واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: آشنايي با بيمه و مفاهيم آن
با توجه به موارد گفته شده براي تحقق خسارت دو شرط لازم است:
ـ الف: تحقق خطر پيش بيني شده در قرارداد بيمه: ذكر اين نكته شايد چندان ضروري نباشد زيرا در اكثر موارد وقوع خطر روشن است و موجب اشكال نميشود.
به طور نمونه در بيمه عمر در صورت فوت يا مرگ شخص بيمه شده در مدت قرارداد بيمه، خطر محقق ميشود.
ولي در بعضي موارد براي آن كه از وقوع خطر و تحقق خسارت مطمئن شويم دچار اشكال ميشويم.
به طور مثال، در بيمه آتش سوزي، بيمه گر مطابق بيمه نامه صادر شده جوابگوي زيانهاي ناشي از وقوع آتش سوزي است و آتش سوزي هم از نظر بيمهاي شامل يك پديده با نمودها و تظاهرهاي خارجي معين و آثار مشخص است.
ـ ب: وقوع خطر بايد به نحوي باشد كه موجب ايفاي تعهد اساسي بيمه گر شود: تحقق خطر پيشبيني شده در قرارداد بيمه شرط لازم است ولي كافي نيست، بلكه ضرورت دارد كه تحقق خطر به نـحوي بـاشد كه زمينه لازم براي اجراي تعهد بنيادي بيمه گر را نيز فراهم آورد.
بيان اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه هنگام وقوع خطر، بيمه گذار موظف است طبق ماده 15 قانون بيمه ظرف مدت پنج روز، از تاريخ اطلاع از وقوع خطر، اعلام خسارت كند و چنانچه انجام اين عمل براي او مقدور و ممكن باشد و در مدت مقرر اعلام نكند بيمه گر ميتواند او را از دريافت غرامت محروم سازد، هر چند خطر مذكور در بيمه نامه محقق شده باشد.
وجود اين قبيل شرايط بيشتر براي حفظ و حمايت از صنعت بيمه و جلوگيري از سوءاستفادههاي احتمالي است.
بنابراين، در صورت اجتماع و حضور تمامي شرطهاي قراردادي و قانوني است كه خسارت در معناي بيمهاي مصداق پيدا ميكند و بيمه گر را به انجام دادن تعهد بنيادي خود ملزم ميسازد.
نتيجه گيري: از زماني كه انسان خلق شد، « خطا » هم با وي به دنيا آمد.
غير از معصومين(ع)، نيست انساني كه خطا نكرده باشد، نيست انساني كه مرتكب اشتباه نشده باشد.
حضرت آدم با چيدن ميوه ممنوعه اشتباه كرد، اين دليلي است بر اينـكه انسان همزاد خطاست، همين است كه ميگويند آدم جائز الخطاست! اما زماني كه انسان زندگي جمعي را برگزيد و جامعه پديد آمد، جرم هم متولد شد. تلاش براي رسيدن يك شبه به مقصود، كلاهبرداري را به آدمي آموخت، و اكنون، اين جامعه گسترده شده و جرم و كلاهبرداري.... . جرم و كلاهبرداري هم زائيده خطا هستند. داستان « خطر » هم اينگونه است.
خطر پيشينهاي به قدمت تاريخ دارد، از بدو خلقت با انسان بوده و بخشي از ذهن او را درگير خود كرده است. در جوامع اوليه، خطر گستره چنداني نداشت، اما هرچه جامعه رشد كرد، خطر هم همراه با آن بزرگ شد، طوري كه اكنون زندگي اجتماعي و خطر، مترادف همديگرند.
نتيجه اينكه، «خطا» و « خطر » هميشه بوده و هست و خواهند بود. سوال اين است ؛ چه بايد كرد با اين دو برادر؟! آيا ميتوان آنها را براي هميشه نابود كرد؟ آيا ميتوان با اين دو برادر صلح كرد؟ آيا ميتوان براي آمدنشان زمان تعيين كرد تا آمادگي پذيرايي شان را داشته باشيم؟ مسلما خير. اما انسان متمدن راهي براي مقابله با آنها يافته است ؛ « بيمه ».
بيمه، كليد دروازهاي است براي ورود به مامني مطمئن. شايد بيمه نتواند جلوي ورود اين دو مهمان ناخوانده را به خانه آدمي بگيرد، اما پشتوانهاي است براي مرتب كردن خانه پس از خروج اين دو مهمان.
سه|ا|شنبه|ا|11|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]