محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845149022
دلبرانه
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > سادات اخوی، سید محمد - پیشکش سرورم 1 امشب دلم برای غمت آب می شود همدرد من ستاره و مهتاب می شود دریای چَشم، ساحلِ گرداب می شود ساحل، پُر از ستاره و خوناب می شود موسای من! شبانه ز دریا گذشته ای آری!... گمان کنم «تو» ازین جا گذشته ای 2 در «مِه» نهفته سایه رؤیای آرزو من، شب، ستاره، حسرت یک عمر گفتگو یک سو: صفای اشک و دگر: مَروه وضو ای سایه عبور زمان!... لحظه ای بگو: آیا شود ز دور، سلامی به او کنم... ... با سوزن نگاه، دلم را رُفو کنم؟ 3 می پُرسم از خودم که:«چرا بی شباهتم؟» در خُلق و خوی و عطر و صدا، بی شباهتم در بارگاه قدس خدا، بی شباهتم من هم به سیدالشهدا(ع) بی شباهتم نزد خدا، چگونه شفاعت کند حسین(ع)؟ مثل مرا، چگونه شفاعت کند حسین(ع)؟ 4 انبوه واژه های مُکَدَّر، حسین(ع) نیست این بیرقِ نمادِ «دلاور»، حسین(ع) نیست این «سِین- سِین»های مکرر، حسین(ع) نیست اینها که گفته ایم، برادر!... «حسین(ع)» نیست خوش گفت محتشم که شده «نورِ مَشرِقِین... ... پرورده کنار رسول خدا، حسین(ع)» 5 ... آری اگر چه غربت او بی کرانه است... ... آواره از مدینه و آن «آستانه» است... ... هر چند روی منبر «نِی»، بی نشانه است... ... مولای من؛ شکوه زمین و زمانه است ... وقتی شکوه شعر، پُر از «آه...» می شود... ... ابر سخن، غبار رُخ ماه می شود 6 کوی حسین(ع) باغ جگرهای خسته است این خیمه را نگاه خداوند، بسته است هر جای خیمه، قافله ای دلشکسته است سالار، صدرِ «سفره احسان» نشسته است دستم به دامن برکاتش نمی رسد ... تا روزگار سبز حیاتش نمی رسد 7 ای از «هوا» و «ما و منی» ها رها شده! با تُربت تو کامِ دلم آشنا شده همسایه مُحَرَّمت از ابتدا، شده بغض دلم کنار سلام تو وا شده مانند ابرِ تشنه، سبکبار و ساده ای «دلبر» تویی که دل به دل «دار» داده ای 8 هر چند آشنای تو یک عمر بوده ام... ... چَشم از ازل به سایه مهرت گشوده ام... آنی نبوده ام که حضورت «نموده»ام مظلوم از آن شدی، که «من» از تو سروده ام باید «تو» کربلای دلم را بنا کنی شعر مرا لیاقت «گفتن» عطا کنی.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 372]
-
گوناگون
پربازدیدترینها