واضح آرشیو وب فارسی:آفرينش: دايره المعارف آموزش عالي
تحولات جمعيتي ايران
( قسمت بيست ويكم )
ارتباطات وتحولات اجتماعي نيز از جمله مسائل مهم در دوران معاصر است كه برخوردهاي عميق تر وعلمي تر را نياز دارد .حل مسائل توسعه روستاها ،مسائل فرهنگي و توسعه ونظاير آن مسئله اخلاق وعلم را به صورت جدي مطرح نموده كه در دانشگاهها نقش مهم خواهند داشت .
ارتقاي خلاقيت :
خلاقيت به عنوان موتور توسعه دانش عمل مي كند . با شناختي كه از فرايند توسعه خلاقيت به دست آمده است .
فرايند خلاقيت :
خلاقيت به عنوان موتور توسعه دانش عمل مي كند .با شناختي كه از فرايند توسعه خلاقيت به دست آمده است ،فرايند خلاقيت وآموزش آن به عنوان يكي از اركان دانشگاه ومراكز علمي قرن جديد مورد توجه است . اشاعه تفكر خلاق در همه زمينه هاي درسي ،ارائه دروس مشخصي در زمينه خلاقيت در زمينه هاي مختلف مناسب خواهد بود .
تبيين تفكر توسعه پايدار :
توسعه پايدار در دو دهه اخير مطرح شده ونظريه ها ومباحث گسترده اي درباره آن وجود دارد .با توجه به اينكه ديدگاههاي توسعه پايدار اصول و مباني توسعه در آينده را شكل مي دهد ،حضور دانشگاهها ومراكز علمي به صورت فعال در اين زمينه مهم خواهد بود . در 1990 م برخي از دانشگاههاي جهان پايه بيانه اي را به عنوان دانشگاههاي پيشتاز براي آينده پايدار اعلام كردند كه در ابتداي آن بيان شده است .ددر حالي كه دانشگاهها ،پيشتاز عدم در جامعه بوده اند ،چرا نمي توانند پيشتاز توسعه پايدار در جامعه باشند . با اين تفكر تلاش علمي وسيعي براي جهت دادن به فعاليت هاي علمي دانشگاهها در همه زمينه ها براي قرار گرفتن در راستاي توسعه پايدار شكل گرفته است . كاربرد كليه نظريات موجود توسعه پايدار در محيط دانشگاهها وهمچنين اصلاح جهت گيري دروس ،برنامه هاي علمي وساختارها ،مشاركت استادان ودانشجويان از جمله برنامه هاي دانشگاههاي پيشتاز براي آينده پايدار است .
وضعيت علمي وآموزشي در دوره ساسانيان
در برابر اشكانيان كه غرب زده بودند ساسانيان واكنشي در جهت عكس يعني آداب و سنن هخامنشي از خود نشان دادند كه در واقع بازگشت به سوي شرق وآسيا بود و بار ديگر آداب ورسوم كهن ايراني احيا» گرديد،از جمله دين قديم زردتشتي رواج يافت وسياست تعرض وكشور گشايي در پيش گرفته شد .حكومت ساسانيان دوراني با تمدن درخشان داشت .به طور كلي ،شاهنشاهي ساساني با همه نقايص فراواني كه داشت از جمله رويدادهاي بسيار عالي بود وبراي مشرق زمين تقريبا نمونه يك دولت بسيار منظم به شمار مي رفت .ادبيات عمومي وملي كه از نسل به نسل ديگر با روايات شفاهي منتقل مي شد واز معتقدات مردم وحيات ملت بهره مند مي گرديد در عهد ساسانيان جاي خود را به ادبيات مكتوبي داد كه به منظور قرائت درباريان واشراف تحرير مي شد .
ترجمه آثارخارجي چون يوناني ،لاتين وهندي در عهد شاپور اول شروع شد وبه خصوص در عهد خسرو اول وسلطنت وي دوره حقيقي نهضت ايران محسوب مي شود .افكار غربي كه در اين عهد در ايران نفوذ كرد با افكاري كه از هند منتقل مي گرديد مخلوط شد وافكار روشنفكران ايراني را بازتر كرد . مقام پزشك در ايران ساساني ارجمند وگاه تادرجه وزارت مشاور يادشاه بود . رئيس پزشكان جسماني را (اران درستيد ) ورئيس همه اطبا را اعم از روحاني و جسماني (زروتشترم ) مي ناميده اند كه شايد همان لقب همان موبدان موبد است .با آنكه بسياري از كتابها وآثار علمي ايران ساساني به دست حوادث روزگار وامراي غرب معدوم گرديد،مدارك موجود در باره جنبشهاي علمي وتاسيس مكاتب و دانشگاهها و كتابخانه ها در دوره درخشان ساساني به مراتب پيش از ادوار قبل بوده است وشهرياران ساساني نسبت به نشر علوم واعزام دانشمندان وترفيع حال آنها علاقه وتوجه شديد مبذول داشته وروي هم رفته پيشرفتهاي علمي وفرهنگي اين دوره قابل ملاحظه وشايان اهميت فراوان است .اين جنبش علمي و هنري از زمان اردشير ،بنيانگذار شاهنشاهي ساساني و شاپور اول جانشين اوآغازودر زمان خسرو اول به منتهاي درجه ترقي و عظمت خود رسيد .
در عصر ساساني در ايران چندين مدرسه از جمله در ريو اردشير ،وارجان تاسيس گرديد كه متخصصان رسم الخط در آن وجود داشتند وكتابهاي پزشكي وستاره شناسي وجادوگري مي نوشتند .از دانشگاههاي مهم زمان ساسانيان كه تا چند قرن بعد از آنها نيز از مراكز مهم علمي وطبي وفلسفي شرق مياتنه بوده است .دانشگاه جندي شاپور يا گندي شاپور در خوزستان واقع در شمال شرق شوشتر فعلي بود كه شاپور اول آن را با نهاد وديگر شاهان ساساني بر وسعت وازدياد كتابهاي آن افزودند .
دراين دانشگاه فلسفه وطب وحكمت ونجوم تدريس مي شد وايرانيان درس پزشكي مي آموختند وبه ساير نقاط اعزام مي گرديدند .در اين مدرسه طب يوناني و ايراني وهندي هر سه تدريس مي شده است .
چون مدارس ومراكز آموزشي در عهد ساسانيان روبه فزوني نهاد ،دانشكده ها وديگر مراكز ديني به آموزشهاي ديني پرداختند . تكامل آموزش عالي با برنامه هاي منظم ووجود دانشكده ها واستادان مجرب را بايد به طور قطع در دوران ساسانيان جست وجو كرد .فرزندان خانواده هاي شاهي وبزرگان در آموزشگاههاي درباري براي وظايفي تربيت مي شدند كه خاص آنها بود .خواندن ونوشتن را طبقه بزرگان و روحانيون از كودكي مي آموختند ،زيرا كارهاي مربوط به اين دو طبقه به خواندن ونوشتن سواد كافي احتياج داشت .
نقاط ضعف نظام آموزشي ساسانيان
به نظر مي رسد كه ذر نظام آموزشي ساساني چند عيب عمده موجود بوده است .نخست اينكه دستگاه آموزش وپرورش در انحصار طبقات برجسته وشاهزادگان واعيان واشراف بود .ديگر آنكه به دنبال آموزش وپرورش در عصر ساسانيان متوجه القاي عقايدي مي شويم كه فرمانبرداري مطلق وكوركوانه در مقابل قدرت وقوه قهريه را در اقشار جامعه تعليم مي دهد وافراد جامعه را به افراد ماشيني تبديل مي كند كه با اندك ضربه اي كه توسط مسلمانان بر نظام وارد شد كل دولت از كار افتاد ،زيرا پيوند هاي نهادهاي ديني وآموزشي با سازمانهاي سياسي چنان آميختگي داشت كه با برافتادن سازمان سياسي ،جامعه به سرعت تسليم گرديد . عيب ديگر اينكه تشكيلات اجتماعي مردم به به كلي دولتي بود واختيار مردم در دست زمامداران وكاركنان دولت قرار داشت . به طوري كه در طول 425 سال كه از حكومت ساسانيان گذشت توده هاي مردم ايران نتوانستند يك جنبش اجتماعي را تشكيل داده و رهبري كنند .
مانويت در آغاز قدرت ساساني بيشتر يك حركت ارتجاعي بود وجامعه را به سوي عدم فعاليت ونااميدي از زندگي سوق مي داد ونهضت مزدك به دليل نداشتن رهبري صحيح وعدم آگاهي انقلابي جامعه ايراني به سرعت راه سقوط را پي نمود وچند حركت سياسي نظامي عصر خسرو پرويز نيز نظير حركت سياسي بهرام چوبين ويا كودتاي بندوي وبسطام نيز عاري از حمايت مردمي وبيشتر جنبه اشراف سالاري داشت .
( ادامه دارد ...)
چهارشنبه|ا|16|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفرينش]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]