفاده از اين سايت را به افراد زير سن قانوني نميدهد و در اين مورد ديدگاه هزار خانوار را مطالعه كرده است. در ادامه تاثيرات سياسي و اجتماعي فيس بوك را نيز به طور مختصر توضيح ميدهد.
در آخر هم پژوهشي در ميان دانشجويان آفريقايي تبار كالج هاي آمريكا در باب استفاده از فيس بوك و ميزان كاربري و نظريه هاي وابسته به استفاده مرتبط با مخاطبان در قبال اين شبكه اجتماعي را بيان كرده. نظريه هايي كه بر اساس اوراق قرضه نظريه نژادي و يا هويت است. بعد هم با تحقيقات ميداني و پرسشنامه به سنجش هريك از اين موارد مي پردازد.
* هويت غير واقعي در فضاي مجازي و بي اعتمادي كاربران
ارائه كنندگان:سحر خاني، فاطمه احمدي، مرجان مظفري
تاكيد اصلي اين مقاله بر اين است كه بگويد كاربران اينترنت علاوه بر تعاملات متن محور در محيط اينترنت، به شيوه هاي ديگري از قبيل تبادل تصاوير و فايلهاي صوتي، مكالمات تلفني و شركت در ويدئو كنفرانس ها نيز با يكديگر ارتباط برقرار مينمايند. انتقال از يك به شيوه ديگر ارتباطي نشان دهنده تغيير در روابط بين كاربران ميباشد ؛ لحظه اي كه تعامل كنندگان از يك ارتباط متن محور به ارتباط تصويري يا ويدئويي روي مي آورند، تنها يك مرحله تازه در تبادل اطلاعات نيست،بلكه تغييري در ماهيت تعامل و منابع مديريت هويت توسط تعامل كنندگان نيز به وقوع ميپيوندد.
توصيف متني از حادثهاي با توصيف تصويري آن متفاوت است و هر كدام مفاهيم را به شكل خاصي خلق ميكنند. طبق نظر گافمن، اطلاعات تبادل شده توسط ارتباط گران دو دسته اند: دسته اول اطلاعاتي است كه ارتباط گران به صورت آگاهانه و خواسته ارائه ميكنند و دسته دوم اطلاعاتي است كه ناخواسته ارائه ميدهند و در واقع ميتوان گفت از دستشان در ميرود.
نمايز ميان اطلاعات خواسته و ناخواسته به ما اين واقعيت را كه هر شيوه ارتباط، داراي مزايا و خطرات خاص ميباشد ياد آوري ميكند. اين مزايا و خطرات در هم آميخته و در واقع دو روي سكه ميباشند.
از جمله مزاياي ارتباطات متن محور:
1. مديريت اطلاعات بيشتر است چون اطلاعات بايد تدريجي و نه يك باره ارائه شوند.
2. كنترل بيشتر در آشكار سازي اطلاعات جزئي و مفصل با تمام ابهام ممكني كه دارند
3. تقويت ارتباط فراشخصي زيرا مبتني بر نشانه هاي تصويري نيست و احساس خجالت و كمرويي را كاهش ميدهد.
از خطرات ارتباطات متن محور:
1. دشواري بيان احساسات به دليل فقدان نشانههاي تصويري
2. به دليل كنترل زياد اگر اين كنترل دو طرفه شود، امكان عدم صداقت و حتي اغفال فراهم ميشود
لذا؛ از اين رو، انتقال از ارتباط متن - محور به ارتباط تصويري (ديداري) در انتهاي مرحله متن - محور، نه تنها براي ادامه تعامل ميباشد بلكه اين امكان را به كاربران مي دهد تا صحت اطلاعات قبلي اي كه در ارتباط متن - محور با هم مبادله كردهاند را مورد بررسي قرار دهند.
خطرات تبادل تصوير:
1. مهم ترين خطري كه در تبادل تصاوير وجود دارد از بين رفتن يا كاهش امنيت است.
2. دوم اينكه هيچ كس نميداند چه استفادهاي قرار است از تصوير او شود.
3. سوم اينكه در اين نوع ارتباط، نميتوانيم واقعا مطمئن باشيم تصويري كه دريافت ميكنيم از خود فرد است يا غير واقعي است.
ارتباط اينترنتي به دليل ويژگيهاي خاصش، انگيزه بررسي هويت را در كاربران ايجاد ميكند، ويژگيهايي از قبيل:
كاهش نشانههاي تصويري در اينترنت: امكان پنهان يا برجسته كردن برخي ويژگيها
ارتباط اينترنتي خصوصي است: احساس خجالت موجود در دنياي واقعي را كم ميكند.
«خود» و «هويت» از لحاظ ساختاري شبيه هماند اما افراد معمولا داري يك خود مي باشند و در محيط هاي مختلف هويتهاي گوناگوني را ابراز مينمايند. خود و هويت از طريق ابراز وجود ميخواهند خود را به ديگران بشناسانند. و براي اين كار از راهبردهاي زير استفاده ميكنند:
1. تلاش براي جذاب نماياندن خود به ديگران (ingratiation)
2. تلاش براي اينكه ديگران از آنها حساب ببرند (intimidation)
3. تلاش براي برتر جلوه دادن خود (self promotion)
به دليل عدم ثبات خود در دوران پيش از بلوغ و اوايل نوجواني، نياز به ابراز وجود در اين دوران بيشتر است در مقايسه با دوران مياني و پاياني. مطالعات اوليه حاكي از تفاوت جنسي در انتخاب بازي و فن آوريهاي ارتباطي است. بطوريكه مثلا پسران سه الي پنج برابر بيشتر از دختران به بازي علاقه دارند. استفاده پسران از اينترنت بيشتر شامل دانلود فايلهاي مختلف و بازي ميباشد درحالي كه دختران به چت، ايميل و فرستادن كارت هاي فانتزي علاقه مند ترند.
مجرمان و متجاوزان جنسي در محيط اينترنت و علي الخصوص چت روم ها ساعات زيادي را به آن لاين بودن اختصاص ميدهند و به گشت و گذار در پروفايل ها و گروههاي مختلف ميپردازند تا قربانيان بالقوه خود را انتخاب كنند.
آشنايي در چت روم، ملاقات در اداره آگاهيmore
گم نامي اين افراد در محيط چت روم ها و امكان دسترسي نامحدود به اينترنت به اين قبيل جرايم جنسي دامن زده است. (البته اين گمنامي براي پليسها فرصت مناسبي جهت تعقيب و دستگيري اين متجاوزان نيز فراهم كرده است.)
مجرمان جنسي در فضاي مجازي معمولا دو دستهاند:عدهاي كودكان و نوجوانان را به رابطه آف لاين و بيرون از نت ترغيب ميكنند (گروه ارتباط محور) و گروهي فقط به رابطه آن لاين جنسي تاكيد ميورزند (گروه فانتزي محور)
به چنين افرادي در علم روان شناسي عنوان «پدوفيل» داده ميشود. و چت رومها براي مجرمان جنسي «خرده فرهنگ پدوفيليا» را توليد ميكنند.
" Jenkins "ميگويد: اين خرده فرهنگ هم مانند خرده فرهنگ هاي منحرف ديگر سازماندهي ميشوند با آداب و رسوم و اصطلاحات خاص خودشان كه در صدد توجيه چنين رفتاري است. نوجوانان به خاطر يك سري از ويژگيها در به دام افتادن توسط اين مجرمان آسيب پذير ترند: به دليل مسايلي كه متناسب سن و سيستم تكامل عاطفي و جنسي ِ دوران نوجواني است مانند: كنجكاوي در مورد سكس، حساس بودن و نياز داشتن به توجه، تحريك پذيري جنسي راحت تر، كه منجر ميشود تمايل به ديدار فيس تو فيس با فرد فريبكار از خود نشان بدهند.
بر اساس تحقيقي كه در يك مركز سلامت رواني ِ قانوني در Colorado،انجام شده است نتايج زير به دست آمده است: (در اين مطالعه پليس ها ژست كودكان در سن بلوغ آن لاين را به خود گرفته و باعث دستگيري مجرمان و فريبكارن شدهاند)
سن مجرمان: 19_54 / سن قربانيان: 12 _16 /تفاوت سني مجرمان و قربانيان:5_40 / هم چنين هم قربانيان و هم سوء استفاده كننده گان از هر دو جنس مونث و مذكر بوده اند / و نيز مجرمان سقيد پوست بيشترين درصد را به خود اختصاص داده اند. بيشتر آنها داراي شغل و تحصيلات ميباشند و سابقه ي سو ء كيفري نيز برايشان گزارش نشده است.(برخي حتي در شغل هاي كاملا مورد اعتماد مانند معلمان مدارس دولتي نيز مشغول بودهاند.)
اين مقاله همچنين به مقايسه دو گروه مجرمان جنسي كه در بالا نام برده شد و بررسي رفتار آنها از منظر علم روان شناسي ميپردازد تا انگيزه هاي روان شناختي چنين جرايم اينترنتي را نيز آشكار نمايد.
چهارشنبه|ا|19|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 350]
-
گوناگون
پربازدیدترینها