واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: بابا جون اينکه ترس نداره؛ اصلا خودت بيا نگاهکن تو اتاقت هيچي نيست؛ فقط وسايل خودته. حالا بيا بخواب، آفرين! چراغرو هم خاموش ميکنم تا عموبرقي ناراحت نشه. آفرين، پسر من ديگه مرد شده! باز چي شده نصفشبي من و مامانرو از خواب بيدارکردي؟ من که اول شب بهات نشون دادم تو اتاقت هيچي نيست؛ نه هيولايي، نه دزدي، نه شيطاني. پاشو بريم تو اتاقت. امان از دست اين لوسبازيهات! آخه تو خجالت نميکشي؟ اين دفعه چندمهتو اين هفته كه من و مامانرو از خواب بيدار کردهاي؟ ديگه شورشرو درآوردهاي. باز خانم، شما بگو بچه است. من هم بچه بودم اما کجا اين اداها را داشتم؟ پاشو برو تو اتاقت تا پا نشدهام. ديگه هم شبها نميياي تو تخت ما. خانم شما هم ولش کن. اين پسر آبروي هر چي مرد رو برده! شما چندبار نصفشب توسط کودکتان زماني که او از چيزي ترسيده از خواب پريدهايد يا مجبور شدهايد يك ساعت وقت با او صرف کنيد تا خوابش ببرد؟ همه ما احساس اضطراب را بهخوبي ميشناسيم. زماني که احساس خطر ميکنيم اما نميدانيم دقيقا چه چيزي باعث اين اضطراب شده. ترس نيز حس آشنايي براي ماست. هيچکدام از ما نميتواند ادعا کند که تابهحال از چيزي نترسيده. بعضي ترسها مختص زمان خاصي است؛ مثل وقتي که يکدفعه کسي جلوي ما ميپرد. اما امان از ترسهايي که انگار هميشه همراه ما هستند؛ سوسک سياه و بدشکل، زلزله يا تصادف ماشين. ما بزرگترها زماني که از چيزي ميترسيم يا موضوعي باعث نگرانيمان ميشود، ميتوانيم در اکثر مواقع خودمان را کنترل کنيم اما وقتي کودکانمان از چيزي ميترسند نميتوانند خود را کنترل کنند و اين آغاز دردسر والدين است. هر روز ترسوتر از روز قبل بعضي والدين و به ويژه پدران، معتقدند که بچههايشان از آنها ترسوترند. البته اين موضوعي نيست که بشود آن را اثبات يا رد کرد؛ چراکه بسياري از ما از همان کودکي ياد گرفتهايم که ترسهايمان را مخفي کنيم. خود من از زلزله ميترسم اما هميشه سعي ميکنم اين موضوع را مخفي کنم (لطفا راز من را پيش خودتان نگه داريد!). قصد من بررسي اين موضوع نيست که آيا اين نسل ترسوترند يا نه - و البته پژوهشي نيز تا به حال در اين زمينه نديدهام - بلکه ميخواهم به عوامل احتمالياي که ميتوانند باعث ايجاد ترس در کودکان شوند، اشارهاي داشته باشم: الياس ميخواست من رو ببره بسياري از والدين که در ماه رمضان محدوديتي در زمينه ديدن تلويزيون براي کودکانشان نداشتند، بعدا به دردسر افتادند؛ زماني که کودک آنها شب يا حتي در روز از ترس الياس به آنها ميچسبيدند. جالب است بدانيد پژوهشها نيز نشان دادهاند که يکي از عوامل مؤثر در ترس کودکان، ديدن تصاوير يا برنامههاي ترسناک از تلويزيون است. البته بازيهاي رايانهاي نيز ميتوانند تاثيري مشابه داشته باشند. مهمترين اقدام، دقت در انتخاب برنامههاست. شبحي به اسم دعوا بسياري از کودکان در خانوادههاي ناآرام، از اينکه پدر يا مادرشان آنها را ترک کنند يا آنها تنها بمانند، دچار ترس مزمن ميشوند؛ ترسي که گاهي اوقات تا سنين بالاتر همراه آنهاست و ميتواند به صورتي ناخودآگاه روابط بعديشان ازجمله ازدواج را تحتتاثير قرار دهد. توجه داشته باشيد حتي زماني که تصميم به طلاق داريد، دقت کنيدکه اختلافات شما و همسرتان، آرامش کودکتان را بهکلي از او سلب نکند. جلوي او دعوا يا تهديد به ترک خانه نکنيد يا اگر با همسرتان قهريد يا از او عصباني هستيد، کودکتان را با حرفنزدن يا برخوردهاي تند تنبيه نکنيد. مارگزيده و ريسمان شايد آشناترين نوع ترس براي بسياري از ما همين مدل است؛ زماني که اتفاقي ترسناک بدون هيچ آمادگي قبلياي ميافتد و ترس آن تا مدتها همراه فرد است. براي کودکان اين مسائل بيشتر پيش ميآيد چرا که کمتر توان پيش بيني يا مقابله با خطرات را دارند؛ مثلا کودکي که در خيابان گم شده، ممکن است تا مدتها از دورشدن از والديناش بترسد. البته در مواقعي که حادثهاي خاص مثل تصادف، زلزله، آتش سوزي و... باعث وحشت ميشود، ديگر مسئله از لحاظ تخصصي اسم ترس ندارد بلكه مشکلي است به اسم اختلال اضطرابي پس از حادثه و براي حل مشکل نيز بهتر است از افراد متخصص کمک گرفته شود. جدي بگيريد خيلي از ما تجربه آرامکردن کودکمان زماني که ترسيدهاست را داريم اما گاهي اوقات چندان موفق نبودهايم. گاهي کودکمان آرام شده اما چه فايده، وقتي دوباره شب بعد کودک ترسيده ما خوابمان را به هم زده؟ انگار که ترس کاملا در او نفوذ کرده و به اين راحتيها هم خيال بيرون آمدن ندارد. اما بگذاريد اينبار با کمي حوصله و صبر بيشتر، راههاي ديگري را هم امتحان کنيم: بدترين اشتباه در برخورد با يک کودک ترسيده، جدي نگرفتن ترس اوست. هيچوقت به کودکي که از تاريکي ميترسد نگوييد که درتاريکي چيز ترسناکي وجود ندارد. باور کنيد اگر کودکتان مطمئن بود که در تاريکي هيچ چيز ترسناکي وجود ندارد، اين کارها را انجام نميداد. متاسفانه صرف گفتن نترس عزيزم نه تنها ترس کودک را از بين نميبرد که آن را تشديد هم ميکند؛ چرا که او علاوه بر ترس، احساس ناتواني نيز ميکند؛ حسي که به پايدار کردن بيشتر ترس کمک ميکند. دليل نياوريد درمورد ترس کودکتان با او صحبت کنيد. اگر از ترسهاي کودکيتان چيزي به ياد داريد، موضوع بسيار خوبي براي شروع گفتوگوست. در صحبت با او سعي نکنيد برايش اثبات کنيد که دزد از لاي نردهها رد نميشود يا ساختمان شما آنقدر محکم است که زلزله خرابش نميکند بلکه به او گوش دهيد؛ بگذاريد بدون خجالت حرفهايش را بزند. خود اين گوشدادن ميتواند در او اين اطمينان را ايجاد کند که فردي در کنار او وجود دارد که او را ميفهمد، به احساساتاش احترام ميگذارد و هميشه در کنار اوست. در عين حال حس نميکند که بچه مشکلداري است که نميتواند از عهده مسائلش بر بيايد. نقاشي، زبان كودكي گاهي اوقات کودکان و بهويژه پسربچهها از صحبت درمورد احساسات واقعيشان امتناع ميکنند. در اين موارد ميتوانيد از نقاشي يا قصه استفاده کنيد. البته بچهها در بازيهايشان نيز حرفهاي نگفته خود را به خوبي مطرح ميکنند. البته گفتوگو از طريق بازي ظرافت خاصي دارد و لازم است شما نيز نه مستقيم که توسط بازي با او حرف بزنيد؛ پس اگر فکر ميکنيد ممکن است نتوانيد اين کار را به خوبي انجام دهيد، از آن صرف نظر كرده و در عوض از راههاي سادهتر مثل قصه استفاده کنيد. با تعريف داستانهايي که شخصيت اول آن ترسي مشابه کودکتان داشته و توانسته از عهده مشکلش بر بيايد، روشهاي برخورد درست با ترس را به کودکتان ياد بدهيد. بزرگ بشه يادش ميره توجه داشته باشيد که بسياري از ترسها به ويژه زماني که خيلي شديد نبوده و کل رفتار کودکتان را تحت تاثير قرار ندادهاند، با رشد کودک خود به خود از بين ميروند. به جاي صرف وقت و انرژي زياد و تلاش بيش از حد براي ازبينبردن ترس، کمي حوصله داشته باشيد چون با بزرگشدن کودکتان مسائل حل ميشود. در مواردي خاص، زماني که والدين به کودکشان بسيار بيتوجه هستند، کودک ميترسد چون از راه ديگري نميتواند با آنها ارتباط برقرار کند. يک مادر وقت بيشتري براي کودک ترسيدهاش ميگذارد؛ او را بغل ميکند و جملات محبتآميز به او ميگويد؛ کاري که شايد در حالت عادي چندان انجام نميداده. خود اين موضوع ميتواند انگيزه خوبي براي ترسيدن باشد؛ البته راه حل اين موضوع تحويلنگرفتن کودک در زماني که ترسيده نيست بلکه راهحل، تحويل گرفتن او در زماني است که از چيزي نترسيده است. درعينحال تا زماني که در اين زمينه مطمئن نشدهايد، کار کودکتان را تعبير و تفسير نکنيد. اعتمادش را جلب كنيد هيچوقت کودکي که از تاريکي ميترسد را به بهانه ازبينبردن ترس در جايي تاريک رها نکنيد؛ چراکه آنچه او بعد از بيرونآمدن از اتاق ياد گرفته، اعتمادنکردن به شماست و نه فراموشکردن ترسش! در عوض ميتوانيد از قدمهاي کوچکتر استفاده کنيد؛ حضور در تاريکي براي زماني کوتاه در بغل شما؛ در مرحله بعد در کنار شما؛ در مرحله بعد با کمي فاصله از شما و بعد کمکم افزايش زمان و در قدمهاي بعدي فرستادن او به جايي تاريک درحالي که با او حرف ميزنيد و او صدايتان را ميشنود. در مرحله بعد شنيدن صداي تلويزيون يا ديگر وسايل آشنا و رفتن به تاريکي و بعد از مدتي براي لحظاتي کوتاه تنها به جاي تاريک رفتن درحالي که شما بدون صحبت دم در منتظر او ايستادهايد و... به همين ترتيب تا ترسش کامل از بين برود. توجه داشته باشيد تا زماني که ترس او در مرحلهاي از بين نرفته، قدم بعدي را شروع نکنيد و البته موفقيت او را تشويق کنيد. و باز هم مثل هميشه اگر کودکتان مشکل حادي دارد، از همان ابتدا با متخصص تماس بگيريد. عوامل ترس در سنين مختلف مهمترين عامل ترس: غريبهها و افراد ناآشنا نوزادان جدا شدن از مادر يا کسي که از او مراقبت ميکند؛ معروف به اضطراب جدايي و شايعترين علت ترس شيرخواران در محدوده 10 تا 18 ماهگي ترس از موقعيتهاي خيالي مثل روح، هيولا و شيطان کودکان 4 تا 6 ساله موقعيتهاي واقعيتري مثل زلزله، سيل يا آتش سوزي کودکان 7 تا 12 ساله www.hamshahrionline.ir پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 387]