واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > انتظامی، حسین - یکی از چالش های موجود مطبوعات ،انتظارات و گلایه های متقابل سرمایه گذار و بخش تحریریه است که عمدتا در رابطه بین صاحب امتیاز - سردبیر رخ می نماید . سردبیران حق دارند ؛ چون با همت و پشتکار و تیم منتسب به آنان بوده است که نشریه ای اوج می گیرد و کم انصافی است که آنان را از مواهب توفیقات محروم سازیم و یا پس از آن که کار به اصطلاح ، گرفت با قدر ناشناسی ، بهانه ای جور کنیم و عذر آنان را بخواهیم .صاحبان امتیاز نیز حق دارند زیرا تمام ریسک ها به عهده آنان است ، سرمایه آنان وسط است و تاوان بلند پروازی ها و محاسبات یا پیش بینی های غلط و طرح های فضایی سردبیران را باید بدهند . همین چالش در سینما بین تهیه کننده وکارگردان وجود دارد . هر کارگردانی تمایل دارد به اتکای دانش و داشته های خود و با جلب همکاری بهترین ها یک اثر هنری و در عین حال پر مخاطب بیافریند اما تهیه کننده نگران طولانی شدن کار و گران تمام شدن فیلم است . علی الظاهر هر دو هم حق دارند ! برای کارگردان دروکردن جوایز و تحسین منتقدان و تماشاگران مهم است و تهیه کننده ،جوایز و تحسین را فقط تا حد تاثیر بر فروش فیلم موثر می داند .چاره کار چیست ؟هرچه پیوند بین صاحب امتیاز و سردبیر عمیق تر شود چنین حرفهایی کمتر مطرح می شود ، اما تا این پیوند به شکل شعاری و تعارفی باشد و به مدل حقوقی نرسد شکننده است .صاحبان امتیازی را دیده ام که از مخارج به قول خودشان زاید سردبیران گلایه می کنند و می گویند سردبیر برای کارهای جزیی هم آژانس می گیرد ، دوستانش را جمع می کنند و به آنان ناهار می دهد ، اصرار بی مورد دارد که روی کاغذ مرغوب چاپ شویم ، هرچه می گوییم اگر یک فرم از صفحات مجلات کم شود هیچ اتفاقی در میزان فروش نمی افتد زیر بار نمی رود و می گوید کلاس من همین است و ...متقابلا از نظر سردبیر ، صاحب امتیاز کسی است که مسائل حرفه ای را نمی داند ، فقط به فکر سرمایه اش است و نگاه کاسبکارانه دارد ، حال اگر همین سردبیر حاضر باشد مستقیما تاوان هزینه ها را بدهد (هزینه هایی که از نظر صاحب امتیاز ، خرج تراشی های بی مورد و از نگاه سردبیر ، هزینه های ضروری است) احتمال فروکش کردن این مجادله قوی تر می شود .سردبیران زیادی را نیز دیده ام که از بی وفایی یا بد عهدی صاحب امتیاز قبلی دلتنگ بوده اند و یا از احتمال تکرار این تجربه نگرانند . پس حق دارند که در ازای قبول آن هزینه ها ، در پاره ای از درآمدها نیز شریک باشند . آنها غلط یا درست مدعی اند فقط زحمات تیم تحریری سبب شده که تیراژ نشریه اوج گرفته و به تبع آن ، آگهی سرازیر شود . پس چه بهتر که به جای پرداخت حقوق ثابت ، آنان را در این درآمد شریک سازیم ؛ در آن صورت منطقا دلسوزی بیشتری هم به خرج خواهند داد .سردبیر اگر به کار خود ایمان دارد باید قبول کند بخشی از مخارج را عهده دار شود . در این صورت خیال صاحب امتیاز جمع می شود که کرشمه های او (گران ترین کاغذ ، گران ترین چاپ ، بیشترین صفحات و ارزان ترین قیمت) بی پشتوانه و مصداق خرج از جیب میهمان نیست .صاحب امتیاز نیز اگر از خرج تراشی های سردبیر به تنگ آمده و صبر ندارد و پیشنهادهای سردبیر را مصداق پول دور ریختن می داند باید از این ایده استقبال کند و متقابلا قبول کند که بخشی از آگهی خور شدن نشریه و بخش اعظم فروش به همت سردبیر و تیمش شکل گرفته است .لذا پیشنهاد می شود درآمد سردبیر به جای حقوق ثابت (برای خودش و تیمش) از ترکیب زیر محاسبه شود :1- رقم ثابت و حداقلی (هرچند سردبیرانی که به کار خود ایمان دارند مطالبه رقم حداقلی را نمی کنند و در عوض روی محورهای بعدی ، چانه می زنند)2- نسبتی از درآمد فروش 3- نسبتی از فروش های قراردادی (مثل مشترکان ،کترینگ ، سازمان ها و ...)4- نسبتی از درآمد آگهی 5- پرداخت نسبتی از هزینه کاغذ و چاپ6- پرداخت نسبتی از هزینه جاری (اجاره ، قبوض و ...)به چند نکته درباره این مدل باید توجه کرد : 1- این مدل تنها روش نیست . حقوق ثابت ، افزایش تدریجی دستمزد ، تشکیل شرکت با حضور سردبیر و انتقال امتیاز به آن شرکت ، اجاره قانونی امتیاز و ... نیز راه هایی اند که ممکن است برای مصادیق خاص توصیه شوند . 2- مرجع هریک از فصول درآمدی و هزینه ای باید روشن شود : مثلا آیا صورتحساب چاپخانه یا شرکت توزیع مورد توافق طرفین هست یا روش دیگری را قبول دارند . این مناقشه ، بویژه در آگهی ها جدی تر می شود و لذا بهتر است از ابتدا چاره اندیشی شود . روش قابل اعتمادتر ، محاسبه براساس تعرفه (و نه درآمد یا وصول) است . تعرفه ، ارقام قبل از تخفیف و پورسانت است که آنها را رسما اعلام کرده ایم . این روش مناقشه برانگیز نیست ، در مقابل چنانچه سندهای درآمدی بخواهند مبنا قرار گیرد ممکن است یک طرف ، طرف مقابل را به دستکاری در صورتحساب ها متهم کند و بگوید ارقام تخفیف و پورسانت ، به مراتب کمتر از این صورتحساب هاست و لذا درآمد واقعی بیشتر است. 3- اصطلاح«برد- برد» را زیاد شنیده ایم مطابق این الگو ، قاعده «جمع صفر» که لابد تابع قانون اول بقای ماده و انرژی است ! پایان یافته و برد یک طرف ضرورتا به معنای باخت طرف مقابل نیست . اما این شعار زیبا چگونه در عمل نیز متجلی می شود؟ اگر منافع طرفین همسو شود و تهدیداتی که هر دو طرف را متضرر می کند ناشی از عوامل شبیه یکدیگر باشند ناچار از همراهی بیشترند و لذا جلب منفعت خود را هم علت و هم معلول انتفاع طرف دیگر می دانند . 4- دراین مدل باید تکلیف مسئولیت محتوایی ،توقیف ، مالکیت نسخه های برگشتی ،تاخیر در ارسال فایل به چاپخانه ، مرجع پرداخت حقوق بخشهای مختلف و ... روشن شود .فی المثل :- در مدل سنتی اگر وسواس یا تنبلی سردبیر سبب شود فایل های صفحات دیرتر از موعد مقرر به چاپخانه ارسال شود ، توزیع و به تبع آن ، درآمد فروش کاهش می یابد و دل تو دل سرمایه گذار نمی ماند اما در این روش سردبیر نیز عملا متوجه می شود وقتی نشریه به موقع توزیع نشود درآمد خود او به مخاطره می افتد .- در مدل های سنتی ، بی توجهی تیم تحریریه به قانون مطبوعات یا بی اطلاعی آنان از رویه های حقوقی و یا حرکت با ریسک بالا باعث می شود سرنوشت نشریه در اثر شکایت شاکی خصوصی و یا اقدام مراجع نظارتی به محاق رود . در روش پیشنهادی باید جریمه های سنگینی برای چنین اشتباهاتی وضع شود تا سردبیران نیز مجبور شوند لااقل یکبار قانون مطبوعات را بخوانند و امانت دارخوبی باشند ؛ هرچند نفس در آمد و هزینه مشترک می تواند به اندازه کافی علت ایجابی باشد ولی با قراردادن مکانیزم ماشه مطمئن تر خواهد شد .- در مدل سنتی ، صاحب امتیاز یا نماینده او (مدیرمسئول) به دنبال قراردادهای فروش یکجا هستند و سردبیر نیز اگرچه ممکن است به دلیل تعصب های حرفه ای و سودای تیراژ (دیده شدن و موثر بودن) به دنبال بازاریابی فروش باشد اما از این فعالیت خود نفع مادی نمی برد اما در این مدل که او را در نتیجه پیگیری هایش سهیم می کنیم بیشتر از گذشته انگیزه خواهد داشت (نفع مادی علاوه بر تعصب حرفه ای) 5- در جدول زیر محاسبات فرضی انجام شده است. فقط کافی است برای هر شماره نشریه اطلاعات سمت چپ را جایگذاری کنیم در آن صورت نرم افزار ، سهم سردبیر را که به صورت قرمز نشان دادهاست ، محاسبه می کند . تاکید می شود این ارقام و نسبت های درآمدی و هزینه ای هر یک از طرفین کاملا فرضی هستند . جدول زیر ، مدل خلاصه جدول قبلی است که البته با فرضیات جدیدی تنظیم شده است . فی المثل 4 عامل قیمت پشت جلد ، تیراژ توزیعی ، سهم شرکت توزیع و درصد فروش در «درآمد نشریه از فروش» خلاصه می شوند که قاعدتا صورتحساب صادره از سوی شرکت توزیع است . تاکید می شود سهم سردبیر در هر یک از سرفصل های درآمدی و هزینه ای می تواند ارقام متفاوتی باشد و حتی به صورت پله هایی به مرور ، کم یا زیاد شود . چنانچه تمایل به دریافت نرم افزار فایل Excel دارید با نویسنده ([email protected]) مکاتبه فرمایید تا اصل فایل محاسباتی فوق برایتان ارسال شود .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 484]