واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: شاید ابراز رضایت از خود، قدری خودخواهانه و مذموم به نظر برسد و اشخاص با تمام تصور ذهنی مثبتی که از خویش دارند ترجیح دهند به عنوان افراد متواضع و فروتن معرفی شوند، حتی اگر... وقتی کسی رضا رویگری را دوست دارد پس کارش را دوست دارد و حتما فیلمهایش را هم تماشا میکند. پس یعنی مخاطبان به خاطر خود من نگاه میکنند. شاید ابراز رضایت از خود، قدری خودخواهانه و مذموم به نظر برسد و اشخاص با تمام تصور ذهنی مثبتی که از خویش دارند ترجیح دهند به عنوان افراد متواضع و فروتن معرفی شوند، حتی اگر با حسن نیت فقط قصد یاری و کمک به دیگران در شناسایی تواناییها و استعدادهایشان را داشته باشند؛ اما طبق گفته روانشناسان تعریف کردن از خود اگر بدون هر گونه اغراق و تظاهر صورت پذیرد، سرشار از موجها و پیامهای مثبت است که قبل از آن که دیگران را هدف قرار دهد، به خود ما باز میگردد و بر اعتماد به نفس، خودباوری و خودشکوفایی ما میافزاید. شاهد این مدعا یکی از بازیگران پرکار سینما و تلویزیون است که باخود انگاره مثبتی که دارد تمام پیشنهادات نقشهای منفی تلویزیونی را به سوی خود سرازیر کرده. چرا که خود معتقد است با هنر و استعداد بازیگری که دارد نقشها را شیرین و جذاب کرده و میتواند دوربین را کلا سمت خود بچرخاند. هر چند که او به تازگی در گفتوگویی از این همه پرکاری ابراز خستگی کرده اما در پاسخ به چرایی کثرت پذیرش نقشها هم گفته است: خانم باید کار کرد. من دیگه فرصت زیادی ندارم. من که جوان بیست ساله نیستم. وی در عین حال با اشاره به تلاشهای خود برای باورپذیر شدن یک نقش، خود را به عنوان یک بازیگر انتخابگر مطرح کرده و در خصوص ملاک انتخاب یک نقش گفته است: "اینکه رضا رویگری میتواند کاری کند که آن نقش ماندگار شود یا نه؟" نکتههای جالب حرفهای رویگری را در ادامه میخوانید. در "ملکوت" من خیلی از بازیام راضی بودم من اکثرا نقشهایی را انتخاب میکنم که دوست دارم. نقشهای منفی را چون جذاب هستند دوست دارم. جای بازی دارد. حالا بعضیها میگویند چرا. مثلا الان توی مختار نقش مثبت دارم. ولی آن فرق میکند. با تمام این احوال رویش کار میکنم و زحمت میکشم. مثلا در مورد ملکوت من خیلی از بازیام راضی بودم. میخواهم شیریناش کنم مثلا شما نگاه کنید توی همین ملکوت. به نظرتان کدام نقش جذابتر بود؟ خب من چرا نقش جذابی که مردم هم از آن لذت میبرند را ول کنم و یک نقش مثبت بگیرم که مردم هم خوششان نیاید؟ نقشی را بازی میکنم که تماشاچی دوست داشته باشد. مثلا من ملکوت را به کارگردان گفتم بازی میکنم، ولی میخواهم شیریناش کنم. خب هالیوودیها هم منفی پسندند تمام هنرپیشههای هالیوود اکثرا نقش منفی بازی میکنند. برای مثال، تروریستهای حرفهای. جذابیت نقشهای منفی؟ خیلی، بهخصوص در ایران. در کشورهای دیگر مثبتها هم یک کارهایی میتوانند بکنند ولی اینجا نه. مثبتها همه اهدنا الصراط المستقیم یک خط باید جلو برود. ولی بازی و نوع ارائه نقش در نقشهای منفی جا دارد. حالا میبینید که ابنسعد و ابنزیاد و اینها جذابترند مثبت جذاب باشد آدم بازی میکند. مثلا نقشم در مختارنامه را خیلی دوست دارم. کار خوبی است. ولی مختار که کامل پخش شود میبینید که نقشهای منفی جذابترند. اما این را میرباقری به من داد. گفت من میخواهم این ایرانی را تو بازی کنی. خب، نقش خوبی است کیان. ولی حالا میبینید که ابنسعد و ابنزیاد و اینها جذابترند. چون نقش منفی جذابتر نوشته میشود. دست نویسنده هم بازتر است. مثلا در به کجا چنین شتابان من یک آدم خوب بودم تا 7 قسمت اول. به همه کمک میکردم. بعدش که منفی شدم کارهای زیادی میکردم مثلا عرق میخوردم و بالا میآوردم. اینها همهاش بازی میطلبد. نقش روحانی از دستم در رفت در "سالهای مشروطه" فقط نقش تروریست را دوست داشتم. نقش روحانی را نمیدانم چرا بازی کردم. لابد از دستم در رفت. این کار از آن نقشهایی بود که از دستم در رفت. اصلا با آن گریم خودم که معلوم نبودم، مردم شاید از صدایم من را شناخته باشند! در تمام فیلم همان فریدون خیلی جذاب بود فیلمنامه را میخوانم و بعد نقش را انتخاب میکنم. مثلا در "به کجا چنین شتابان" قرار بود من نقش هاتف را داشته باشم، ولی خودم نقش فریدون را انتخاب کردم. در تمام فیلم همان فریدون خیلی جذاب بود. اصلا باید نقش را جذاب بازی کرد. من نگاه میکنم که ببینم کدام نقش جای کار و بازی دارد. ژانگولر بازی در بیاورم میبینید که کیان خیلی هم خوب از آب در آمده. من توانستم با آن نقش کشتی بگیرم. در واقع دیدم میشود روی آن همان ژانگولر بازیها را در بیاورم. ازهمه کارهایم خوشم میآید "مختارنامه" را خیلی دوست دارم. بازیام در "ملکوت" را هم خیلی دوست دارم. باید اینطور باشد. اگر نشد، یعنی یکی جایی قافیه را باختهام. من برای همه نقشها زحمت کشیدهام و تلاش کردهام. کلنجار میروم سر همین قضیه که بتوانم درستش کنم الان دارم به کردستان میروم برای یک فیلم سینمایی. ولی نقش مثبتی است. خیلی با خودم کلنجار میروم سر همین قضیه که بتوانم درستش کنم. کمی برایم نچسب است. به کارگردان هم گفتهام که این نقش مشکل دارد. دوربین را کلا سمت خودم چرخاندهام برای معیار انتخاب نقش اول باید ببینم که قصه خوب هست یا نه. ولی بیشتر نقش برایم مهم است. اینکه رضا رویگری میتواند کاری کند که آن نقش ماندگار شود یا نه. مثلا در مورد "ملکوت" که بعضیها خوششان آمد و بعضی نه، من خودم طوری نقش را بازی کردم که خوب از آب در بیاید و نقدهایی که هم که در مورد این کار شده بود را خواندم. همه خیلی راضی بودند از کار. در بیشتر نقدها آمده بود که من کار جدیدی رو کردهام و دوربین را کلا سمت خودم چرخاندهام. اعتبار اسم رضا رویگری به هر حال زحمتهایی که میکشم برای نقش زیاد است. خیلیها میگویند که ما فیلمها را به خاطر رضا رویگری تماشا میکنیم. مخاطبان به خاطر خود من نگاه میکنند پنجاه، پنجاه. شاید هم بیشتر. وقتی کسی رضا رویگری را دوست دارد پس کارش را دوست دارد و حتما فیلمهایش را هم تماشا میکند. پس یعنی مخاطبان به خاطر خود من نگاه میکنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 189]