واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: رضايي: اگر خود من كانديدا نشوم ...
اگر كسي دولت ائتلافي را قبول كند ممكن است، اگر خود من كانديدا نشوم و افراد ديگر هم دولت ائتلافي را قبول نداشته باشند از هيچكدام حمايت نميكنم.
محسن رضايي در دهمين دوره انتخابات رياستجمهوري بستهاي پيشنهادي با عنوان دولت ائتلافي را به كانديداهاي انتخابات هديه ميكند. هر يك از كانديداهاي انتخابات در ازاي موافقت با شروط و پيشنهادهاي اين بسته از حمايت محسن رضايي فرمانده سالهاي جنگ برخوردار خواهند شد.
البته رضايي در راستاي معرفي اين طرح و همراه كردن افراد با خود بيكار ننشسته و رايزنيهاي بسياري را در دستور فعاليتهاي خود قرار داده است. رضايي اميدوار است كه طرح دولت ائتلافي تا انتخابات دهم رياستجمهوري نهادينه شود چرا كه به نظر او نظام به جايي رسيده كه فعالان سياسي راهي غير از ايجاد ساختارهاي جديد فكري و فعاليت ائتلافي ندارند. دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در نظر دارد با اين طرح نيروهاي انقلاب را گردهم آورد و براي اين منظور هاشميرفسنجاني، كروبي، ناطقنوري و لاريجاني را با خود همراه كرده است. طرح دولت ائتلافي اولين بار از سوي شما مطرح شد و البته با واكنشهاي مختلفي نيز مواجه شد، علت طرح اين موضوع چه بود؟
معتقدم كه بايد ظرفيتهاي سياسي جديدي در كشور به وجود آوريم. در غير اين صورت كارآمدي كه مهمترين چالش امروز كشور است به يك بحران تبديل خواهد شد. كشور و جامعه ما آنقدر بزرگ و عظيم شده كه هيچ جناحي و هيچ فردي به تنهايي نميتواند آن را اداره كند. كساني كه غير از اين فكر كنند درك درستي از اداره كشور ندارند. اداره جناحي كشور به ناكارآمدي و اداره فردي به فاجعه منجر ميشود. براي عبور از اين وضعيتها، نيازمند يك تئوري جديد سياسي براي افزايش ظرفيتهاي سياسي جامعه هستيم. اسم اين تئوري را من ائتلاف براي رقابت و رقابت براي وحدت و وحدت براي منافع ملي نامگذاري ميكنم و معتقدم كه رقابت بايد داراي يك كف و سقف باشد، كف رقابت، ائتلاف گروهها و اشخاص همفكر و همبرنامه است و سقف رقابت تشكيل عرصه ملي بهعنوان يك ظرفيت جديد سياسي است كه در آن تمامي گروههاي رقيب دور هم جمع ميشوند و يكصدا از منافع ملي حمايت ميكنند. از سوي ديگر، ديگر عمر دوقطبي بودن انتخابات در ايران به پايان رسيده است، پس مساله اصلي يك يا دوقطبي بودن نيست بلكه مساله اصلي آن است كه هركس در انتخابات آينده موفق شد بايد دولت كارآمد را تشكيل دهد. ما وارد دههاي ميشويم كه دهه دولتهاي كارآمد نام خواهد گرفت و فضاهاي سياسياي كه بر يك يا دوقطبي بودن تاكيد داشت ديگر عمرش به پايان رسيده و مردم از اين به بعد علاوهبر مشاركت بنا را بر نتيجه مشاركت خواهند گذاشت. در دولت آينده حداقل 5 يا 6 نفر از نيروها بايد در حد رئيسجمهور باشند. اگر بخواهيم اين موضوع شكل بگيرد، اين 5 نفر در يك گروه 30 نفره از كارشناسان برنامههاي خود را مطرح كنند تا هركدام از آنها كه برنامههايشان مورد قبول جمع قرار گرفت، بهعنوان نامزد وارد عرصه شود و ديگران نيز وارد كابينه شوند. در چنين فضا و اعتقادي، من دولت ائتلافي، كارآمد و متعهد را طرح كردم.
عرصه ملي را ميشود بيشتر توضيح دهيد؟ آيا يك نهاد خاص است يا گفتمان جديد؟
هم نهاد خاص است و هم گفتمان جديد. براي بازسازي وحدت در جامعه، ما ديگر نميتوانيم صرفا به دشمن مشترك تكيه كنيم تا وحدت را بسازيم بلكه بايد به منافع ملي هم بينديشيم. البته ايران هنوز دشمنان سرسختي دارد ولي به تنهايي اين ايده توان بازسازي وحدت را ندارد. عرصه ملي هم يك گفتمان جديد است و هم نهادهايي براي ساخت آن بايد در جامعه شكل بگيرد. همان اصطلاح پرمعناي امام(ره) كه هرچند گاه يكبار بنشينيد ولو چاي بخوريد. تاكنون فعاليت خاصي درخصوص تشكيل چنين دولتي انجام دادهايد؟
من كارم را شروع كردهام، اولا در نامهاي كه براي سران قوا نوشتم تاكيد كردم به شرايطي رسيديم كه بايد عرصه ملي را ايجاد كنيم. البته سابقه طرح دولت ائتلافي به چند ماه قبل از انتخابات رياستجمهوري نهم برميگردد كه در آنجا، طي نامهاي از مقام رهبري تقاضا كردم كه از شش نفر نامزدهاي انتخاباتي اصولگرايان بخواهند كه دور هم جمع شوند و از بين خود يك نفر را انتخاب كنند و بقيه هم در كابينه او باشند و به صورت جمعي قوه مجريه را اداره كنند.
ويژگي دولت ائتلافي شما چه تفاوتي با دولت وحدت ملي دارد؟
معتقدم در ايران دولت مقدم بر رئيسجمهور است، از اين رو در كشوري مانند ايران كه رهبري حاكم است و رئيس حكومت مستقل از قوه مجريه فعاليت ميكند، دولت مقدم بر رئيسجمهوري قرار دارد در غير اين صورت رئيسجمهور يا دولت يكنفره تشكيل خواهد شد كه همه توانمنديهاي مديريت كشور را دربر نميگيرد و به جامعه خسارت وارد ميشود. اما دولت ائتلافي كارآمد و متعهد به جمعگرايي و برنامهمحوري و نفي خودمحوري و تكروي ميانجامد. از اختلاف نيروهاي همفكر و همبرنامه در انتخابات جلوگيري ميكند و پس از انتخابات همكاري را تسهيل مينمايد. پيشنهاد من بهطور مشخص اين بود كه نامزدهاي اصولگرا و ارزشي با هم وحدت كنند و يك دولت ائتلافي كارآمد و متعهد براي چهار سال آينده تشكيل دهند و در انتخابات رياستجمهوري تلاش كنند يك نفر به نمايندگي از آنها به صحنه بيايد ولي بقيه هم در دولت او حضور داشته باشند. در غير اينصورت اگر نامزدهاي انتخاباتي و حاميان آنها فكر كنند كه يك فرد به تنهايي و با يك تيم صرفا هماهنگ با او ميتواند قوه مجريه را اداره كند، از چند حال خارج نيست، يا آنكه درك درستي از اداره كشور و مشكلات و فرصتهاي داخلي و بينالمللي ندارد و يا ممكن است خداي ناكرده، انگيزه ديگري غير از خدمت داشته باشد و يا آنكه برداشت غلطي از توكل دارد.
فكر ميكنيد چه زماني اين عرصه ملي در جامعه ايجاد شود؟
به نظر من در دهه چهارم انقلاب اين عرصه ملي شكل خواهد گرفت. دهه چهارم انقلاب دههاي خواهد بود كه ما در كنار احزاب و دموكراسي و رقابتها صاحب نهاد جديدي خواهيم بود كه عرصه ملي نام خواهد گرفت، حال چه علني باشد و چه پنهان. به حال معتقدم. در حال حاضر جمعآوري نيروهاي انقلاب گردهم يكي از دغدغهها است و تاكنون هم كسي براي ايجاد اين انسجام اقدامي نكرده است و اگر هم شده، به نتيجهاي نرسيده است آيا طي تلاشهايي كه در اين راستا انجام ميدهيد كسي هم با شما همراه شده است؟
خيلي از دوستان اين موضوع را قبول دارند.
اين موافقتها جرياني بوده يا فردي؟
هم جرياني بوده و هم فردي. مثلا آقاي هاشمي، كروبي، لاريجاني و ناطقنوري.
آقاي قاليباف؟
خيلي دنبال نكردم. من معتقدم اين مساله يا در همين انتخابات شكل ميگيرد يا در انتخابات آينده مردم از اين حالت فردمحوري يا فردگرايي به سوي دولتهاي ائتلافي حركت خواهند كرد. زيرا اين ايده جديد است و تصور اين ماجرا براي مردم سخت است و نخبگان كشور هم با وجود اينكه چنين چيزي را منطقي ميدانند اما به آن عادت نكردهاند، به نظر من از اين به بعد راهي غير از دولتهاي ائتلافي براي اداره كشور نيست.
اگر اين موضوع پذيرفته و مقبول است چرا در انتخابات نهم كه شما كانديدا بوديد آن را مطرح نكرديد؟
همانطور كه مطرح كردم من دلايل خود را دو ماه قبل از انتخابات نهم، بهطور خصوصي طي نامهاي به رهبري نوشتم.
آيا امكان دارد اين دلايل را براي ما هم مطرح كنيد؟
اگر لازم باشد در فرصت مناسب اين كار را خواهم كرد.
عدهاي مطرح ميكنند كه چون قرار است در دولت ائتلافي افراد از همه جناحها حضور داشته باشند ممكن بود شما در صورت پيروزي در انتخابات نهم براي چينش كابينه با مشكل مواجه ميشديد؟ يعني شما واقعا قائل به حضور همه جناحها هستيد؟
بله. اصلا يكي از دلايلي كه من در انتخابات نهم رياستجمهوري از صحنه كنار رفتم همين بود كه ديدم نامزدهاي رياستجمهوري همفكر، حاضر نيستند ائتلاف تشكيل شود و من ميدانستم كه هركسي به صورت فردي بيايد در اداره كشور مشكل پيدا ميكند و در مصاحبه منتشرنشدهاي قبل از انتخابات و يك روز بعد از كنار رفتنم گفتهام كه اين وضعيت انتخابات به تشكيل يك دولت ضعيف منجر ميشود.
در حال حاضر آقاي احمدينژاد هم با مشكل مواجه شده است؟
بله قاعدتا، البته معتقدم تا آخرين روزي كه ايشان رئيسجمهور است بايد به او كمك كنند. اين هنر نيست كه رقباي آقاي احمدينژاد به جاي كمك مرتب او را نقد كنند. به نظر من بسياري از مشكلات معلول تنهايي است. يعني آنهايي كه ميخواهند تنها باشند و يا آنها را تنها ميسازند مشكلاتشان بيشتر از آنهايي است كه ميخواهند جمعي حركت كنند.
آيا به آقاي احمدينژاد پيشنهاد شده كه مثلا به صورت جمعي حركت كند تا به شكل انفرادي؟
نهتنها ايشان، ديگران هم اگر بخواهند موفق شوند بايد حركت آنها جمعي باشد. اين نوع بحثها اعتقادي و فرهنگي است و بايد تبديل به فرهنگ شود، اكثر كساني كه خود را براي انتخابات آماده ميكنند با اينكه چنين نظراتي را تاييد ميكنند اما زير بار حركت جمعي نميروند. دليل اين امر چيست؟
شايد دليل اين باشد كه فكر ميكنند افرادي كه در دولت آنها حاضر ميشوند بايد از آنها حرفشنوي داشته باشند. اما ما بايد ببينيم كه حرفشنوي از رئيس دولت مهم است يا كارآمدي براي مردم. آيا دولت ايجاد ميشود تا مشكل يك فرد را حل كند يا دولتها براي حل مشكلات يك جامعه ميآيند؟ در دهه اول انقلاب ما بهتر از اين كار ميكرديم و آنجا اصلا رياست و مرئوسي مطرح نبود.
يعني در حال حاضر مسائل و مشكلات به گونهاي شده كه راهي جز ائتلاف وجود ندارد؟
به نظر من ما به جايي رسيدهايم كه فعالان سياسي راهي غير از اين ندارند كه به فكر ساختارهاي جديد باشند. در حال حاضر هم در چپ و هم در راست اختلافات خيلي عميق است، بهعنوان مثال در چپ اختلاف بين آقاي خاتمي و كروبي وجود دارد، در اصولگرايان نيز اختلافات بين آقاي عسگراولادي و ناطقنوري وجود دارد. پس مشخص است كه اين وضعيت سياسي ايران ربطي به يك جناح خاصي ندارد بلكه موقعيت تاريخي جناحها اينگونه است و اين نشان ميدهد كه ما بايد در سطح فراتر از جناحها فكر كنيم. بايد ساختاربنديهاي سياسي را بازبيني كنيم. اگرنه اين اختلافات در جناحها حكايت از نقصي دارد كه بايد آن را در جامعه حل كنيم و بعد آن را به احزاب تعميم دهيم.
انتخابات، مشاركت سياسي افراد و تشكيل نهادهاي سياسي ازجمله دستاوردهاي انقلاب است، تا چند ماه ديگر نيز شاهد برگزاري انتخابات دهم رياستجمهوري هستيم، عرصه فعاليت همين جناحهايي كه به اختلافاتشان اشاره كرديد را چطور ارزيابي ميكنيد؟ و ميان اينها، يعني كروبي، خاتمي يا عسگراولادي و ناطقنوري، آقاي رضايي كجا است؟
من يك تعريفي از اصولگرايي دارم كه يكسر آن آقاي كروبي و محتشميپور است و يكسر آن هم آقاي ناطقنوري و لاريجاني است، بنابراين اصولگرايياي كه مدنظر من است يك اصولگرايي است كه در هر دو جناح كشور پايگاه دارند و به نظر من عقايد و نظرات اين افراد به هم خيلي نزديكتر است تا كساني كه در ظاهر در جناح ديگري هستند، شايد شرايط خاص عاطفي يا ارتباطي باعث شده كه با هم باشند اما در اين طيف از افرادي كه من نام بردم شايد شرايط فكري نزديكتري وجود داشته باشد تا جناحهايي كه الان هستند. در جناحهاي موجود جنبه ارتباطي، عاطفي خيلي قويتر است تا جنبه فكري. اگر ما همه عوامل سياسي ايران را براساس يك طيف فكري طبقهبندي كنيم سه جريان شكل ميگيرد كه من معتقد به جريان سوم هستم و آن اصولگراي واقعي و انقلابي است.
آيا اصلاحطلبان هم شامل اين جريان ميشوند؟
برخي از اصلاحطلبان. اصلاحطلبان ارزشي هم جزو اصولگرايان انقلابي هستند، مثل آقاي كروبي و محتشميپور يا ميرحسين موسوي كه اصلاحطلب ارزشي هستند.
شما آقاي لاريجاني را در طيف فكري خود قرار داديد، ظاهرا در مقاطع مختلف يكسري نشستها و مشورتها را با يكديگر داشتيد كه در انتخابات مجلس هشتم نيز انجام ميشد، آيا از دل اين نشستها اتفاق خاصي براي انتخابات دهم بيرون ميآيد؟
ما براي انتخابات رياستجمهوري در حال حاضر هيچ برنامهاي نداريم و هنوز به نتيجهاي نرسيدهايم ولي براي انتخابات مجلس هشتم با هم بوديم و بخش زيادي از دوستان مشترك ما الان در مجلس حضور دارند.
قرار هست كانديداي انتخابات دهم رياستجمهوري شويد؟
من هنوز تصميمي ندارم، منتظر شكلگيري دولت ائتلافي هستيم منتظر همين ايده هستم تا بتوانم با دوستان به توافق برسم. اسفندماه زمان مناسبي براي شروع به كار سازوكار اصولگرايان در انتخابات دهم رياستجمهوري است. تا اسفند بايد وضعيت روشن شود و مردم نيز بتوانند تصميم خود را بگيرند، بنابراين اسفندماه زمان مناسبي است.
يعني اميد داريد كه تا انتخابات دهم چنين امري صورت گيرد؟
بله، اميد دارم و هنوز نااميد نشدهام.
قرار است از كسي حمايت كنيد؟
اگر كسي دولت ائتلافي را قبول كند ممكن است، اگر خود من كانديدا نشوم و افراد ديگر هم دولت ائتلافي را قبول نداشته باشند از هيچكدام حمايت نميكنم.
از آقاي كروبي چطور؟
به هر حال شرط من اين است؛ بايد دولت ائتلافي را قبول داشته باشند.
ايشان كه تاكيد كردهاند از تمام سلايق و گروهها در دولت احتمالي خود استفاده خواهند كرد؟
با همه افرادي كه قصد كانديداتوري در انتخابات دهم رياستجمهوري را دارند ارتباط دارم و صحبت كردهام و نظرات آنها را هم شنيدهام.
منبع: اعتماد ملي
دوشنبه|ا|14|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 209]