واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: یکی دیگر از مشخصههای کارتونی زمان ما این بود که در صحنهها فقط آن قسمت از صحنه را که مهم بود حرکت میدادند. مثلا وقتی یک نفر حرف میزد، فقط دهانش باز و بسته میشد و بقیه اعضای صورتش بی حرکت بود. وقتی... بیشتر کارتونهای دوران کودکی ما را 3 شرکت ژاپنی ساخته است، به یاد بعد از ظهرهای دوران کودکی کارتونهایی مثل سندباد، بلفی و لی لی بیت، حنا دختری در مزرعه، بنر، بابا لنگ دراز و... را در این شماره با هم مرور میکنیم؛ البته اگر بدتان نمیآید عملا و به صورت تصویری این خاطرات را مرور کنید، بد نیست ظهرها ساعت 2 تا 3 سری به شبکه 2، شبکه کودک بزنید، به همت عوامل این شبکه شما میتوانید در دوران کودکیتان گشتی داشته باشید. عموی همیشه مریض بلفی، سگ پا کوتاه حنا، پدر معروف پسر شجاع، عمو جغد شاخدار، چهاردست دوست داشتنی، گربه نره احمق، پاریکال وفادار و مانتیسهای وحشتناکهاچ که تیتراژ این کارتون را ماندگار کرد و ... همه و همه مال یک کشور بود. شرکتهای ژاپنی که اصلیترینشان شرکت نیپون بود این کارتونها را ساخته است. نمیدانم وقتی شما هم بفهمید که خانواده دکتر ارنست و مهاجران و جودی آبوت و کلی کارتون دیگر را همین ژاپنیها ساخته اند، به اندازه من شگفت زده میشوید یا نه، اگر دقت کنید نه فضا و نه داستانهای این کارتونها ربطی به شرق دور و دنیای ژاپن ندارد. رابطه نداشتن با دیگر کشورهای کله گنده در عرصه انیمیشن سازی باعث شد، ما جذب چشم بادامیهای خاور دور شویم و کارتونهای ژاپنی را پشت سر هم بخریم. ابتکارهای ژاپنی برای کارتون سازی؛ نشانههای اصلی کارتونهای ژاپنی 1-چشمهای وق زده و غیرقابل تصور؛ تابلوترین نشانه کارتونهای ژاپنی، چشمهای درشت کاراکترهای آن است که به خاطر آرزوها و عقدههای ابدی و ازلی این چشم بادامیهای خاور دور در آثارشان دیده میشود. چشمهای کاراکترهای کارتونهای ژاپنی حتی در چشمهای هنر پیشههای هنری هم بزرگتر است و این خصیصه همچنان در انیمیشن سازی مدرن این کشور نیز وجود دارد. 2-بیشتر کارتونهای زمان ما با فریمهای کوتاه و کم ساخته میشد، مثلا ژاپنیها برای پلک زدن به جای آن که از 4 فریم استفاده کنند از 2 فریم استفاده میکردند. وقتی یک کاراکتر میخواهد گریه کند دهانش یک دفعه باز میشود، بدون این که کسی بتواند نحوه باز شدن دهانش را ببیند. در صورتی که در والت دیزنی، چنین حرکتی با همه جزئیاتش به تصویر کشیده میشود. 3-یکی دیگر از مشخصههای کارتونی زمان ما این بود که در صحنهها فقط آن قسمت از صحنه را که مهم بود حرکت میدادند. مثلا وقتی یک نفر حرف میزد، فقط دهانش باز و بسته میشد و بقیه اعضای صورتش بی حرکت بود. وقتی سندباد توی خیابان راه میرفت. همه آدمهای توی بازار ثابت بودند و فقط حرکت صحنه، مربوط به سندباد بود و...نگاهی به کارتونهای محبوب ما و پیشنهاد این روزهای تلویزیون برای کودکان 1-نیک و نیکو: نیکو با آن موهای فرفری زردش یک بچه مثبت کامل بود (البته مثل بیشتر نقش اولهای کارتونها) اما نیک دیگر زنبور زرد ماجرا، موجودی پردردسر، شکمو، خواب آلود و کله شق بود که همیشه در حال انداختن یک سنگ ته چاه و گذاشتن صد عاقل بر سر کار بود. موش دانشمند کارتون نیز لج آدم را درمیآورد، با آن عینک بزرگش کاراکتر جالبی شده بود. مورچههای «نیک و نیکو» و رژه بی وقفه شان را به خاطر دارید که به سرعت مسیرشان عوض میشد. «نیک و نیکو» با دوبله فوق العاده اش هنوز هم وسوسه انگیز و قابل دیدن است. 2-بنر؛ سنجابی با مشکلات زیاد: «بنر» سنجابی بود که مادرش یک گربه بود. این گربه با آن صدای مهربان به قدری دوست داشتنی بود که با دیدن کارتون کاملا حس عاطفی اش به بنر قابل حس میشد. او سنجاب کوچولوی گرفتار شده در تله آدمها را نجات داده بود و او را در مزرعه نگه داشته و بزرگ کرده بود. بنر، مشکلات زیادی برای بازگشت به زندگی سنجابها داشت، او موجودی فوق العاده ساده بود. باقی سنجابها به خاطر آن چه که از مادرش داشت مسخره اش میکردند و او باید با این شرایط مبارزه میکرد. بنر، ماهی میخورد، موقع خواب دمش را بغل میکرد و زنگوله به گردنش داشت و... کارتون بنر، یکی از داستانهایی بود که روابط ساده زندگی را به تصویر میکشید، دوستیهای کودکانه، سادگیهای لذت بخش، قهرها و ... همه شخصیتها جایگاه واقعی داشتند، از «مامان گربه» که بنر در آتش سوزی مزرعه از او جدا شده بود و تصویر یک مادر ایده آل را نشان میداد تا خاله لاری که بچه اش «کلی» همیشه از دست مراقبتهای زیاد مادرش فراری بود. سو و پدر بزرگش و همدلیهایشان با بنر و رادا که همیشه به بنر حسودی میکرد و در آخر وقتی بنر او را از دست یک لاک پشت نجات داد با او خوب شد. «گوجا» با آن ابروهای پهن که همیشه با همه چیز مخالف بود و عمو جغد شاخدار که بر خلاف غریزهاش از خوردن بنر خودداری میکرد و او را دوست داشت. کارتون بنر را «نیپون» در سال 1979 ساخت، سریال 26 قسمت دارد و از روی رمانی به همین نام ساخته شده است. صدای زنگوله بنر و دویدن او در کودکی مان مانده است و هر کجایی تاثیرش را بر ناخودآگاهمان نشان خواهد داد. 3-رویاپردازی و ماجراجویی در «سندباد» به نهایت میرسد: اصلا از این که دوست داشته باشید دوباره در این سن به سراغ کارتونها و به خصوص سندباد بروید، خجالت نکشید. نام بورخس را حتما شنیده اید، او یکی از نویسندگان بزرگ دنیای ادبیات است، این نویسنده آرژانتینی بارها گفته است از ندیدن کارتون سندباد حسرت میخورد. اگر دوست ندارید مانند بورخس دچار حسرت شوید حتما ظهرها سری به شبکه 2 بزنید. کافی است کمی از قصههای «هزار و یک شب» بدانید، البته کارتون سندباد، خیلی هم به متن کتاب وفادار نیست و کارگردان بیشتر به روح جادویی «هزار و یک شب» وفادار بوده است. سندباد در اصل «هزار و یک شب»، مرد مسنی است که خاطرات سفرهای دریایی اش را تعریف میکند و برعکس علاء الدین پسرجوانی است که چراغ جادو را پیدا میکند. علی بابا هم این طور که در کارتون آمده، یک دزد نیست بلکه جلوی کار چهل دزد را میگیرد. شیلا، هم که در کارتون یک مرغ مینای دریایی است در اصل کتاب نیست و زاییده تخیل کارگردان مجموعه است. «فومیو کاراکاوا» کارگردان این اثر بوده است. 4-«دهکده حیوانات»با موضوعاتی انسانی: ساکنان این دهکده در هر داستان، حیوانهای مختلفی با زندگی شبیه انسان هستند، از طرز لباس پوشیدن گرفته تا راه رفتنشان. بین کارتون «دهکده حیوانات» و «پسر شجاع» نکات مشترک زیادی وجود دارد. جدا از فرم قصهها، شخصیتهای 2 کارتون هم شباهتهای زیادی داشتند، بچهها 2 دسته میشدند، خوبها و بدها. در کارتون «دهکده حیوانات» خوبها (میشا، ناتاشا و میلا) و بدها (خانواده دراگو که تمام خانواده به دلیل خلاف زندانی بودند) را تشکیل میدادند. کارتون «دهکده حیوانات» توسط کمپانی نیپون در 26 قسمت (هر قسمت 26 دقیقه) تهیه شده است اما میشا شهرت دیگری نیز دارد. این خرس قهوه ای در سال 1980 نشان المپیک مسکو بوده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 892]