تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 7 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه ‏السلام هدايت مى‏يابيد و به وسي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802445889




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

راز ماندگاری تولستوی


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: او در برخی از داستان‌هایش وحشت جنگ را توصیف کرده، اما خودش شخصا متخاصم بود و با همسرش سوفیا آندریونا بدرفتاری می کرد. خودنمایی او به گیاه‌خواری و همچنین ابراز علاقه‌اش به... 100 سال از مرگ خالق «جنگ و صلح» گذشتجملات لئو تولستوی همچون ریشه‌های درختی کهن در زمین فرورفته‌اند، جملاتی که فقط متعلق به ما نیستند بلکه متعلق به نسل‌های بعد هم هستند. 100 سال پیش در تاریخ 20 نوامبر 1910 درگذشت، اما چگونه نام او با عظمت ادبیات روسیه مترادف شد؟ با وجود عظمت تولستوی در ادبیات هنوز هم فلسفه او که در روسیه «تولستووستو» خوانده می‌شود، فلسفه‌ای مبنی بر به کار نبردن خشونت و برداشت آزاد از انجیل همیشه بحث‌های داغ به راه انداخته است. در سال 1901 کلیسای اورتدوکس روسیه او را طرد کرد و با گذشت 100 سال از مرگ این نویسنده بزرگ هنوز از حرفش برنگشته است. راستش هم به نظر نمی‌رسد تولستوی از این مسئله ناراحت باشد: قدرت هوش و استعدادش به او این فرصت طلایی را داد تا به راه خودش برود و زندگی را با تمامی جلوه‌هایش گرامی بدارد. خواندن آثار تولستوی لذتی فیزیولوژیکی به آدم می‌دهد و هر چه بیشتر آثارش را بخوانی این لذت بیشتر می‌شود. کلمات او عطر، رایحه، صدا، لرزش احساسات و عواطف را پیش چشم ما خلق می‌کنند. احساساتی که از هر دکترین فلسفی گسترده‌تر و حتی برجسته‌تر از خود نویسنده هستند، نویسنده‌ای که دنیایش بدون هیچ ترحمی انسان را به خدمت می‌گیرد. شاید در کل تاریخ ادبیات هیچ نویسنده‌ای به اندازه تولستوی «بدون ایده» نبوده که توانسته باشد با نوشته‌هایش ما را سرشار از تحسین و ترس از صداقت نویسنده کند. کلمات تولستوی از دل نویسنده برای بیان معنای هستی بیرون می‌آیند و حتی خود نویسنده را شگفت‌زده می‌کند. مارسل پروست نویسنده فرانسوی تولستوی را خداوندگار اثرش می‌داند، کسی که تمامی رفتارها و نیات را تحت کنترل خود دارد. اگر چنین باشد، باید گفت بزرگی او به دلیل آزادی دادن به قهرمانانش است و این قهرمانان به ذهن و خاطره ما رسوخ می‌کنند و حتی از زندگان نیز زنده‌تر هستند. مسابقه اسب‌دوانی در «آنا کارنینا» و بیماری و مرگ ایوان ایلیچ و تمامی نمونه‌های مشابه خواننده را سرشار از شعف و همچنین وحشت از روبرو شدن با ذات هستی می‌کند. گاهی به نظر می‌رسد تولستوی برای تغییر دادن قانون ادبیات و خندیدن به ادعای «ادبیات به عنوان کتاب زندگی» به دنیا آمده بود. تولستوی از صحبت کردن درمورد «ادبیات» لذت نمی‌برد و از نویسندگانی چون دانته و شکسپیر هم خوشش نمی‌آمد. او خودش را نویسنده‌ای حرفه‌ای نمی‌دانست. او بیشتر قاتل زنجیره‌ای قوانین ادبیات بود. این اشتیاق آزموده‌نشده چنان ذهن و تن او را به جوش و خروش درمی‌آورد که رسیدن به تمامی خواسته‌هایش ممکن نبود. او در رفتار شخصی‌اش هیولایی بود؛ از «پیشرفت» و «عصر پیشرفت» متنفر بود و در جامعه‌ای که قوانین سخت اجتماعی آن را زیر سلطه گرفته بود از آزادی زنان طرفداری می‌کرد. او مردم فقیر را دوست داشت، اما خودش از خون اربابان بود. لنین به شکلی غریب در توصیف تولستوی درست گفته بود: «آینه انقلاب روسیه.» خواندن رابطه تولستوی با دیگر هم‌عصرانش جذاب است، سرشار از سوءتفاهم و خیانت. او از تورگنیف به دلیل «روابط دموکراتیکش» و علاقه‌اش به حرافی متنفر بود. نویسنده «جنگ و صلح» شش بار تورگنیف را دعوت به دوئل با اسلحه شکاری کرد. او در برخی از داستان‌هایش وحشت جنگ را توصیف کرده، اما خودش شخصا متخاصم بود و با همسرش سوفیا آندریونا بدرفتاری می کرد. خودنمایی او به گیاه‌خواری و همچنین ابراز علاقه‌اش به فقرا به جوک محافل تبدیل شده بود. آندره ژید در مقاله‌ای درمورد داستایوسکی نوشته بود تولستوی بزرگی داستایوسکی را تحت شعاع قرار داده بود. اما با گذر زمان نظر روشنفکران به سمت رفیع‌تر بودن قله داستایوسکی از قله تولستوی چرخید. بله، داستایوسکی اهداف مشخص و عملکرد تعریف‌شده‌ای داشت. پرده بالا می‌رود و ما می‌بینیم زندگی بدون خدا چگونه به گناه و شر ختم می‌شود و جرم به مکافات. اما وقتی آنا کارنینای تولستوی خودش را زیر قطار می‌اندازد چه باید بگوییم؟ آیا این مجازات است؟ تراژدی است؟ تقدیر زنی سقوط کرده؟ جریان هذیانی ذهنی سیال؟ پاسخی نداریم. برای پاسخ چنین کاری در منطق تولستوی باید نزد پلیس برویم نه نویسنده. در دنیای داستایوسکی زندگی تابع خِرَد است. در دنیای تولستوی خِرَد در گردابی مدام می‌چرخد، مانند نارنجکی که با انفجارش جان شاهزاده آندری بولکونسکی (یکی از شخصیت‌های «جنگ و صلح») را می‌گیرد. رمان‌های تولستوی از دل خاطرات روزانه مفصل او بیرون می‌آیند؛ از دل شایعات کوچه و بازار، تاثیرات دوران کودکی و افسانه‌های خانوادگی. او باغچه‌اش را آبیاری می‌کند و درختی بارور بال و پر می‌گیرد، با میوه‌هایی خوش‌طعم، آبدار و یگانه. غیرواقعی‌ترین ادبیات در تاریخ، یعنی «رئالیسم اجتماعی» سعی کرد تولستوی را در خود حل کند. آرزو داشت از سبک او برای تغییر دنیا تقلید کند، اما از تولستوی نمی‌شود تقلید کرد: برای اینکه کسی مثل تولستوی بنویسد باید کُنتی نچسب و فردگرا باشد. تولستوی در اواخر عمرش از ستایش‌های همیشگی «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا» به ستوه آمد. خودش می‌گفت این کار مثل این می‌ماند که دانشمندی را به دلیل تبحرش در حرکات موزون تشویق کنند. چطور ممکن است او چنین سوءبرداشتی از خودش و خلاقیتش داشته باشد؟ در نهایت تولستوی موعظه‌گر با استعداد خویش در جنگ افتاد. نظریه او مبنی بر مقاومت صلح‌آمیز و بدون استفاده از خشونت منبع الهام گاندی بود و ریشه‌های شرقی تفکر روسیه را نشان می‌دهد. لئو تولستوی محبوب، تولستوی شکاک و خوش‌گذران است. بدون او زندگی بی‌روح و فقیر بود. جملات او همچون ریشه‌های درختی کهن در زمین فرورفته‌اند، جملاتی که فقط متعلق به ما نیستند بلکه متعلق به نسل‌های بعد هم هستند.    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 509]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن