واضح آرشیو وب فارسی:فرارو: وقتي مغزها ميپرندرنكينگ بسيار خوب ايران در صدور نخبگان نفيس!
فرارو-طي سالهاي گذشته تعدادي از نمايندگان مجلس و كارشناسان نسبت به پديده مهاجرت نخبگان يا در اصطلاح فرار مغزها، واكنش نشان دادهاند. از سوي ديگر برخي از مسؤولان دولتي همچون وزير علوم موضوع مهاجرت نخبگان و فرار مغزها جنجال را رسانهاي عنوان كردهاند كه مطابق با واقعيتهاي موجود كشور نيست. اما باور كنيم يا نكنيم سالانه 50 تا 80 هزار نخبه از كشور خارج ميشوند و راهي سرزمينهايي ديگر ميگردند...
به گزارش سرويس اجتماعي فرارو؛صدرنشيني ايران در مسئله فرار مغزها از جمله باورهايي است كه برخي سخت به آن معتقدند و برخي ديگر چون اسفنديار رحيم مشايي آن را دروغ ميخوانند. با اين حال بار ديگر يك مقام مسؤول بر خروج سالانه نزديك به 80 هزار نخبه تأكيد كرده است.
رييس سازمان ملي استعدادهاي درخشان ميگويد: «در رنكينگهاي بينالمللي ايران در رتبههاي اول يا دوم صادركننده نخبههاي نفيس جهاني قرار ميگيرد. اما اگر بخواهيم با وجود همه اعداد و ارقام متفاوتي كه اعلام ميشود، منطقيترين آنها را بيان كنيم، سالي بين 50 تا 80هزار نخبه و متخصص در مجموع از ايران خارج ميشود.»
مسوول سابق بررسي جمعيت در سازمان برنامه و بودجه بهترين راه فهم حقيقت خروج نخبگان را آمارهايي ميداند كه كشورهاي دريافتكننده نخبگان ايران منتشر ميكنند. اسناد نشان ميدهند كه عمده كشورهاي دريافتكننده مغزها و نخبههاي ايران، آمريكا، كانادا، انگلستان، فرانسه، هلند، آلمان، نروژ، بلژيك، سوئد و استراليا هستند. اين آمارها نشاندهنده آن است كه مقصد نخبههاي ايراني همواره كشورهاي پيشرفتهاي هستند كه بالاترين سطح رفاه اجتماعي، اقتصادي و بالاترين درآمدهاي سرانه را دارند.
محمد عليزاده نخبگاني كه از كشور خارج ميشوند را به دو دسته تقسيم ميكند. يكي آن دسته نخبگاني كه از دانشگاهها و مدارس ايران براي ادامه تحصيل جذب دانشگاهها ميشوند و دسته ديگر آن نخبگاني هستند كه متخصص به حساب ميآيند. يعني در كشورهاي مقصد جذب بازار كار ميشوند.
به عقيده وي از تعداد افرادي كه هنوز در ايران هستند و براي مهاجرت اقدام كردهاند و به اصطلاح پشت درهاي سفارت ايستادهاند، ميتوان فهميد كه ميزان مهاجرت نخبگان به خارج از كشور بسيار بالاست.
دكتر عليزاده دلايل خروج نخبگان را به عوامل اقتصادي، اجتماعي و سياسي تجزيه ميكند. براي مثال پايين آمدن نرخ رشد اقتصادي يكي از علتهاي پديده مهاجرت نخبگان محسوب ميشود. رشد اقتصادي پايين و سوءرفتارها در نحوه توزيع رشد، به بيكاري در كشور دامن ميزند. به طوري كه «بازده اقتصادي كار» در كشور ما يكدهم آمريكا و يكپنجم كره جنوبي شده است.
به گفته رئيس سازمان استعدادهاي درخشان در برنامه اول توسعه، به دليل وجود نيروي كم تخصصي و مهاجرت همين نخبهها، سياستهايي اتخاذ شد كه نخبهها جذب كشور خودمان شوند. نهادي براي اين كار تشكيل شد، كه سراغ نخبههاي خارج از كشور رفتند و آنها را براي كار در داخل كشور، دعوت كردند. اما برخي از اين افراد تا شش ماه هم دوام نميآوردند چرا كه ساختار اداري و اجرايي، بوروكراتيك ايران، آنها را ميراند. ساختارهاي اقتصادي ايران، سد و مانع ايجاد ميكند. نخبهها به امكانات و شرايط مناسبي نياز دارند كه معمولا در ايران تامين نميشود.
صندوق بين المللي پول نيز، بيكاري، سطح پائين درآمد اساتيد و نخبگان، نارساييهاي مالي و اداري، كمبود امكانات تخصصي - علمي و بيثباتي اجتماعي را از جمله دلايل مهاجرت ايرانيان ذكر كرده است.
به اعتقاد كارشناسان علوم مختلف دانشگاهي، پس از پيروزي انقلاب اسلامي بسياري از دانشجويان دورههاي تحصيلات تكميلي به اميد مشاركت در برنامهها و عرصههاي سازندگي كشور، بازگشتند. اما پس از چندي روند بار ديگر معكوس گشت و مدام بر تعداد افراد علاقهمند به تحصيل و زندگي در كشورهاي در حال توسعه افزوده شد.
ارائه راهكارها و اقدامات اجرايي ميتواند تا اندازه قابل توجهي به حل اين مسئله كمك كند. اما اين امر ميسر نخواهد شد مگر با ايجاد ترتيبات مديريتي لازم در هيأت دولت كه مشاركت همه مسؤولان را ميطلبد و نه انكار آنان را.
دوشنبه|ا|10|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرارو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 183]