واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > دانش، مهرزاد - در نوبت قبل این نوشتار مروری اجمالی بر روند حجاب در فیلمهای سینمایی ایران داشتیم و اینکه این مقوله در قبل و بعد از انقلاب اسلامی چه رویکردهایی را طی کرد. قرار گذاشتیم در این نوبت با تمرکز بر یکی دو فیلم نمونه، موضوع را بیشتر واکاوی کنیم، اما قبل از ورود به این ماجرا باز ناگزیر از طرح مقدمهای هستیم. اگر قرار بر ماهیتشناسی حجاب در اسلام باشد، در رجوع به قرآن و تاریخ اسلام یکی از بارزترین وجوهش را میتوان در «هویتسازی» جستوجو کرد. وجوب و لزوم حجاب تنها در مورد زنان مسلمان آزاده مصداق داشت و شامل کنیزان و زنان اهل کتاب و کفار نمیشد. این نشان میدهد پیامبر اسلام (ص) با توجه به نوپایی تمدن اسلامی لازم میدانستند نشانههایی بیرونی و نمادین را برای تمایز بخشیدن جامعه مسلمین با سایر جوامع فکری/بشری متبلور کنند و آرایههایی همچون ریش برای مردان و حجاب برای زنان یکی از بارزترین نمودها در این زمینه به شمار میرفت. هر تمدنی به ویژه در عصر زایش خود نیازمند جلوههای هویتی است و از این رو طرح بحث حجاب نوعی نشانهشناسی هوشمندانه در آن روزگار به حساب میآمد. اینکه چنین نشانههایی در روزگار معاصر تا چه حد معرف هویتی به شمار میآیند و اصلا تمدن اسلامی تا چه میزان پیکرهای واحد و ارگانیک در قواعد جاری بینالملل و مرزهای کنونی جغرافیایی و گسترههای مرزناپذیر ارتباطی/فرهنگی دارد، بحثی است که صاحبنظران ورزیده را نیاز است در موردش به صیقلزنیهای اندیشهای بپردازند. به هر روی حجاب نیز مانند بسیاری از اقتضائات زمانه صدر اسلام در روند تاریخ رنگ و بوی فقهی به خود گرفت تا به امروز که طبق قوانین ایران دایرهاش از زن مسلمان هم فراتر رفته است و شامل اهل کتاب و غیره هم شده است. بگذریم...غرض از ذکر این مقدمه ، ورود به طرح این پرسش بود که آیا حجاب - همپای ماهیت صدر اسلامیاش - میتواند مولفهای هویتی برای سینمای ایران باشد؟ به این پرسش از چند زاویه میتوان نگریست. در سینمای بعد از انقلاب سه جور حجاب بر سر شخصیتهای زن سینمایی رفت. یک حجاب از نوع ایدئولوژیک بود. بدین معنا که پوششی به منظور اعلام وفاداری کامل به نظام رسمی کشور به حساب میآمد و در اصطلاح خودمانیتر نمایانگر «حزب اللهی» بودن فرد دارنده آن حجاب محسوب میشد. در فیلم هایی که فیلمسازان به اصطلاح ارزشی میساختند و میسازند، از این دست حجابهای سیاسی وجود داشت. حجاب نوع دوم یک جور پوشش عرفی متعارف بود و ربط چندانی به مباحث ارزشی نداشت. عموم فیلمهای ایرانی چنیند، اما نوع سوم همراه با ویژگی دیگری است که به اعتقاد نگارنده اصیلترین نوع رهیافت در این زمینه است. در این نوع سوم ، حجاب آمیخته با نوعی حجب است و زنانگی یک زن را با با محوریت حیا و پاکدامنی تعریف میکند. فیلمهایی نظیر «به همین سادگی» و یا همین «طلا و مس» که اکنون در حال اکران است از این دستند. به اعتقاد نگارنده در سالهای اخیر بزرگنمایی بعد تشریعی حجاب از جوهره اخلاقی و معرفتی آن به شدت کاسته است. اکنون حجاب صرفا در محدوده «ستر بدن به استثنای وجه و کفین» تعریف میشود بیآنکه ارتباطی بین این قاعده و بحث اخلاق جستوجو شود و به همین دلیل سئوال بسیاری از افراد جامعه به ویژه دختران نوجوان که بین عفاف و پاکدامنی با این نوع محدوده پوششی مرز قائل میشوند گسترهای به طول یک عمر پیدا میکند. از طرف دیگر حجاب نوع اول نیز صرفا وابستگیهایی سیاسی را بروز میدهد و در دنیای پرچالش سیاست آن هم در عصر معاصر چنین کاربردهایی سخت در نوسان و تعلیق خواهد بود. برای همین است که در حوزهای همچون سینما، حجابی بیشتر در اذهان باقی میماند و دلنشینیاش را حفظ خواهد کرد که نه شعاری سیاسی باشد و نه چهارچوبی خشک و نامنعطف. در آن دو فیلم که ذکرشان به میان آمد، شخصیت زن فیلم، حجاب را بیش از آن که با چادر و مقنعه و مانتو و روسری خود تعریف کند با روح اصیل زنانهای بروز می دهد که آمیخته به پاکی و معصومیت و حیا است. شاهد مثال این ادعا در خود فیلمها نهفته است؛ کما اینکه در چند فصل از فیلم «طلا و مس»، موی بیرون آمده زن قصه از زیر روسریاش آشکار است ، ولی نه تنها هرگز از آن برداشتهای خاص نمی کنیم که حتی به سختی متوجهش میشویم. در میانه گسستگیهای اخلاقی اجتماع امروز، حجابی هویتمند خواهد بود که از حجب حکایت کند، وگرنه حجاب سیاسی و تقنینی راه به جایی نخواهند برد. ماندگاری حجاب حجبی در روی پرده سینما ، گویای همین نکته است. *از مولوی: سایهام من ، کدخدایم آفتاب حاجبم من، نیستم او را حجاب
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 166]