تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):لباس پاكيزه غم و اندوه را برطرف مى كند و باعث پاكيزگى نماز است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1848264722




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

توسعه فرهنگي در انقلاب اسلامي؛ چالشها و فرصتها


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: توسعه فرهنگي در انقلاب اسلامي؛ چالشها و فرصتها
خبرگزاري فارس: اهميت بُعد فرهنگي انقلاب اسلامي ايران از اولويت بالايي برخوردار است و مصداق و الگوي بارزي براي ساير جوامع خواهان توسعه مي‏باشد. بنابراين فهم و شناخت مفاهيمي چون توسعه، فرهنگ و توسعه فرهنگي، در سرنوشت ملتها و نيز جامعه ايران حايز اهميت است.


چكيده
توسعه يكي از مهمترين خواسته‏هاي جوامع مدرن است كه صورتهاي مختلفي از اوضاع اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي را ترسيم مي‏نمايد. بنابراين توسعه اقتصادي محور و پايه اصلي و زمينه‏ساز ساير ابعاد توسعه مي‏باشد. از آنجا كه فرهنگ‏سازي بستري مناسب براي تحصيل توسعه نيروي انساني و ساير ابعاد ديگر توسعه است، لذا مهمترين دغدغه نظريه‏پردازان و كارشناسان را به خود اختصاص داده است.

اهميت انقلاب اسلامي ايران در ابعاد مختلف جامعه‏شناختي و بين‏المللي از منظر صاحبنظران پوشيده نيست. پس بُعد فرهنگي آن از اولويت بالاتري برخوردار است و مصداق و الگوي بارزي براي ساير جوامع خواهان توسعه مي‏باشد. بنابراين فهم و شناخت مفاهيمي چون توسعه، فرهنگ و توسعه فرهنگي، در سرنوشت ملتها و نيز جامعه ايران حايز اهميت است. بر اين اساس، پس از پيروزي انقلاب اسلامي، تبيين استراتژي جامعي در امر توسعه فرهنگي، به منزله يك ضرورت ملي، مورد توجه مسئولان قرار داشته است. در اينجا تبيين موقعيت ويژه توسعه فرهنگي در ايران و فرصتها و تهديدهايي كه روند توسعه فرهنگي را در طي بيش از دو دهه، در قالب چالش‏هاي فرهنگي ايجاد نموده است، مورد تجزيه و تحليل قرار خواهيم داد. عمده‏ترين چالشهاي پيش‏روي توسعه فرهنگي در ايران، زمينه‏ساز فرصتها و يا تهديدهايي گرديده است كه ضرورت هرچه بيشتر برنامه‏ريزي كارآمد و مديريت فرهنگي مؤثر در ايران را نشان مي‏دهد.

مفهوم توسعه و توسعه فرهنگي
هدف اساسي از اين نوشتار، درك مفهوم توسعه است. لذا مختصري در تبيين و توضيح واژه توسعه اشاره خواهد شد.

الف) تعريفهاي مربوط به توسعه متنوع و گوناگون است و مباني آن از چارچوبهاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و انساني تشكيل مي‏گردد كه تمامي تعريفهاي مذكور، در اين امر دخيل هستند. توسعه، مجراي واقعي تحقق آرمانها، اميال و خواستهاي جوامع بشري است.

ب) توسعه مطلوب، جوامع در گروي تحقق همزمان توسعه اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي رخ مي‏دهد.

در مورد فرض اول به چند تعريف عمده و مطرح ذيل اشاره خواهد شد:

1. توسعه، بهينه‏سازي در استفاده از نيروهاي بالقوه مادي و انساني يك اجتماع است.(2)

2. توسعه به فراگردي گفته مي‏شود كه در چارچوب آن، جامعه از وضعيتي نامطلوب به سوي وضعي مطلوب متحول مي‏شود. اين فراگرد تمامي نهادهاي جامعه را دربرمي‏گيرد و ماهيت آن، اساسا اين است كه توان و ظرفيت بالقوه جامعه به صورت بالفعل درمي‏آيد. به عبارت ديگر در فرايند توسعه، استعدادهاي سازماندهي جامعه از هر جهت بارور و شكوفا مي‏شود؛ چه از نظر اقتصادي و چه از نظري اجتماعي، فرهنگي و سياسي.(3)

3. توسعه نيل به خود بسي(4) و به دست آوردن مشاركت خلاقانه مردم، در بهره‏برداري كامل از نيروهاي مولد ملي و ظرفيتهاي انساني يك جامعه است.(5)

4. توسعه را مي‏توان مجموعه‏اي از فعاليتها براي هدايت در جهت ايجاد شرايط مطلوب زندگي براساس نظام ارزشي موردپذيرش جامعه تعريف كرد. بنابراين، توسعه طيفي از تغييرات به هم پيوسته، در جهت تامين نيازهاي رو به گسترش جامعه دانست. به عبارت ديگر، توسعه فراگردي است كه شرايط زندگي نامطلوب را به زندگي مطلوب تبديل مي‏كند.(6)

5 . توسعه در مفهوم عام؛ يعني گذر از سنت به تجدد؛ كه اين امر ناظر بر كشورهايي است كه هم اكنون توسعه يافته‏اند.(7)

علي‏رغم تعاريف متعدد از توسعه، همه تعريفها، در اين امر كه جوامع، جهت رسيدن به مطلوبيت زندگي اجتماعي نياز به ايجاد شرايط و امكانات مناسب؛ در ابعاد اقتصادي، سياسي و فرهنگي دارند، مشتركند. توسعه سيري براي تحكيم روابط اجتماعي و پرورانيدن استعدادها، استفاده بهينه از مواهب طبيعي و امكان رشد همه اقشار جامعه است و به زمان و مكان خاصي تعلق ندارد، و ميدان آزمايشي است براي هر جامعه‏اي كه خواهان اين پديده است.

سير تكاملي توسعه، نسبت به شرايط و امكانات متفاوت كشورها، متعدد است. برنامه‏ريزي مناسب و تصميم‏گيريهاي حساب شده نقش مؤثري در تسريع امر توسعه ايفا مي‏كند. بسياري از كشورها، سير اقتصادي توسعه، و برخي از آنها نيز، توسعه سياسي ـ فرهنگي را ملاك عمل قرار مي‏دهند. در حالي كه، توسعه قبل از هر چيز، مجموعه‏اي قانونمند است كه قابل تفكيك و تغيير نمي‏باشد.

بنابراين در امر توسعه، تحول فرهنگي ضروري است؛ يعني فرهنگ جامعه بايد متحول گردد. اين يك قانون كلي است، از سويي، توسعه عوامل مختلفي دارد كه بايد از سوي نيروهاي خاص سياسي و اجتماعي مورد حمايت قرار گيرد و نيز با طرح چارچوبي ايدئولوژيكي و عقيدتي به توسعه مادي و معنوي جامعه، عينيت بخشيده شود «هابرماس» از انديشمنداني است كه بُعد فرهنگي توسعه را بسيار پراهميت توصيف مي‏كند. او با بيان عقلانيت فرهنگي در برابر عقلانيت ابزاري، معتقد است كه كشورهاي غربي، توسعه كامل نيافته‏اند و يا اينكه؛ تنها در بُعد اقتصادي توسعه پيدا كرده‏اند؛ يعني تنها توانايي تكنولوژيكي آنان دگرگون شده است. تاكنون در هيچ جامعه‏اي پيدايي عقلانيت فرهنگي به معناي كامل و واقعي اتفاق نيفتاده است. اين ديدگاه وجه معنوي توسعه را تشكيل مي‏دهد. بسياري از شكستهاي توسعه در كشورهاي جهان سوم، دقيقا به اين علت بوده كه عوامل غيراقتصادي، عمدا يا سهوا از تحليل مستثني شده از جمله عوامل توسعه يافتگي، توسعه فرهنگي است كه تأثير تسريعي و آگاهانه‏اي بر روندهاي توسعه يافتگي برجاي مي‏گذارد.

توسعه فرهنگي
توسعه فرهنگي به معناي ايجاد تحول و خلق ارزشها، روابط اخلاقي و هنجارهاي مناسب است كه براي ارضاي نيازهاي آدمي، زمينه‏هاي لازم را در قالب اجتماع فراهم مي‏كند. در مورد نقش فرهنگ در ارتباط با توسعه، برخي صاحبنظران با اهميت دادن به نقش فرهنگ در توسعه، فرهنگ را مجموعه‏اي از آرا و عقايد مي‏دانند كه ويژگيهاي ذيل را در خود دارد:

1. مورد قبول و پذيرش اكثريت مردم است؛

2. پذيرش آن جنبه اقناعي دارد، ليكن نيازمند بحث و استدلال نيست؛

3. ايجاد يا شكل‏گيري آن نيازمند زمان است.(8)

از اين منظر توسعه فرهنگي، به معناي پويايي و رشد فرهنگي است. توسعه فرهنگي به معناي ايجاد تحول و خلق ارزشها و رابط اخلاقي و هنجارهاي مناسبي است كه براي ارضاي نيازهاي آدمي، زمينه‏هاي لازم را در قالب اجتماع فراهم مي‏كند. فرهنگ توسعه يافته داراي برخي ويژگيهاست كه روند توسعه را تسريع مي‏بخشد و از اين حيث، توجه صاحبنظران را به خود جلب كرده است.

به عبارتي مي‏توان گفت: فرهنگ توسعه‏يافته، فرهنگي است كه دقيقا سه مشخصه بارز كه قبلاً ذكر شد را دارا باشد.

عدم توجه به توسعه فرهنگي مي‏تواند يكي از مشكلات اساسي در امر توسعه را فراهم آورد. تجربه تاريخي جامعه ايران نشان مي‏دهد كه جامعه قبل از هر چيز نيازمند آمادگيهاي فكري، پي بردن به ضرورت توسعه و خلاصه، تصميم‏گيري قاطع پيرامون آن است. اين امر مستلزم توسعه فرهنگي و همراهي آن با ابعاد ديگر توسعه است. بنابراين، از ديد جامعه‏شناسان توسعه علاوه بر بهبود شاخصهاي اقتصادي ـ كه عمدتا بر درآمد سرانه نهفته است ـ شاخصهاي اجتماعي نظير فقر، بيكاري، نابرابري، حداقل تغذيه، كمبود مسكن، آموزش ناقص و امثال اين موارد را دربرمي‏گيرد. همگام با ديگر شاخصهاي مذكور، اين امر به طور نسبي در عرصه فرهنگ و سياست، در جهت تعالي و پيشرفت يك جامعه به كار گرفته مي‏شود. انقلاب اسلامي نه تنها از اين وضعيت مستثني نيست؛ بلكه به لحاظ ماهيت فرهنگي نظام، تحقق توسعه فرهنگي در آن نيز، از اولويتهاي اصلي به شمار مي‏آيد.

ابعاد توسعه فرهنگ
«توسعه فرهنگي» از دو واژه توسعه و فرهنگ تشكيل شده است كه با همراهي يكديگر، ابعاد مختلفي را در جامعه تحت پوشش قرار مي‏دهند. باورهاي مذهبي و ديني، يكي از ابعاد مهم فرهنگي است كه كاركرد آن، در تسريع روند توسعه مؤثر است. «دين» اهرمي قوي است كه از تضييع حقوق محرومان و خودكامگي و زياده‏طلبي افزون خواهان جلوگيري مي‏كند. در دين دستورالعمل فرهنگي خاصي اعمال شده است كه موجب حفظ حقوق انساني و اجراي بايدها و نبايدهاي اخلاقي و ارزشي مي‏شود.

ارزشها و هنجارهاي جامعه زاييده باورهاي مذهبي مردم است، كه اين نگرش در مفهوم «فرهنگ» نهفته است. چرا كه عنصر معنوي فرهنگ، اعتقادات، باورها و ارزشهاي جامعه بازمي‏گردد و كاراترين بُعد آن نيز، فرهنگ و توسعه فرهنگي است. (چرا كه عنصر مفيد فرهنگ به اعتقادات، باورها و ارزشهاي جامعه بازمي‏گردد.) «ماكس وبر» در اثر خود «اخلاق سرمايه‏داري و روح پروتستانيزم» اشاره دارد كه فرهنگ ديني مسيح كه سود و علم و قناعت را سفارش كرده است،سبب شكل‏گيري سرمايه‏داري و رفاه اجتماعي دولتهاي غربي شده است و مجموعه فرهنگي غرب را به عنوان الگوي بسياري از مردم جهان معرفي كرده است. در اسلام نيز مجموعه پتانسيل‏هاي فرهنگي براي بشريت وجود دارد كه در تحولات اساسي جوامع تأثيرگذار است. «اميل دوركهام» و ديگر انديشمندان غربي باورها و ارزشهاي مذهبي را در شكل‏گيري انسجام اجتماعي و توسعه فرهنگي تأثيرگذار مي‏دانند. مستندات و تجربيات تاريخي نيز نشان مي‏دهد تحولات فرهنگي از ارزشها و باورهاي ديني تأثيرپذير است و باورهاي ديني در كنار ساير ابعاد توسعه فرهنگي، موجبات توسعه فرهنگي در جوامع را فراهم مي‏آورد. برنامه‏ريزي آموزشي و ارتباطات جمعي و تكنولوژي و فناوري، از ابعاد فرهنگي ديگري محسوب مي‏گردند كه در تسريع و تصحيح روند توسعه فرهنگي، تأثير خواهند داشت. آموزش، موجب ارتقاي سطح كمي و كيفي مشاركت مردم مي‏گردد و همچنين افزايش انگيزه‏ها و گسترش احساس مسؤليت را دربردارد.

لذا آموزش و برنامه‏ريزي نيز در تسريع توسعه فرهنگي مؤثر است و بستر سالم و مناسبي را براي رشد و اعتلاي جامعه فراهم مي‏سازد. لازم به ذكر است كه هر عاملي كه در جهت رشد و توسعه ابعاد فرهنگي مؤثر باشد، در نهايت سهم بسزايي در توسعه فرهنگي ايفا مي‏نمايد و موجبات دسترسي به اهداف توسعه فرهنگي را فراهم مي‏آورد. لذا ابعاد توسعه فرهنگي عبارتند از:

1. باورهاي مذهبي ـ ديني؛

2. آموزش و برنامه‏ريزي؛

3. ارتباطات جمعي؛

4. تكنولوژي و فناوري.

تأكيد بر اهداف توسعه فرهنگي با توجه به اركان اساسي اين نوع توسعه، قابل حصول است. اين اركان عبارتند از: همگاني ساختن فرهنگ و ضرورت سياستگذاري فرهنگ. اين اهداف توسعه فرهنگي جامعه را در كسب رشد خلاقيتها و فضيلتهاي اجتماعي؛ به مدد بازشناسي و بازآفريني فرهنگ متعدد و مساعد خودي، ياري مي‏رساند. همچنين در مواجهه با دگرگونيهاي سريع اجتماعي، اقتصادي، كيفيت زندگي را ارتقا مي‏بخشد و جامعه را از بهره‏مندي توسعه مادي اقناع مي‏نمايد. از سويي با مشاركت دادن تمامي افراد جامعه و گروههاي اجتماعي در اين مقوله فرهنگ‏آفريني و تقويت گسترش رقابتهاي سازنده را همگاني كرده و فرهنگ‏سازي مي‏كند. همچنين عوارض تاريخي و اجتماعي توسعه نيافتگي را كه منجر به بروز نوعي توسعه نامتوازن، ناهمزمان يا ناموزون در جامعه مي‏شود، به حداقل برساند.(9)

لذا هدف كلان توسعه فرهنگي انبساط فكري جامعه در جهت جانشين كردن مراتب عقلي، به جاي مراتب پيش فرضي در قواعد تصميم‏گيري است. هدف توسعه فرهنگي، تضمين تربيت و تعليم و پرورش صحيح و ارتقاء سطح كارآمدي مردم، براي تحقق جامعه‏اي سالم و بهره‏مند از امكانات مفيد جامعه است.

انقلاب اسلامي و چالشهاي توسعه فرهنگي در تحول فرهنگي در ايران بارزترين مشخصه‏ي انقلاب اسلامي است. به عبارتي مي‏توان گفت كه بازسازي و احياي بسياري از ارزشهاي اسلامي، احياي الگوها، نمادها شخصيتهاي اصيل ديني از ويژگيهاي فرهنگي انقلاب اسلامي است. واقعيت اين انقلاب ازجنبه ايدئولوژيك، معنادار كردن حيات انسانها و به تبع آن، مسئوليت‏پذير ساختن آنها و تفسير معنوي از جهان و احياي مجدد انديشه ديني است كه در طول تاريخ دستخوش تغيير و دگرگوني بوده است.

در واقع يكي از خصوصيات انقلاب اسلامي، بازانديشي هويت فرهنگي است. هويتي با قابليت والاي ايدئولوژي اسلامي و فرهنگي ديني. به قول «نيكي كدي» فرهنگ و ايدئولوژي خاص ديني در ايران و موقعيت خاص اين كشور، سبب بروز انقلاب شده است.(10) و بنابه گفته «گلداستون» در خصوص كاركردهاي مذهب و ايدئولوژي؛ اين مقوله، در سه مرحله پيش از انقلاب، در حين انقلاب و مرحله تثبيت قدرت، قابل توجه است. در مرحله «آغاز انقلاب»؛ نوآوريهاي ايدئولوژيك در چارچوب برداشت مذهب، يك بحران اجتماعي به وجود آورد. در مرحله پيروزي انقلاب؛ «خلاقيت ايدئولوژيكي» سبب تكامل و تسريع انقلاب شد و در مرحله «بعد از انقلاب» نيز؛ الگوهاي فرهنگي و ايدئولوژيك بر امكانات تغيير مادي و نيز رشد فرهنگي غلبه يافت و مانع رشد مادي و فرهنگي گرديد.(11)

با توجه به تحقق انقلاب اسلامي با ويژگيهاي فرهنگي پويا، فرصتهاي بي‏شماري در روند فرهنگ‏پذيري فراهم شد تا با مأنوس بودن مردم با مؤلفه‏هاي فرهنگ ديني و احياي آنها، جامعه در راستاي توسعه فرهنگي كارآمد (به مثابه زير ساخت اجزاي متنوع توسعه‏گرايي) در ايران گام بردارد. لذا انقلاب اسلامي با ماهيتي فرهنگي، بهترين فرصتها را براي توسعه فرهنگي و اركان سه گانه آن فراهم كرده است. برخي از تحولات فرهنگي منبعث از انقلاب اسلامي كه فرصتهاي توسعه در ايران را فراهم نموده است، عبارتند از:

الف) احياي الگوها و اسوه‏هاي ديني و انقلابي، تا مردم با تبعيت از اين الگوها با آرامش و بينش لازم و نگرش معنادار به هستي، به وظيفه خود عمل كنند و اصول تحريف شده ديني را مورد بازبيني قرار دهند؛

ب) كنترل اجتماعي و مسئوليت‏پذيري.

كنترل اجتماعي و مسئوليت‏پذيري دو وجه فرهنگي نظام سياسي است كه بسياري از برنامه‏هاي يك نظام سياسي، با استفاده از اين عوامل، روند توسعه فرهنگي را هموار مي‏كنند. انقلاب اسلامي اصل كنترل اجتماعي و مسئوليت‏پذيري را، در چارچوب انديشه ديني بر روي سه محور احيا نموده است:

1. كنترل و مسئوليت‏پذيري، به صورت آگاهانه و عالمانه قوام يابد؛

2. كنترل و مسئوليت‏پذيري، موجب اصلاحات اساسي و تحقق برنامه‏هاي توسعه‏اي خواهد شد؛

3. كنترل و مسؤليت‏پذيري، مراقبت و نظارت بر حوادث و رخدادهايي است كه مي‏تواند به انقلاب آسيب رساند.

ـ ايثار و گذشت
تحول فرهنگي منتج از انقلاب اسلامي ايران ايثار و گذشت بود. بالاترين وجه اين نگرش، جان باختن در راه ارزشها و احكام اسلامي است. احياي فلسفه شهادت در انقلاب اسلامي، الگوي احياء شده اين ايثار در فرهنگ سياسي شيعه مي‏باشد.

ـ امر به معروف و نهي از منكر
توسعه فرهنگي نيازمند نظارت عمومي و احساس مسئوليت در قبال تحولات و اهداف متعالي اجتماعي است. انقلاب اسلامي نشان داد كه پيشرفت و توسعه يافتگي در گروي جهد و تلاش براي اجراي معروف و جهاد عليه منكر است. جامعه‏اي كه ايمان به خدا دارد، اما در عمل عاجز و ناتوان در رويارويي با مسائل اجتماعي مي‏باشد و از مسئوليت امر به معروف و نهي اجتماعي گريزان مي‏باشد و اين امر، مواجهه با سرنوشتي نامطلوب است. اين احساس متعالي در بطن جامعه‏ي انقلابي، از شاخصه‏هاي توسعه فرهنگي به شمار مي‏آيد كه پيام انقلاب نيز در بردارنده چنين مشخصه‏اي است.

اصولاً تحول فرهنگي منتج از انقلاب اسلامي، نقش محوري در توسعه فرهنگي داشته است و فرصتهاي ارزشمندي فراهم مي‏آورد. ملاك محوري در شكل‏گيري ارتباطات اجتماعي و تسهيلات لازم در تماس نيروهاي اجتماعي و آموزش ويژگيهاي موردنياز ارتقاي فرهنگ پويا، از قابليتهاي ايدئولوژي انقلاب اسلامي نشأت گرفت و همه نيروها و آحاد مختلف جامعه ايران را در يك حركت هدفمند به حركت وا داشت.

برخي از تحولات فرهنگي در انقلاب اسلامي كه زمينه‏ساز توسعه فرهنگي به شمار مي‏آيد. عبارتند از: استقلال‏طلبي، آزادي‏خواهي، عدالت‏خواهي، بسيج آگاهانه مردمي و...

در كنار اين فرصتها، انقلاب اسلامي در روند توسعه فرهنگي با چالشهاي متعددي مواجه است كه در دو دسته كلي قابل تقسيم‏بندي است:

الف) آن دسته از چالشهايي كه درون فرهنگي و خودي است و از آن به عدم پويايي فرهنگ ياد مي‏كنند؛

ب) چالشهاي خارجي كه از آن به تهاجم فرهنگي ياد شده است.

برخي از چالشهاي انقلاب اسلامي بدين شرح است:

1. توسعه فرهنگي نياز به وحدت نظر و عمل در عرصه‏ي داخلي دارد كه در قالب وحدت ملي تجلي مي‏يابد. ضعف وحدت ملي يكي از عوامل بازدارنده توسعه فرهنگي است. چرا كه ضعف وحدت ملي، استقرار ملي را متزلزل مي‏سازد و هويت و ظرفيت حضور در مقابل فرهنگهاي گوناگون كه مدعي هويت بخشي و ظرفيت‏سازي برتر هستند را به كمتر از حد قابل قبول و لازم مي‏رساند. عدم عملكرد صحيح ابزارهاي ارتباطاتي و رسانه‏هاي جمعي، به محض خنثي نمودن عوامل بازدارنده توسعه فرهنگي، پيامدهاي منفي بازدارندگي را به دنبال دارد.

خطر حاشيه‏نشيني سياسي و فرهنگي، نتيجه‏اش چالشهاي فرهنگي است كه فرهنگ را به سمت گسست فرهنگي و ضعف هويتي و سياسي سوق خواهد داد و كاهش مشاركت تا آنجا پيش خواهد رفت كه سخن از «اكثريت خاموش» به ميان مي‏آيد و اين امر، مغاير با اهداف فرهنگي انقلاب اسلامي و توسعه فرهنگي است. كاهلي مردم در مشاركت و حمايت از حكومت، به ضعف اقتدار مي‏انجامد و فرجام سستي حكومت در انجام عادلانه امور محوله، گسست وحدت ملّي خواهد بود.

بافت فرهنگي متنوع (پلوراليسم فرهنگي)

«پلوراليسم فرهنگي» يكي از چالشهاي اصلي در مسير تحقق توسعه فرهنگي است. تنوع قومي كه در ايران اسلامي وجود دارد، حكايت از تنوع زيستي مي‏كند كه همجواري مسالمت‏آميز ميان آنها، در قالب دولت ـ ملت ايران است. رمز توسعه فرهنگي، پذيرش آزاديهاي مشروع و نيز ميدان دادن به رشد آنهاست كه بيانگر ارائه نوعي تجربه فرهنگي در ايران است. اما در شرايط فعلي، اين اقدامات، زمينه تهديد فرصتها را توسط انقلاب اسلامي فراهم مي‏سازد. بنابراين، نابرابريهاي اجتماعي در اثر روند صعودي سير تقاضاها و آگاهيها؛ موضوع خواسته‏هاي مردم در مناطق مختلف را به صورت مطالبات قومي طرح مي‏كند و سپس آن را از حالتي فرهنگي در چارچوب ملي؛ به صورت سياسي و نهايتا در راستاي مطالبات فراملي پيش مي‏برد. بنابراين يك جنبه بازدارندگي توسعه فرهنگي در ايران از پلوراليسم فرهنگي و دستاوردهاي جهاني شدن با هدف انسجام فرهنگي ناشي مي‏گردد و يا وسيله‏اي براي احياي هويت قومي در برابر هويت جهاني است.

شكنندگي و سستي در مرزهاي جغرافيايي، حاكميت ملي و فرهنگ ملي در اثر روند جهاني شدن به معناي تضعيف و تحديد قلمروهاي دولت ـ ملت است كه ناگزير منجر به تقويت هويت در گستره كوچكتري مي‏شود؛ چرا كه خلاء هويتي، با بحران هويت برابر نيست؛ بلكه با مرگ و نيستي برابري مي‏كند. در نتيجه نبود يا ضعف يك هويت ملي، زمينه‏هاي گرايش به ديگر هويتهاي پيشنهادي را افزايش مي‏دهد و ما شاهد رشد هويتهاي منتسب به گروههاي قومي، قبيله‏اي، مذهبي و طبقات محلي خواهيم بود؛ اين امر از عوامل بازدارندگي توسعه فرهنگي است و منجر به تشديد شكافها و بي‏ثباتي سياسي خواهد شد. اين بي‏ثباتي سياسي، امنيت ملي كشور را تهيد مي‏كند و مشروعيت حكومت را تضعيف مي‏سازد. براي رويارويي با خطرات فرهنگ‏زدايي، آوارگي فرهنگي و بحران هويت، بايد به صورت ملي و در تمام عرصه‏ها عمل كرد. و سياست پيشگيرانه و حمايتي، نيازمند توسعه فرهنگي و تعليم و تربيت صحيح مي‏باشد.

مادي ‏گرايي

مادي‏ گرايي و ناتواني در فهم دين

جامعه‏خواهان ايمان و معنويت، همواره نگران سستي ايمان و رنگ باختن معنويت مي‏باشند. نبايد تصور كرد كه مادي‏گرايي در دور دستها و در جمع بيگانگان منزل دارد؛ زيرا احاديث و سيره معصومين به ما آموخته است كه دشمن بزرگتر در درون ماست و نه بيرون از ما. سقوط هميشه آسانتر از صعود است. و عملكردهاي يك جامعه ديني ـ اگر از يك حد مطلوبي پايين‏تر بيايد ـ بر هويت ديني و ظرفيت نظام متكي بر آن براي جهت‏گيري و برنامه‏ريزي در راستاي هدايتهاي دين (اسلام) خدشه‏دار خواهد نمود. «شهيد مطهري» در بررسي علل گرايش به مادي‏گري، به عللي نظير نارسايي مفاهيم اجتماعي و سياسي، نقض روشهاي تبليغي و نامساعد بودن جو اخلاقي و اجتماعي(12) اشاره مي‏كند و معتقد است كه جلوگيري از لغزش فكري، تنها زماني ميسر است كه انسان به يك مكتب استدلالي «سيستماتيك الهي»(13) ـ كه پاسخگوي اين نياز باشد ـ بپيوندد. اين مهم به عهده حوزه‏هاست؛ كه متأسفانه، حوزه‏ها نيز بنابه دلايل تاريخي مدتهاست كه از حكومت و مسائل كلان اجتماعي دور بوده‏اند.

چالش اصلي امروز در برابر دولت ملي ايران، پاسخگويي به مقتضيات دنياي پيچيده و سريع كنوني است كه آرامش سابق، و روحيات ايماني را زايل مي‏سازد. حفظ ايمان مردم، منوط به وجود پاسخهاي مطمئني است كه در عرصه عمل فردي، اجتماعي، ملي و بين‏المللي، احساس بودن، اميد و عزت را ايجاد مي‏نمايد. به عبارت ديگر، نيازمند تخصصي شدن مباحث ديني و تقويت مباحث شناختي و كلامي براساس فضاي فكري نسل كنوني هستيم. جالب توجه است كه چنين ضرورتي را شهيد مطهري در بيان وظايف اصلي حوزه‏هاي علميه يادآور شده است.

موضوع مادي‏گري و عدم شناخت مفاهيم ديني، صرفا در حوزه ظرفيتهاي بالقوه ديني در جامعه محدود نمي‏شود؛ بلكه مسائل علمي را نيز دربرمي‏گيرد. در واقع تا زماني كه ضعف فكري در حوزه شبهات ديني و نيز در حوزه مهندسي اجتماعي به معناي ظرفيت‏سازي و تمهيد بسترهاي مناسب و مؤيد رشد انسانهاي مؤمن وجود داشته باشد، سخن از استقلال و آزادي فكري در برابر رواج وابستگي و تقليد فكري ـ كه از پيامدهاي جهاني شدن فكر و فرهنگ مي‏باشد ـ ميسر نخواهد شد. بدين ترتيب، متغيرهاي مستقل «ظرفيت» و «هويت»، به جهت ضعف، به عوض ايفاي نقش مثبت در روندها و فرصتهاي جهاني شدن؛ بندهاي عميق وابستگي، بي‏ايماني و تقليد فكري و فرهنگي را فراهم مي‏آورد؛ زيرا بالهاي پرواز جامعه ديني و عزت آن، در گروي وجود توأمان علم و ايمان است.

بنابراين، جهت تكميل مطالب مذكور، گفتني است كه موضوعات چالشگري ـ كه تحت عنوان روند جهاني شدن براي فرهنگ انقلاب اسلامي ـ قابل ذكر است، عبارتند از:

الف) علم‏زدگي و تكنيك محوري: عقب‏ماندگي علمي ايران، بهترين زمينه براي پذيرش علم و تكنيك در مقام معبود بوده و بايد از بيم آنچه «مارتين هايدگر»، فيلسوف آلماني توهم نازيسمي مي‏نامد، انديشناك بود و براي جلوگيري از وقوع آن برنامه‏ريزي و چاره‏انديشي نمود. به نظر مي‏رسد تنها چاره موجود، پي‏ريزي محيطهاي تربيتي به صورتي است كه محدوديت انسان و تكليف انساني و تكليف الهي او را، كه بايد مبتني بر معرفت توحيد باشد، يادآور شد و با تذكر به مقام خليفة‏اللهي وي، از سلطه تكنيك درآمده و از علم زدگي رهايي يافت.

چالشهاي پيش روي توسعه فرهنگي، پايان‏ناپذير و متنوع است. در يك نگاه جزئي گرايانه، موارد متعددي قابل طرح و پي‏گيري مي‏باشد: يكي از مهمترين چالش ديگر در جامعه ايران، نابرابري اجتماعي با ابعاد متنوع آن است. كه به برخي از جلوه‏هاي آن اشاره خواهد شد:

الف) ذهنيت عمومي در جامعه؛ ديني است، يعني صبغه ديني داشته و نسبت به كدهاي ديني حساس است و آموزه‏هاي ديني در آن بسيار تأثيرگذار مي‏باشد؛ از همين رو عدالت محور و برابري خواه است.

ب) سابقه طولاني استبداد؛ خواسته‏هاي عدالت و برابري را به عنوان نياز مبرم و غيرقابل اغماض درآورده است.

ج) يكي از علل انقلابها؛ وجود نابرابريها بوده و وعده عدالت اجتماعي از شعارهاي اصلي انقلاب به شمار مي‏رود و بي‏توجهي به آن نيز، آينده انقلاب را به خطر مي‏اندازد.

د) برپايي قسط و عدل را در صدر وظايف نظام برخاسته از انقلاب؛ يعني جمهوري اسلامي قرار داده است؛ ضمن آنكه بستر فرهنگي، اجتماعي و سياسي در ايران به شدت به اين موضوع دامن مي‏زند.

هـ) مفهوم سياست در نظام بين‏الملل و رويه‏هاي موجود در اغلب مباحث فرهنگي، جهاني شدن را به جهت نفع محوري‏شان به شدت مورد انتقاد قرار مي‏دهند و مبناي تمام اعتراض‏ها و مخالفتهايشان، همانا بي‏تفاوتي نسبت به عدالت و در نظر نگرفتن آن است. بنابراين، اگر در اجرا و تحقق عدالت در شاخه‏هاي مختلف آن اهمال نمايند، وارد چالشي سخت و سنگين شده‏اند؛ به نحوي كه اگر پاسخ مناسبي ارائه ننمايند، دشمنان فرصت را غنيمت شمرده، با شعارهاي انقلاب؛ انقلاب را پايان يافته اعلام مي‏كنند. با چنين پيشينه‏هاي ذهني و عيني، توجه خاصي به موضوعهاي عدالت و نابرابري در ملاكهاي مقايسه و ارزيابي افكار عمومي از وضعيت موجود، مشهود است.

بنابراين، وجود نابرابري اجتماعي؛ چالش فرهنگي و سياسي براي دولت ملي ايران مي‏باشد. مي‏دانيم كه هسته اصلي سياست و فرهنگ عنصر «پيوستگي» است و ميزان پيوستگي در درون دولت ـ ملت متأثر از وضعيت نابرابري اجتماعي است و به جهت آنكه نابرابري اجتماعي نقطه مقابل عدالت اجتماعي مي‏باشد؛ رابطه‏اي معكوس ميانشان برقرار است و به جرأن مي‏توان گفت كه ناكامي در رفع نابرابريها؛ موجوديت و هويت و ظرفيت انقلاب اسلامي را به چالش مي‏كشد.

با توجه به بافت فرهنگي متنوع و رسوخ روحيات عشيره‏اي در رفتار سياسي ايرانيان؛ احتمال هويتي كردن نابرابري اجتماعي افزايش مي‏يابد. همچنين مي‏تواند پتانسيل موجود در معضلات هويتي ناشي از چالشهاي زندگي جديد را فوق‏العاده فعال و هيجان‏آميز احساس نمايد و به راحتي مورد طمع و سوء استفاده قدرتهاي ذي‏نفع و فرصت‏طلب قرار دهد.

نتيجه ‏گيري:

انقلاب اسلامي شرايط كاملاً مستعدي را براي رشد و توسعه نيروي انساني جهت اجراي برنامه‏هاي توسعه‏اي نظام جمهوري اسلامي فراهم نمود. توسعه فرهنگي كه از ملزومات اين انقلاب بوده است، همواره با دو وضعيت، كه مختص جوامع انقلابي است، مواجه شده است؛ اوّل؛ وضعيتي كه محتواي آن كسب فرصتهاي سياسي ـ اجتماعي فرهنگي است و دوم؛ وضعيتي كه تهديدهاي بالقوه عليه انقلاب اسلامي را فعال مي‏نمايد. در اين مقاله، به اجمال دو وضعيت مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است و بر اين واقعيت تأكيد گرديده كه آينده انقلاب اسلامي، معطوف به شيوه بهره‏برداري از امكانات فرهنگي كشور، برنامه‏ريزي و مديريت فرهنگي كارآمد، در قالب توسعه فرهنگي است. اگر زنده بودن فرهنگ انقلاب اسلامي ـ همچنانكه اشاره شد ـ نه صرفا در شعارها، بلكه در عملكردها، يك واقعيت است، در آن صورت بايد گفت، هر تغييري كه اجراي آرمانهاي فرهنگي را با مشكل مواجه سازد، چالشگري فرهنگي انقلاب را شروع مي‏كند. توسعه فرهنگي، راهكارهاي پيشگيرانه تبديل چالش به تهيد و جايگزيني آن به يك فرصت و تحكيم اصول ارزشي فرهنگي را فراهم مي‏آورد. استراتژي فرهنگي كشور در اين وضعيت، در گروي مديريت كارآمد فرهنگي و برنامه‏ريزي جامع و كامل مي‏باشد.

پي ‏نوشت ‏ها:

1. عضو هيئت علمي دانشگاه بين‏المللي امام خميني(ره)

2. سريع‏القلم محمود، «اصول ثابت توسعه» (1) اطلاعات سياسي ـ اقتصادي، شماره 25، فروردين و ارديبهشت 1369.

3. اسدي، علي. توسعه بر جاده تكنولوژي مي‏تازد «تديبر شماره 2» (مرداد 1369)

4. Self - fulfilment

5. گزارش كميسيون مستقل مسائل رشد و توسعه جهان، به رياست ويلي برانت، ترجمه هرمز همايون‏پور، ص 44.

6. اسدي، علي. «جامعه‏شناسي توسعه» مديريت دولتي، شماره 8 (1369)، ص 136.

7. قاضيان، حسين، روشنفكران و توسعه 2، فرهنگ توسعه، شماره 81 .

8. آشوري داريوش، تعريفها و مفهوم فرهنگ، انتشارات مركز اسناد فرهنگي آسيا (تهران 1357).

9. گرانمايه، بهروز. فرهنگ و جامعه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي (تهران، 1376).

10. Kedde Nikey, Iran and The Muslim World: Resistarnce and Revolution , (America: New York Press , 1995).

11. Goldstone Jack A , Ideology , Cultural Frame Works and Process of Revolutions Theory and Society , Vol , 20 No , 4 , 1991

12. مرتضي مطهري، علل گرايش به مادي‏گري، انتشارات صدرا، چاپ هفدهم (1375)، ص 178.

13. همان، ص 190.

نويسنده: محمدرحيم عيوضي
..........................................................................................................
انتهاي پيام/

سه|ا|شنبه|ا|15|ا|بهمن|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 373]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن