واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > بادی، نزهت - کلینت ایستوود در فیلم آخرت از همه ما می خواهد تا از وابستگی مان به دنیای مردگان دست برداریم و با همه وجودمان به زندگی عشق بورزیم تا زمانی که مرگ امکان ارتباط مجدد ما با عزیزان از دست رفته مان را میسر کند. همه ما کلینت ایستوود را به عنوان یک بازیگر- کارگردان کهنه کار سینما می شناسیم که هر چه پیرتر می شود، به بلوغ حرفه ای اش نزدیک تر می شود و فیلمهای بهتری می سازد و با هر یک از فیلمهایش ما را به خود امیدوارتر می کند. آخرت تازه ترین فیلم او اثری به سبک فیلمهایی چون بابل است که سه قصه جداگانه و مستقل دارد که از لحاظ تماتیک به هم مرتبطند و در نهایت نیز در یک نقطه مشترک به هم می رسند. تم اصلی که این سه قصه را که در سه شهر مختلف می گذرد، به هم وصل می کند، مرگ و دنیای پس از آن است.هر یک از شخصیتها به نوعی تجربه مواجهه با مرگ را دارند. جرج به علت تجربه مرگ کوتاه و موقتی اش در کودکی قدرت ارتباط با مردگان را یافته است. ماری در سونامی وحشتناک اندونزی مرگ را تجربه می کند ولی به شکل معجزه واری دوباره به زندگی برمی گردد و مارکوس نوجوان بعد از مرگ ناگهانی برادر دوقلویش می کوشد تا با او ارتباط برقرار کند.اساسا مهم ترین چالشی که چنین فیلمهایی با آن روبرو هستند، این است که بتوانند فضای باورپذیری را ایجاد کنند که مخاطبان را متقاعد کند. البته طبیعی است کسانی که به این گونه موضوعات اعتقاد دارند، ارتباط بهتری با آن برقرار می کنند ولی چگونگی روایت داستانی بیش از هر اندیشه نهفته در فیلم می تواند مخاطبان را به تماشای فیلم علاقمند کند.ایستوود نیز در فیلمش بدون جانبداری از آیین و دین و مسلک خاصی سعی می کند قصه جذابی از تلاقی مرگ و زندگی تعریف کند و مرگ را ادامه زندگی نشان دهد و درباره تاثیر متقابل آنها بر یکدیگر حرف بزند.تصور اینکه مردگان ما در یک فضای خالی و سیاه محو شده اند، به شدت هولناک وعذاب آور است. همه ما دوست داریم که فکر کنیم کسانی را که از دست داده ایم، در جایی دیگر زندگی می کنند و همان احساسات گذشته را نسبت به ما دارند و پیامهایی را برای ما می فرستند.اساسا چنین نگرشی است که نیاز انسانها به برقراری ارتباط با مردگانشان را به دنبال خود می آورد. بنابراین وجود آدمی مثل جرج که می تواند افراد را به مردگانشان وصل کند، یک موهبت بزرگ است. او می تواند احساس گناه و پشیمانی و یا عشق و قدردانی مردگان را به بازماندگانشان منتقل کند و باعث آرامش آنها شود.اما همین موهبت برای خود جرج مصیبتی است که نمی گذارد او بطور طبیعی با آدمهای زنده دور و برش ارتباط برقرار کند. چون در این ارتباط ها از رازهایی باخبر می شود که آدمها را از او دور می کند. او خودش را نفرین شده ای می داند که محکوم است در میان مردگان زندگی کند.ملانی نیز بعد از تجربه وحشتناک مرگی که از سر می گذراند، در ارتباط با دنیای پیرامونش دچار مشکل می شود و روابط شغلی و عاطفی اش به مخاطره می افتد. زیرا او از دنیایی بازگشته که هیچ کس از اطرافیانش تابحال به آنجا قدم نگذاشته اند و حتی خیلی ها به آن اعتقادی هم ندارند. او هم به اندازه جرج تنهاست و دنبال همزبانی می گردد که بتواند احساسات او را درک کند. کتابی که او درباره دنیای پس از مرگ می نوسید نشانه ای از تلاش او برای یافتن افرادی است که حرفهای او را باور کنند. مارکوس هم بخاط از دست دادن ناگهانی برادرش که نزدیک ترین حامی او به حساب می آید بیش از گذشته در پیله تنهایی و انزوای خود فرو می رود و درحالی که خانواده جدیدش در پی ایجاد ارتباط با او هستند او می کوشد تا به عالم مردگان وصل شود. صحنه هایی که او به افراد مختلف مراجعه می کند تا برای او روح برادرش را ااحضار کنند نیاز شدید او به احساس حضور برادرش را بیان می کند. از ایده های جالب فیلم این است که آنچه موجب پیوند جرج و ملانی می شود مرگ است. آن دو همدیگر را در نمایشگاه کتاب می بینند ولی همدیگر را گم می کنند. مارکوس که به لطف جرج بالاخره می تواند با برادرش ارتباط برقرار کند و پیامهایی را از او دریافت کند که به او قدرت و شهامت برای زندگی ببخشد، واسطه ای می شود تا دوباره آن دو همدیگر را بیابند.شاید این نخستین باری باشد که قدرت جرج در ارتباط با عالم مردگان برای او شکلی موهبت وار می یابد و کسی را به زندگیش وارد می کند که وقتی دستهایش را می گیرد، حس زندگی و عشق به او منتقل می شود.شاید بتوان گفت که ایستوود در آخرت از همه ما می خواهد تا از وابستگی مان به دنیای مردگان دست برداریم و با همه وجودمان به زندگی عشق بورزیم تا زمانی که مرگ امکان ارتباط مجدد ما با عزیزان از دست رفته مان را میسر کند.هرچند به نظرم فیلم آخرت قدرت و مهارت آثار پیشین ایستوود را ندارد و به اندازه آنها نمی تواند عمیق و تاثیرگذار باشد اما تماشای اثری درباره مرگ از کارگردانی که در آستانه پیری همچنان جوان و سرزنده فیلم می سازد، دیدنی و خاطره انگیز است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 236]