واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: عماد افروغ: گاه در عمل غرب گراتر از غربيهاهستيم
نماينده تهران در مجلس هفتم، انقلاب اسلامي را واقعهاي بزرگ و شگفتانگيز و انسان مطلوب در جمهوري اسلامي را يك انسان اخلاقي ميداند كه وظايفي را براي دولتها تعريف ميكند. وي، انقلاب اسلامي را داراي دو ويژگي و خواند و به آسيبشناسي وقايع پس از انقلاب پرداخت وهمچنين به اشاره كرد.عماد افروغ در آستانه سالروز پيروزي انقلاب اسلامي در گفتوگو با ايسنا، با بيان اينكه انقلاب اسلامي واقعه شگفت انگيز و بزرگي بود، اظهار كرد: پيرو اين انقلاب، حوادثي به وقوع پيوست و شرايطي به نام جنگ بر كشور تحميل شد، توطئههايي مربوط به استانهاي مرزي رخ داد و كشور از ضرورت نظريهپردازي انقلاب، غافل و دچار روزمرگي شد. اين روزمرگي در آن شرايط تا حدي هم طبيعي و ضروري بود؛ چرا كه مجموعه نيروها بايد پاسخگوي اتفاقات جنگ و بحران سياسي ميبودند. عضو هيئت علمي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي افزود: همچنان خلاء نظريهپردازي براي انقلاب را حس ميكنيم و به همين دليل است كه دچار نوعي دوگانگي شدهايم؛ ساحت هستيشناسي و معرفتشناسي و نگاه مبنايي در انقلاب اسلامي جاي ديگري تعريف ميشود، اما سياستها، رفتارها و اعمال ما بعضا ربطي به مبنايمان ندارد. در ساحت نظر، منتقد غرب هستيم اما در ساحت عمل گاهي غربگراتر از غرب ميشويم. در ساحت نظر، از نگرش و تحولي جديد در جهانبيني سخن به ميان ميآوريم اما در ساحت عمل، سياستهاي غربي را نخنماتر و سطحيتر دنبال ميكنيم. وي ادامه داد: ما در موارد زيادي دچار نقض غرض شدهايم. جاي ابزار و هدف عوض شده است. جمهوري اسلامي در بهترين حالت يك ابزار است نه هدف، هدف جاي ديگري تعين پيدا ميكند و جاي ديگري مشخص ميشود. به دليل غفلت از اين اهداف است كه با انواع و اقسام شكلگراييها و نگاههاي فرماليستي روبهرو هستيم. اين استاد دانشگاه افزود: اين مسئله باعث ميشود كه قاعده امر به معروف و نهي از منكر كه قاعده نظارتي اسلام و نظام ماست در دو سطح "دولت با دولت" و ديگري سطح "مردم با دولت" نارسا باشد. از سطح نظارت مردم بر دولت غفلت شده است. نظارتي كه بدون لكنت و با پرخاش صورت بگيرد و گوش شنوايي هم وجود داشته باشد و اينگونه نباشد تا نقدي مطرح ميشود، منتقد با انواع و اقسام انگهاي ديني خود را مواجه ببيند و فراموش كند كه حقي براي مردم تعريف شده است. وي در ادامه اضافه كرد: از سطح دولت با دولت هم غفلت شده است و شاهد آن نيستيم. در نظامهاي غربي كه ادعاي ديني بودن ندارند به محض اينكه كوچكترين خطايي صورت ميگيرد با بالاترين مقام ذيربط برخورد صورت ميگيرد. توقع داريم كه در نظام جمهوري اسلامي به طريق اولي برخورد غليظ تري صورت بگيرد كه متاسفانه اين امر به شكل مطلوب ديده نميشود. افروغ اضافه كرد: جمهوري اسلامي مبنايي جديد براي مشروعيت يك نظام و قانونيت آن است، اگر كسي فهمي صحيح از دو مولفهاي بودن آن و توجهي به حق مدار بودن انسان نداشته باشد، خواه ناخواه زمينه براي تفسيرهاي مبتني بر افراط و تفريطي فراهم ميشود. عدهاي دركي از اسلام را القا ميكنند كه گويي هيچ حقي براي مردم متصور نيست. در اين صورت است كه جمهوريت و آموزههاي اسلام دربارهحقوق ملت رنگ ميبازد. عدهاي هم علم جمهوريت را بلند ميكنند و توجه ندارند كه در چه بستر و زمينهاي از حق مردم و جمهوريت دم ميزنند. به قيمت تقابل با اسلام نميشود از جمهوريت مردم هم دفاع كرد به دليل اينكه مردم ديندار هستند و اسلام هم نگاهي خاص به حقوق انسان دارد.وي ادامه داد: بحث اصلي اين است كه بايد دركي صحيح و فلسفي از انقلاب به دست دهيم و مهمترين عنصر آن در نظامسازي كه فلسفه سياسي جمهور ي اسلامي باشد را خوب فهم و دو مولفهاي بودن مشروعيت را درك كنيم و اجازه مانور به يكسونگران ندهيم، اما بايد اعتراف كرد كه اين فرصتها داده شده و ما شاهد آن هم هستيم؛ همواره شاهد نوعي افراط و تفريط بودهايم. احساس من اين است كه منشاء اصلي اين افراط و تفريط عدم درك صحيح از انقلاب اسلامي است. اگر تبيين فلسفي ميكرديم و انقلاب اسلامي را يك بسته نرمافزارانه جامعي ميديديم، يقينا موفقيتهاي بيشتري داشتيم و در سطح جهاني تحولات بهتري را رقم زده بوديم.افروغ با بيان اينكه آرمانهايي كه در انقلاب اسلامي به صورت مستقيم مطرح شدند و از جمله شعارهاي بارز استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي مورد استقبال همه جوانان است، اظهار كرد: جوانها با اين آرمانها مشكل ندارند. مشكل اينجاست كه اصلا با جوان مفاهمه و گفتوگو نميشود و ديگر اينكه جوان احساس ميكند در عمل به اين آرمانها بها داده نميشود و شاهد بيتوجهي در مقاطعي و با فراز و فرودي هستيم.اين استاد دانشگاه درباره كارآمد كردن نهادهاي بازتوليد معنا پس از انقلاب اسلامي گفت: ما اگر عمق اخلاقي و معنوي انقلاب را درك نكنيم، مسلم است كه در باز توليد آن هم مشكل خواهيم داشت و اين مسئله امروز ماست؛ نميتوان فرض را بر اين گذاشت كه انقلاب به لحاظ معنايي و اخلاقي خوب تئوريزه و فهم شده است و تنها مشكل بازتوليد آن است. وقتي در همان وجه اول مشكل داريم در بازتوليد آن هم مشكل خواهيم داشت. وقتي مباني را متوجه نشويم در بازتوليد هم دچار اشكال خواهيم شد. افروغ بيان كرد: فرآيند بازتوليد معناي ما فرآيند مطلوبي نيست؛ قطع نظر از تلاشها و دلسوزيها و برخي دغدغه هايي كه برخي از اصحاب خرد دارند، نظام رسمي ما آنچنان كه بايد و شايد درخدمت فرآيند بازتوليد معنا نيست؛چون اگر بود ما امروز نبايد شاهد غلبه سياستزدگي و اقتصادزدگي بر اخلاق و معنويت باشيم. نبايد شاهد ابزارگرايي و عملگرايي وخداي ناكرده سياستهاي ماكياوليستي و بيصداقتي باشيم. وقتي هستيم يعني در فرآيند بازتوليد معنا دچار اشكال هستيم.
دوشنبه|ا|14|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]