محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827607088
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
كيهان
روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان پايان كار نزديك است به قلم حسين شريعتمداري آورده است:
1-در سال 1377-1998 ميلادي- به زندان محكوم شد. جرم او خواندن يك قطعه شعر با محتواي اسلامي در نشست نيمه مخفي «حزب رفاه» بود. محكوميت او كه 4 سال قبل از آن تاريخ -1994- شهردار استانبول بود با اعتراض و تعجب فراوان روبرو شد. مقامات قضايي استانبول اعلام كردند رجب طيب اردوغان با خواندن اين شعر اصول سكولاريسم را زيرپا گذاشته ضمن آن كه در اين شعر به آتاتورك-بنيانگذار تركيه لائيك- نيز اهانت شده است.
در 14 مارس 2003- 24اسفندماه1381- طيب اردوغان به نخست وزيري تركيه انتخاب شد، «جيمز ولسلي» رئيس وقت سازمان اطلاعات و امنيت آمريكا CIA با ابراز نگراني از انتخاب اردوغان هشدار داد كه «10 سال بعد از بركناري نجم الدين اربكان اسلامگرا، نبايد تركيه لائيك بار ديگر به اسلامگرايان رو كند.»! جيمز ولسلي رويكرد مردم تركيه به اسلامگرايان را نشانه تحول بزرگي در منطقه دانسته بود كه با انقلاب اسلامي در ايران كليد خورده است. هم او يك روز بعد از انتخاب طيب اردوغان-15 مارس 2003- و 5 روز قبل از حمله نظامي آمريكا به عراق-20مارس 2003- طي سخناني كه روزنامه انگليسي گاردين بدون ذكر نام به آن پرداخته بود، نسبت به موفقيت آمريكا در حمله به عراق ابراز ترديد كرده و گفته بود «اگر منظور بوش از حمله به عراق دموكراتيزه كردن اين كشور است بايد توجه داشت ابتدايي ترين اصول دموكراسي مراجعه به رأي مردم است و خاورميانه بعد از انقلاب خميني]ره[ دستخوش تحول بزرگي شده است و چنانچه در انتخابات به رأي مردم مراجعه شود، مردم خميني هاي ديگري را برمي گزينند».
2- روز پنج شنبه-10 بهمن ماه 29.1387ژانويه 2009- رجب طيب اردوغان نخست وزير تركيه در اجلاس اقتصاد جهاني كه با حضور سران كشورها در داووس سوئيس برپا شده و شيمون پرز رئيس جمهور رژيم صهيونيستي نيز در آن حضور داشت، با شجاعتي تحسين برانگيز كه از ايمان قلبي و تعهد اسلامي او ريشه مي گرفت، قتل عام و نسل كشي اسرائيل در غزه را به شدت محكوم كرده و شيمون پرز را قاتل كودكان مظلوم ناميد. اردوغان كه در پاسخ به وراجي احمقانه رئيس جمهور رژيم صهيونيستي در دفاع از جنايات اين رژيم در جنگ 22 روزه سخن مي گفت و ديويد ايگناشيس، مجري ميزگرد سعي در آرام كردن وي داشت خطاب به شيمون پرز گفت؛ «شما جنايتكاران دروغگو هستيد و از كودك كشي لذت مي بريد». رجب طيب اردوغان در پي اين حمله جسورانه و تحسين برانگيز كه 10 دقيقه به طول انجاميد و بعد از قطع ميكروفون از سوي برگزاركنندگان اجلاس، با صداي بلند ادامه يافت، اجلاس داووس را به نشانه اعتراض ترك كرد و بامداد جمعه در حالي وارد فرودگاه استانبول شد كه خيل عظيم مردم كشورش براي قدرداني از او به فرودگاه آمده و با شعارهاي «قهرمان! خوش آمدي»، «تو باعث افتخار ما هستي»، «اسلام به تو مي بالد» و... مورد استقبال پرشور آنان قرار گرفت.
طيب اردوغان در جريان جنگ 22 روزه نيز غزه را به كربلا تشبيه كرده و گفته بود؛ «جنايات اسرائيل در غزه، يادآور ماجراي غم انگيز كربلاست».
3-امام راحل ما(ره) كه تاكنون تمامي پيش بيني هاي او به حقيقت پيوسته است، فروردين ماه سال 1366 در سالروز بعثت رسول خدا(ص) طي سخناني فرموده بود؛ «تحول در همه چيز واقع شده مگر در قصرهاي اين قدرتمندان. دنيا عوض شده است، اينها باز خيال مي كنند كه دنياي صدسال، صدوپنجاه سال پيش است. اينها باز نفهميده اند يا خودشان را به نفهمي مي زنند. آفريقا عوض شده است، اروپا عوض شده است و همه آسيا عوض شده است، همه عوض شده اند الا اين سردمداران... اينها سردرگم هستند، نمي فهمند چه مي كنند، نشناخته اند مردم را، نشناخته اند دنيا را، افكارتان را عوض كنيد، حالا نمي شود يك كلمه شما بگوئيد و همه بگويند چشم! نمي گويند ديگر... خيال نكنيد كه همه مردم بايد دست بسته در مقابل شما هيچ حرفي نزنند» (صحيفه امام(ره) جلد 20 ص 241).
بعد از جنگ 33 روزه لبنان و شكست سنگين ارتش اسرائيل از حزب الله، «زئيف شف» ژنرال بازنشسته ارتش صهيونيستي كه از او با عنوان برجسته ترين تحليل گر اسرائيلي ياد مي كنند، گفته بود اين جنگ تصور شكست ناپذيري اسرائيل را فرو ريخته و بيم آن مي رود پيش بيني بن گوريون- اولين نخست وزير رژيم صهيونيستي كه مانند ساير صهيونيست ها به آدم كشي دزدانه و ناجوانمردانه معروف بود- در پيش باشد. توضيح آن كه بن گوريون بعد از جنگ رمضان-يوم كيپور، ژوئن 1967- و پس از پيروزي 6 روزه بر سه كشور عربي، گفته بود «اسرائيل مي تواند در 100 جنگ ديگر هم پيروز شود و بازهم مشكلاتي داشته باشد، اما چنانچه فقط در يك نبرد شكست بخورد، مرگ آن نزديك خواهد بود». بن گوريون از آينده پيش روي باخبر نبود. او در اوايل دهه 70 ميلادي به جهنم رفت و پيروزي انقلاب اسلامي را كه «موشه دايان» از آن با عنوان زلزله اي بزرگ ياد كرده و لرزه بر رژيم صهيونيستي را طبيعي ترين نتيجه اين زلزله دانسته بود، نديد. آغاز انتفاضه فلسطين را، شكل گيري حزب الله لبنان را، شكست سنگين اسرائيل در جنگ 33 روزه و جنگ 22 روزه را، فرياد مرگ بر اسرائيل در تظاهرات مردم خشمگين دولت هاي هم پيمان با رژيم صهيونيستي را، خروش شجاعانه رجب طيب اردوغان در اجلاس داووس را نيز شاهد نبود و ... او نبود تا ببيند دنيا عوض شده است. بن گوريون به جزئيات فرمولي كه از آن نتيجه گرفته بود اولين شكست اسرائيل، آغاز فروپاشي آن است، اشاره اي نكرده بود-و يا در رسانه ها خبري از آن نيست- اما، امام راحل ما(ره) در ادامه همان سخنراني كه به آن اشاره شد، از اين به اصطلاح «راز»! پرده برداشت. از نگاه حضرت امام(ره)، قدرت هاي زورگو با نشرو تبليغات ملت هاي مظلوم را مي ترسانند و درباره قدرت خود بزرگنمايي مي كنند، «ملت هاي مظلوم دنيا در برابر ظالم ها بايستند و نترسند. گمان نكنند كه اينها هرچه گفتند عمل مي كنند. اينها مي خواهند با همان تبليغات كار را انجام بدهند و از اين تبليغات هيچوقت نترسيد»... امروز آن هيمنه پوشالي فرو ريخته است و مردم، مخصوصاً مسلمانان به وضوح دريافته اند به قول امام راحل(ره) «ملتي كه شهادت دارد اسارت ندارد». اين نكته ابتدا در جريان انقلاب اسلامي، سپس در جنگ تحميلي و طي چند سال اخير در جنگ 33 روزه لبنان و 22روزه غزه كارآمدي خود را نشان داد و به طور همزمان از پوشالي بودن آمريكا و متحدانش پرده برداشت.
4-همه شواهد و قرائن موجود حكايت از آن دارند كه دنيا آبستن حادثه عظيمي است و خبري در راه است كه بر صدر اخبار خواهد نشست. استقبال پرشور و گسترده مردم تركيه و ساير ملت هاي مسلمان و غيرمسلمان از اقدام شجاعانه اردوغان، خروش يكپارچه جهانيان در تحسين و حمايت از «منتظر الزيدي»، خبرنگار عراقي كه لنگه كفش به سوي جرج بوش پرتاب كرده بود. برانگيختگي بي سابقه- و نه كم سابقه- ملت ها در سراسر دنيا در اعلام انزجار از جنايات وحشيانه اسرائيل در غزه، موج پردامنه و فراگير جهاني در تحسين حزب الله بعد از پيروزي در جنگ 33 روزه و تحقير توأم با ابراز نفرت از رژيم صهيونيستي و... ترديدي باقي نمي گذارد كه انزجار عمومي مردم دنيا از آمريكا و متحدانش به اوج خود رسيده است و اكنون وقت آن است كه «تابو»ي ارسال اسلحه و مهمات مدرن و تكنولوژيك براي مردم فلسطين و ساير نهضت هاي مقاومت در برابر قدرت هاي استكباري شكسته شود. به يقين همه كساني كه اندك بهره اي از انسانيت برده باشند، نابودي رژيم صهيونيستي را خدمت بزرگي به بشريت مي دانند و پاكسازي دنياي انسان ها از اين جرثومه هاي فساد و تباهي را كه قتل كمترين مجازات آنهاست، نه فقط ضروري، بلكه آرزويي مقدس تلقي مي كنند، و آن روز، به يقين دور نيست.
* جمهوري
روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان ما شرط داريم آورده است:
همزماني مطرح شدن مبحث مذاكره ميان آمريكا و ايران كه توسط رئيس جمهور جديد آمريكا و وزيرخارجه اين كشور به رسانه ها راه يافت با آغاز دهه فجر انقلاب اسلامي در سي امين سال پيروزي موضعگيري در برابر اين مبحث را آسان مي كند.
اوباما رئيس دولت جديد آمريكا به مسئولان ايراني پيشنهاد كرده است مشت گره كرده را كنار بگذارند تا با دست باز ديپلماسي آمريكا براي مذاكره با تهران مواجه شوند. هيلاري كلينتون وزير امور خارجه آمريكا نيز در تعقيب اظهارات اوباما گفت قدم اول را بايد ايران بردارد.
اين سخنان براي مردم و مسئولان ايران بهيچوجه تازگي ندارد . در طول 30 سال گذشته روساي جمهور و ساير دولتمردان آمريكائي بارها پيشنهاد مذاكره با ايران را مطرح كردند و حتي بعضي از آنها با ارسال نامه و شاخه زيتون و انجيل و هداياي ديگر براي گشودن باب مذاكره تلاش كردند اما مسئولان جمهوري اسلامي ايران همواره شرط هاي هميشگي خود را در پاسخ مطرح نموده و اعلام كرده اند دولتمردان آمريكائي بايد اولين كام را با تحقق اين شرط ها بردارند تا زمينه براي بررسي اين موضوع فراهم شود كه آيا مي توان براي مذاكره با واشنگتن تصميم گرفت يا نه
از آغاز جمهوري اسلامي ايران سه شرط براي اثبات حسن نيت دولتمردان آمريكائي در نظر گرفته بود كه عبارت بودند از :
1 ـ دولت آمريكا اموال و دارائي هاي بلوكه شده ايران را آزاد نمايد و به ايران باز گرداند .
2 ـ بابت سياست هاي خصمانه و مداخلاتي كه دولت آمريكا از 28 مرداد 1332 تاكنون نسبت به ايران داشت از ملت ايران عذر خواهي كند.
3 ـ دولت آمريكا متعهد شود كه از اين پس در امور داخلي ايران مداخله نكند .
با توجه به سياست خصمانه اي كه دولت بوش كوچك در دوران رياست جمهوري خود عليه ايران اعمال كرد و موضوع فعاليت هاي هسته اي ايران را گرفتار بازي هاي سياسي نمود اكنون شرط ديگري نيز بر شروط قبلي اضافه شده و آن اينست كه دولت آمريكا بايد اين تعهد را نيز به ملت ايران بدهد كه از اين پس خود را از موضوع فعاليت هاي هسته اي ايران كنار بكشد و حق مسلم و قانوني ملت ايران در استفاده از انرژي هسته اي را به رسميت بشناسد و در برابر فعاليت هاي هسته اي ايران كارشكني نكند. اين ارثيه ايست كه اسلاف دولتمردان كنوني آمريكا براي آنها برجاي گذاشته اند و اينك بر دولتمردان جديد اين كشور است كه تلاش كنند چهره كشورشان را از جنايات مداخلات و خيانت هائي كه به ملت ها كرده اند پاك نمايند.
اگر جمهوري اسلامي ايران مشتي گره كرده دارد اين مشت را همواره بر سر مستكبران و مستبدان فرود آورده است اما آمريكا همواره مشت خود را بر سر ملت ها فرود آورده و منشا همه خيانت ها و فسادها در سراسر جهان شده است . بنابر اين اولين گام را آمريكا بايد بردارد و ثابت كند دست از مداخله در امور ملت ها و كشورها برداشته حامي تروريسم نخواهد بود. جنگ افروزي نخواهد كرد اشغالگري را براي هميشه كنار خواهد گذاشت و به حقوق ملت ها احترام خواهد كرد.
دولت آمريكا چاره اي غير از اين ندارد زيرا همه سياست هاي زورگويانه اش عليه ملت ها در همه نقاط دنيا از آمريكاي لاتين گرفته تا خاورميانه و آسياي جنوب شرقي با شكست مواجه شده است . اگر ملت هاي آمريكاي لاتين يكي بعد از ديگري عليه آمريكا قيام مي كنند و عناصر ضد آمريكائي را به حكومت مي رسانند اگر طرح خاورميانه اي آمريكا با شكست سنگين مواجه مي شود اگر عليرغم حمايت هاي همه جانبه آمريكا از رژيم صهيونيستي در جنگ هاي 33 روزه لبنان و22 روزه غزه شكست هاي پياپي نصيب صهيونيست ها و آمريكا مي شود و مردم لبنان و فلسطين خط بطلان بر افسانه شكست ناپذيري ارتش اسرائيل مي كشند اگر پرونده هاي رسواگر جنگ ويتنام و بمباران اتمي هيروشيما به ضميمه پرونده هاي اشغالگري عراق و افغانستان بر گرده دولتمردان آمريكائي سنگيني مي كنند همه اينها نشان دهنده ناكامي شديد آمريكا در اعمال خوي تجاوزگري و سلطه طلبي است . بنابر اين تنها راه اينست كه دولتمردان آمريكا دست از خوي تجاوزگري بردارند و در برابر حقوق ملت ها سرتعظيم فرود آورند.
در مورد جمهوري اسلامي ايران نيز تنها راه اينست كه ساكنان جديد كاخ سفيد واشنگتن در سياست هاي خصمانه اسلاف خود تجديدنظر كنند و با پذيرش شروط ايران حسن نيت خود را نشان دهند تا ايران بتواند درباره موضوع مذاكره بررسي هاي خود را آغاز نمايد. تا زماني كه دولتمردان جديد آمريكا مواضع اسلاف خود را تكرار مي كنند بهيچوجه نبايد انتظار مذاكره اي را با جمهوري اسلامي ايران داشته باشند.
* رسالت
روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان پرواز انقلاب به زمين ننشست به قلم صالح اسكندري آورده است:
(ونريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثين)
30 سال پيش در چنين روزي انتظار مردم ايران برآورده شد و پير و مراد مستضعفين جهان با پرواز انقلاب به ايران آمداما پرواز انقلاب هيچ وقت به زمين ننشست. مسافران منتظر اين پرواز كه جملگي ملت ايران را تشكيل مي دهند روز به روز سبوي انتظارشان لبريزتر شد و اين پرواز 30 سال است كه هنوز اوج مي گيرد.
جنس شيرين انتظار مسافران انقلاب از جنس قدرت اسلام بود و هست كه در پيوند متداوم با رهبري عالي قدر انقلاب موجد يك حركت متعالي گشته و امروز با گذشت سه دهه نه تنها كم رنگ نشده بلكه روز به روز نيز بر دامنه و عمق آن افزوده مي شود.
روزهاي شيرين و در عين حال تالم برانگيز انتظار امام براي ملت ايران هنوز تمام نشده بلكه به معناي حقيقي خود يعني انتظار فرج نزديك تر شده است.
تجربه الگوي سياسي انتظار در بهمن 1357 ملت ايران را عزيز تر از گذشته و مهياي يك انتظار بزرگ نمود. انتظاري كه به تعبير بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) “قدرت اسلام” و مايه عزت مسلمين است.
انتظار امام به ايراني ها آموخت كه در زندگي فردي واجتماعي مسلمان حقيقي هيچ بن بستي وجود ندارد ودر مسير عزت و شرف يك جامعه همه چيز بستگي به اراده يك ملت دارد. “ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغير ما بانفسهم”
به تعبير رهبر فرزانه انقلاب “ملتي كه معتقد به مهدويت است، هيچگاه احساس ضعف نميكند وبا قدرت وتحمل سختيها وفشارها به مسير پيشرفت وعزت خود ادامه ميدهد و درمقابل زورگويان سر تسليم فرود نميآورد.”
انتظار فرج با حكومت نهايي مستضعفين پيوند خورده و مستضعفين به عنوان يك طبقه فكري و نه به عنوان يك طبقه اقتصادي در فرهنگ هاي مختلف داراي ويژگي هاي منحصر به فردي براي ترسيم الگوي سياسي انتظار و شكل دهي به جبهه مبارزه با ظلم هستند.در تمام جوامع اين بخش عظيم از مردم كه هميشه تاريخ زير يوغ ظلم وستم مستكبران بوده اند به آساني قابل شناسايي هستند.به وجود آمدن اين تمنا در هر جامعه اي كه (ان اعبدوا الله و الجتنبوا الطاغوت)واين كه مستضعفين قدرت را در دست بگيرند به تنهايي مي تواند آن جامعه را در طي مسير الگوسازي سياسي انتظار كمك كند.
با گذشت سه دهه از پرواز انقلاب مسافرين اين هواپيما هنوز فرود نيامده اند و روز به روز بر ارادت به انقلاب و ولايت پذيري ملت ايران افزوده مي شود.ايمان و اعتقاد قلبي و وابستگي عاطفي و فكري ملت به نظام اسلامي را تنها ميتوان در قالب عقلانيت ديني تفسير نمود. جامعه ايراني با بلوغ ديني و سياسي به اين نكته رسيده است كه نظام اسلامي با محوريت ولايت فقيه، تنها راه ادامه سيره معصومين (ع) تا ظهور حضرت بقيهالله (ارواحنا له الفدا) و اصيل ترين راه انتظار فرج است.
امروز ايران اسلامي شاهد جامعهپذيري اين تئوري حضرت امام خميني(ره) است كه هر آنچه به غير از ولايت فقيه در برهه كنوني، طاغوت و پذيرش ولايت غيرخداست. نه ليبرال دموكراسي و نه سوسيال دموكراسي هيچكدام قادر نيستند جايگزين نظام اسلامي گردند.
امروز آمادگي جوان نسل سوم انقلاب و شجاعت و غيرت او براي دفاع از هويت ديني و انقلابي خود، از جوان نسل اول انقلاب كه در دفاع مقدس حضور داشت، كمتر نيست و شايد هم جلوتر از او باشد و به صراحت بايد اذعان كرد كه نسل سوميهاي جامعه ايراني و در يك نگاه كلانتر، جوانان جهان اسلام به مراتب از اسلاف خود در دفاع از ارزشها و آرمانهاي اصيل اسلامي جلوتر هستند. تشعشعات گفتمان نرم انقلاب اسلامي در كشورهاي منطقه و شكست مكرر اسطوره غيرقابل شكست رژيم صهيونيستي در كمتر از چند سال توسط جوانان حزب الله و حماس، پيشرفتهاي بي نظير علمي جوانان در ايران در لبيك به مطالبه مقام معظم رهبري، استيصال دشمنان انقلاب اسلامي به خصوص آمريكا در منطقه تحت تاثير موج سوم انقلاب اسلامي و...جملگي بيانگر افزايش عمق و نفوذ گفتمان انقلاب اسلامي به رهبري اقرب مردم زمانه به عصمت و نايب بر حق امام عصر و زمان(عج)است.
* مردم سالاري
روزنامه مردم سالاري در سرمقاله امروز خود با عنوان به استقبال سي امين فجر انقلاب به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد آورده است:
ياد باد آن روز
روزي كه فريادي به وسعت تاريخ، فضاي كشور را فرا گرفته بود:
«جا» الحق و زهق الباطل...»
ديو چو بيرون رود فرشته درآيد
ياد باد آن روز كه ملت امام خود را در آغوش گرفت وامام بر تربت پاك شهيدان راه آزادي وارد شد و حكومت سياه غيرمردمي استبداد پهلوي را غير قانوني اعلا م كرد.
ياد باد آن روز كه در زمستان بهار سر زد، از ظلمت، نور و از خارستان ، گل روئيد، از ياس، اميد واز شوره زار استبداد نويد آزادي و فرياد زده شد.
ياد باد آن روز كه شهر پر از غوغا بود، دست خدا بود و ياري او. 12 بهمن يوم الله بود، شگفتي بود و تجلي ايمان و اراده و اعتقاد، و امام بود، امام بود و امام بود و ملت همه او بودند، در او خلاصه شده بودند و با اشك شوق و گل ايمان از آن وجود نوراني استقبال كردند و لبيك ياخميني سر دادند و چه مردانه تا به امروز به اين لبيك ايستادند.
درود شان باد كه عزت آفريدند و عزت آفرين شدند. ياد باد لحظه لحظه هاي آن روز، روز نو، روز خدا، روز مردم، روز خدا و مردم، روز 12بهمن يوم الله.
امروز فقط از آن روز مي گويم، دوست ندارم كامتان تلخ شود امروز اصلا از امروز نمي گويم كه مردم را و مشاركت مردم را و حضور مردم را
و راي مردم و زندگي مردم را چگونه مي خواهند، فقط از آن روز مي گويم از شكوه حضور مردم واز فرياد امام كه مي گفت:
- ما به نيروي ملت اتكا داريم
- مبدا نجات از خود ملت است
- پيروزي انقلا ب رهين همه علت است
- ما ارزش حيات را به آزادي و استقلا ل مي دانيم
- يك كشور وقتي آسيب مي بيند كه علتش بي تفاوت باشند.
- اگر مردم كنار بروند همه شكست مي خوريم.
- انصافا از اول تا حالا آن كه كار خودش را صد درصد صحيح انجام داد ملت بود.
- حكومت اسلا م، حكومت قانون است.
ياد باد آن روز كه فرياد امام در فضاي لا يتناهي جهان طنين افكند
اي دولت ها! فتح كشور مهم نيست، فتح قلوب مهم است.
جاويد باد يوم الله، جاويد باد 12 بهمن، جاويد باد ياد امام. مبارك باد بر تو هموطن عزيز در همه دوران.
* صداي عدالت
صداي عدالت در سرمقاله امروز خود با عنوان برقراري نظم ترافيكي به كدام قيمت؟ به قلم دكتر سيدبهزاد پورسيد آورده است:
مدتي است در راستاي مباحث آلودگي هوا و عدم توجه رانندگان خودروهاي شخصي براي تردد و ورود به مناطق محدوده طرح زوج و فرد و يا ترافيك شاهد قدرت نمايي نيروي انتظامي در خيابانها هستيم ، به انگيزه نظم ولي به كدام قيمت ؟
نيروي انتظامي در رويكرد جديد خود چند سال قبل با جداسازي نيروهاي خود در حوزه راهنمايي و رانندگي و ترافيك با تشكيل پليس راه و پليس راهور و كنترل نا محسوس و پليس بزرگراه نشان داد كه رويكرد جديدي را در حوزه تخصصي كردن نيروهاي خود تعقيب ميكند ،رويكردي كه هم قابل دفاع بود و هم مورد تقدير مردم قرار گرفت . اما مدتي است كه پس از طرح مباحثي در خصوص آلودگي هوا و ترافيك سنگين تهران شاهد حضور نيروي انتظامي با چهرهاي متفاوت در عرصه ترافيك و خيابانها هستيم ، نيروهايي با رنگ لباس متفاوت ، بعضا يا هيبت متفاوت ، با اسلحه ، باتوم ، دستبند ، گاز و اسپري و دستبند به كمر ! آنهم براي كنترل ترافيك ! و اقداماتي نظير قفل زدن به چرخ خودروها در معابر ،كه البته خود اينكار در مبادي مربوطه منجر به ايجاد سد معبر و ترافيك ميشود . در اينخصوص برخي نكات قابل تامل است :
1. شان و كرامت انساني مردم در اين طرح در كجا رعايت ميشود ؟ آيا تخلف عده اي بايد سبب شود كه نيروي انتظامي مانور قدرت داده و با هيبتي هراس آور در عرصه ها ظاهر شود ؟ اين امر در حالي است كه در بسياري كشورها ي جهان جز در موارد خاص نيروي پليس در انظار مردم ظاهر نميشود . براستي آيا نيروي انتظامي به اين نكته انديشيده است كه چرا مردم بايد تاوان تخلف عده اي را داده و به حيثيت آنها خدشه وارد شود ؟ توجه به برخي از فرازهاي قانون اساسي لازم است :
* جمهوري اسلامي ايران ، نظامي است بر پايه ايمان به :... 6- كرامت و ارزش والاي انسان و آزادي توام با مسئوليت او در برابر خدا ( اصل 2 قانون اساسي )
* جمهوري اسلامي ايران موظف است براي نيل به اهداف مذكور در اصل دوم ،همه امكانات خود را براي امور زير بكار برد : 1- ايجاد محيط مساعد براي رشد فضائل اخلاقي بر اساس ايمان و تقوا و مبارزه با كليه مظاهر فساد و تباهي. 2- بالا بردن سطح آگاهي هاي عمومي در همه زمينه ها با استفاده صحيح از مطبوعات و رسانه هاي گروهي و وسائل ديگر ....7- تامين آزاديهاي اساسي و اجتماعي در حدود قانون...15- توسعه و تحكيم برادري اسلامي و تعاون بين همه مردم ...( اصل 3 قانون اساسي )
براستي آيا مطالعه اي انجام شده كه اينگونه رفتار نيروي انتظامي چقدر منجر به احساس هتك حيثيت افراد ميشود . در نظر بگيريد زماني كه در يكي از خيابانها و در حاشيه آن قصد توقف داريد كه حداكثر مامور پليس ميتواند شما را جريمه كرده و يا به فرض در جاهايي كه تابلو نصب نموده در صورت توقف اتومبيل شما را با جرثقيل حمل كند ،ولي شما در حال توقف با ماموري با لباس ويژه و انواع سلاحها روبرو شويد كه شما را منع از توقف كند و بدون برگه جريمه اي فقط با اتكا بر لوازمي كه در اختيار دارد احساسي به شما دست دهد كه اينجا جاي توقف نيست و يا در همان حال توقف صداي بلندگوي اتومبيل پليسي با تندي بسيار در لحن گفتار به ما دستور حركت دهد ،چه احساسي بايد به مردم دست دهد ؟ آيا واقعا اين نوع رفتار براي بينندگان و شنوندگان به احساس امنيت عمومي مي انجامد و يا احساس ايجاد نظم ؟! بنظر ميرسد در اين موارد شائبه جدي وجود دارد آيا پليس حق دارد با مردم چنين رفتاركند ؟ پليسي كه براي توقف در حاشيه خيابان با تابلوي توقف ممنوع حداكثر ميتواند جريمه كند آيا حق دارد با ايجاد رعب و هراس از آنان اجراي قانون را مطالبه كند ؟ براستي اين اختيارات ويژه از كجا نشات گرفته است ؟ زماني كه تيمسار مرتضوي به عنوان اولين فردي كه بعنوان فرمانده راهنمايي و رانندگي تلاشهاي خود را براي ايجاد نظم در شهرها آغاز كرد كه يادش بخير و خدايش به سلامت دارد و هر آنچه امروز مي بينيم تداوم زحمات اوست و البته شايد در ايجاد نظم اجتماعي عقبتر هم رفته باشيم ، ولي او كه ماموران راهنمايي را در خيابانها به خط كرد و برگه جريمه دست آنها داد با اعتراض فراوان روبرو شد كه طبق ضوابط راهنمايي و رانندگي فقط افسران پليس حق جريمه دارند و نه وظيفه ها و ... و او مجبور شد از طرح خود عقب بنشيند ولي معلوم نيست با حضور اينهمه پليس مسلح و دست بند به دست و با هيبتهاي خاص چرا مردم نبايد حق اعتراض داشته باشند كه به كرامت و شان انساني آنها اهانت ميشود ؟! و آيا قوه قضائيه در مقام دفاع از حقوق عامه مردم در باره اين رفتارها نبايد وظيفهاي را براي خود تعريف كند ؟
2- بر اساس قانون نيروي انتظامي مقرر شده كه اين نيرو وظيفه استقرار نظم و امنيت و تأمين آسايش عمومي و فردي را برعهده دارد ( بند 1 ماده 4 قانون نيروي انتظامي ) و در همين راستا وظيفه دارد كه اجراي قوانين و مقررات راهنمايي و رانندگي و امور توزيع و حفظ حريم راههاي كشور را بر عهده داشته باشد ( بند 12 ماده 4 همان قانون ) ولي آيا اجراي اين مسئوليت در كنار مسئوليت ساير افراد نيست ؟ آيا نيروي انتظامي كه در چند سال اخير براي گسترش آگاهي مردم تلاش خوبي از خود نشان داده است گمان ميكند واقعا به وظيفه خود در اطلاع رساني عمومي و افزايش آگاهي مردم به نحو كامل عمل نموده است ؟آيا دستگاههاي مربوطه در كشور در ايفاي وظايف قانوني خود براي حفظ محيط زيست و كنترل آلودگي هوا اقدام نموده اند ؟ آيا تمام دستگاههاي مربوطه در كنترل ترافيك و كاهش بار ترافيك وظايف قانوني خود را درست عمل نموده اند كه اكنون با اين نوع رفتار قاهرانه از مردم اجراي مقررات را مطالبه ميكنند ؟ كسي تا كنون سوال كرده كه ايجاد سهميه 120 ليتري بنزين اعطاي حقي به شهروندان است كه بر اساس آن بايد بتواند اين بنزين را مصرف كند و اگر با ماشين خود بيرون نيايد امكان دارد اين احساس به او دست دهد كه از اعمال حقوق قانوني خود منع شده ؟!
3- ماموران نيروي انتظامي در مقام ضابطين قوه قضائيه در اجراي نظم و تامين عدالت و دفاع از قانون بايد خود نيز تحت نظارت مردم باشند . اعطاي اين نوع اختيارات گسترده حتي به پليس راهنمايي و رانندگي براي منع مردم از تردد و يا توقف ، تفسيري موسع از اجراي مقررات راهنمايي و رانندگي است كه گسترش آن معلوم نيست با حقوق عمومي مردم انطباقي داشته باشد .اعطاي اختياري از منع تردد ،دستور ، توقيف خودرو حتي در وسط جاده و اعزام اجباري به پاركينگ آنهم با وضعيتي كه به لحاظ نوع حمل آنها و يا نحوه نگاهداري در پاركينگ ميتواند به خساراتي به اتومبيلهاي مردم بيانجامد كه خود تضييع حقوق عامه است و نه تامين آن.
4- از سوي ديگر با رويكرد تخصصي نيروي انتظامي معلوم نيست چرا مجددا از پليس راهور به نيروهاي عادي پليس برگشته ايم و حضور اين افراد كه بايد وظايف ديگري داشته باشند را شاهد هستيم . جالب اينجاست كه در سال 1379با تصويب مجلس اداره راهنمايي و رانندگي تهران طي مصوبه اي بطور مستقل برسميت شناخته شد و مجري سياستهاي شهرداري گشت و بطور استثنايي اجازه داده شد كه طبق تبصره 2 الحاقي به ماده 4 در امور امنيت شهري با نيروي انتظامي همكاري كند :
تبصره 2 - اداره راهنمائي و رانندگي شهر تهران عنداللزوم در زمينه برقراري امنيت برابر با ابلاغيههاي نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران (ناجا) انجام وظيفه مينمايد.
ولي هم اكنون ظاهرا در اجراي همكاريهاي متقابل بايد از ساير نيروهاي انتظامي در اداره راهنمايي و رانندگي تهران بهره برد! البته بماند اينكه با تصويب اين قانون شائبه مغايرت قانوني اقدامات انجام شده در استفاده از سيار نيروهاي پليس در امور راهنمايي و رانندگي هم به ذهن متبادر ميشود .
توجه به اين نكته ضروري است كه حضور پر رنگ نيروي پليس راهنمايي و رانندگي و اجراي تكاليف قانوني در حوزه اختيارات قانوني و اجراي مقررات راهنمايي و رانندگي محل هيچگونه خدشه اي نيست ، ولي اجراي مقررات بايد با رعايت حيثيت مردم و شان و كرامت انساني آنها و بدون احساس نا امني ناشي از رفتارهايي باشد كه حتي در قالب پوشش نيروي انتظامي ميتواند به ايجاد رعب وهراس بيانجامد.
شنبه|ا|12|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[مشاهده در: www.baztabonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 128]
-
گوناگون
پربازدیدترینها