واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: این فیلمها مرا تکان دادند، برانگیختند و به نوعی برای من بخشی معتبر از حقیقت بودند. تمرکز من در این لیست فقط روی... فیلمهای برگزیده ژانر محبوب مارتی بزرگ قبل از آنکه سریال حماسی جدید HBO به نام «امپراتوری پیادهرو» که قسمت اول آن را اسکورسیزی ساخته به نمایش درآید، این کارگردان شهیر آن دسته از فیلمهای گانگستری که بیشترین تاثیر را روی او گذاشتهاند، مورد بازبینی قرار داد. این آثار برجسته کلاسیک را از خلال نگاه او نظاره میکنیم. در اینجا از 15 فیلم گانگستری که تاثیر ژرفی بر من، اندیشه و تفکرم درباره بزه و جنایت و چگونگی به تصویر کشیدن آنها در یک فیلم داشتهاند، اسم خواهم برد. این فیلمها مرا تکان دادند، برانگیختند و به نوعی برای من بخشی معتبر از حقیقت بودند. تمرکز من در این لیست فقط روی سالهای قبل از دهه 70 است به این دلیل که ما داریم درباره تاثیرات صحبت میکنیم و از زمانی که فیلمسازی را آغاز کردم نوع نگاهم به فیلمها تغییر کرده است. آثار گانگستری زیادی را نیز که در این 40سال اخیر ساخته شده بارها تحسین کردهام. از «پرفرمنس»، اثر حماسی «پدرخوانده»، «روزی روزگاری در آمریکا»ی سرجیو لئونه و «جمعه خوب طولانی» گرفته تا «هیولای جذاب» از فیلمهای هنگکنگی جان وو. اما فیلمهای زیر را زمانی دیدم که جوان و تاثیر پذیر بودم. دشمن مردم (ویلیام ولمن – 1931) اثری تکان دهنده با بیرحمی بی پرده و عریان. کاگنی سرشار از انرژی در اولین نقش درخشانش. استفاده موثر از موسیقی عامه پسند. این فیلم الگوی درخشانی برای ما بود. صورت زخمی (هاوارد هاکس – 1932) این فیلم هاکس اثری روان، چابک، بسیار طنازانه و به گونه هیجانانگیزی اکسپرسیونیستی است. جسارت فیلم حیرت انگیز است. این فیلم در سال 1930 ساخته شد ولی آنقدر خشونت داشت که توسط اداره سانسور اکرانش به تاخیر افتاد. خون بها (رولندبراون - 1933) رولند براون که دیگر اسمی از او نیست در اوایل دهه 30، سه فیلم محکم و طعنه آمیز ساخت که یک به یک آنها هوشمندانه بودند. آثاری درباره روابط شهری، فساد، روابط دوستانه بین پلیسها و جنایتکاران. از این بین، این فیلم محبوب من است که پایانی فراموش نشدنی دارد. دهه پرشور 20 (رائول والش – 1939) در سال 1939، اثر کلاسیک رائول والش و مارک هلینگرز بدرقهای باشکوه بود برای ژانر گانگستری که به نظر می آید میتوان آن را تکمیل کننده پیشرفت این ژانر دانست. اما ارزش آن بیشتر از اینهاست. خیلی بیشتر. حکم گزارش روزانه زندگی یک گانگستر نوعی زمانه خودش را دارد که وقایع تاریخی آن دوره را نیز پوشش میدهد. از نزاع فرانسه گرفته تا کلوبهای شبانه، قایقهای حمل مشروب، عواقب قدغن کردن، صعود و سقوط گانگستریسم در دهه 20 که در کنار اینها به ویژگی خاص یک اثر حماسی نیز دست می یابد. این فیلم الگویی بود برای «رفقای خوب» و «کازینو» و یکی از مهمترین و عظیمترین پایانهای سینمایی را داراست. نیروی شر (آبراهام پولانسکی – 1948) جان گارفیلد نقش وکیل یک گانگستر قدرتمند را بازی میکند و توماس گومز در نقش برادر او به مشتریها و کارگرهایش وفادار است. کشمکش این دو (پول در برابر خانواده) و فعل و انفعال دو برادر در برابر هم به عنصری ویرانگر بدل میشود. تنها اثر گانگستری آبراهام پولانسکی که به شعری بیقافیه میماند. صادقانه بگویم که این فیلم تاثیری عمیق همانند «همشهری کین» یا «در بارانداز» بر من گذاشت. اوج التهاب (رائول والش – 1949) زوج کاگنی و والش این بار در اثری درباره گانگستری با مشکلات روحی و روانی که دلبستگی غریبی به مادرش دارد در کنار هم میدرخشند. مادر و فرزند را دیوانگی کدی (کاگنی) جلو میبرد. تمام ویژگیهای این اثر همچون خشونت و درنده خویی کاراکترش، نفسگیر و فوق العاده اند و تمام آنها در سکانسی به اوج خود میرسد که کاگنی در اطاق ناهارخوری شوریده و آشفته میشود. این اثری است که هیچگاه در شگفت زده کردن من ناموفق نبوده است. شب و شهر (جولز داسین – 1950) همه ما از همان لحظه ظاهر شدن ریچارد ویدمارک در «بوسه مرگ» او را دوست داشتیم. اما او در نقش هری فابیان ما را برای همیشه اسیر خود کرد. این اثر مهیج که در لندن پس از جنگ ساخته شده، اولین ساخته جولز داسین بعد از فرار از ماجرای لیست سیاه و مک کارتیسم بود. به پول دست نزن (ژاک بکر – 1954) ژاک بکر که بهعنوان دستیار ژان رنوار فعالیت کرده بود، این فیلم را با بازی ژان گابن میسازد. اثری درباره گانگستری سالخورده، که برای نجات شریک سابقش دست از بازنشستگی میکشد. فیلمی که سبک و ظرافتی فوق العاده دارد و تشعشع خستگی و بیزاری بشریت فناپذیر را بینهایت قدرتمند جلوه می دهد. داستان شهر فنیکس (فیل کارلسون – 1955) اثری اساسا غیر احساسی به کارگردانی فیل کارلسون پیرامون داستان واقعی فساد عمده فروشیها، ارعاب، تبعیض نژادی و سبعیتی وحشت انگیز در شهر سابقا بدنام آلاباما. جایی که این فیلم در آنجا به مدت 10 روز، به سرعت و با جدیت فیلمبرداری شد. نغمههای پت کلی (جک وب –1955) این فیلم که در رنگ و اسکوپی باشکوه به کارگردانی و با بازی جک وب ساخته شده، داستان نوازنده کورنتی (سازی بادی-برنجی از خانواده ترومپت) در دهه 20 نقل را می کند که زندگی حرفهای او به واسطه رابطهاش با گانگستری اهل کانزاسسیتی (ادموند او برایان) دگرگون میشود. این موقعیت بارها و بارها در سالهای بیگبند (به گروه موسیقی جزی گفته میشود که حدودا بین 12 تا 25 نفر آن را تشکیل میدهند و این نوع گروه ها در دهه 30 و 40 طرفداران زیادی داشت) و بعدها در طول دوره دو-واپ (سبکی از موسیقی ریتم و بلوز که در دهه 50 و 60 اقبالی عمومی بدست آورد) تکرار میشود. موزیکال اسکوپ بیمانند دیگری به نام «دوستم داشته باش یا ترکم کن» نیز که در همان دوران ساخته شد چنین موقعیتی را در مرکزیت داستان خود قرار داده بود. قتل با قرارداد (ایروینگ لرنر – 1958) اثری بزرگ، غیرمعمول و فوق العاده. الگویی از آثار ساخته شده با بودجه کم و به کارگردانی اروینگ لرنر که یک کلاس فیلمسازی است. فیلم روایتگر هفت تیرکشی اجارهای (وینس ادواردز) است که داستان از زاویه دید او شرح داده می شود. سکانسهایی که او در آپارتمانش تنهاست و خود را برای یک زد و خورد آماده میکند، هنگام ساخت «راننده تاکسی» پیوسته در ذهن و فکر ما بود و همینطور وقتی با هاوارد شور روی موسیقی «مرحوم» کار میکردیم، قطعات گیتار و نقش آن در حرکت فیلم را از این اثر آموختیم. این فیلم برای من، یک منبع الهام بود. آل کاپون (ریچارد ویلسون - 1959) فیلمی کم هزینه و بی نظیر و ساخته شده توسط ریچارد ویلسون، یکی از نزدیکترین همراهان اورسون ولز که سزاوار این بود تا بهتر شناخته شود. راد استایگر در نقش کاپون خشن، بی نزاکت، حیوان صفت، جاه طلب و افسون کننده میدرخشد. هیچ اثری از سانتیمانتالیسم در این فیلم دیده نمیشود. ویلسون اثر جنایی برجسته دیگری نیز به نام «باج بده یا بمیر» ساخت که درباره گروه «بلک هند» در ایتالیای کوچک درست پس از آغاز قرن بیستم بود. کلاه (ژان پیر ملویل – 1962) استاد فرانسوی سینما یعنی ژان پیر ملویل، یکی از رهروان فیلمسازی به سبک آمریکایی تعدادی از آثار اصیل، بزرگ، پیچیده و به شدت زیبا را همراه با نگاهی غمخوارانه به گانگسترها ساخت که در آنها پلیسها و جنایتکاران، همچون شوالیههای عصر سلحشوری بر سر موازین اخلاقی با یکدیگر نزاع میکنند. این فیلم یکی از بهترین آثار اوست که شخصا آن را بسیار دوست دارم. مافیایی (آلبرتو لاتوادا - 1962) مهاجری که در شمال ایتالیا به همراه همسر و فرزندانش زندگی میکند (آلبرتو سوردی بزرگ) به خانهاش در سیسیلی برمیگردد و آرام آرام به سمت و سوی همان حس وظیفه شناسی سابق، رابطهها و التزامات خویشاوندی کشیده می شود. آغاز فیلم همچون یک کمدی گزنده است اما رفته رفته تاریک و تاریکتر میشود و در پایان نمیتوانید از آوردن لبخند بر لبهایتان بگریزید. این اثر یکی از بهترین فیلمهای ساخته شده درباره سیسیل است. درست به هدف (جان بورمن – 1967) یکی از اولین فیلمهایی بود که ابداعاتی همچون کاتهای ناگهانی، فلش فوروارد و فرم انتزاعی خود را از موج نوی سینمای فرانسه گرفته و از آنها در ژانر جنایی استفاده کرده بود. لی ماروین در نقش واکر درپی گرفتن انتقامی است از شریک قدیمی و همسر پیشینش. درست مثل برت لنکستر در فیلم مورد علاقه دیگرم یعنی «تنها قدم می زنم» ( 1948) که نمی تواند پولش را زمانی که از از زندان بیرون می آید بهدست بیاورد و در پی آن قدم به دنیای جدیدی میگذارد. این فیلم جان بورمن دوباره اثری گانگستری را بر طول موج زمانه ساخت آن بنا کرد و این حس را به ما داد که چطور قواعد ژانر میتواند با انرژی عصر و دورهای جدید هماهنگ شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 535]