واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: اسيدپاش بايد چشمهايش را بدهد جام جم آنلاين: با تاييد حكم قصاص 2 چشم جواني كه سال 83 با اسيدپاشي به صورت يك دختر جوان موجب كوري وي شده است، حكم صادره ظهر امروز در بيمارستان دادگستري اجرا ميشود. به گزارش «جامجم»، غروب روز 12 آبان سال 83 كه مصادف با 19 ماه مبارك رمضان بود، دختر جواني به نام آمنه، پس از ترك شركت محل كارش مورد حمله اسيدي خواستگارش قرار گرفت كه يكي از همكلاسيهاي دانشگاهي او بود. مجيد كه ظرف قرمزرنگي به دست داشت در يك لحظه اسيد را به صورت، دستها و بدن آمنه ريخت. با فريادهاي اين دختر، مرد مهاجم (مجيد) كه در حال فرار بود، دستگير شد و دختر جوان نيز كه براثر اسيدپاشي بشدت دچار سوختگي شده بود، به بيمارستان انتقال يافت. شدت سوختگي صورت آمنه بهحدي بود كه پس از انتقال به 3 بيمارستان رسالت، مطهري و لبافينژاد پزشكان اعلام كردند چشم چپ او براثر صدمه ناشي از اسيد كاملا از بين رفته است. با شكايت آمنه، پرونده به شعبه 6 بازپرسي دادسراي جنايي تهران ارسال و به دستور بازپرس وقت (قيصري) تحقيق درباره اين حادثه تكاندهنده آغاز شد. آمنه در شكايتش گفت: وقتي در دانشكده برق تحصيل ميكردم، متوجه شدم يكي از دانشجويان به نام مجيد به من علاقهمند شده است. وي اضافه كرد: پس از طرح موضوع، مادر اين جوان چندين بار با منزل ما تماس گرفت، اما من هيچ علاقهاي به ازدواج با او نداشتم تا اينكه به توصيه يكي از دوستانم به مجيد گفتم علاقهاي به او ندارم و با فرد ديگري ازدواج كردهام. اما او تهديد كرد از من انتقام خواهد گرفت و خود بالاي دار خواهد رفت.دختر آسيبديده گفت: تهديدهاي مجيد را جدي نگرفتم تا اينكه پس از ترك محل كارم، او با اسيد به من حملهور شد و زندگيام را تباه كرد. ميخواستم ازدواج كنم پس از شكايت آمنه، بازپرس جنايي تحقيق از مجيد را آغاز كرد. متهم در اعترافات خود گفت: به آمنه علاقه داشتم و ميخواستم با او ازدواج كنم و زماني كه گفت عقد كرده است، از او خواستم از نامزدش جدا شود، اما وقتي مقاومت او را ديدم، تصميم گرفتم با اسيد زيبايي او را بگيرم. متهم افزود: من ميخواستم با آمنه ازدواج كنم و هنوز هم با اين كه او بينايي چشمانش را از دست داده، باز اصرار به ازدواج دارم و... پس از اعتراف متهم و دستور بازداشت موقت، آمنه براي مداوا با كمك دولت وقت، به اسپانيا رفت و روي صورتش 15 جراحي پلاستيك انجام شد. پس از چند جلسه تحقيق و ارسال پرونده به شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران، مجيد ـ متهم پرونده ـ از يك چشم به قصاص و ديه محكوم شد كه پس از اعتراض وكيل مدافع آمنه و رسيدگي مجدد به پرونده، قرار شد با پرداخت كامل ديه هر دو چشم مجيد كور شود. با ارسال پرونده به ديوان عالي كشور و تاييد حكم، پرونده براي اجرا به شعبه اجراي احكام دادسراي جنايي ارسال شد و پس از تماس با آمنه، كه اكنون در شهر بارسلون اسپانيا زندگي ميكند، وي خود را به تهران رساند تا حكم قصاص مجيد را اجرا كند. قرار است ظهر امروز (شنبه) مجيد با حضور رئيس پزشكي قانوني، آمنه، قاضي اجراي احكام دادسراي جنايي و چند پزشك متخصص، در بيمارستان دادگستري از ناحيه هر دو چشم قصاص شود. گفت و گو با قرباني اسيد پاشي پيش از اجراي حكم در ارتباط با اجراي حكم قصاص 2 چشم مجيد ـ متهم اسيدپاش ـ خبرنگار «جامجم» با آمنه گفتوگويي انجام داده است كه در پي ميآيد. آمنه اكنون به چه چيزي فكر ميكند؟ بايد به چه چيز بينديشم، نزديك به 7 سال است كه آواره و سرگردان شدهام. در اين سالها فقط رنج كشيده و به خود گفتهام اين امتحان الهي بوده است. باور كنيد، هيچكس نميتواند كابوسهاي مرا حتي در ذهن خود تصور كند؛ پارچ قرمز اسيدي كه به يكباره تمام وجودم را به آتش كشيد. پس از حادثه چند عمل جراحي انجام دادهاي؟ حدود 17 عمل جراحي در اسپانيا و 2 جراحي در تهران، اما هنوز كاملا بهبود نيافتهام و نيمي از مداوايم مانده است. در حال حاضر هيچ بينايي نداري؟ خير، هر دو چشمم تخليه شده است، يكي از چشمهايم در اولين روز حادثه تخليه شد و ديگري در بارسلون وقتي به علت بيپولي عفونت كرد و يك روز متوجه شدم چشمم از حدقه بيرون آمده است. در اين مدت هزينه درمان خود را چگونه تامين كردهاي؟ دولت آقاي خاتمي و احمدينژاد به من كمك كردند، افراد خير نيز ياريام كردنده اند، دكتر امير صبوري، خانم اميني، آقاي صرافي و همسرشان، خانم كريميان و فردي به نام ايرج اشتهاردي و ديگر دوستاني كه به حكم وظيفه انساني به من كمك كردند. ظاهرا كتابي نوشتهاي، اين كتاب در چه موردي است؟ بله، پس از اين حادثه كتاب «چشم در برابر جشم» را نوشتم كه با استقبال در خارج از كشور روبهرو شد. دادگاه چه حكمي صادر كرده است؟ حكم قصاص هر دو چشم به اضافه 180 ميليون تومان ديه بايد مجيد پرداخت كند. آيا مجيد توانايي پرداخت ديه را دارد؟ پدرش ميگفت خانهام را ميفروشم، خب اگر ندهد؛ بايد در زندان بميرد. آيا آمنه به انتقام ميانديشد؟ خير، اين گونه نيست، من كينهاي نيستم، در اين سال ها دريغ از يك احوالپرسي و كمك از سوي خانواده مجيد، من در اين مدت به اين باور رسيدم كه اجراي اين حكم را براي خودم نميخواهم. پس براي چه كسي ميخواهي؟ ميخواهم اجراي حكم درس عبرتي باشد براي كساني كه ناجوانمردانه از اسيد استفاده ميكنند. وقتي حكم قصاص چشمهاي مجيد صادر شد، به من گفتند بيا تا حكم را اجرا كنيم؛ اما من گفتم بايد خبرنگارها هم باشند تا خبر اين قصاص به گوش كساني برسدكه ميخواهند با اسيد، زندگي ديگران را تباه كنند. صادقانه بگويم من اين حكم را براي خودم نميخواهم، آن را براي جامعه ميخواهم. در اين مدت تصميم نگرفتي مجيد را ببخشي؟ چرا يك بار تصميم به اين بخشش گرفتم؛ اما پس از ملاقات با پدرش ، به خاطر رفتار او پشيمان شدم. در اين مدت مجيد با شما تماس نگرفته است؟ چرا، چندين بار از زندان تماس گرفته و در يكي از پيامهايي كه در تلفنخانه ضبط شده، ميگويد هنوز قصد ازدواج با مرا دارد. يعني او را نميبخشي؟ شايد اگر كس ديگري به جاي مجيد بود، او را ميبخشيدم. حكم را چه كسي اجرا ميكند؟ دوست داشتم خودم اجرا كنم؛ اما نميتوانم. پس اصرار به اجراي حكم داري؟ بله، ميخواهم. مجيد نيز رنج 7 ساله مرا تجربه كند و علاوه برآن، اجراي اين حكم درس عبرتي براي ديگر مجرمان باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 365]