واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: سلیقه من فیلمهای شخصیتمحور است و تعداد زیادی فیلم دوست دارم که مردها شخصیت اصلی آن هستند، اگر روزی بخواهم فیلم بسازم حتما فیلمی درباره یک شخصیت مرد میسازم و.... دشواریهای کار در «طبقه سوم» برایم جذاب بود بازیگر فیلم سینمایی "طبقه سوم" با اشاره به دشواریها و امتیازهای نقشآفرینی در این پروژه، جذابیتهای این تجربه را برای خود مفید و موثر دانست. پگاه آهنگرانی مثل بیشتر بازیگرهایی که از خانوادههای سینمایی میآیند ابتدا با فیلمهای مادرش منیژه حکمت شناخته میشد، حضورش در فیلم سینمایی "دختری با کفشهای کتانی" شروع خوبی بود که او در این سالها سعی کرد بر پایهاش موفقیتهای بعدی را بنا کند.در سالهای اخیر پگاه آهنگرانی، روند رو به رشدی در بازیگری داشته و در تئاتر هم حضور پیدا کرده است، این روزها و همزمان با اکران فیلم سینمایی "طبقه سوم" او در نمایش "متولد 1361" در ایرانشهر روی صحنه میرود. پگاه آهنگرانی و بیژن میرباقری کارگردان "طبقه سوم" در خبرگزاری مهر، درباره این فیلم و همکاری مشترک صحبت کردند. انتخابهای شما به گونهای است که میتوان خطوط مشترکی در آن پیدا کرد، شما در فیلمهایی بازی میکنید که زنها در آنها نقش موثری دارند. "طبقه سوم" را هم به همین دلیل انتخاب کردید؟ بیژن میرباقری کارگردان "طبقه سوم": پیش از این که خانم آهنگرانی صحبتش را شروع کند، نکتهای را بگویم زمانی که در ارسباران فیلم نمایش داده شد، خانمی گفت فیلم "طبقه سوم" من را به یاد "دختری با کفشهای کتانی" انداخت، آنجا دختر میتوانست از جامعه به خانواده پناه ببرد اما در "طبقه سوم" حتی خانواده هم امن نیست و این دختر سرنوشت غریبی دارد. این تعبیر و مقایسه نقشهایی که پگاه در این یک دهه بازی کرده برایم جذاب است. پگاه آهنگرانی بازیگر فیلم سینمایی "طبقه سوم": برای من هم این نگاه جالب است. واقعا میشود این طور هم به مسیری که من تا امروز آمدهام نگاه کرد، من هیچ وقت به طور خودآگاه نخواستهام که در فیلمهایی بازی کنم که زنمحور هستند یا مشکلات و مسائل زنان را روایت میکنند، هر چند که بیشتر نقشهایم در این فیلمها بوده است. سلیقه من فیلمهای شخصیتمحور است و تعداد زیادی فیلم دوست دارم که مردها شخصیت اصلی آن هستند، اگر روزی بخواهم فیلم بسازم حتما فیلمی درباره یک شخصیت مرد میسازم و تعصبی برای فیلم ساختن درباره زنها ندارم، این خطوط مشترک که اشاره میکنید اتفاقی شکل گرفته است. پس به طور آگاهانه و از پیش تعیین شده به سمت سینمایی نرفتهاید که زنها در آن نقش اصلی را بازی میکنند؟ نه، این ماجرا را میتوان به این شکل تعریف کرد که نقشهای خوبی که به من پیشنهاد شده در چنین آثاری بوده، من این روزها و به ویژه به دنبال موجهای ظاهری و سطحی که درباره حقوق زنان و مسائلی از این دست به راه افتاده ترجیح میدهم در چنین فیلمهایی که به شکل سطحی و شعاری از زنها حمایت میکنند، بازی نکنم. در اولین مواجهه با فیلمنامه، به نظرتان "طبقه سوم" پروژه دشواری نیامد؟ این که فیلم فقط دو شخصیت داشت و قصه در یک خانه میگذشت سخت نبود؟ بار اول که فیلمنامه را خواندم تمام این سختیها به نظرم مزیت آمد، کار در لوکیشن واحد و شخصیتهای محدود فیلمنامه را منسجم میکرد، زمانی که با دوشخصیت در یک فیلمنامه روبرو میشوید آنها بیشتر پرداخت شده و صیقل خردهاند و کار بازیگر در چنین مواردی راحتتر میشود. احساس کردم شخصیتها تخت نیستند و در طول یک شب رنگآمیزی متنوعی از آنها دیده میشود، من فیلمنامههای زیادی درباره نسل جوان خواندهام در بسیاری موارد انرژی من صرف این شده که به کارگردان بقبولانم دارد درباره جوانها اشتباه فکر میکند، اما در "طبقه سوم" نگاه آقای میرباقری درست و هوشمندانه بود، این بعد فیلمنامه را دوست داشتم. چقدر این شخصیت کامل بود و چقدر شما بخشهایی را به آن اضافه کردید؟ این شخصیت اصلا به من نزدیک نیست، هر دو شخصیت خوب پرداخت شده و شکل گرفته بودند. من بازیگری نیستم که بتوانم از خودم فاصله بگیرم و آنقدر در یک نقش غرق شوم که مدتها با آن درگیر باشم، نمیگویم آن مدل بازیگری درست نیست. من آن را بلد نیستم و به سبک خودم به نقش نزدیک میشوم. ممکن است خیلیها بگویند همه نقشهایم شبیه هستند، فیلمنامهها را که کنار یکدیگر بگذارید تفاوتها را میبینید طبیعی است که چون من این نقشها را بازی کردهام همه نقشها شبیه شوند، در مورد "طبقه سوم" تلاش کردم خودم را به نقش نزدیک کنم، درگیریهای دختر را درک کنم و بفهمم اگر من به جای او بودم چه تصمیمی میگرفتم. سعی میکردم بین خودم و آن دختر چیزهای مشترک پیدا کنم. اگر پیشنهادی داشتید میتوانستید مطرح کنید یا فیلمنامه آنقدر کامل بود که نیاز به تغییر نبود؟ فیلمنامه کامل بود اما من پیشنهادهایی جزئی داشتم که معمولا رد میشد (میخندد) البته من این ویژگی آقای میرباقری را دوست داشتم. گاهی بعضی کارگردانها آنقدر به پیشنهادهای شما پاسخ مثبت میدهند که بعد از مدتی فکر میکنید اصلا ذهنیتی ندارند، عدهای دیگر آنقدر سختگیر و غیرقابل انعطاف هستند که شما بعد از مدتی احساس میکنید کاسه داغتر از آش شدهاید و نباید اینقدر پیشنهاد بدهید. آقای میرباقری از آن دسته کارگردانها است که میداند چطور باید پیشنهادها را قبول یا رد کند و با دلیل و منطق طوری این کار را انجام میدهد که مشکل پیش نیاید. به نظر میرسد در سالهای اخیر به پختگی رسیدهاید، چقدر نقشها در این پختگی و بلوغ موثر بوده و چقدر تجربههای پگاه آهنگرانی؟ تلفیقی از همه اینها در پخته شدن بازیگر نقش دارد، از تئاتر برایتان مثال میزنم در نمایش "منهای دو" برای اولین بار روی صحنه میرفتم، دیر به گروه اضافه شدم و فرصت تمرین نداشتم. طبیعی بود که در این شرایط حضوری کاملا معمولی در این نمایش داشته باشم. اما در "متولد 1361" به دلیل تمرین چند ماهه و گفتگو درباره نقش همهچیز عوض شد. من همان بازیگرم، نابغه نیستم اما تمرینها کمک کرده بازی خوبی داشته باشم. در فیلم سینمایی "طبقه سوم" هم این شرایط را داشتم، ماهها تمرین کردم، در لوکیشن بودم و با زوایای خانه آشنا شده بودم، دورخوانی و تحلیل نقش هم داشتیم و اینها کمک کرد تا بر نقش مسلط شوم. من با کارگردانی کار کردهام که میلیاردها تومان پول هزینه فیلمش شده اما پیش از آنکه مقابل دوربین بروم یک بار دیالوگها را برای او نگفتم تا لحن من را ببیند و تشخیص بدهد که اصلا درست است یا نه. نتیجه چنین کاری با "طبقه سوم" قابل قیاس نیست. در "درباره الی" بازیها فوقالعاده است، به این دلیل که ماهها تمرین با بازیگرها وجود داشته است. بازیگرها نابغه نیستند اما این تمرینها آنها را در شرایط خوبی قرار میدهد. شخصیتهای فیلم پیشینه مشخص ندارند، بازی در نقش دختری که نمیدانید از کجا آمده و به کجا میرود سخت بود؟ من دلبسته این نوع روایتها هستم، در ادبیات هم قصههایی از این دست را دوست دارم، فیلمهای زیادی در سینمای جهان با این فرمول ساخته میشوند و دنیای امروز دنیایی نیست که آدمها فرصت خواندن داستانهای طولانی را داشته باشند. مهم نیست این دو زن چه گذشتهای دارند و در آینده چه میشوند مهم این است که در یک مقطع کنار هم قرار میگیرند. در این سالها پیشنهاد تئاتر داشتید یا نمیخواستید غیر از سینما در حوزه دیگری فعالیت کنید؟ پیشنهاد بوده اما آن قدر وسوسهکننده نبوده که نخواهم آن را ازدست بدهم. من اعتماد به نفس بازی در تئاتر را نداشتم، فکر نمیکردم آن قدر توانا شدهام که بتوانم بروم روی صحنه، تعارف هم نمیکنم تئاتر به گونهای است که بازیگر باید تمرکز بالایی داشته باشد و این را در خودم نمیدیدم. پس قبول دارید که بازی در تئاتر سختتر از سینما است؟ بله در سینما میشود تقلب کرد (میخندد) اگر خوب تقلب کنی بازیگر موفقی هستی. اما در تئاتر نمیشود تقلب کرد و من از این میترسیدم. در تئاتر شما باید هر شب روی صحنه باشید حال خوب و بد هم ندارد، اما در سینما حتی اگر حالتان بد باشد میتوانید کار را جوری که تماشاگر در نهایت متوجه نشود پیش ببرید. چه کسی باعث شد بروید سمت تئاتر؟ - آقای میرباقری این اعتماد به نفش را به من داد، من همچنان میترسیدم. زمانی که لیلا حاتمی از پروژه رفت آقای میرباقری با من تماس گرفت که بروم تئاتر شهر، فرصت فکر کردن نداشتم و خیلی زود درگیر کار شدم. شاید اگر میخواستم فکر کنم نمیرفتم چون میترسیدم بروم روی صحنه. این حضور را مدیون آقای میرباقریام. تجربه خوبی بود؟ بله، واقعا دنیای دیگری بود، بازی در نمایشی که حسن معجونی و سیامک صفری در آن هستند و رفتن روی سن تئاتر شهر ماجرای سادهای نیست. اما به واسطه این تجربه، نگرانیام از بازی در تئاتر تمام شد. بعد از "منهای دو"، با اعتماد به نفس حرکت کردید؟ - بله، اوضاع سینما خیلی بد است و نمیدانید من امسال چه فیلمنامههایی خواندهام. بازیگرم و باید کار کنم و نمیتوانم بیکار بمانم. در این شرایط بازی در نمایش "متولد 1361" اتفاق خوبی بود. حالا هر شب که میخواهم بروم روی سن اضطراب ندارم. نسبت به زمان "منهای دو" باتجربهتر شدهام. نمایش "متولد 1361" اپیزودیک است و هر یک داستانهایی مجزا و مستقل دارند. اما همه بازیگرها با هم تمرین میکردند. این کمک میکرد با فضا هماهنگ شوید؟ من به این ماجرا مثل کارگاه نگاه میکردم، میدانستم که میروم تا بازیگری را یاد بگیرم. من و پیام دهکردی سابقه همکاری داریم و میدانستم که او خوب میداند به من نکتههایی درباره بازیگری بیاموزد. گاهی سر تمرینها میرفتم تا بازی ستاره پسیانی را ببینم و از او یاد بگیرم. با هم بودن ما بازیگرها باعث میشد رفتارمان شبیه شود، ما هفت شخصیت یک نقش را بازی میکردیم و نزدیک شدنمان به هم کمک میکرد در این قالب راحتتر جای بگیریم. در طول اجرا بازیتان تغییر کرده؟ تغییرها کم است چون در دوره تمرین اتود زدهایم و تلاش کردهایم نقش را خوب درآوریم، الان مثلا زمانی که من میبینم تماشاگر در لحظههایی از بازی من میخندد، طوری حرکت میکنم که او بیشتر بخندد (میخندد). خانم حکمت مادرتان نمایش را دیده؟ درباره بازی در تئاتر چه نظری دارد؟ نه، فکر میکنم مادرم خیلی مناسبات تئاتر را دوست ندارد، مخصوصا بخش دستمزدش را. (میخندد) البته "منهای دو" را شب آخر اجرا دید و آن را دوست داشت. زمانی فیلمسازی را تجربه کردید، در مقطعی از بازیگری فاصله گرفتید. الان بازیگری را دوست دارید؟ با توجه به این شرایط و فضا میخواهید بازیگری را به شکل جدی دنبال کنید؟ به سراغ بازی در مجموعه و فیلم تلویزیونی هم نمیروید. من نسبت به تلویزیون کمی حساسم و فعلا در تلویزیون کاری را قبول نمیکنم، زمانی درگیر کارهایی شدم که واقعا جذابتر از بازیگری برایم بود، با "سه زن" دوباره آمدم سمت بازیگری و الان احساس خوبی نسبت به آن دارم. حالا دیگر بازیگرم و حرفه اصلیام این است. پس باید انتخاب کنم و مشکلات را هم تحمل کنم. فیلمسازی و موسیقی هم به اندازه بازیگری برایم جذاب است. گزینههایی دارم که زمانی اگر فرصت بازی نداشتم بیکار نمانم، بازیگری به شما خیلی چیزها یاد میدهد و اگر میخواهید فیلمساز خوبی شوید باید بازیگری بدانید. من با کارگردانهای خوبی همکاری کردهام و از آنها فیلمسازی را آموختهام. حضور خانم حکمت به عنوان تهیهکنندهای که در دل سینمای حرفهای کار میکند چقدر شما را امیدوار میکند که بتوانید اولین فیلم سینماییتان را کارگردانی کنید؟ من اگر بخواهم فیلم بسازم با مادرم کار نمیکنم، ما تفاوت سلیقه زیادی در سینما داریم. حضور مادرم ربطی به فیلمساز شدن من ندارد. ما امکانات خوبی در دفترمان داریم و مادرم آنها را از من دریغ نمیکند مطمئنم، اما من باید مستقل باشم. برنامههای بعدی شما در چه حوزهای است، فیلمسازی یا کارگردانی؟ قطعا در یک فیلم سینمایی بازی میکنم چون باید از نظر مالی قویتر شوم، مشغول ساخت یک مستند هستم که بعد دربارهاش صحبت میکنم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 705]