واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: معلمي كه انسان ساز و فرداپرداز است و تكريم و تعظيم او، تكريم و تعظيم علم است، معلم، معمار قلب هاست و بذر نور در دل ها مي افشاند. قدرداني و تجليل از معلم، قدرداني از باغباني است كه هر صبح، سبدي از صميميت با خود به كلاس مي برد و با انگشتان مهربان خويش، بر شاخه قلب ها فردا را پيوند مي زند. معلم را توقع نام و نان نيست. اين گمنام، هر روز از تنور داغ جانش، هزاران نان بر سفره گرسنه دل ها مي بخشد و از علقمه قلبش، هزاران مشك به خيمه هاي عطش مي رساند. تجليل معلم، سپاس از انساني است كه هدف و غايت آفرينش را تأمين، و سلامت امانت هايي را كه به دستش سپرده اند، تضمين مي كند. آموختن، تنها مورد تأكيد مكتب والاي اسلام نيست؛ بلكه بسياري از فرزانگان غير مسلمان هم چون سقراط، افلاطون، نيوتن و… نيز بر اهميت آن صحه گذاشته اند. از ديدگاه اسلام، انسان آگاه با انسان نااگاه مساوي نيستند، كسي كه بدون آگاهي گام در راهي مي گذارد و عملي را انجام مي دهد، به بيراهه رفته است و هر چه در اين بيراهه پيش رود، از مقصد خويش بيشتر فاصله مي گيرد، شايد به همين دليل است كه حضرت علي(ع) مي فرمايد: «هيچ گنجي سودمندتر از علم نيست؛ در فراگيري آن بكوشيد كه فراگرفتنش نيكوست». و رسول خدا (ص) فراگرفتن علم را بر هر مسلمان واجب مي داند و تأكيد مي كند كه ارجمندترين مردم، دانشمندان آنان و كم ارج ترين، كم دانش ترينشان است. داشتن علم، به تنهايي ارزش نيست، هستند كساني كه دانش فراوان دارند، ولي مانند ظرفي پر از عسل اند كه هيچ منفذي براي استفاده از عسل ها در آن ها نيست. علم دانشمند زماني اهميت دارد كه آن را به ديگران منتقل كند و البته زكات دانش، آموختن آن به بندگان خداست، عنايت خداوند متعال به معلم پاك نهاد و ايجاد توفيقات بسيار زياد براي او در صحنه هاي گوناگون زندگي خانوادگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و… و نزديكي به امامان معصوم (ع) يكي از آثار تعليم است. به اعتراف بسياري از معلمان، ياد دادن به ديگران، بهترين عامل براي جاي گزين شدن مطالب علمي در ذهن است؛ زيرا معلم در مقام تعليم، راهبر و راهنماي علمي افراد زيادي است و اين موقعيت حساس، سبب تلاش او در حل مشكلات علمي مي شود كه نتيجه اش، بالا رفتن سطح علمي وي نيز خواهد بود. دانش شخصي كه بياموزد ولي تربيت نشود، مانند اسلحه اي است كه با آن جان انسان ها را به خطر مي اندازد، در قرآن كريم كه از تعليم و تربيت به عنوان هدف پيامبران ذكر شده، در سه مورد تربيت بر تعليم مقدم گرديده و تنها در يك آيه تعليم بر تربيت مقدم شده است. معلم، شاگردانش، اين امانت هاي الهي را از آلودگي ها و تباهي ها حفظ كرده و سعي مي كند با تعليمات خود و تربيت آنان، زمينه رشد و كمالشان را فراهم آورد. انتظار جامعه از افراد به اندازه ارزش و مقام آنان است و بنابراين، معلمي كه اين چنين مقامي دارد، هيچ گاه مرتكب اعمال ناشايست نمي شود. شاگردان به خاطر نفوذ روحي و معنوي معلم، تأثيرات شگرفي از او مي گيرند كه گاهي سرنوشت ملتي را تغيير مي دهند. بيشتر انسان هاي موفق، كاميابي خود را مديون معلمان خود مي دانند و نيز افرادي هستند كه سرخوردگي و شكست هاي زندگي شان، ناشي از برخورد بد معلمان است. استاد شهيد مطهري درمورد تأثير معلم خود مي گويد: «او بزرگ مردي بود. مرا براي اولين بار با نهج البلاغه آشنا كرد و درك محضر او را همواره يكي ازذخاير گران بهاي زندگي خود مي شمارم كه حاضر نيستم آن را با هيچ چيز معاوضه كنم و شب و روزي نيست كه خاطره اش در نظرم مجسم نشود و يادي از او نكنم و نامي نبرم». نخستين و اساسي ترين نشانه معلم نمونه، برخورداري او از سوز و گداز «انسان سازي» است، تنها عده معدودي از انسان ها هستند كه همه وجودشان سرشار از سوز و گداز سازندگي است. اين افراد عاشق تربيت هستند، قوي ترين انگيزه در آنها، سوز و شوق انسان سازي است، آنان از هدايت فردي به شادي و خرسندي دست مي يابند. سوز و گداز، اساسي ترين و ضروري ترين ويژگي معلم نمونه است. چنين معلمي به مدرسه و كلاس عشق مي ورزد، زيرا او در چنين محيطي بهتر و كامل تر مي تواند به هدف انسان سازي خود برسد. يكي از ويژگي هاي يگانه معلم نمونه انسان، پيامبر اكرم (ص) ، سوز و عشق به هدايت و ارشاد انسان ها بود. معلم بودن، تنها در انحصار معلومات نيست، بلكه افزون بر معلومات و تخصص، هر معلم بايد با هنر معلمي آشنا باشد؛ يعني بداند چگونه از معلومات خود بهره بگيرد و به عبارت ديگر، با چه زباني با شاگردان سخن بگويد، چه شيوه هايي را در ارتباط با شاگردان در نظر بگيرد و چگونه با شاگردان ارتباط برقرار سازد. معلم نمونه با بهره گيري از فنون روان شناسي، با قدرت و مهارت، امواج متلاطم كلاس را آرام كرده، تسلط و توانايي اداره كلاس را عملاً عرضه مي دارد. اين روان شناسي معلم براي اداره هر كلاس، شيوه خاصي را در نظر مي گيرد ؛ چنان كه در خصوص تك تك شاگردان نيز رفتار خاصي را انتخاب مي كند. به رعايت همه اين اصول، «هنر معلمي» مي گويند. انسان ها به طور فطري عاشق كمال هستند و بي اختيار در برابر كمال به خضوع درآمده، جذب آن مي گردند، وقتي شاگردي جذب كمالي از كمالات معلم شود، به سوي آن كمال و صاحب كمال كشيده خواهد شد. تغييرات اخلاقي، با گفتار و پند و اندرز صورت نمي پذيرد، بلكه كردار و رفتار انسان هاست كه موجب دگرگوني در ديگران مي گردد. سزاوار است كه معلم خوش خلق و فروتن باشد و با رفق و مدارا با شاگردان ارتباط برقرار سازد. از امام صادق عليه السلام نقل شده كه اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: «دانشمندان واقعي سه ويژگي دارند: دانش و بينش، حلم و بردباري، سكوت و آرامش و وقار». كساني كه عقل و خرد بيشتري دارند، قدرت كنترل نفس آنان در مقايسه با ديگران زيادتر است. وقتي بين دو انسان رابطه عاطفي و صميمي نباشد، خود به خود جدايي بينشان به وجود خواهد آمد، زيرا نزديكي و صميميت، بسياري از توهمات و پيش داوري ها را از بين مي برد. معلم متواضع با فروتني خود، راه ارتباطي را به روي شاگرد مي گشايد و شاگرد از اين فرصت استفاده كرده، بسياري از دشواري هاي فكري و روحي خود را حل خواهد كرد. رسول خدا در اين زمينه مي فرمايد: به شاگرداني كه درس مي دهيد و با آنان كه از آن ها درس مي آموزيد، با نرمي و ملايمت رفتار كنيد. 596/522
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]