واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: مرد با تبر فحاشي درخت زندگي 33 ساله را قطع كرد خبرگزاري فارس:زني در دادگاه خانواده گفت: شوهرم آنقدر فحاشي ميكند كه من ديگر تحمل ندارم و ميخواهم بعد از 33 سال زندگي از او جدا شوم. به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبري فارس «توانا»، زني 53 ساله با مراجعه به دادگاه خانواده 2 (ونك) درخواست مهريه و طلاق خود را به قاضي حسن عموزادي رئيس شعبه 268 اين مجتمع قضايي خانواده ارائه كرد. اين زن ميانسال در حضور قاضي اين شعبه با بيان اينكه 33 سال از زندگي مشتركمان ميگذرد و در 3 سال اخير جدا از يكديگر زندگي كرديم، گفت: فرزندانم را با عشق بزرگ كردم و نگذاشتم كه مشكلي براي آنها پيش بيايد. وي با اشاره به اينكه شوهرم مونس خوبي براي من نبوده و اخلاقش غيرقابل تحمل است، ادامه داد: شوهرم عينك سياهي بر چشمش زده است و تصور ميكند هر گونه محبت من به دليل اين است كه وسيلهاي از او ميخواهم. زن بار ديگر در حضور قاضي عموزادي بيان كرد: هرگاه از شوهرم ميخواهم كه همراه من به مكاني بيايد، او فحاشي كرده و حتي به پدرم كه 15 سال پيش فوت كرد، فحش ميدهد. وي با اشاره به اينكه دادن فحشهاي ناموسي، مرا از زندگي با شوهرم باز داشته است، گفت: وقتي نزاعي بين ما پيش ميآيد، شوهرم حتي به مادرم كه مدرس قرآن است، فحش ميدهد و با تماس تلفني با او، به من و مادرم فحاشي ميكند. زن با بيان اينكه دو دختر دوقلوي 32 ساله متأهل و يك پسر 33 ساله مجرد دارم، افزود: شوهرم دائم از فاميل من ايراد ميگيرد و حتي حاضر نيست در مراسم عروسي و ختم اقوام همراه من بيايد و فقط به فاميل من فحش ميدهد. وي با اشاره به اينكه شوهرم به داييهاي من كه فوت كردهاند، نيز فحاشي ميكند، ادامه داد: هر وسيلهاي كه از شوهرم ميخواهم، او به فاميل من فحش داده و زندگي را به كاممان تلخ ميكند. وي با بيان اينكه شوهرم بسيار ناسازگار است، گفت: شوهرم با فاميل خود رفت و آمد داشته ولي فاميل من را بد ميداند و حاضر نيست با آنها رفت و آمد داشته باشد. زن با بيان اينكه در تمام شرايط، گذشت كردهام، ادامه داد: زماني كه مادرشوهرم مريض شد و بيماري رواني پيدا كرد، از او نگهداري كردم و حتي در آن زمان نيز شوهرم به من و خانوادهام فحش ميداد. وي با اشاره به اينكه شوهرم من و تمام فاميلم را زير سؤال برده است، گفت: در سال 86 شوهرم بدون اطلاع من براي رفتن به مكه ثبتنام كرد؛ در واقع من هيچ سهمي در زندگي او ندارم و او كارهايش را بدون اطلاع من انجام ميدهد. زن در پاسخ به سؤال قاضي عموزادي مبني بر نحوه آشنايي خود افزود: 17 ساله بودم كه خواهر شوهرم مرا در مراسمي ديد و به برادرش معرفي كرد؛ من از ابتداي زندگي و در نوجواني در روستايي در كنار شوهرم زندگي كردم و نگذاشتم او احساس كمبود كند. وي با بيان اينكه شوهرم از سال 85 به غير از خرج خانه، مهريهام را به صورت اقساط داده است، ادامه داد: من تحمل اين زندگي را ندارم و مقداري از مهريهام كه باقي مانده است را ميخواهم. مرد 61 ساله نيز در دادگاه حاضر بود و با بيان اينكه همسرم اموال مرا به سرقت برده است، گفت: من در يك مدرسه عالي درس خواندم ولي حالا همسرم مدعي است كه من حتي ديپلم هم ندارم، در حقيقت همسرم در همه زمينهها بسيار دروغگو ميگويد. وي با بيان اينكه با شناختي كه از همسرم دارم، ميدانم كه او نميتواند در كنار من زندگي كند، ادامه داد: زنم تمكين نميكند و بنده كه شوهرش هستم، بايد بدانم كه از سال 86 كه او جدا از من زندگي ميكند، كجا بوده است؛ او 3 سال است كه به راحتي از من جدا شده و من از او بي خبرم؛ حتي قفل در خانه را عوض كرده است تا من به خانه نيايم. مرد در مقابل قاضي عموزادي بيان كرد: همسرم فرش خانه را بدون اجازه من فروخته و بدون اطلاع من به سفر تايلند رفته است؛ همسرم دائم خيانت در امانت ميكند و حتي وصيتنامه من و پدرم نيز در دست اوست كه ما هنوز نميدانيم چطور به دستش رسيده است. وي گفت: وقتي از پسرم كه ليسانس امور مالي دارد و مدير مالي يك شركت است، پرسيدم مادرت كجاست؟ او مرا از سفر دو هفتهاي تايلند همسرم مطلع كرد؛ خرج سفر همسرم 10 ميليون تومان شده است؛ اين پول متعلق به من است كه او از خانه سرقت كرده است. مرد در ادامه با اشاره به اينكه من بارها مهريه زنم را بدون رسيد پرداخت كردم، ادامه داد: زنم شخصيت نامناسبي دارد و من نيز نميتوانم در كنارش به زندگي ادامه دهم. زن در حضور قاضي عموزادي با بيان اينكه اين ماه شوهرم بايد طبق چك، مهريهام را بدهد چرا كه مقداري از آن مانده است، افزود: شوهرم از نظر روحي و رواني مريض است و من نميتوانم در كنارش زندگي كنم. مرد بيان كرد: در فاميل همسرم، من شاهد چاقوكشي برادرش و اهانت به مادرشان بودهام؛ در حقيقت آنها با يكديگر مشكل دارند؛ يك روز صبح كه من برنج خوردم و به سر كار رفتم، اين موضوع توسط همسرم در كل فاميل پر شد؛ من تابهحال در دو وزارتخانه به عنوان امين بودم و با كسي كه اخاذي ميكند، نميتوانم، زندگي كنم؛ همسرم حتي زندگي دخترم را نيز به هم ريخته است و وقتي شوهرش در روز والنتين براي او گل ميخرد، دخترم را تحريك ميكند كه از شوهرش سكه بگيرد. قاضي عموزادي خطاب به زن و شوهر ميانسال بيان كرد: گذشته را فراموش كرده و طلاق نگيريد و يكديگر را ببخشيد. زن در مقابل قاضي عموزادي با بيان اينكه شوهرم حتي فرزندي را كه حامله بودم، با لگد كشت و رفتارهاي عجيبي دارد، ادامه داد: هرگاه انگشتان دستم را ميشكست يا بلايي بر سرم ميآمد، او آيهاي از قرآن خوانده و مدعي بود كه حقم است؛ شوهرم به حريم خصوصي من وارد شده و وسايل كاملاً شخصيام را بدون اطلاع من دور ريخته است. زن بيان كرد: پسر 33 سالهام بارها شوهرم را با زنان متعدد ديده است؛ در حال حاضر اجرتالمثل و نفقهاي كه از مهرماه باقي مانده است همچنين بقيه مهريهام را ميخواهم. وي ادامه داد: شوهرم تهمت بهائيت به من و فرزندانم ميزند و به ما توجهي ندارد؛ بارها همسايهها شوهرم را با زنان مختلف ديدهاند و گاهي نيز در طلافروشيها او را با زني جوان ديدهاند كه اين امر فرزندانم را بسيار آزار داده است. قاضي حسن عموزادي خطاب به زن و شوهر ميانسال بيان كرد: داوري ظرف 20 روز ابلاغ خواهد شد و نيازي به اخطاريه نيست. وي ادامه داد: هدف من آشتي شماست ولي اگر راهي وجود نداشته باشد و مرد بخواهد، چون طلاق دست اوست، حكم صادر خواهد شد. انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 294]