تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):زيارت امام حسين عليه السلام را رها نكن و دوستان خود را هم به آن سفارش كن، كه در ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816445772




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مطلب جدید وبلاگ ابطحی از زندان: چون نمی‌توانند سران را بگیرند ما را دستگیر کردند


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها  - سایت پارلمان نیوز از درج مطلبی جدید در وبلاگ محمدعلی ابطحی خبر داد. در این مطلب آمده است:امروز هم رفته بودم اطاق بازجوئی. زندان است و بازجویی‌های مکررش. بازجو اطاقش را عوض کرده بود. همان بازجویی که بارها گفته‌ام خیلی باهم دوست هستیم. کنار میز اطاقش دو دستگاه کامپیوتر وصل به اینترنت بود. لب‌تاپ خودم را هم که شب دستگیری از منزل آورده بودند کنارش دیدم. ناخودآگاه آهی کشیدم. بازجو پرسید چرا آه؟ گفتم یاد وب‌نوشت افتادم. که دو ماه و ده روز است از آن بی‌خبرم.. یک وقتی سایتم جزئی از خانواده‌ام بود. بازجو گفت از همین امروز می‌توانی از همین جا آن را بنویسی و منتشر کنی. برای یک لحظه شوکه شدم. دیدم شوخی نمی‌کند. فکر کردم این هم تجربه‌ای است. تجربه وبلاگ‌نویسی از داخل زندان. گفتم طبعا زندان شرایط خودش را دارد. باید ملاحظات و کنترل شما را بپذیرم ولی آن چه که می‌نویسم باید حرف‌های خودم باشد. شما فقط می‌توانید بگویید بعضی چیزها را ننویس. قبول کرد. توکل بر خدا شروع کردم به نوشتن. نمی‌دانم آیا هر روز اجازه می‌دهند یا گاه به گاه. هر وقت اجازه دادند می‌نویسم. عجالتا روز اولی چند نکته را مطرح می‌کنم. 1- می‌دانم این دور و بر من و در این اطاق‌های اطرافم خیلی از دوستانم زندانی‌اند. جسته گریخته بعضی اسامی را شنیده‌ام. فکر می‌کنم همه در سخت بودن زندان شریکیم و از اینجا بودن گیجیم. ولی می‌توانیم بفهمیم که چرا ما را گرفته‌اند. وقتی سران اصلی را نمی‌توانند بگیرند ما را که به زعم آنها می‌توانستیم سران را پشتیبانی کنیم و حرف بزنیم و بعضی‌ها که تشکیلات دارند، تشکیلات را به کار بگیرند، گرفته‌اند تا آشوبی که از توهم تقلب در حال شکل گرفتن بود مهار شود. اما گمان می‌کنم اکثر اینهایی که زندانند می‌دانند که نه تقلب تعیین کننده‌ای صورت گرفته و نه آشوب اجتماعی به نفع مردم ایران بوده و نه کسانی که این آشوب‌ها را آفریدند و تشویق کردند دلشان برای مردم ایران می‌تپیده. این بحرانی است که به اعتقاد من روح زندانیان سیاسی این ماجرا را اذیت می‌کند. امیدوارم تصمیم‌گیران این نکته را درک کنند و این مجموعه را زودتر آزاد کنند تا با آزادی این دیدگاه‌هایشان را در جامعه مطرح نمایند. همان مطالبی که من سه هفته پیش و قبل از دیگران در دادگاه اعلام کردم و در روزهای آینده توضیح بیشتری می‌دهم. 2- ماه رمضان هر ساله تا نزدیک صبح پای کامپیوتر بودم. امسال که تنهائی داخل اطاقم می‌نشینم و کتاب و دعا و قرآن می‌خوانم، معنویت ویژه‌ای به دست آورده‌ام ولی نمی‌توانم انکار کنم که برای تک‌تک خوانندگان وب‌نوشت دلم تنگ شده است.شنیده‌ام اهالی عالم مجازی خیلی ابراز لطف کرده‌اند. ندیده‌ام ولی خیلی ممنونم و از همه‌تون التماس دعا دارم. 3- دلم برای خانواده‌ام خیلی تنگ شده. در این مدت فاطمه لیسانس گرفت. مبارکش باشد و امیر علی نوه گلم راه افتاده. مبارک فائزه باشد و فریده تابستانش را منتظر من ماند و فهیمه، همسرم بار همه را به دوش کشید. با آنها گاهی تماس تلفنی و چند بار دیدار حضوری داشته‌ام. خیلی برایم دعا و تلاش کرده‌اند. شماهم دعا کنید. تنهایی بدجوری دردناکه. 4- مثل همون موقعی که آزاد بودم مخلص همه‌تون هستم.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 201]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن