محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845957090
نویسندگان عشق فوتبال!
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: طبیعتا خیلی از آنها كه در ورزشگاه بودند، این مرد جا افتاده را كه آن موقع 50 سال داشت و موهایش جوگندمی شده بود و مثل همیشه شیك و خوشپوش پاهایش را روی هم انداخته بود و داشت گزارش تهیه میكرد، نمیشناختند، اما... علاقه به فوتبال نه سن و سال میشناسد و نه سمت و توانایی، خیلیها از چهرههای عالم سیاست، ادبیات یا سینما عاشق فوتبال هستند و بیشتر از مردم عادی این ورزش و ماجراهای آن را دنبال میكنند. این هفته به مناسبت جام جهانی فوتبال و گرم شدن رقابتهای آن به سراغ چهرههای ادبی كه عاشق این ورزش پر طرفدار هستند رفتهایم تا بفهمیم امثال یوسا و كامو ساراماگو و... كه از چهرههای مطرح دنیای ادبیات هستند چه نظری در مورد این ورزش هیجان انگیز دارند. جامجهانی امسال البته با مرگ یكی از این نویسندههای طرفدار فوتبال هم همراه شد. ژوزه ساراماگو در همین ایام با زندگی خداحافظی كرد و هنر نمایی فوتبالیستهای پرتغالی را در این جام ندید. پول در برابر شوق فوتبال هیچ استیوسا یكی از آن عشق فوتبالهاست. این نویسنده مشهور آمریكای لاتین كه بیش از هر چیز به سیاست علاقه دارد و در داستانهایش به اشكال مختلف، وضعیت سیاسی آمریكای لاتین را بازتاب میدهد، به چیزهای دیگری هم كه بر فرهنگ آمریكای لاتین تاثیر میگذارند، اهمیت میدهد. به همین دلیل نباید تعجب كنیم اگر بدانیم او كه ساكن اسپانیاست و در مادرید زندگی میكند به عنوان گزارشگر رسمی پرو، مسابقات فوتبال جام جهانی 1982 راكه در اسپانیا برگزار میشد، پوشش داده باشد. طبیعتا خیلی از آنها كه در ورزشگاه بودند، این مرد جا افتاده را كه آن موقع 50 سال داشت و موهایش جوگندمی شده بود و مثل همیشه شیك و خوشپوش پاهایش را روی هم انداخته بود و داشت گزارش تهیه میكرد، نمیشناختند، اما بودند آدمهایی كه با دیدن چهره او در تلویزیون در یك گوشه دیگر دنیا جیغی از تعجب بكشند و بگویند: «هی! یوسا در نیوكمپ چه كار میكنه؟»یوسا در یادداشتهایی كه از این مسابقات نوشته، اول از همه به آلبر كامو استناد كرده، چون او به عنوان نویسندهای كه یك نسل از آنها جلوتر بود و نقش مهمی در اندیشههای اگزیستانسیالیستی داشت، خیلی به فوتبال اهمیت میداد. یوسا نوشته است: «آلبركامو كه بهترین درسهای اخلاقیات را نه در كلاسهای درس دانشگاه، بلكه در میدانهای بازی فوتبال آموخته است، مطمئنم كه هوادار سرسخت فوتبال بود و دوست داشت كه به دیدن استادیوم نیوكمپ بارسلونا بیاید، همان طور كه من امروز صبح در آستانه افتتاح مراسم جام جهانی آمدهام... چند سال پیش شنیدم كه روبرتو داماتا، انسانشناس برزیلی سخنرانی درخشانی كرد و گفت كه محبوبیت فوتبال، میل ذاتی مردم را به قانونمندی، برابری و آزادی بیان میكند. استدلالش هوشمندانه و جالب بود. به قول او مردم، فوتبال را نماینده جامعه كوچكی میدانند كه قوانین ساده و روشنی بر آن حاكم است كه همه آن را میفهمند و مراعات میكنند و اگر نقض شود برای گناهكار مجازات فوری در نظر گرفته میشود. زمین بازی فوتبال، گذشته از این كه زمینهای عادلانه است، جایی است مساوات طلب كه هر نوع سلیقه شخصی و امتیاز را حذف میكند. در اینجا و در این چمن كه خطهای سفید آن را مشخص كرده است، هر كس آن طور كه هست بنا به مهارتش، ایثار، ابداع و كاراییاش ارزیابی میشود. وقتی نوبت به گلزدن و هلهله و سوت تماشاگر میرسد نام، پول و نفوذ هیچ كدام به حساب نمیآید. در نتیجه همین است كه جماعت زیادی را در سراسر جهان به شوق میآورد، به سوی زمین بازی میكشاند، با اشتیاق فراوان پای تلویزیون مینشاند و بر سر بتهای فوتبال به جنگ و دعوا وامیدارد. ... این مطالب را روی یك صندلی در نیوكمپ چند دقیقه پیش از شروع بازی آرژانتین و بلژیك مینویسم. همه چیز وفق مراد است، آفتاب تابان، آسمان صاف، جمعیتی رنگارنگ كه پرچمهای اسپانیا، آرژانتین و عده كمی بلژیك را تكان میدهند، آتشبازی پرجنجال، جشن، محیط پرنشاط و...». فوتبال ما از شما بهتر استپائولو كوئیلیو، نویسنده برزیلی هم با فوتبال یك پیوند عمیق دارد و شاید همه حكایتها و آموزههای اخلاقی كه در ادبیات كوئیلیو حسابی به چشم میخورد برگرفته از حس عدالتی باشد كه به نوعی در فوتبال چهره میكند. كوئیلیو كه عاشق داستانسرایی است و آن را پلی میان واقعیت و احساسات درونی بشر میداند، میگوید با داستان میتواند همهچیز را به هم پیوند بدهد. او در سفری كه چند سال پیش به ایران داشت در حالی كه اذعان كرد رمان مشهور «كیمیاگر» را بر مبنای داستانی از مولوی نوشته، گفت قبول دارم كه ایرانیان مردمی بسیار با فرهنگ هستند. بین فرهنگ ما برزیلیها و ایرانیها شباهتهای بسیاری وجود دارد. البته فوتبال ما خیلی از شما بهتر است. با این حال كوئیلیو پذیرفت كه شعر ما از شعر آنها بهتر است و مجبور شد تایید كند كه شعر از فوتبال هم مهمتر است. با این حال كوئیلیو از برزیل میآید، از سرزمین قهوه، سامبا و فوتبال كه پرچم آن را همه دنیا شاید بیش از هر چیز به خاطر این كه در مسابقات فوتبال پیروزمندانه به اهتزار درمیآید میشناسند؛ همان پرچم سبز و زرد را كه رنگ آفتاب و ساحل و جنگلهای استوایی این كشور است... با وجود این كه برزیل اكنون به عنوان پنجمین كشور بزرگ دنیا و نهمین اقتصاد جهان شناخته شده و افتخار میكند كه پس از سالها حكومت بسته نظامی، حالا یكی از دموكراسیهای جهان است، بیش از هر چیز با فوتبال شناخته میشود. تب فوتبال یكی از علائم مشخصه این كشور بزرگ است و سمبل آن هم «پله» است. حتی رئیسجمهور برزیل كه این روزها ما او را كمی بیشتر از قبل میشناسیم، وقتی میخواهد شعاری عمومی بدهد میگوید: «مردم برای قهرمانی در جام جهانی متحد شوید» اینجاست كه زندگی پائولو كوئیلیو به عنوان یكی از مظاهر این كشور عجیب با فوتبال گره میخورد. پائولو كوئیلیو كه زندگی غریبی را طی كرد تا به اینجایی كه هست رسید و با همه رنجی كه برای متفاوت بودنش با آن روبهرو شد، توانست این قصهها را خلق كند، نمیتواند از فوتبال دور باشد. او كه با كتاب «كیمیاگر» به ركوردهایی دست یافت كه كمتر نویسندهای حتی میتواند تصورش را بكند، عنوان پرفروشترین كتاب پرتغالی زبان را كسب كرد و برای ترجمه به بیشترین زبانهای دنیا در كتاب ركوردهای گینس ثبت شده و به این افتخار میكند كه «كیمیاگر» كتاب محبوب بسیاری از بازیكنان تیم ملی برزیل در جام جهانی 1998 بود. او كه سابقه نوشتن درباره فوتبال را دارد و در جام جهانی 1998 برای یك روزنامه فرانسوی مقالههایی در تحلیل فوتبال مینوشت، در دوره قبل برای تماشای دیدار افتتاحیه و بازیهای برزیل به آلمان رفت، زیرا او مثل همه برزیلیها عاشق فوتبال و تیم ملی كشورش است و در آغاز هر جام جهانی لحظه شماری میكند تا این دور شروع شود و او یك بار دیگر ببیند كه 11 مرد زرد و سبزپوش، پرچم كشورش را با افتخار بالا میبرند. او میگوید فوتبال استعارهای است بزرگ و جام جهانی مثالی بزرگ از اشتراك تجربیات است و تاكید میكند كه مردم برزیل با عشق به موسیقی و فوتبال به دنیا میآیند، اما برای خود او زندگی و فوتبال دو موضوع كاملا متفاوت هستند. كوئیلیو با وجود این كه انسانی شكیبا و میانهروست و با عرفان خاص خودش زندگی میكند، اما در مورد فوتبال و تیم ملی برزیل تعصب خاصی دارد و برای اوقات فراغت قبل از این كه به موزه و تئاتر فكر كند، ترجیح میدهد به تماشای فوتبال برود.كوئیلیو فوتبال را یك هنر میداند و آنقدر به این باور دارد كه حتی در نشستهای رسمی هم از این زاویه به مسائل نگاه میكند. او كه به عنوان یك چهره برجسته جهانی هر سال از مهمانان مجمع جهانی اقتصاد در داووس است، چند سال پیش برای صحبت درباره موضوع جلسه كه عنوانش «چیزی كه دنیا را به حركت درمیآورد» بود، سراغ فوتبال رفت و در جمعی از اقتصاددانان بزرگ و برجسته دنیا و استادهای اقتصاد مهمترین عامل شادابی در دنیا را فوتبال نامید و گفت فوتبال در نهایت یك هنر است، چون میتواند مردم را متحد كند، جشنهای بزرگ به راه بیندازد و به انسان یاد بدهد كه باید گروهی زندگی كند و به تفاوتهای دیگری احترام بگذارد. بنابراین جای تعجب ندارد، اگر یكی از مهمترین خاطرات كوئیلیو هم به فوتبال مربوط باشد. او وقتی 10 سال داشت به یكی از بزرگترین آرزوهایش رسید و آن قهرمانی تیم برزیل در جام جهانی 1958 بود. او میگوید برزیل غرق در شادی بود و با وجود این كه نیمه اول را یك بر صفر باختیم و فكر میكردیم دنیا دارد به پایان میرسد، نتیجه 5 بر 2 كه در آخر بازی به دست آمد برای همه برزیلیها به یك خاطر جمعی تبدیل شد و این كشور را با تیم ملیاش هم معنا كرد.یكی از خاطرات تلخ كوئیلیو هم به فوتبال برمیگردد و آن جام جهانی 1970 است كه حضور پله و بازیهای درخشان برزیل در مكزیك، باعث شد تا مردم برزیل كه در شرایط سخت استبدادی زندگی میكردند، با فوتبال یك بار دیگر اتحاد ملی را تجربه كنند. او در بازیهای جام جهانی 1994 كه سرانجام برزیل با ضربات پنالتی قهرمانی در برابر ایتالیا را به دست آورد، آنقدر هیجانزده و پریشان بود كه در وقت اضافی از پای تلویزیون بلند شد و نتیجه بازی را از رادیو شنید و تازه روز بعد این قدرت را به دست آورد كه بازی را دوباره نگاه كند. او میگوید هر چند به نظرم دروازهبان چهره شاخص یك تیم فوتبال است، اما اگر قرار بود فوتبالیست باشم بیتردید در خط حمله بازی میكردم. او كه از جوانی، فوتبال بازی میكرد مثل همه برزیلیها در كوچههای خاكی دنبال یك توپ میدوید و عشقش پوشیدن پیراهن شماره9 بود. كوئیلیو برای كسب میزبانی المپیك 2016 در برزیل هم بسیار تلاش كرد و دیدن چهره او كه در كنار پله مثل بچهها شلوغ میكرد و سعی داشت تا داوران را قانع كند كه برزیل بهترین گزینه برای برگزاری این مسابقات است، دیدنی بود. او برای جمعیتی كه در كپنهاگ گرد آمده بودند، توضیح داد كه برای مردم كشورش چقدر مهم است كه این عنوان را به دست بیاورند و به همه قول داد اگر برزیل این میزبانی را بگیرد در آن سال اگر زنده باشد، كنار ساحل ریو معلق میزند و روی سرش میایستد تا خوشحالیاش را نشان دهد. كوئیلیو در كپنهاگ هم تاكید كرد كه هدف ورزش تنها تغییر جسم نیست بلكه تغییر ذهن هم هست. با فوتبال در اروپا ماندیماورهان پاموك هم یكی از نویسندگان عشق فوتبالی است. او در زمان برگزاری رقابتهای قهرمانی یورو 2008 در مصاحبهای كه با اشپیگل انجام داده بود، گفت فوتبال را سریعتر از واژهها میداند. این نویسنده برنده جایزه نوبل ادبی تركیه، زندگیاش را به عنوان یك طرفدار فوتبال توصیف میكند كه همیشه از ملیتگرایی تركیه با ورزش به هیجان آمده و موجب شده تا كشورش با استفاده از ورزش به عنوان بخشی از اروپا در 50 سال گذشته محسوب شود. پاموك كه همه مسابقههای یورو 2008 را نگاه میكرد، گفت از این كه تیم تركیه در این مسابقات حذف شد، خیلی متاثرم. او در حالی كه هنوز جزئیات مسابقه را به خاطر داشت گفت، وقتی «فنر باغچه» استانبول در حال بازی با چلسی در دور یكچهارم نهایی بود به خاطر عقب ماندن تیم فنر باغچه در نیمه دوم تلویزیون را خاموش كرد، چون برایش خیلی سخت بود كه ببیند بازیكنان تركیه با این تلاش در پی كسب توپ باشند.او كه در بچگی حسابی طرفدار فوتبال بود، در فامیلشان یك گرفتاری كامل را تجربه كرده، چون عمویش طرفدار تیم گالاتاسرای استانبول بود و بقیه طرفدار بشیكتاش و این در حالی بود كه پدر پاموك در كنار خانوادهاش طرفدار فنرباغچه بود.پاموك در بچگی اغلب با پدرش به استادیوم میرفت و بد نیست بدانید بزرگترین لحظههایی كه بهخاطر میآورد، مربوط به صحنههای گل نیست، بلكه زمانی است كه بازیكنان پیش از شروع بازی وارد زمین میشدند. او میگوید این بازیكنان به خاطر رنگ لباسشان كه زرد بود، به عنوان قناری نامیده میشدند و دویدن آنها از هر گوشه، دقیقا مثل پرواز قناریها و واقعا شاعرانه بود.نویسنده مشهور ترك میگوید، طرفدار یك تیم بودن مثل اعتقاد به یك مذهب، چرا ندارد و خلاصه به چیزی اعتقاد داری. با این حال او معتقد است یك بچه چیزهایی را از خانوادهاش میگیرد. او میگوید وقتی در استادیوم بود، هیچ چیز بیشتر از این اذیتش نمیكرد كه ناگهان میدید وسط بازی دو نفر دارند درباره مسائل خانوادگی یا تجاری صحبت میكنند. او همیشه آدامس بادكنكی میخرید تا عكس بازیكنان فنرباغچه را كه روی آن چاپ میشد، جمع كند و این مجموعه حالا به یك كلكسیون حسابی تبدیل شده است. او میگوید بخش مهمی از بچگیاش را با تماشای تصاویر فوتبالیستها روی كاغذهای كوچك آدامس بادكنكی گذرانده است. پاموك هرگز در یك كلوپ ورزشی بازی نكرده، اما در كوچهها و خیابانهای استانبول قبل و بعد از رفتن به مدرسه پا به توپ میشده. او میگوید استعداد فوتبال را داشت اما هیچ وقت یك بازیكن شاخص در میان دوستانش نبود. پاموك از تخیل موجود در فوتبال لذت میبرد و با آن تخیلات خودش را قهرمان تصور میكرد. او در تخیلات كودكیاش فنر باغچه را در حالی مجسم میكرد كه در جام قهرمانی اروپا بازی میكند و خودش با وجود این كه بچه بود در دقیقه 89 شوت گل را میزد.او میگوید با فوتبال به جامعه وارد شد و معنی زندگی جمعی را آموخت و اولین بازیهایش را با برادرش كه یك سال و نیم از او بزرگتر بود، روی فرش اتاق پذیرایی انجام داد. پاموك با وجود این كه در بعضی از آثارش به فوتبال اشاره كرده و مثلا در «كتاب سیاه» كه سال 1990 منتشر كرد، درباره مردی میگوید كه از رادیو در حال گوش كردن به مسابقه تركیه و انگلستان است، اما این كه به طور مشخص درباره فوتبال بنویسد را قبول ندارد چون امكان این كار در ادبیات وجود ندارد، زیرا ادبیات بر مبنای واژهها استوار است و فوتبال یك چیز كاملا تصویری است كه با دیدن تجسم پیدا میكند و نوشتن درباره فوتبال بیشتر حالت روزنامهنگارانه دارد. پاموك معتقد است، فوتبال در جهان امروز جایگاه خاصی دارد همانطور كه دیكتاتور سابق پرتغال، آنتونیو سالازار از فوتبال برای كنترل كشور استفاده میكرد. اما او اعتقاد دارد بازی باید به عنوان وسیلهای برای رسیدن به صلح برای توده مردم جا بیفتد و به عنوان چیزی فراتر از برتریطلبی، موجب تقویت ملیت شود. او میگوید، از فوتبال میشود آموخت كه مردمی با رنگ پوست متفاوت در دنیا زندگی میكنند، اما در چیزهای دیگر با هم برابرند. از فوتبال همچنین یاد میگیریم كه در یك تیم هرچند بازیكنان به تنهایی ممكن است ضعیف باشند، اما میتوانند با داشتن یك حس مشترك پیروز شوند و این كه حمله فیزیكی به دیگری در هنگامی كه احساس ضعف میكنیم، عادلانه نیست. لحن فوتبالی خوب است كازوئو ایشیگورو، نویسنده 55 ساله ژاپنی كه همین چند روز پیش در یك جشنواره ادبی حضور داشت از صحبتهای پس از بازی بازیكنان و مربیان فوتبال دفاع كرد.ایشیگورو كه با «بازمانده روز» جایزه بوكر را گرفته در نشست ادبی این جشنواره وقتی از او درباره آخرین اثرش ـ كه یك مجموعه داستان به عنوان «شبانهها» است و بیشتر به موضوع موسیقی مربوط میشود ـ پرسیدند، بدون مقدمه به فوتبال پرداخت. او در پاسخ یكی از پروفسورهای زبان انگلیسی در دانشگاه لندن درباره استفاده از اصطلاحاتی چون «راستش را بخواهید» و «اگر بخواهم منصفانه بگویم» كه بیشتر در فرهنگ بازیكنان فوتبال استفاده میشود و در زبان ادبی جایی ندارد، گفت بسیاری از اصطلاحاتی كه بازیكنان فوتبال استفاده میكنند، جذاب و زیبا هستند. او اصطلاح «در پایان» را واژهای عمیق و سرشار از اندوهی صبورانه نامید كه شرایط بشر را خیلی خوب توصیف میكند. او تاكید كرد كه استفاده از این واژهها ممكن است نشان بدهد كه نویسنده به طبقه پایین اجتماع تعلق دارد، اما مهم این است كه نگذاریم واژهها دست و پایمان را ببندند. فوتبال فلسفیآنتونیو گرامشی شاید ورزشیترین متفكری باشد كه درك عمیقی از بازی زیبا داشت. پیش از این كه او با پیراهن سیاه موسولینی دستگیر شود و شروع به نوشتن «نامههای زندان» بكند، در روزنامه اجتماعی آوانتی نهتنها نقد تئاتر مینوشت، بلكه گزارشهای عجیبی درباره فوتبال مینوشت و فوتبال را به عنوان مدلی برای جامعه فردگرایانه بررسی میكرد. او جایی نوشته بود: فوتبال طرح مطالبات، رقابت و كشمكش است، اما با قانون نانوشتهای از بازی عادلانه تنظیم میشود. در دور قبل تیم انگلیس این نقل قول را با خطی خرچنگقورباغه در بالای رختكن بازیكنانش نوشته بود و بدون شك میخواست به آنها یادآور شود كه از گرفتن هرگونه كارت زرد و قرمز باید اجتناب كنند. بیدرنگ فوتبال! آلبر كامو كه امسال دقیقا 50 سال از مرگش میگذرد، در سال 1913 به دنیا آمد. كامو پدرش را اصلا ندید چون یك سال بعد از تولد او در جریان جنگ جهانی زندگی را بدرود گفت و همین باعث شد تا او در فقر بزرگ شود. كامو عاشق فوتبال بود و در پست دروازهبانی تیم دانشگاه بازی میكرد اما ابتلا به سل در سال 1930 باعث شد تا او برای همیشه از فوتبال دست بكشد. سالها بعد چارلز پونسه یكی از دوستان كامو از او سوالی پرسید كه خیلی جاها نقل شده و آن این بود كه او فوتبال را بیشتر دوست دارد یا تئاتر را؟ و كامو جواب داده بود «فوتبال، بدون درنگ». این انتخاب برای كامو كه یكی از چهرههای مهم روشنفكر قرن بیستم محسوب میشود، بسیار مهم است. كامو وقتی در دانشگاه الجزایر درس میخواند در پست دروازهبانی بازی میكرد و در دهه 30 توانست با این تیم دو قهرمانی را در جام قهرمانی آفریقای شمالی به دست آورد. او حس مشترك تیمی، تلاش برادرانه و هدف مشترك را بسیار تحسین و در یادداشتهایش هم همیشه بازیكنان فوتبال را با شور و اشتیاق تشویق میكرد. او از 17 سالگی این عشق را در وجودش كشف كرد و با وجود بیماری سل كه بعدها او را بستری كرد تا آنجا كه توانست به فوتبال پرداخت. وقتی در دهه 50 از او درباره واژههای تاثیرگذاری كه در دانشگاه الجزایر با آنها روبه رو شده بود، سوال شد جواب كامو این بود: «با گذشت سالهای زیادی كه در خلال آنها خیلی چیزها دیدم، آنچه باید بگویم حتما درباره حس وظیفه و اخلاقیات یك مرد است كه آن را از بازی فوتبال در دانشگاه الجزایر به دست آوردم». كامو كه بهعنوان یك اگزیستانسیالیست شناخته میشود، اصلا انگار دروازهبان به دنیا آمده بود و هرگز شادتر از زمانی نبود كه جلوی دروازه میایستاد. كامو در مقالههای اولیهاش هم بسیار به این روح بازی جوانمردانه، شجاعت و داشتن ارزشهای اخلاقی در برابر دوستان تاكید میكرد. او اعتقاد داشت آنچه با عقاید سیاسی و مذهبی سعی میشود به ما منتقل شود، خیلی پیچیدهتر از آن چیزی است كه به آن احتیاج داریم و این سیستم اخلاقی را میتوانیم با ورزش به دست بیاوریم. فوتبال را دیر شناختمگونتر گراس هم سال 2006 در مصاحبه با یك روزنامه آلمانی گفته بود فكر میكند مثل آلبر كامو، آنتونیو گرامشی و ژان بودریارد جزو آن دسته از روشنفكران چپ است كه میتوانند با پاهایشان بهتر از مغزشان فكر كنند.گونترگراس به عنوان یكی از مشهورترین نویسندگان آلمانی هم از پرداختن به فوتبال غافل نبوده، با این حال او در دور قبلی بازیها كه در آلمان برگزار شد، نتوانست جلوی خودش را بگیرد و به روح تجاری كه وارد فوتبال شده، اعتراض كرد. البته او دوباره یادآوری كرد كه به طور سنتی باید در جناح چپ بازی كند. گراس برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1999 گفت: از نقش بزرگی كه پول در بازیهای امروز بازی میكند، بیزار شده و حالش به هم میخورد. «او گفت به نظرم این بخش تجاری فوتبال خیلی دردسر ساز است. دیگر رقابت منصفانه در كار نیست». او این تلاشها برای كسب قهرمانی را خستهكننده نامید و از سیاستی كه بر بدنه فیفا حاكم است، شكایت كرد و آن را تنها موجب شلوغ شدن آلمان نامید. او گفت مطمئن شده كه دیگر فوتبال یك ورزش برای مردم نیست و یك تلاش بزرگ تجاری است.گراس، نویسنده اثر «طبل حلبی» و رمانهای دیگری در سبك رئالیست جادویی گفت: هر چند در زندگیاش دیر به طرفدار فوتبال بدل شد، اما از وقتی پسر 6 سالهاش برونو شروع به بازی در كلوپ محلی كرد، او هم به فوتبال علاقهمند شد. گراس از طرفداران سوسیال دموكراتهای آلمان و از دوستان نزدیك صدر اعظم پیشین گرهارد شرودر است كه خودش از فوتبالیستهای آماتور است. گراس، طرفدار تیم سنت پائولی است و الكساندر ایشویلی كه در پست فوروارد بازی میكند، بازیكن مورد علاقه اوست. گراس درباره او هم نظر عجیبی دارد و میگوید: «او به طرز خاصی با افسردگی بازی میكند و حتی وقتی گل هم میزند، حالتش تغییر نمیكند».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 767]
صفحات پیشنهادی
نظر هنرمندان درباره فوتبال و جام جهانی!
نظر هنرمندان درباره فوتبال و جام جهانی! ... در آستانه آغاز نوزدهمین دوره جام جهانی فوتبال این بار به سراغ هنرمندان و نویسندگان كشورمان رفتیم و در گفتگویی ... اخلاق در فوتبال گلایه دارد و معتقد است فوتبال بدون عشق معنا ندارد و ورود پول و ...
نظر هنرمندان درباره فوتبال و جام جهانی! ... در آستانه آغاز نوزدهمین دوره جام جهانی فوتبال این بار به سراغ هنرمندان و نویسندگان كشورمان رفتیم و در گفتگویی ... اخلاق در فوتبال گلایه دارد و معتقد است فوتبال بدون عشق معنا ندارد و ورود پول و ...
افشاگری زولا بر علیه ابراموویچ
دراین گفت و گوی خواندنی كه نویسنده آن را بیشتر به صورت یك تحلیل ارائه داده است، ... اما قدرت عشق به فوتبال از آن بیشتر است و من به این مسئله اعتقاد دارم . ...
دراین گفت و گوی خواندنی كه نویسنده آن را بیشتر به صورت یك تحلیل ارائه داده است، ... اما قدرت عشق به فوتبال از آن بیشتر است و من به این مسئله اعتقاد دارم . ...
مراسم افتتاحیه سایت ورزشی فوتبال ما برگزار شد
در ادامه مراسم حمیدرضا صدر نویسنده و منتقد سینما با بیان جایگاه علی پروین ... صدر خاطر نشان کرد: علی پروین عشق به فوتبال را آموزش داد و به نسل بعد از خودش ...
در ادامه مراسم حمیدرضا صدر نویسنده و منتقد سینما با بیان جایگاه علی پروین ... صدر خاطر نشان کرد: علی پروین عشق به فوتبال را آموزش داد و به نسل بعد از خودش ...
سه پیامد تاخیر در ارائه لایحه بودجه
نویسندگان عشق فوتبال! نصب تندیس مشاهیر و دانشمندان در ارومیه · كمبود ويتامين C پوست را مستعد جوش · نگین صدق گویا در"عروس زندان" · "داستان زنان" آنتوان چخوف ...
نویسندگان عشق فوتبال! نصب تندیس مشاهیر و دانشمندان در ارومیه · كمبود ويتامين C پوست را مستعد جوش · نگین صدق گویا در"عروس زندان" · "داستان زنان" آنتوان چخوف ...
دلایل محبوبیت فوتبال
ما معمولا بقول نويسنده اي چيزي را كه دم دستمان است نمي بينيم،چه برسد در باره آن ... با تبليغات يك ريز و بي قفه نمي گذارند آ تش عشق به فوتبال فرو بنشيند . ...
ما معمولا بقول نويسنده اي چيزي را كه دم دستمان است نمي بينيم،چه برسد در باره آن ... با تبليغات يك ريز و بي قفه نمي گذارند آ تش عشق به فوتبال فرو بنشيند . ...
الحیات : ایران با یکی از بهترین تیمهای خود آمده است
علاء صادق نویسنده این مقاله افزود : اعمال فشارهای سیاسی كشورهای غربی برای طرد ... این روزنامه نوشت : ایرانیها تا بیش از حد تصور به فوتبال عشق می ورزند و ...
علاء صادق نویسنده این مقاله افزود : اعمال فشارهای سیاسی كشورهای غربی برای طرد ... این روزنامه نوشت : ایرانیها تا بیش از حد تصور به فوتبال عشق می ورزند و ...
كتاب های پرفروش جهان
راب» نویسندگان پنجمین كتاب خوانـدنی روز به نام «به یاد آور كی» هستند كه یك داستان عاشقانه است. ... سعیدلو خطاب به کرش:اینجا بیشتر مردم عشق فوتبال هستند ...
راب» نویسندگان پنجمین كتاب خوانـدنی روز به نام «به یاد آور كی» هستند كه یك داستان عاشقانه است. ... سعیدلو خطاب به کرش:اینجا بیشتر مردم عشق فوتبال هستند ...
عاشقانه ترین عبارات برای ابراز عشق
عاشقانه ترین عبارات برای ابراز عشق. ... ممکن است ذاتاً یک نویسنده یا شاعر به دنیا نیامده باشید، درست است. اما توانایی انتخاب دارید. پس بهترین و زیباترین عبارت عاشقانه را ... نمایش تصادفی مطالب. شاید فدراسیون فوتبال امیدی به صعود ندارد ...
عاشقانه ترین عبارات برای ابراز عشق. ... ممکن است ذاتاً یک نویسنده یا شاعر به دنیا نیامده باشید، درست است. اما توانایی انتخاب دارید. پس بهترین و زیباترین عبارت عاشقانه را ... نمایش تصادفی مطالب. شاید فدراسیون فوتبال امیدی به صعود ندارد ...
كلاس مربيگري فوتبال C آسيا در همدان پايان يافت
در اين كلاس مربيگري كه به مدت يك هفته و به ميزباني هيات فوتبال استان همدان داير شد، ... مردي از "ولايت عشق" ... سالينجر از نويسنده دنباله «ناتور دشت» شكايت كرد ...
در اين كلاس مربيگري كه به مدت يك هفته و به ميزباني هيات فوتبال استان همدان داير شد، ... مردي از "ولايت عشق" ... سالينجر از نويسنده دنباله «ناتور دشت» شكايت كرد ...
چنین شوهرانی عشق را در زندگی می کشند؟
چنین شوهرانی عشق را در زندگی می کشند؟ ... باید بپذیرند و نیازهایی که خانواده به آنها دارد، به دنبال پارتی ها، تفریحات، مسافرتها، کوهنوردی، فوتبال، استراحت، خواب، تلویزیون و ... نويسنده : منبع : www.hamdardi.com. [ارسال شده از: پرشین وی] ...
چنین شوهرانی عشق را در زندگی می کشند؟ ... باید بپذیرند و نیازهایی که خانواده به آنها دارد، به دنبال پارتی ها، تفریحات، مسافرتها، کوهنوردی، فوتبال، استراحت، خواب، تلویزیون و ... نويسنده : منبع : www.hamdardi.com. [ارسال شده از: پرشین وی] ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها