تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را قرائت كند خداوند به ازاى هر حرفِ آن چهار هزار...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804248667




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وضعيت سياسي ايران قبل از انقلاب


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: وضعيت سياسي ايران قبل از انقلاب
خبرگزاري فارس: در دوران حاكميت نظام پهلوي، علاوه بر حاكميت استبداد و ديكتاتوري ، مردم هيچ گونه نقش و جايگاهي در نظام سياسي نداشته و بيگانگان تعيين كننده سرنوشت كشور بودند ، مفاسد اخلاقي و اقتصادي دولتمردان در كشور بيداد مي كرد و هرصداي حقيت جو ، عدالتخواه و آزاده اي با خشونت تمام ساكت مي شد.


پيدايش و پيروزي انقلاب اسلامي ، نمايانگر ناكارآمدي حكومت پهلوي در بخش هاي مختلف كشور ، فساد و فقدان پايگاه اجتماعي و مردمي آن مي باشد ؛ در دوران حاكميت رضا خان و محمد رضا شاه ، علاوه بر حاكميت استبداد و ديكتاتوري ، مردم هيچ گونه نقش و جايگاهي در نظام سياسي نداشته و بيگانگان تعيين كننده سرنوشت كشور بودند ، مفاسد اخلاقي و اقتصادي دولتمردان در كشور بيداد مي كرد و هرصداي حقيت جو ، عدالتخواه و آزاده اي با خشونت تمام ساكت مي شد. نوشتار حاضر تلاش مي كند گوشه هايي از وضعيت نظام سياسي پهلوي را بيان نمايد:

حاكميت استبداد

رضا شاه ديكتاتوري مستبد، خودرأي، تندخو، بي رحم ، خشن و بيگانه پرست بود و دوره سلطنت او يكي از تيره ترين دوران هاي استبداد و سركوب در تاريخ ايران محسوب مي گردد. هيچ‌كس ياراي انتقاد و حتي پيشنهاد در حضور او را نداشت. رضاشاه وزرا را در مقابل كوچك‌ترين نافرماني و انتقاد به باد ناسزا و كتك مي‌گرفت. استبداد او چنان بود كه حتي اعضاي خانواده ‌او، و از جمله محمدرضا و مادرش نيز از او مي‌ترسيدند. مادر شاه در مهر 1354 به محمدرضا گفته بود: «در مقام ملكه هم سعي داشتم زياد دوروبر شاه نپلكم.»[1]

محمدرضا نيز علاوه بر روحيه اي كاملاً ديكتاتوري ، از ويژگي هاي شخصيتي نظير خود شيفتگي و عقده خود بزرگ بيني ، اشتياق و تمايل زياد به تملق و چاپلوسي و تعريف از وي برخوردار بود ؛ فريدون هويدا در كتاب "سقوط شاه " مي نويسد: «توهمات عظمت گرايانه شاه به قدري او را از حقايق دور ساخته بود كه حتي سازمان «سيا» نيز ضمن گزارش محرمانه اي در سال 1976 (1355) شاه را به عنوان مردي كه خطرات ناشي از عقده خود بزرگ بيني او را تهديد مي كند، توصيف كرده بود.»[2] خود شيفتگي و عقده خود بزرگ بيني كه ناشي از خشونت و تحقير رضا خان بود در جشن هاي دو هزار و پانصد ساله نمود پيدا كرد و بودجه هاي كلاني صرف آن شد تا شاه را در منطقه و سطح جهان مطرح سازد. روحيه اشتياق و تمايل زياد به تملق و چاپلوسي و تعريف از وي نيز سبب مي شد كه وي درك صحيحي از حقايق جامعه نداشته باشد و واقعيات كشور را به خوبي نشناسد.

تحقير مردم

شاه به دليل خصلت اشرافي گري ، نخوت و خودبزرگ بيني و روحيه‌ استكباري خويش ، همواره با بي‌اعتنايي و تحقير با مردم برخورد مي كرد ؛ او چنان خود را از مردم بي‌نياز مي‌ديد كه گاه به صراحت به آنان توهين مي‌كرد. شاه در يك كنفرانس مطبوعاتي در سال 1353 مردم ايران را «تنبل» خواند. و گفت : «اين مردم قادر به انجام هيچ چيز نيستند، مثل گوسفندان مي‌مانند.»[3] فريده ديبا، مادر فرح ديبا، در مورد خصوصيات دامادش مي‌گويد: «محمدرضا، به دليل تربيت غربي‌اش، مردم را كوچك و ذليل و زبون مي‌انگاشت و جان كلام اين‌كه افرادِ مقابل خود را فاقد شخصيت مي‌خواست! اگر كسي در برابر او خودي نشان مي‌داد، درجا كنار گذاشته مي‌شد. او مايل بود هركاري در مملكت انجام مي‌شود، به‌حساب او گذاشته شود و دوست داشت همه نوكر و كارگزار او باشند... در ارتش نيز همين سياست را دنبال مي‌كرد. امرا و فرماندهان ارتش، مشتي افراد پيروپاتال و به‌راستي بي‌عرضه بودند. محمدرضا به‌ويژه در ارتش سعي مي‌كرد افراد بي‌عرضه و نوكرصفت و بله‌قربان‌گو و حقير را مصدر امور كند. من در مراسم رسمي يا ميهمانيها مي‌ديدم كه چطور افسران عالي‌رتبه ارتش، حتي كفش محمدرضا را مي‌بوسيدند...اين افسران، فاقد هر نوع شخصيت بودند.»[4]

بها ندادن به شخصيت و كرامت والاي انسان ، ترويج فرهنگ غربي و آزاديهاي غريزي و حيواني در جامعه و مبارزه با آزاديهاي انساني ، سياسي ، آزادي بيان وقلم در جهت رشد جامعه ، توهين به اعتقادات مذهبي مردم و مخالفت با دين و شعائر مذهبي مثل حجاب ، روحانيت ، عزاداري و... از ديگر ويژگي ها و عملكرد سوئ رژيم پهلوي است.[5]

فقدان نهادهاي مردمسالار

در حكومت پهلوي مردم و نهادهاي مردم سالار كوچكترين جايگاهي نداشتند ، و شاه نقش انحصاري در تصميم گيري ها ، تعيين مناصب اجرايي كشور داشت . مجلس و كابينه ، نهادهايي صرفاً فرمايشي و نمايشي در جهت اجراي تصميمات حكومت فردي و مطلق العنان شاه بودند .[6] به اعتراف فريدون هويدا ، «روش زمامداري شاه به‌گونه‌اي بود كه اكثر تصميمها را شخصا مي‌گرفت و به‌همين‌خاطر، چنان جوي به‌وجود آمده بود كه هيچكس حتي نزديك‌ترين مشاورانش هم جرات انتقاد از او را به خود نمي‌دادند. »

مفاسد رژيم پهلوي

يكي از عوامل بروز نارضايتيهاي گسترده از رژيم شاه، فساد بي‌حد و حصر دربار بود. فساد اخلاقي، تكبر و تفرعن، فساد جنسي، فساد مالي و فساد ديني تمام تار و پود دربار را در نورديده بود. در حقيقت، فسادي كه با ظهور رژيم پهلوي هم‌زاد دربار بود، در پايان دوران حكومت پهلوي به صورت يك فرهنگ حاكم درآمد. در ابتدا رژيم سعي مي‌كرد فساد دربار را به دلايل فرهنگي و هراس از واكنشهاي خشمگينانه‌ مردم مخفي نگه دارد. همين امر موجب شد تا خاندان سلطنت خود را از مردم پنهان نمايند و كم كم رابطه باريك خود را با مردم قطع كنند. همين تغييرات سبب گرديد دربار به اشرافيت و طبقه‌اي تبديل شود كه هيچ رشته‌اي ميان آنان و مردم تنيده نباشد.

فساد اخلاقي

محمدرضا شاه ، ضعف زيادي در برابر زنان داشت، در فساد اخلاقي حد و مرزي نمي شناخت و اصول اخلاقي را رعايت نمي كرد.[7] دربار او دائم محل رفت و آمد فواحش خارجي و معشوقه‌هاي داخلي بود. او از دوران جواني تا اندكي پيش از مرگ دست از زن‌بارگي برنداشت و در اين راه بخش هاي سرسام آوري از بيت‌المال و اموال عمومي و جواهرات كشور را بي‌هيچ دغدغه‌اي مصرف مي‌كرد.[8] شاه ديوانه عياشي بود، او در سفرهاي خارجي اش نه مانند يك پادشاه با وقار، بلكه مانند يك لات هرزه به دوره‌گردي مي‌پرداخت. فريدون هويدا سفير شاه در سازمان ملل كه در يكي از مسافرتهايش به همراه شاه در پاريس بوده، مي‌نويسد:«شاه يكي دو روز عصرها كه وقت آزاد داشت به چند كاباره شبانه سر زد و مدتي را در مصاحبت دختران معرفي شده از سوي دوستان خود گذراند كه به آنها هدايايي گرانقيمت نيز داد. چند ماه بعد در يك مجلس ميهماني به يكي از همان دخترهايي كه مدتي را با شاه سركرده بود برخوردم و او با افتخار فراوان انگشتر الماسي را كه از شاه هديه گرفته بود به من نشان داد.»[9] مشروب خواري، قماربازي ، سگ بازي ، مواد مخدر ، ثروت‌اندوزي، مسافرت‌هاي پرخرج، حيف و ميل بيت المال و... نيز از ديگر عادت هاي هميشگي شاه بود كه اين مفاسد تا اعماق اركان نظام و ساير درباريان نيز نفوذ كرده بود.[10]

فساد مالي و تباهي اقتصاد

خاندان پهلوي عقده‌ و حرص و ولع سير ناشدني در جمع ثروت داشتند. رضاخان با زور و قلدري املاك مردم را در مقابل بهاي اندكي تملك مي‌كرد. و محمدرضا نيز از همان روزي كه به حكومت رسيد به فكر ثروت‌اندوزي افتاد. پس از آن كه قيمت نفت به شكل سرسام‌آوري بالا رفت، شاه به بهانه‌هاي مختلف هر روز بر ثروت ، املاك و كاخ هاي خود و اطرافيانش در داخل و خارج مي افزود. او در سال 1337 براي عادي جلوه دادن فعاليت‌هاي اقتصادي به پيشنهاد علم، سازماني اقتصادي را تحت عنوان «بنياد پهلوي» تأسيس كرد. اين بنياد با استفاده از موقعيت و اقدامات غيرقانوني خود نظير كازينوهاي قماربازي و كاباره‌ها، رانت‌خواري و استفاده‌هاي انحصاري از امكانات، معاملات، صنايع و وامها ، مواد مخدر ، قاچاق عتيقه و... منابع مالي سرشاري را عايد خانواده پهلوي نمود.[11] مطبوعات آمريكايي اموال و دارايي شاه را تا 35 ميليارد دلار برآورد كرده‌اند.اشرف پهلوي نيز توانست از راههاي غيرقانوني و سوء استفاده از موقعيتش يكي از «ثروتمندترين افراد خاندان پهلوي و از سرمايه‌داران بزرگ جهان» شود و اكنون نيز در نيويورك، پاريس، رم، مونت‌كارلو و چند نقطه مصفاي ديگر جهان هم اقامتگاههاي مجلل و باشكوه دارد.»[12]

از سوي ديگر شاه و دربارش با مسافرتهاي پرخرج به داخل و خارج از كشور هزينه‌هاي سرسام‌آوري را به بودجه كشور تحميل مي‌كردند. در سال 1348 كه درآمد عمومي ايران حدود يك ميليارد دلار بوده است شاه دويست هزار دلار خرج يك مسافرت به آمريكا نمود . و با گران شدن نفت در دهه پنجاه، هزينه اين مسافرتها به دهها برابر افزايش يافت. به عنوان نمونه در يك سفر اشرف پهلوي به آمريكا در سال 1356 ، نيم ميليون دلار هزينه به بيت‌المال تحميل شد.[13] افزون بر اين شاه و درباريان او با دست و دل‌بازي بي‌حد حصر خود بيت‌المال را به كساني مي‌بخشيدند كه هرگز سزاوار نبودند. از پادشاهان سرنگون شده افغانستان، يونان، آلباني و بلغارستان وهمسرانشان گرفته[14] تا مقامات آمريكايي و اروپايي و بالآخره نديمه ها ، معشوقه هاي شاه و درباريان و اين دست و دلبازيها زماني است كه اكثر روستاهاي ايران از آب آشاميدني بهداشتي و برق و راه محروم بودند و در حاشيه تهران حلبي‌آباد روئيده بود.

جشن هاي 2500ساله شاهنشاهي كه بيش از سيصد ميليون دلار هزينه دربر داشت‌ و با ولخرجي‌ها و اتلاف بي حد و حصر سرمايه‌هاي ملي كشورمان انجام شد ، درحالي بود كه متجاوز از نيمي از جمعيت كشور در روستاها و حومه شهرهاي بزرگ در فقر و فلاكت و تنگدستي به سر مي‌بردند و در اكثر شهرها و روستاهاي كشور، اثري ازوسايل اوليه و مقدماتي رفاه عمومي و حداقل امتيازات زندگي ساده براي عامه مردم وجود نداشت‌.[15] به اعتراف خود ثريا ، «محلات جنوب شهر[ تهران] با جويهاي سرباز كه آب كثيف آن پس از عبور رختشوي خانه‌ها و آلوده شدن به كثافات ولگردان و سگها به مصرف خوراك مردم مي‌رسد، بچه‌هاي مفلوج، زنان و پيرمردان گرسنه، گل ولاي كوچه‌ها كه خانه‌هايشان شباهتي به خانه ندارد، محلاتي كه فقر كامل بر آنها حكمفرماست و توان شكايت نيز ندارند.»[16]

نداشتن برنامه مشخص اقتصادي، تك محصولي شدن اقتصاد و وابستگي به صادرات نفتي ، رشد سرمايه داري در دامان امپرياليسم ، نابودي كشاورزي ، افزايش وابستگي در بخش صنعت گسترش صنايع مصرفي ،سطح بالاي بيكاري و كم كاري ،سطح نازل درآمد سرانه ، سطح پايين بهره وري ، وضع بد بهداشت همگاني ، بي اعتنايي به علم ، مراكز علمي و تحقيقاتي ، بي توجهي به بازسازي زيرساخت‌هاي اقتصادي و رشد و توسعه كشور ، ايجاد تأسيسات نظامي وابسته ، اجراي سياست ريخت و پاش و ولخرجي هاي سرسام آور شاهانه در امور مبتذل، توزيع ناعادلانه درآمدهاي ملي ، و تشديد فاصله طبقاتي و در يك كلام، فساد، اسراف، ظلم اقتصادي و فقر اكثريت مردم ايران از ويژگي هاي برجسته مديريت فاسد ، بي كفايت و ناكارآمد اين دوران مي باشد. به عنوان نمونه ؛ نتايج سياست هاي اقتصادي زمان شاه به گونه اي شد كه ايران با اينكه تا آن زمان در بسياري از مواد غذايي خود كفا بود، به عنوان يكي از وارد كنندگان مواد غذايي تبديل شد و نيروهاي كار فراواني به صورت بيكار به شهرهاي بزرگ مهاجرت نمودند. و يا اينكه جنون مفرط نظامي گري شاه به گونه‌اي بود كه بودجه‌ نظامي ايران كه در سال 1350 در حدود صد ميليارد ريال بود، در سال 1355 به 8/566 ميليارد ريال افزايش پيدا كرد. اين رقم بيانگر رشد سرسام آور نظامي‌گري براي ايفاي نقش ژاندارمي ايران براي امريكا در منطقه و نشان دهنده‌ نابودي درآمدهاي ملي در بيماري قدرت طلبي شاه است.[17]

وابستگي به بيگانگان

افزون بر ابتذال سياسي و فساد اخلاقي و مالي ، رژيم پهلوي در انديشه و عمل غربزده و سرسپرده در برابر انگليس و آمريكا بود؛ در سرسپردگي رضا خان در برابر انگليس همين بس كه چرچيل و روزولت در كنفرانس تهران درباره او اعتراف كردند: «خودمان او را آورديم و خودمان او را برداشتيم؛ (We brought him, we took him).»[18]

محمد رضا شاه نيز به قدرت رسيدن و بقاي حكومت خويش را مديون بيگانگان مي دانست چنانكه روزنامه نيويورك تايمز مي نويسد : « پس از كودتا ، شاه گيلاس خود را با تعارف به كرميت روزولت رئيس بخش سيا در خاورميانه برداشت و گفت : من تاج و تخت خود را به خدا ، مردم كشورم ، ارتشم و به شما مديونم .»[19] در حقيقت كشور در دوره پهلوي ،حيات خلوت و منطقه نفوذ قدرت هاي جهاني بود ، آنها در عزل و نصب مقامات ارشد ، نمايندگان مجلس ، تصويب يا رد لوايح و قوانين ، امضاي قراردادها و پروتكلها ، سياست گذاريها و...، نقشي آشكارو پنهان داشتند. و آمريكا به عنوان قدتمند ترين حامي وي در برخورد با مسائل گوناگون محسوب مي گرديد.[20]

حكومت وحشت و خفقان

شاه مي كوشيد طي دوران حكومت 37 ساله خود ، با تكيه بر پول نفت، ارتش 700 هزار نفري، دستگاه هاي مخوف امنيتي همانند ساواك، ايجاد حكومت ترور ، وحشت ، شكنجه ، اعدام و سركوب گسترده و بيرحمانه مخالفين ، انحصاري نمودن قدرت و امكانات كشور به گروهي خاص از جمله شبكه هزار فاميل ، و بهره مندي از حمايت بي دريغ بيگانگان ،به طور دائم كنترل خود را برجامعه و سياست ايران افزايش دهد. به اين ترتيب، بحران سياسي در سراسر كشور ، به خاطر تجمع نارضايتي مردم ، كنترل و سركوب شديد ، تمركز گرايي بيش از حد ، مبارزه علني با اسلام و اعتقادات مذهبي مردم ، رواج ابتذال و بي بندباري ، فقدان بحث و آزادي كافي و احساس عمومي اين مساله كه فساد و عدم كارآيي حكومت به نحو غير قابل تحملي فزوني گرفته ، فراگير شد.[21]

منابع :
[1] - ر.ك : اصغر حيدري، جُبن ذاتي پهلويها ، نشريه زمانه ، 17/11/84 .
[2] - فريدون هويدا، سقوط شاه، تهران : انتشارات اطلاعات، 1373، ص 156 ؛ و ر.ك : سقوط، (مجموعه مقالات بررسي علل فروپاشي سلطنت پهلوي)، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، 1384، ص 307 .
[3] - ر.ك : روح‌الله حسينيان ، فساد دربار ، سقوط ، پيشين .
[4] - ر.ك : اصغر حيدري، جُبن ذاتي پهلويها ، نشريه زمانه ، 17/11/84 .
[5] - ر.ك : محمد باقر حشمت زاده ، چارچوبي براي تحليل و شناخت انقلاب اسلامي در ايران ، ص 343 .
[6] - مارك . ج . گازيوسكي ، سياست خارجي آمريكا و شاه ، ترجمه فريدون فاطمي ، تهران : نشر مركز ،1371، صص 268 – 270.
[7] - ر.ك: مفاسد اخلاقي شاه و خاندانش، جمعي از نويسندگان، تهران، جهان كتاب، 1379.
[8] - كاپوشينسكي، نشر نو، تهران، 1376 ؛ مجموعه مقالات، سقوط، پيشين، ص 697.
[9] - راجي پرويز؛ خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه‌ ج.ا. مهران، تهران : اطلاعات ،1364،ص 200.
[10] -ر. ك : ديبا، فريده؛ دخترم فرح، ترجمه‌ي الهه رئيس‌فيروز، به‌آفرين، تهران؛ پهلوي، تاج‌الملوك؛ خاطرات ملكه پهلوي، انتشارات به‌آفرين، تهران 1380؛ فساد دربار ، پيشين .
[11] - براي آگاهي بيشتر از اموال بنياد پهلوي مراجعه كنيد به گراهام، رابرت؛ ايران سراب قدرت، ترجمه فيروزه فيروزنيا، كتاب تهران 1358، صص 208-204.
[12] - ر.ك : روح‌الله حسينيان ، فساد دربار ، پيشين .
[13] - همان .
[14] - اميراسدالله علم، گفت و گوهاي من با شاه، خاطرات محرمانه اميراسدالله علم، تهران : طرح نو، 1371، ص 770.
[15] - ر. ك : جشن هاي 2500 ساله شاهنشاهي ، موسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي .
[16] - ثريا اسفندياري، كاخ تنهايي، ترجمه نادعلي همداني، تهران : نشر مترجم ، 1370، ص 133.
[17] - ر.ك : حجت سليماندارابي ، انقلاب اسلامي براي ايران چه كرد؟ ، مجله 15 خرداد ، شماره 2 .
[18] - احمد فاروقي و ژان لوروريه، ايران برضد شاه ، ترجمه مهدي نراقي، ص 28 ؛ و ر.ك : حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي ، ج 1، ص 82.
[19] - گازيوروسكي ، سياست خارجي آمريكا و شاه ، ص 28 .
[20] - ماروين زونيس ، شكست شاهانه ، ترجمه باس مخبر ، تهران : طرح نو ، 1370 ، ص 305 .
[21] - جميله كديور ، رويارويي انقلاب اسلامي و آمريكا ، تهران : اطلاعات ، 1374 ، ص 40 .

نويسنده:علي رضا محمدي
....................................................................................
انتهاي پيام/

دوشنبه|ا|21|ا|بهمن|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 442]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن