محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826845841
آيت اللهي خبرداد: قول شوراي عالي انقلاب براي اجرايي شدن بيانيه كنگره علوم انساني
واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: آيت اللهي خبرداد: قول شوراي عالي انقلاب براي اجرايي شدن بيانيه كنگره علوم انساني
رئيس پژوهشگاه علومانساني گفت: در كنار شوراي تحول علوم انساني و پژوهشگاه، شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز قول مساعد براي اجرايي شدن بيانيه كنگره علوم انساني داده است.
به گزارش خبرنگار علمي خبرگزاري دانشجو، دومين كنگره ملي علوم انساني كه بعد از پنج سال از گذشت برگزاري كنگره اول در روزهاي 14و 15 دي ماه از سوي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي و با همكاري دانشگاه شهيد بهشتي برگزار شد، در خاتمه برگزاري خود با بيانيه اي همراه بود كه سئوالات بسياري در خصوص نحوه اجرايي شدن آن مطرح است كه براين اساس گفت و گويي با رئيس دومين كنگره علوم انساني، دكتر حميدرضا آيت اللهي در خصوص نحوه اجرايي شدن اين بيانيه انجام شد كه وي در اين خصوص گفت: بيانيه كنگره علوم انساني در حال تدوين است كه براي اجرا و عملياتي شدن آن، به تمامي دست اندركاران حوزه علوم انساني فرستاده خواهد شد.
وي افزود: ارسال بيانيه كنگره علوم انساني به دست اندركاران فعال در اين حوزه بدين معني است كه فعالان حوزه علوم انساني در جريان ديدگاه هاي مختلف اين حوزه قرار گيرند و مشخص شود كدام يك از ديدگاه هاي مطرح شده قابليت اجرايي شدن دارد.
رئيس پژوهشگاه علوم انساني اضافه كرد: بيانيه پاياني كنگره علوم انساني در سايت پژوهشگاه علوم انساني منتشر، و بيانيه به تمامي دست اندركاران حوزه علوم انساني ارسال شده است.
آيت اللهي تصريح كرد: پژوهشگاه علوم انساني براي اجرايي شدن بيانيه كنگره علوم انساني با شوراي عالي انقلاب فرهنگي صحبت هايي كرده و اين شورا قول هاي مساعدي در روند اجرايي كردن اين بيانيه به پژوهشگاه داده است.
وي گفت: همچنين با شوراي تحول علوم انساني صحبت هايي صورت گرفته و بيانيه پاياني كنگره علوم انساني به اين شورا نيز ارسال شده؛ بر اين اساس از شوراي تحول علوم انساني براي اجرايي شدن اين بيانيه در كشور درخواست همكاري شده است.
رئيس پژوهشگاه علوم انساني خاطرنشان كرد: مواردي از بيانيه كه قابليت اجرايي شدن در پژوهشگاه علوم انساني را دارد نيز در اين پژوهشگاه پيگيري خواهد شد.
آيت اللهي با اشاره به همزماني برگزاري كنگره علوم انساني با زمان برگزاري امتحانات دانشجويان گفت: اين گلايه به برنامه ريزي در روند برگزاري كنگره علوم انساني وارد است.
لازم به ذكر است، دومين كنگره ملي علوم انساني 14 و 15 دي ماه در دانشگاه شهيد بهشتي برگزار شد، كه بيانيه پاياني اين كنگره برآيند مجموعه مقالات و ايده هاي مطرح شده در اين كنگره دو روزه بود.
متن كامل اين بيانيه بدين شرح است:
بسمه تعالي
بيانيه دومين كنگره علوم انساني در بستر فرهنگ و ارزش هاي اسلامي
مقدمه
بي شك توسعه پايدار و پيشرفت متوازن و ارزش مدار بدون محوريت علم و دانائي و معنويت ممكن نيست و در اين ميان، رشته هاي گوناگون علوم انساني از جايگاه ويژهاي برخوردارند. اين علوم انساني است كه پايه گذار مفاهيم و آموزه هاي راهبري و ادارة جامعه در عرصه هاي گوناگون تربيتي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي و غيره است.
از آنجا كه علوم انساني پايه شكلدهي به تمدن، مبناي پيشرفت، هويت ساز و تاثير گذار در ارزش هاي معنوي جامعه و تغذيه كننده ابزارهاي انتقال فرهنگ و تكميل كننده نواقص علوم فني است، مي توان آن را علومي بنيادي و راهبردي ناميد.
حال براي بالندگي علوم انساني در كشور در بستر رشد فرهنگ ايراني اسلامي چه مشكلاتي پيش روست و چه آسيب هايي متوجه واقعيت هاي موجود در اين بخش عظيم از علوم در كشور وجود دارد و چه راهكارهايي براي بالندگي بايد پيش نهاد، مسائلي است كه در پاسخ به آن بايد تمام ظرفيت علمي و فكري كشور را بكار آورد تا با مشاركت همه جانبه دلسوزان، به رشد و ارزش مداري آن شتاب بخشيد. هدف اصلي از برگزاري كنگره علوم انساني نيز چنين بوده است. اكنون مايه مسرت است كه ظرفيت بالايي از انديشه ورزي جامعه با ارائه تيز بيني هايشان در مقالات كنگره، به هم افزايي تلاش دست اندركاران علمي كشور انجاميده است. لذا بيانيه پاياني اين كنگره، ارائه مجموعه ديدگاههاي بديع ارائه شده در مقالات است. اميد است اين مجموعه بتواند در تحقق خود در برنامه هاي اجرايي كشور قدم بزرگي براي رشد و تعالي اين بخش عظيم و مبنايي علمي از پيشرفت كشور را فراهم آورد.
1. علوم انساني بر مبناي نوع نگاه به حقيقت انسان و موقعيت وي در واقعيت و حقيقت ، توصيف، تبيين و تحليل و حتي نقد صورت مي پذيرد. اين امر، با تلاش گروهي از محققان، در گذر زمان تحقق مي يابد و در اين زمينه، ماهيت تاريخي، خطاپذير و تغييرپذير بودن دانش بشري و پيوند آن با زمان و مكان را در حوزه علوم انساني به عنوان يك اصل بايد در نظر گرفت.
2. موضوع اصلي رشته هاي علوم انساني، انسان و اجتماع انساني است و اين رشته ها در تعامل با نيازهاي جامعه انساني هستند. تنوع نيازها و عوامل مختلف تأثير گذار بر مسائل و امور جامعه انساني باعث پيچيدگي بررسي علمي آن شده است بنابراين بر مبناي اين رويكرد، براي اين امور پيچيده، راه حل قطعي و واحدي وجود ندارد و راه حل آنها را نمي توان صرفا در قالب "پارادايم" يك رشته علمي خاص جستجو كرد، بلكه بايد به ابعاد مسائل از زواياي "پارادايم" هاي رشته هاي مختلف توجه كرد.
3. علوم انساني در شمار "علوم" قرار مي گيرد چونكه جهانشمول است و در شمول "انساني" قرار مي گيرد ، چونكه انسان، محلي و وابسته به محيط است و انسان ناوابسته به محيط فرهنگي،اجتماعي، تاريخي مد نظر آن نيست.
4. " اشتغال به علوم انساني" به معناي درگير شدن يا مواجه شدن مستقيم با مسائل علوم انساني به عنواني هدفي مهم براي اصحاب علوم انساني زماني تحقق مطلوب مي پذيرد كه 1. به فلسفه علوم انساني توجه بنيادي شود، 2. به فلسفه يا ماهيت آموزش به نحوي مداوم ارجاع داده شود و 3. روشي از آموزش علوم انساني به كار گرفته شود كه شرايط امكان اشتغال به آن و يا درگير شدن با موضوعات آن را فراهم سازد و در اين ميان مسئله "اشتغال در علوم انساني" (ارتزاق از طريق علوم انساني) را به عنوان يكي از مشكلات علوم انساني، بدون ارجاع به مسئله "اشتغال به علوم انساني" نمي توان حل كرد.
5. توسعه ي جوامع و علوم بدون راهبري علوم انساني ميسر و ممكن نيست. منظور از «راهبري» نقشي است كه علوم انساني براي فرايند رشد و توسعه ايفا مي نمايد كه مي توان به دو نقش ويژه آن يعني تحول فلسفه علم و قرار دادن آن در چارچوب گفتمان هاي رايج و مشخص كردن چشم انداز ساير علوم وجامعه انساني اشاره نمود.
6. علوم انساني اگرچه داراي ارزش بنيادي و راهبردي است اما امكان رشد و توسعه آن بدون توجه به مسئله تربيت و آموزش مقدور و ممكن نيست لذا در اين زمينه اقداماتي چون آموزش ضمن خدمت اساتيد اشاعه فرهنگ محقق محوري در دانشگاه ها و مراكز پژوهشي تربيت نيروي فكري و علمي مبتني بر فرهنگ توحيدي در حوزه علوم انساني تربيت محققان متعدد در حوزه علوم انساني-انجام كار گروهي و فرايندي از استلزامات آن است.
7. علوم انساني در هر جامعه اي در عين اينكه از ميراث هاي مشترك علوم انساني ساير جوامع استفاده مي كند بايد به خاص و ويژه بودن مسايل و مشكلات و ويژگي هاي آن جامعه توجه داشته باشد و براي توليد علم، مسايل خاص آن جامعه را به عنوان موضوع توليد علم مد نظر خود قرار دهد.
8. بومي سازي علوم انساني در حقيقت بيان نسبتي خاص بين علم و فرهنگ است كه چگونگي اين نسبت و ميزان تأثيرگذاري هريك از اين دو مقوله در ديگري اهميت دارد. بومي سازي علم در برابر جريان جهاني بودن مفاهيم علوم اجتماعي قرار دارد و معتقد است كه فرهنگ غرب در حوزه هاي مختلف از جمله در انتخاب مسأله، انتخاب روش هاي تحقيق، ارائه راه حل ها و سياست ها، ارائه فرضيات و مباني معرفت شناسي علوم انساني موجود اثرو ظهور دارد. لذا بومي سازي علوم انساني نگرشي است كه مبتني بر دستگاه معرفتي توليد انديشه در زمان و مكان است. بنابراين دانش بومي، دانشي است كه با فرهنگ و نيازهاي جامعه سازگار باشد.
9. علوم انساني بومي مبتني بر مباني است كه از جمله آنها توصيف و تحليل انساني است كه داراي دين خاص، گذشته ي تاريخي خاص، مكان و جغرافياي خاص و عناصر فرهنگي و اجتماعي خاص است لذا طراحي مباني نظري آن بر اساس4 پارامتر: 1-پيش فرضهاي معرفتي بومي در مقابل پيش فرضهاي معرفتي جهان شمول2-پيش فرضهاي هستي شناختي منحصر به فرد در مقابل پيش فرضهاي هستي شناختي همگاني 3-انتخاب موضوع مبتني بر پارامترهاي بومي در مقابل انتخاب موضوع مبتني بر پارامترهاي جهاني4- روش تفهمي در مقابل روش تبييني، صورت مي پذيرد.
10. تريبون فرهنگ اسلامي در ارتباط با علوم انساني به لحاظ وجههي جهاني و بينالمللي آن، تبيين علمي و كارشناسانه را ميطلبد. بر اين اساس، براي معرفي فرهنگ اسلامي از طريق علوم انساني بايد در كسوت علم حركت نمود در اين رابطه ضرورت وجود دانشگاه اسلامي، ضرورتي ملّي و جهاني است. لذا نهادينه نمودن فرهنگ و برخورد سيستمي با فرهنگ مقابل، نياز به نگاه جمعي نخبگان با ديد جهاني نسبت به مسأله دارد.
11. برخي از چالش هاي پيش رو براي راهبري مديريت هاي پژوهش در علوم انساني عبارت است از: بي توجهي به سرعت عمل در تمهيد مقدمات فرادستي براي فعاليت مديران پژوهش، تاكيد بر حمايت هاي اوليه براي طرح ها بجاي حمايت از محصولهاي طرح، ارزيابي هاي صفرو يك از مديريت هاي پژوهش بجاي گماردن مشاوره هاي تصحيح كننده و رشد دهنده به مديريت، ضعف سامانه هاي شبكه اي عرضي بين مديران پژوهش و انواع پژوهش، فقدان سامانه هايي براي ايجاد شبكه طولي مديريتي بين پژوهش و محصول هاي نهايي، همسان انگاري پژوهش هاي علوم انساني و علوم فني و پزشكي (معيارها، ارزيابي ها، كمي گرايي، توقع محصول هاي ملموس و كوتاه مدت، ضعف شبكه ارتباطي بين علوم انساني و ساير علوم، ساده انگاري علوم انساني، جزئي نگري).
12. مباني پيشرفت و ارتقاء هر كشوري در نظام آموزشي آن نهفته است و به اعتقاد فعالان عرصه علم و فرهنگ، علوم انساني در شكل دهي به اين نظام نقش محوري دارد. بنابراين تقويت اين علوم و ارتقا جايگاه آن مي تواند نقش بسيار اساسي در رشد و نمو نظام آموزشي داشته باشد و رسيدن به اين هدف غايي مستلزم آن است كه در درجه اول مسئولان ارشد آموزش (مدرسه و دانشگاه) وجهه همت خود را در افزايش سواد عميق از اين رويكرد و شناخت بنيادهاي فلسفي و روان شناختي، پايه هاي نظري و تجارب عملي و همچنين بسترهاي فرهنگي مورد نياز آن قرار دهند و بر مبناي اين آگاهي همه جانبه، اقدام به تصميم گيري و عمل فكورانه كنند و با دخالت دادن برنامه ريزان، مولفان، مديران و ساير افراد دخيل در فرايند آموزش در اين تصميم گيري به ايجاد مسئوليتي مشترك جهت عملياتي كردن اين تصميمات بپردازند.
13. توسعه و تكامل جوامع بدون شك مرتبط با نهادينه شدن نظام آموزش و ميزان درك و پذيرش متقابل نظام سياسي و اجتماعي از آن با بازنگري رسالت، اهداف و راهكارها درنظام آموزشي از سويي و از سوي ديگر نهادينه كردن ارزش آموزش و جايگاه نظام آموزش است.
14. روش سنتي حافظه پروري وفقدان روحيه پرسشگري و پژوهش در دانشجويان كه به راهبرد هاي ياددهي و يادگيري مربوط مي شود اهميت و ضرورت يادگيري مناسب، يادگيري مسئله محور و پژوهش گرا براي پرورش روحيه تحقيق و تتبع در دانشجويان، مستلزم توجه به حل مساله، تفكر، كارهاي گروهي، ارتباطات، فراگيري اطلاعات و سهيم شدن با ديگران در اطلاعات را ايجاب مي كند.
15. با توجه به اهميت و ضرورت بازنگري و باز انديشي در برنامههاي درسي، اين باز انديشي بايد در عناصر چهارگانه (اهداف و سرفصل، محتواها، روشهاي تدريس و ارزشيابي) صورت بگيرد. در بعد اهداف توجه به هدفهاي عقلاني و شناختي و غير قالبي، در بعد محتوا عدم به كار گيري محتواهاي سنگين و از پيش تعيين شده، در بعد تدريس، به كار گيري روشهاي فعال و در نهايت در بعد ارزشيابي، روشهاي باز پاسخ و خود ارزشيابي، قابل تأمل است.
16. با توجه به ضرورت فعاليت مثبت و فعالانه ذهني افراد در علوم انساني، كشاندن افراد تيز هوش به اين عرصه از مقطع دبيرستان، ايجاد فضاي بحث و گفتگو، انتقاد، روحيه پرسش گري و تحقيق مي تواند از جمله كارها باشد.
17. استفاده از روش هاي مكمل در آموزش و پژوهش در كنار روش هاي سنتي مثل بهره گيري از تصوير و صدا در آموزش و استفاده از روش هاي كيفي و كمي در كنار هم در پژوهش براي رسيدن به واقعيت و حقيقت موضوع مهم است.
18. با توجه به اهميت الگوي پيشرفت ايراني – اسلامي و نقش مهم و مؤثر علوم انساني در پايه ريزي و طراحي آن تبيين اين الگو بايد بر اساس دانش اجتماعي بومي و ترسيم مسير آن با ملاحظه ساخت و شرايط سياسي و اجتماعي ايران، نوع دين و كيفيت ظهور و حاكميت آن، سابقه فكري و تاريخي ايران ، تأثيرات "مدرنيته" بر انديشه و عمل نخبگان ايراني و مسلمان و خصوصيات انسان ايراني و فرهنگ شيعي صورت پذيرد.
19. با توجه به چند عاملي بودن پديده هاي علوم انساني و اجتماعي و تنوع نيازهاي انسان به عنوان مركز و كانون تحليل ها و توصيف هاي علوم انساني، انجام مطالعات ميان رشته اي در رشته هاي متفاوت در حوزه آموزش و پژوهش براي افزايش ظرفيت هاي علمي اين رشته ها امري ضروري است و در اين زمينه انجام برنامه هاي مشترك مثل جلسات گفتگو و نقد از جمله اين برنامه¬هاست.
20. يكي از كارها و قدامات مهم براي ارتقاء ديد و بينش اصحاب علوم انساني انجام مطالعات و برنامه هاي جهاني است كه براي اين منظور مي توان به اقداماتي چون زمينه سازي در ايجاد تعاملات علمي بين پژوهشگران در سطح داخلي و خارجي از طريق برگزاري نشست ها و ارائه فرصت هاي مطالعاتي، عضويت در انجمن هاي علمي، ارائه تسهيلات لازم براي انجام همكاري هاي علمي و تحقيقاتي مشترك بين مراكز تحقيقاتي كشور با مؤسسات تحقيقاتي بين المللي و غيره اشاره كرد.
21. حمايت مالي در قالب افزايش اعتبارات و صندوق حمايت از تحقيقات و پژوهشگران و طراحي برنامه نظام مند در حوزه پژوهش هاي علوم انساني و پيگيري شيوه هاي اجرايي و عملياتي شدن بودجه هاي پژوهشي در دستگاه ها امري ضروري است.
22. ايجاد روحيه و فرهنگ محقق پروري در جامعه و دانشگاه در حوزه علوم انساني مستلزم تعامل بيشتر اصحاب علوم انساني در كاربردي و اجرايي كردن يافته ها و تحقيقات اين حوزه از يك طرف و ايجاد احساس نياز دستگاه ها به تحيقيقات علوم انساني از طرف ديگر است.به عبارت ديگر رويكرد ملي نسبت به علوم انساني بايد عوض شود.
23. توليد علم و توسعه فعاليتهاي پژوهشي و طرح و تكوين نظريه هاي علمي بوم در حوزه علوم انساني مستلزم وجود بستر هاي مناسب مثل رفع موانع سياسي، اجتماعي، فرهنگي براي نظريه پردازي است.
24. با توجه به تجربهگرايي و عينيگرا بودن اغلب رويكرد كتابهاي درسي علوم انساني، لازم است به روشهاي دروننگر هم توجه شود.
25. با توجه به اهميت و جايگاه عمومي اخلاق در جامعه و از جمله در علوم انساني لازم است مبنايي اخلاقي براي علوم انساني با هدف دستيابي به ظرفيت والاتري از اين شاخه معرفت بشري پايه ريزي شود.
26. تحقق "علم نافع" ،"علوم انساني بومي" و "الگوي ايراني- اسلامي پيشرفت" از لحاظ محتوايي مستلزم بهره مندي از ارزشهاي قرآني مثل دانش مداري، معنويت، شخصيت آزاد و مستقل، كرامت و شرافت ذاتي، وجدان اخلاقي، نياز به راز و نياز، رفاه، و اطاعت و بندگي مربوط به انسان و استفاده از فرهنگ ايثار و شهادت و تعاون كه در عمل اثبات شده و توجه به موضوعات جهاني مثل1ـ آموزش توسعه 2ـ آموزش محيطي 3ـ آموزش چند فرهنگي 4ـ آموزش شهروندي 5ـ آموزش سلامت در متون علوم انساني و تربيت اساتيد و محققاني متناسب از جمله تربيت نيروي فكري و علمي مبتني بر فرهنگ توحيدي است.
چالش ها و آسيب هاي علوم انساني
اعضاي شركت كننده در اين كنگره به مشكلات و آسيبهاي چندي در علوم انساني فعلي اشاره كده اند كه به شرح ذيل است:
1. فقدان پارادايم مشترك در علوم انساني در ايران
2. تفاوت معرفت شناسي بومي اسلامي ايراني با غرب
3. فقدان آموزش اساتيد در ضمن خدمت
4. فقدان نگاه علي و جامع در بررسي وقايع و اتفاقات تاريخي و تاريخ نگاري
5. تحليل وقايع تاريخي معاصر ايران بر اساس پيش فرض هاي ذهني مولفان كه منجر به داوري هاي يك سويه وغير منصفانه مي شود
6. نگاه تك بعدي ومنفي حاكم بر تاريخنگاري كتب درسي تاريخ معاصر
7. نگارش تاريخ به شيوه ي مقاله هاي ژورناليستي وتبليغاتي
8. غلبه نگاه ايدئولوژيكي وسياسي برمحتواي كتاب هاي درسي تاريخ
9. استواري غالب نظريه هاي حوزه علوم انساني و بويژه دانش اجتماعي، بر تجربه تاريخي خاص آن در غرب و تعميم و تسري آن به جوامع ديگر
10. مشكل در زبان علمي علوم انساني كه زبان انتقال و فهم و دادوستد علمي و فرهنگي انديشه ها و ديدگاه ها در ميان دانشجويان، طلبه ها، استادان و پژوهشگران است.
11. محدود شدن مفهوم توسعه در نگاه تصميم گيران كشور، صرفاَ به بعد اقتصادي، به ويژه جنبه هاي تكنيكي آن
12. تجربهگرايي بروننگر (عينيگرا)بودن اغلب رويكرد كتابهاي درسي علوم انساني دورۀ دبيرستان؛ رويكردي كه حتي در خود علوم انساني غربي نيز مورد نقد جدي قرار گرفته است.
13. غير كاربردي بودن علوم انساني بخاطر1-سوء مديريت علمي وبرنامه ريزي ها2- پايين بودن توانايي هاي حرفه اي3- محدود بودن بودن شبكه هاي اطلاع رساني4- نهادينه نشدن فرهنگ پژوهشگري5- مقررات مالي دست و پا گير و كمبود منابع6- وجود شكاف گسترده و تناقض محتوايي ميان نظر و عمل
14. حالت نقلي صرف بودن(ترجمه) علوم انساني
15. در حوزه آموزش، سرفصل ها قديمي، فارغ التحصيلان براي رفع نيازهاي بازار كار ناكارامد ، سرفصل هاي تعيين شده با نيازهاي بومي و ديني نا همخوان
16. بناي علوم انساني متفاوت از مباني عقيدتي اسلام چرا كه بخش عمده اي از محتوا و غايات كتابهاي علوم انساني متأثر از فرهنگ اباحه گري، سكولار، انسان محوري، اصالت انسان، اصالت دنيا و مانند آن در فرهنگ غرب است
17. روش غالب در دانشگاههاي ايران بر خواندن هاي بي هدف و تكرار اين خوانده شده ها است ، و تا زمانيكه چنين است ، نمي توان از " اشتغال به علوم انساني" سخن گفت .
18. تناقض علم جهاني و علم بومي
19. مشخص نبودن اهداف نظام آموزشي از تربيت انديشمند در حوزه علوم انساني در تدوين محتواي درسي علوم انساني در ايران
20. عدم اتخاذ رويكرد انتقادي نسبت به مسئله تحقيق و متون در علوم انساني
21. تعميمِ بخشي از واقعيت به كل فضا
22. نبودِ سازماني(سامانه اي) ملي جهت نظام دادن به اولويت هاي پژوهشي
23. احاطه نگاه و روش كميت گرا بر تحقيقات علوم انساني
24. شكل گيري فضاي منفي نسبت به علوم انساني در جامعه ايران
25. فراموش شدن نسبت آموزش در علوم انساني با زندگي روزمره و عملي
26. فقدان يك چشم انداز روشن از علوم انساني بومي
27. وجود سردرگمي و روزمرگي بر سياستگذاري معطوف به نوع تعامل، فرم و محتوي ارتباطات، ارتباط دانشگاه ها با ساير نهاد ها، حلقه هاي ارتباط قبلي و بعدي، دولتي ها و غير دولتي ها، عوامل بهره دهنده و بهره گيرنده در دانشگاه و لذا روشن نشدن معنايي ملموس رسالت، اهداف و كاركرد دانشگاه در بين طبقات مختلف اجتماعي كشور
28. عدم درخشش دانشگاهها و علم ما در عرصه هاي توليد علم و معنويّت جهاني
29. مواجهه جوامع بشري با مسائل ناهمگون و فزاينده زندگي پيچيده امروزي كه راهحل از پيشتعيين شدهاي ندارد و سبقتجويي كشورهاي ديگر در نوآوري و ابداع در اين حوزه
30. روش سنتي حافظه پروري وفقدان روحيه پرسشگري و پژوهش در دانشجويان
31. افت عملكرد سازمان ها و عدم كارائي در تمام يك سازمان بخاطر مديريت و راهبري و ناتواني در ايفاي نقش خود در حوزه علوم انساني
32. رغبت كم دانشجويان به شركت در كلاسهاي علوم انساني و بهويژه تدريس دروس عمومي
33. در مورد زبان فارسي منسجم نبودن مسألۀ خط و املا - نبود برابرنهادهاي مناسب اصطلاحات زبان علم و فناوري و روند كند واژهسازي علمي- ورود دستور زبان خارجي از طريق ترجمه به زبان فارسي ؛- عدم كفايت برنامهريزيهاي موجود براي ارتقاء شأن مناسب بين المللي براي زبان فارسي در ميان زبانهاي زندۀ دنيا؛- كيفيت پايين آموزش زبان فارسي در مدارس و كم اهميت انگاشتن اين درس
34. غفلت از فرهنگ ايثار و شهادت در محتواي دروس دانشگاهي علوم انساني به عنوان يك سرمايه اسلامي و ملي
راهكارهايي براي رشد و بالندگي علوم انساني
شركت كنندگان همچنين راهكارهايي براي رشد علوم انساني به شرح ذيل ارائه داده اند:
1. كشاندن افراد تيز هوش به عرصه علوم انساني از مقطع دبيرستان
2. آموزش درس تاريخ تحولات در رويكرد سياسي و نه صرفا گاهشمارگونه
3. بهره گيري از روشهاي جديد مثل فيلم مستند در آموزش تاريخ
4. آموزش اساتيد ضمن خدمت
5. در امور آموزشي و پژوهشي علوم انساني ، مطالعه تطبيقي با استفاده از روش تلفيقي ضروري است
6. مشاركت اعضاي هيأت علمي در امور آموزشي در برنامه ريزي درسي دانشگاهي
7. در حوزه آموزش تأسيس رشتۀ جغرافياي تاريخي به عنوان پيوندگاه تاريخ و جغرافيا
8. انجام مطالعات ميان رشته اي در تاريخ در حوزه آموزش و پژوهش براي افزايش ظرفيت هاي علمي رشته ي تاريخ ورفع برخي عوامل آسيب زاي آن با عطف توجه به آثاري مثل ابن خلدون، مسعودي، بيهقي ومورخاني ديگر
9. تبيين الگوي پيشرفت جامعه بر اساس دانش اجتماعي بومي و ترسيم مسير آن با ملاحظه ساخت و شرايط اجتماعي ايران، نوع دين و سابقه تاريخي آن، حاكميت ديني، تاثيرات مدرنيته بر انديشه و عمل نخبگان و خصوصيات انسان
10. طراحي نوعي از نظام دانشگاهي كه بر انسان و عرفان و جهان بيني توحيدي تأكيد ميكند.
11. استفاده از مدل هايي كه بيانگر مسير و نشانه هاي مأخوذ از شرايط خاص است به جاي تئوري هاي كلان و پيشگويي هاي قاطع بخاطر محتمل بودن تغيير در ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي
12. لزوم پيگيري و رواج دانشي كه اعتقاد دارد واقعيت و رفتار را ساخته و شكل مي بخشد در كنار دانشي كه تنها به بازنمايي، توصيف و تبيين واقعيت مي پردازد.
13. زمينه سازي در ايجاد تعاملات علمي بين پژوهشگران در سطح داخلي و خارجي از طريق برگزاري نشست ها و ارائه فرصت هاي مطالعاتي و عضويت در انجمن هاي علمي.
14. ايجاد تسهيلات لازم براي انجام همكاريهاي علمي و تحقيقاتي مشترك بين مراكز تحقيقاتي كشور با موسسات تحقيقاتي بين المللي.
15. ايجاد صندوق حمايت از تحقيقات به منظور كمك و ارائه ي تسهيلات مالي به محققان و مديران طرح هاي پژوهشي.
16. اشاعه فرهنگ محقق محوري در دانشگاه ها و مراكز پژوهشي.
17. افزايش كمي محققان تمام وقت با تاكيد بر بهبود كيفيت و توسعه منابع انساني پژوهشي.
18. افزايش سهم اعتبارات تحقيقاتي از توليد ناخالص داخلي، اين افزايش بايد قابل دستيابي و پلكاني و باشد تا با گذشت زمان اهداف مورد نظر در برنامه هاي توسعه اجرايي گردد.
19. اصلاح رويكرد ملي نسبت به علوم انساني به عنوان يك استراتژي بلند مدت
20. رفع موانع سياسي، اجتماعي، فرهنگي در حوزه نظريه پردازي در علوم انساني زمينه ساز توسعه فعاليتهاي پژوهشي و طرح و تكوين تئوريهاي علمي بومي در حوزه خواهد بود. علوم انساني
21. توجه جدي به روشهاي دروننگر در مطالعات علوم انساني و كتاب هاي درسي
22. استفاده از دستاوردهاي علوم انساني در جوامع ديگر با عطف توجه به لزوم خارج كردن علوم انساني از حالت نقلي صرف(ترجمه) و ضرورت كاربردي كردن آن(آموزش و پژوهش)
23. سياستگذاري اصولي براي طراحي الگوي پيشرفت داراي مراحلي 1- شناخت مشكل از جامعه 2- مرحله ارئه راه حل ها 3- مرحله تصميم گيري 4- مرحله اجرا و 5- مرحله ارزيابي(الگو سياستگذاري)
24. غير خطي بودن برنامه درسي و انعطاف برنامه و در نتيجه انتخاب دروس در چارچوب ماژول¬ها توسط دانشجو(برنامه ريزي درسي)
25. توجه بر بين رشته اي شدن با انتخاب واحدهاي اختياري و نيز تمايز مدرك تك رشته اي با دو رشته اي(برنامه ريزي درسي و آموزش)
26. قرار گرفتن ماژول ها بجاي هر درس در برنامه درسي (برنامه ريزي درسي و آموزش)
27. راه اندازي ستادي براي بازنگري در محتواي دروس به صورت مستمر با اعضاي حقيقي از استادان، نمايندگان صاحبان حرف، دانشجويان و متخصصين برنامه درسي
28. لزوم پايه ريزي مبنايي اخلاقي براي علوم انساني با هدف دستيابي به ظرفيت والاتري از اين شاخه معرفت بشري
29. لزوم نياز شناسي، آينده نگري و برنامه ريزي در علوم انساني با هدف كارآمد سازي و مفيدكردن
30. لزوم حاكميت ارزشهاي قرآني دانش مداري، معنويت، شخصيت آزاد و مستقل، كرامت و شرافت ذاتي، وجدان اخلاقي، نياز به راز و نياز، رفاه، و اطاعت و بندگي بر انسان شناسي الگوي اسلامي ايراني پيشرفت
31. تربيت نيروي فكري و علمي مبتني بر فرهنگ توحيدي در حوزه علوم انساني
32. تنقيح و تطهير مباني علوم انساني موجود مبتني بر فرهنگ اصيل اسلامي براي پي ريزي و پيگيري چشم انداز و سياستگذاري اسلامي
33. توجه به فرايند برنامه ريزي درسي و قرار دادن روشهاي چون يادگيري بر اساس حل مساله، مباحثه، پرسش و پاسخ...دربرنامه ريزي هاي آموزشي و درسي
34. لزوم تمركز بر تفكر انتقادي و خلاّق و تدريس تفكر براي يادگيري بعنوان برونداد اصلي تعليم و تربيت نوين (آموزش و برنامه ريزي درسي)
35. پرداخت بيشتر به مؤلّفه هايي مثل آموزش صلح، آموزش محيطي و آموزش چند فرهنگي در هر شش كتاب پايه چهارم ابتدايي
36. بازنگري و روزآمد كردن محتواي كتب درسي بر اساس موضوعات جهاني مثل : 1ـ آموزش توسعه 2ـ آموزش محيطي 3ـ آموزش چند فرهنگي 4ـ آموزش شهروندي 5ـ آموزش سلامت
37. باز انديشي در برنامههاي درسي و عناصر چهارگانه (اهداف و سرفصل، محتواها، روشهاي تدريس و ارزشيابي) در علوم انساني: در بعد اهداف توجه به هدفهاي عقلاني و شناختي و غير قالبي، در بعد محتوا عدم به كار گيري محتواهاي سنگين و از پيش تعيين شده، در بعد تدريس، به كار گيري روشهاي فعال و در نهايت در بعد ارزشيابي، روشهاي باز پاسخ و خود ارزشيابي، قابل تأمل ميباشد.
38. لزوم وجود ديد نقادانه(تفكر انتقادي) در بين دانش آموختگان رشتههاي علوم انساني ، براي رسيدن به هر گونه تحول و بازنگري در اين حوزه
39. شرط امكان اشتغال به علوم انساني، نهادينه شدن مفاهيمي از " فلسفه " ، " آموزش " و " روش آموزش " ( به عنوان شرايط ذهني ) از يك سو و فراهم آمدن امكاناات اشتغال در علوم انساني ( به عنوان شرط عيني ) از سوي ديگر است
40. اشتغال به علوم انساني جزء از طريق بكارگيري هدفمند چهار روش همزمان و در هم تنيده خواندن ، گفتگو كردن ، انديشيدن و نوشتن حاصل نمي شود
41. لزوم مشخص ساختن اهداف و اولويتهاي يادگيرندگان از دوره ابتديي تا دانشگاه و مشخص نمودن موضع و هدف آموزشي به لحاظ نظري در تدوين محتواي دروس علوم انساني
42. بومي سازي علوم انساني و مديريت دانش آن از طريق تخصص گرايي
43. توجه به سرفصل هاي دروس علوم انساني در كشورهاي موفق دنيا و انطباق آن با فرهنگ بومي
44. تعريف مناسب از انسان، جهان و زندگي برگرفته از ديدگاه اسلامي در جامعه و محتواي دروس كه باعث توسعه علوم انساني در ايران و از بين رفتن شكاف معرفت شناختي و تناقض ميان نظر و عمل مي شود
45. شكل گيري هسته هاي علمي و كار گروهي
46. فراهم نمودن فضاي تفكر انتقادي
47. پيوند علوم انساني با مقتضيات فرهنگي و هويت جامعه از منظر روش¬شناسي و كاربردشناسي در بازنگري ها و باز انديشي ها و باز آفريني هاي مربوط به علوم انساني
48. استفاده از رهيافت ميان رشته اي در بوميسازي علوم انساني با هدف طراحي چشماندازهاي تازه در معرفت شناسي و روش شناسي
49. لزوم تبيين اصول علمي روانشناسي اسلامي و جامعه شناسي اسلامي از منظر قرآن توسط پژوهشگران حوزه تعليم و تربيت بخاطر تئوريزدگي اين رشته ها
50. طراحي مباني نظري علم بومي بر اساس4 پارامتر: 1-پيش فرضهاي معرفتي بومي در مقابل پيش فرضهاي معرفتي جهان شمول2 پيش فرض هاي هستي شناختي منحصر به فرد در مقابل پيش فرض هاي هستي شناختي همگاني 3-انتخاب موضوع مبتني بر پارامترهاي بومي در مقابل انتخاب موضوع مبتني بر پارامترهاي جهاني4- روش تفهمي در مقابل روش تبييني
51. ضرورت استفاده روش تفهمي در مطالعه علوم انساني اسلامي با هدف افزايش كارايي اين علوم؛ چرا كه عالِم علوم انساني براي شناخت واقعيت نميتواند به عنوان يك مشاهده كننده محض در خارج از ظرف دريافت و بيرون از ذهنيت كنشگران به مطالعه بپردازد.
52. علوم انساني بومي مبتني بر مباني است كه از جمله در آن درگير انساني است كه داراي دين خاص، گذشته ي تاريخي خاص، مكان جغرافيايي خاص و عناصر فرهنگي و اجتماعي خاص است.
53. لزوم تقويت علم مديريّت اسلامي و معنويت اسلامي
54. لزوم حركت علمي با شاخص هايي چون1. تبيين عقلاني با نگاه جهاني2. نقد فرهنگ وارداتي
55. لزوم آموزش تفكرانتقادي، مهارتهاي جستجوگري، تفكر خلاق
56. لزوم يادگيري پژوهش محور كه مستلزم ايجاد نظام آموزشي مهارت ها، اصول و نگرش پژوهندگي براي آموختن، انديشيدن و چگونه يادگرفتن است. يادگيري پژوهش محور از كندكاو، كاوش، جستجو، پرسش، پژوهش، پي گيري و مطالعه حمايت مي كند.
57. تحول در علوم انساني با استفاده از الگوي اجتماع پژوهشي به صورت ايجاد زمينهاي اجتماعي و آموزشي كه به پژوهشگر، استدلال، ارتباط برقرار كردن، تفكر عميق، به چالش كشيدن و به چالش كشيده شدن و ارتقاء تكنيكهاي حل مسأله ياد مي دهد.
58. لزوم توجه به فرهنگ ايثار و شهادت در محتواي رشته ها و دروس علوم انساني به عنوان يك سرمايه اسلامي و ملي
59. لزوم تحقق علم نافع؛ علمي كه در مسير عبوديت الهي و احياي دين و در جهت صلاح و مصالح ديني ودنيايي است.
60. لزوم برنامه هاي درسي ميان رشتهاي، براي حصول به اهداف توليد و بومي كردن علم
61. لزوم انجام تلاش گروهي براي توليد دانش انساني
لزوم استفاده از روش هاي تركيبي و مكمل براي تحقق اهداف و نتايج مورد انتظار در علوم انساني.
يکشنبه|ا|2|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[مشاهده در: www.snn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 155]
-
گوناگون
پربازدیدترینها