واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > دانش، مهرزاد - درباره نمایش مفهوم شهادت در سینما در حماسه کربلا ، شاید پررنگ ترین مفهوم متعالی ای که جریان داشت، مفهوم شهادت بود؛ چه آن که لقب حماسه آفرین اصلی این واقعه نیز با عنوان سیدالشهدا پیوند خورده است. این امر مجالی را به دست می دهد که به مناسبت آن در این ایام حسینی، مروری داشته باشیم بر مفهوم شهادت در سینمای ایران. از یک لحاظ البته درباره شهید و شهادت در سینمای ما فراوان فیلم ساخته شده است و چه بسا به تعداد هر فیلم جنگی سینمای مان، چندین شخصیت سینمایی که فرجام دراماتیک شان به شهادت سوق داده شده باشد وجود داشته باشد. پس از این لحاظ با فقر شخصیت مواجه نیستیم، چه آن که حادثه جنگ تحمیلی و به تبع آن، تکوین ژانر بومی سینمای دفاع مقدس این امکان را در اختیار سینماگران ایرانی قرار داد تا به تعدد و تنوع در این باره فیلم بسازند. اما از جنبه ای دیگر نیز می توان به این ماجرا نگریست. شهید به لحاظ اصطلاحی به کسی اطلاق می شود که جانش را در راه خدا و برای خدا از دست بدهد؛ حال چه در جبهه جنگ باشد یا در حین مبارزه با حکومت جور و...اما فارغ از این معنای اصطلاحی چرا اصلا نام این کس را شهید می نهند؟ معنای ریشه ای شهید چیست؟واژه شهادت مصدری است از ریشه شهد به معنای حاضر بودن و گواه بودن و در برابر عالم غیب قرار دارد.در کلام دستوری زبان عرب، شهید نیز صفت مشبهه است که به مفهوم ناظر و حاضر و گواه است.در قرآن کریم نیز این واژه ها به کرات آمده است. به کسی که جان خود را فدای رضای خدا می کند، شهید می گویند چرا که گویی در برابر عالم غیب حضوری عینی یافته است و مکاشفه وار از نقاب مادیت رخ برتافته و به ساحت ملکوت نائل آمده است.این مراتب متعالی فراتر از آن است که در قلم حقیری چون نگارنده بگنجد و اهل معنا قطعا در مراجعه به منابع دینی و عرفانی آن چه را که در این باب آمده است درخواهند یافت، ولی این معنا از شهادت را چگونه می توان در هنری که شاخص ترین وجه ممیزه اش با سایر هنرها ، بصری بودنش است مطرح کرد؟ حضور در عالم غیب در مسیر شهود و شهادت را به چه نحو می توان در محملی مشهود به مشاهده نشست؟ برخلاف خیل فیلم هایی که به امر شهادت در معنای اصطلاحی اش پرداخته اند، کمتر فیلمی به مرز مفهوم شهودی اش نزدیک شده است و البته باید انصاف داد که چنین فرایندی بس دشوار است. این امر نه قابل تجربه است تا بر اساس آن تصویرش را در سینما ترسیم کرد و نه اصولا تداخل غیب و شهادت وجهی بصری دارد تا بتوان به بازآفرینی اش پرداخت. چنین کاری از کسانی برمی آید که اولا معرفتی نسبی به مفاهیم معنایی ماجرا داشته باشند و ثانیا پتانسیل های زیبایی شناسانه سینما را به خوبی بشناسند و ثالثا قوه خلاقیت شان در ترکیب دو امر پیشین به نحوی کافی و وافی برانگیخته باشد. قطعا یافتن چنین هنرمندی در حوزه سینما خود بر معضل مزبور می افزاید، ولی با تمام نقص ها و نسبیت ها و اغماض ها، می توان در سینمای مان لحظات و تصاویری را جست که در برگردان مفهوم شهادت راهی کم و بیش موثر را پیموده اند. لحظه شهادت قهرمان فیلم دیده بان(ابراهیم حاتمی کیا) که با اله مان ساعت همراه می شود تا گذر از زمان مادی را تداعی کند، لحظه شهادت بسیجی ای که در اوائل داستان همراه شخصیت اصلی است در فیلم کیمیا(احمدرضا درویش) که با نگاه در تصویر خود در آب قرین می شود، ارجاع صادقانه و بی پیرایه به شمایل های عاشورایی در فیلم پرواز در شب(زنده یاد رسول ملاقلی پور)، همراهی روح شهدا با تشییع پیکرهایشان در گذر از حجاب دنیای مادی در فیلم گاهی به آسمان نگاه کن(کمال تبریزی)، تقریب مفهوم عرفانی«کوزه به سری» به امر شهادت در فصل های پایانی فیلم پری(داریوش مهرجویی) و...از این دست تصویرها و لحظه ها است. اکنون در سوگواری سالار شهیدان به سر می بریم، می توان به این اندیشید که اگر قرار بر نمایش شهادت آن بزرگوار و همراهان پاک ایشان در حوزه تصویر و سینما باشد، چه تمهیدات نشانه شناسانه و بصری ای را می توان در القای مفهوم ناب شهادت در نظر گرفت. جدا از برخی محدودیت های جاری، البته در تجربیات گرانسنگ هنرمندانی چون داود میرباقری و نیز احمدرضا درویش( که در حال ساخت فیلمی در رثای آن بزرگوار است) هم دامنه تأمل و تدبیر بسی گسترده است. این راهی دشوار است، اما اگر به مقصود نزدیک شود، تأثیری به مراتب بیش تر از سایر تریبون ها و محافل همسو خواهد داشت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 653]