تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):در انسان پاره گوشتى است كه اگر آن سالم و درست باشد، ديگر اعضاى بدنش هم با آن سا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826197468




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

به خاطر یک مشت بانک!


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: هرچند تاریخچه بانکداری به قبل از میلاد مسیح و به زمان ایرانیان باستان برمی‌گردد اما از زمانی که این آمریکایی‌های بیابان نشین و گاوچران میخ بانک‌هایشان را به زمین کوبیدند... «شهر»، جدیدترین فیلم بن افلک نمونه تر و تازه ای است از فیلم‌های بانک زنی زیر ژانری که به نظر هیچ وقت  از تب و تاب نمی‌افتداینکه شغل شریف بانک زنی از کجا، کی و چرا به وجود آمده را می‌شود به همان زمانی وصل کرد که بانک‌ها به وجود آمد. هرچند تاریخچه بانکداری به قبل از میلاد مسیح و به زمان ایرانیان باستان برمی‌گردد اما از زمانی که این آمریکایی‌های بیابان نشین و گاوچران میخ بانک‌هایشان را به زمین کوبیدند این به اصطلاح بانک زن‌ها هم کم کم سر از تخم درآوردند و این شغل شریف را به نام خود کردند. رسم هم براین بود که یک گله اسب سوار با کلی آدم که دستمال به دهانشان بود وارد شهر می‌شدند و بدون هیچ معطلی اول به سراغ بانک شهر می‌رفتند. آخر آن زمان اگر تو را دزد می‌نامیدند یا باید کاروان و دلیجان می‌زدی یا بانک.از آن دوره وسترن‌ها و وسترن بازی‌ها زمان زیادی گذشته اما هنوز این پدیده بانک زنی وجود دارد فقط شکل و شمایلش فرق‌های اساسی کرده. امنیت بانک‌ها دیگر به یک محافظ اسلحه به دست دست و پاچلفتی خلاصه نمی‌شود. صد جور مانع، رمز، بوق تلفن مستقیم به پلیس و هزار و یک جور چیز دیگر وجود دارد که گذشتن از آنها به مراتب سخت تر از هفت خوان رستم شده. از آن طرف هم دیگر سارقان سوار بر اسب نمی‌آیند. هرچقدر بانک‌ها از وسایل امنیتی بهره ببرند بانک زن‌ها هم که همیشه یک قدم جلوتر هستند وسایل پیشرفته تری در چنته دارند که با آنها بتوانند در عرض سه سوت کار را یکسره کنند.   ماجرای به وجود آمدن زیر ژانر بانک زنی از همان روزهایی شروع شد که فیلم‌های وسترن داشتند بدون استراحت روی پرده نقره ای می‌آمدند. درحقیقت مثل همین ژانر وسترن که اصلیتی آمریکایی دارد باید زیرژانر بانک زنی را هم یک جورایی ذاتا آمریکایی دانست.اینکه بیشتر فیلم‌های وسترن حداقل یک صحنه بانک زنی در فیلم‌هایشان داشتند باعث شد این ماجرا به پای ثابت فیلم‌ها تبدیل شود. حتی در دهه‌های 60 و 70 که دیگر نه اثری از دنیای واقعی هفت تیرکش‌ها باقی مانده بود و نه خبری از آن سیستم بانکداری سنتی فیلم‌هایی مثل بوچ کسیدی و ساندس کید جورج روی هیل با جادوگری دو بازیگرش پل نیومن و رابرت ردفورد این مساله را خاطرنشان کرد که هنوز خیلی‌ها دوست دارند بخش بانک زنی فیلم‌های وسترن سر جایش باقی بماند. اما همین که دنیای تکنولوژی وارد ماجرا شد و به کل سیستم بانکداری و بانک زنی را تغییر داد فیلم‌ها به ناچار رویکرد وسترنی را کنار گذاشتند. دیگر نه خبری از بانک‌های با در و پیکر چوبی بود و نه کلانتر چاق بی دست و پایی و نه دزدانی که با اسب‌هایشان شهر را با خاک یکسان می‌کردند. عصر، عصر پیشرفت و سیم و صفر و یک و ماشین‌های تایپی بود. بانک زنی دوپهلوبخش «بانک زنی» جزء لاینفک فیلم‌های این سبکی است و نداشتن آن به کل شبیه ماشینی است که موتور ندارد. اما اگر بگوییم برای ساختن چنین فیلم‌هایی فقط همین یک مورد را لازم دارید کمی‌ به خاکی زده ایم. فیلم‌های بانک زنی هرچند به این بخش نیاز مبرم دارند- البته تارنتینو در سگ‌های انباری‌اش نشان داد که اگر تصاویر زدن بانک هم حذف شود باز هم می‌شود فیلم‌های این تیپی ای ساخت که مردم خوششان بیاید- اما معمولا برای آب و و تاب دادن به آن کارگردان و نویسنده فیلم نامه خودشان دست به کار می‌شوند و گره‌های بیشتر را به فیلم می‌زنند. حالا این گره‌ها ممکن است فقط برای پیچیده تر کردن قضیه باشد تا تماشاگر را میخکوب صندلی اش کند و یا حرف‌های مهم‌تری در پس آنها نهفته است که می‌شود از این طریق گفت. شاید این ماجرا برای فیلم‌های اکشن که سکانس‌های بانک زنی شان پر زد و خورد است اهیمت زیادی نداشته باشد اما کارگردان‌هایی مثل سیدنی لومنت که دغدغه‌های انسانی و جهان شمول شان زیاد است بانک را بهانه ای قرار می‌دهند تا حرف‌هایشان را بزنند. بعدازظهر سگی نمونه خوبی از این گونه فیلم‌هاست که زدن یک بانک را موقعیتی مناسب می‌داند تا وضع بد جامعه اش را به تصویر بکشد و از مشکلاتی که مردم با آنها دست به گریبان هستند، صحبت کند. کسی مثل اسپایک لی در فیلم مرد نفوذی برای دادن وجه تاریخی به فیلمش چند بار به ماجرای هولوکاست و پول شویی‌های آن زمان اشاره می‌کند اما تمامی‌این گفت و گو‌ها و اشارات در قالب یک سرقت بانک گفته می‌شود. در اصل، لی بانک زنی را دستاویزی می‌کند برای اینکه حرف‌هایش را در قالبی غیر مستقیم بزند و از آن طریق به خواسته‌هایش برسد. سوراخی در کف زیر دریاییاین فیلم‌های به خاطر همه رمز و رازهایش، شخصیت‌های پیچیده و هرازگاهی نافهم اش، موش و گربه بازی‌های و خلاصه به وجود آوردن فضایی که آدمی ‌را به صندلی اش میخکوب می‌کند جذابیتی همیشگی دارد. حالا این بانک زنی چه در زمان گاوچران‌های آمریکایی اتفاق بیفتد و چه الان، مساله مهم همان کنش و واکنشی است که در بانک و محیط اطرافش اتفاق می‌افتد و آنجا را بیشتر شبیه زیردریایی می‌کند که هر لحظه زمان غرق شدنش نزدیک تر می‌شود. مسافران بخت برگشته این زیردریایی هم معمولا سه دسته هستند؛ مثلث تقریبا ثابتی که ضلع‌هایش می‌شود همان سارق، پلیس و مشتری‌های بانک یا گروگان‌ها. در هر فیلم هر کدام از این سه ضلع می‌توانند نقش مهم تری را برعهده بگیرند که همه این‌ها به موضوع فیلم و نوع نگاه کارگردان بستگی دارد. در همان فیلم بعدازظهر سگی سگی سیدنی لومت این دزدها بودندکه محور اصلی داستان را تشکیل می‌دادند و دوضلع دیگر چندان محلی از اعراب نداشتند. حتی روی صحبت سانی (آل پاچینو) بیشتر با رسانه و و کسانی که قدرت را در دست دارند است و نه پلیس و گروگان‌ها. این ماجرا در سگ‌های انباری تارنتینو به ماجرایی یک ضلعی تبدیل می‌شود. سارقین تمام فیلم را یک تنه جلو می‌برند و نه خبری از پلیسی در فیلم است (به غیر از سکانی پایانی) و نه گروگانی می‌بینیم. در شاهکار مایکل مان مخمصه این ماجرا از حالت مثلث به کل خارج می‌شود و دو خط موازی شکل می‌گیرد که کسی قادر به پررنگ کردن هیچ کدام از این خط‌ها نیست. پلیس و سارق هر دو به یک اندازه دارای کشش و جذابیت هستند، هرچند ما خودمان طرف نیک مک کالی سارق هستیم.    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 705]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن