واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: با اعطاي جايزه دستاورد سينمايي؛ انجمن بينالمللي فيلمهاي سهبعدي از «اسكورسيزي» تقدير ميكند
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - سينما
انجمن بينالمللي فيلمهاي سهبعدي از يك عمر دستاورد سينمايي «مارتين اسكورسيزي»، كارگردان سرشناس آمريكايي تقدير خواهد كرد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، انجمن بينالمللي فيلمهاي سهبعدي اعلام كرد، «مارتين اسكورسيزي» به پاس دستاوردهاي هنري و فني در عرصه فيلمهاي سهبعدي جابره فيلم «هارولد ليود» كه بالاترين نشان اين نهاد سينمايي است را دريافت خواهد كرد.
به گزارش هاليوود ريپورتر، اين جايزه روز اول اكتبر طي مراسمي در هتل «بيورلي هيلز» به مارتين اسكورسيزي اعطا خواهد شد.
«مارتين اسكورسيزي» كه هفته گذشته جايزه بهترين كارگرداني گلدن گلوب را براي «فيل هيگو» دريافت كرد، در محلههايي از نيويورك بزرگ شد كه پاتوق ايتالياييهايي خلافكار بود و همين عامل موجب شد تا در شخصيت اسكورسيزي هميشه نشانهاي از گانگسترها بهجا بماند و نمود عيني اين واقعيت هم ديالوگ معروف فيلم «رفقاي خوب» است كه شخصيت اصلي فيلم درحالي كه هنوز نوجوان است ميگويد "براي من گانگستر بودن بهتر از رئيسجمهور آمريكا شدن است."
اسكورسيزي براي ساخت «خيابانهاي پايين شهر» به دنبال بازيگر بود كه برايان دي پالما «رابرت دنيرو» را به اسكورسيزي معرفي كرد و از اين زمان اين دو اسطوره سينما رابطه نزديكي برقرار كرده و در چندين پروژه سينمايي ديگر با هم همكاري كردند. در اين فيلم تمامي سبك كاري مخصوص اسكورسيزي آماده بود؛ فضاي مردانه، خشونت فراوان، جنايت، چهره خشن از نيويورك و تدوين فوق سريع. اين فيلم او را در دهه 70 به عنوان استعدادي غيرقابل انكار كه سينماي جديدي را براي عرضه دارد به همه معرفي كرد.
اسكورسيزي دو سال بعد با فيلم ديگر خود دنياي سينما را شگفتزده كرد. در واقع او در سال 1976 يكي از بهيادماندنيترين فيلمهاي تاريخ سينما و يكي از محبوبترين فيلمهاي منتقدان سينما را ساخت؛«راننده تاكسي» با بازي رابرت دنيرو و «جودي فاستر». شيوه كارگرداني او در اين فيلم و خشونت بياندازه آن بسيار مورد تحسين قرار گرفت و با وجود موفقيتهاي «خيابانهاي پايين شهر» اين فيلم بود كه به اسكورسيزي و دنيرو هويت بخشيد. اين فيلم در چهار رشته به جز كارگرداني نامزد جايزه اسكار شد كه به هيچكدام دست نيافت. اما توانست در معتبرترين رويداد سينمايي جهان يعني جشنواره كن جايزه نخل طلا را بگيرد.
موفقيت هنري راننده تاكسي موجب شد اسكورسيزي اولين فيلم پرهزينهاش را كارگرداني كند. يك موزيكال فوقالعاده به نام «نيويورك نيويورك» كه اداي دين خالصانه اسكورسيزي به زادگاهش و موزيكال كلاسيك هاليوودي بود كه با شكست تجاري و حتي انتقادي مواجه شد و سومين همكاري او با دنيرو را رقم زد. البته برخورد نااميدكننده منتقدين و مردم در مقابل اين فيلم موجب افسردگي اسكورسيزي شد.
بسياري معتقدند رابرت دنيرو تاثير زيادي در متقاعد كردن اسكورسيزي براي ترك كوكايين و ساخت بهترين فيلماش «گاو خشمگين» داشته است تا به يكي ديگر از آثار ماندگار اسكورسيزي تبديل شود. اين اولين فيلم زندگينامهاي بسيار فوقالعاده اسكورسيزي بود كه سال 1980 به پرده سينماها آمد. اين فيلم بهعنوان يك شاهكار سينمايي ارزيابي شد و عنوان بهترين فيلم دهه 80 را نيز كسب كرد. فيلم نامزد هشت جايزه اسكار ازجمله بهترين فيلم، بهترين بازيگر مرد و اولين نامزدي اسكورسيزي براي بهترين كارگرداني بود كه دنيرو اسكار بهترين بازيگر مرد را گرفت. امروزه از «گاو خشمگين» بهعنوان هنريترين فيلم تاريخ ورزشي سينما ياد ميشود.
فيلم بعدي اسكورسيزي پنجمين همكاري او با رابرت دنيرو بود، شاهكاري ديگر بهنام «سلطان كمدي» كه در سال 1983 ساخته شد. يك فيلم تيره و تار درباره رسانه و شهرت كه كاملا با فيلمهاي پرشوري كه اسكورسيزي تاكنون ساخته بود تفاوت داشت و جنب و جوش كمتري نسبت به سبك كاري كه كارگردان تا اين زمان نشان داده بود داشت. «سلطان كمدي» در گيشه شكست خورد، اما خلاقيت او در ساخت چنين فيلمي بسيار مورد ستايش منتقدين قرار گرفت و در فهرست محبوبترين فيلمهاي عمر كارگردانان بزرگي چون «كوروساوا» «ويم وندرس» قرار گرفت.
پس از يك فيلم نصفه و نيمه در سينماي تجاري هاليوود در اواسط دهه هشتاد، اسكورسيزي در سال 1988 به همان فيلمسازي شخصياش با يك فيلمنامه با سبك پل شرايدر بازگشت. ابتدا قرار بود رابرت دنيرو در نقش مسيح بازي كند، اما «ويليام دفو» جايگزين او شد. اسكورسيزي در اين فيلم بهجاي ارائه يك تصوير مقدس از حضرت مسيح به او چهرهاي مادي داد. فيلم حتي پيش از اكران اعتراضهاي زيادي برانگيخت و اعتراضهاي جهاني نسبت به موضوعي كه به تصور بسياري كفرآميز بود، موجب شد اين فيلم كمهزينه به يك حساسيت رسانهاي با جنجال بسيار در جهان تبديل شود كه اسكورسيزي را ازسوي پاپ تحريم كرد.
بعد از يك دهه سخت،نوبت به حماسه گنگستري «رفقاي خوب» در سال 1990 رسيد كه يك اثر زندگينامهاي شاهكار بود كه با بازي رابرت دنيرو، شهرت و اعتبار دوچندان به اسكورسيزي بخشيد. اين فيلم هنوز بهعنوان يكي از بزرگترين دستاوردهاي كارگرداني اسكورسيزي بهشمار ميآيد كه بسياري منتقدين آن را نمونه مثالزدني و اوج هنر تكنيكي سينمايي اسكورسيزي ميدانند. اين فيلم نامزد شش جايزه اسكار از جمله بهترين فيلم و كارگرداني شد، هرچند اسكورسيزي بازهم به جايزه اسكار نرسيد و اينبار به كارگردان تازهكار فيلم «رقص با گرگها» (كوين كاستنر) باخت.
فيلم بعدي اسكورسيزي «تنگه وحشت» بود كه در سال 1991 هفتمين همكاري وي با رابرت دنيرو را رقم زد كه هرگز نميتوان بازي زيباي او را در نقش "مكس كدي" را از خاطر برد. اين فيلم بازگشت دوباره كارگردان به جريان اصلي سينما و يك تريلر سبكدار بود كه بسيار تحت تاثير آلفرد هيچكاك بود. اين فيلم نامزد دو جايزه اسكار شد و تنها 80 ميليون دلار در آمريكا فروش كرد و توانست كه طرفداران بسياري را جذب خودش بكند. اسكورسيزي در همين سال كارگرداني فيلم «فهرست شيندلر» را كه اسپيلبرگ به او پيشنهاد كرد نپذيرفت.
اسكورسيزي علاوهبر فيلمهاي گانگستري، در ژانرهاي ديگر نيز فيلم ساخته است كه در نوع خود بسيار زيبا بودهاند. از جمله فيلم «عصر معصوميت» كه اثري كاملا درام وعاشقانه است و براي كارگرداني چون اسكورسيزي كه تخصص اصلياش ساخت فيلمهاي جنايي است يك شاهكار به حساب ميآيد. از بارزترين نكات اين فيلم كه محصول 1993 است ميتوان به طراحي صحنه عالي و موسيقي بيبديل آن اشاره كرد كه در تمام طول فيلم خودنمايي ميكند. اگرچه «عصر معصوميت» در گيشه موفقيتي به دست نياورد اما در 5 بخش نامزد جوايز اسكار شد كه يكي از آنها نامزدي ناموفق اسكورسيزي در فيلمنامه اقتباسي بود كه بعد از «رفقاي خوب» براي دومينبار بود كه كارگردان براي فيلمنامه هم به كانديداي اين جايزه ميرسد.
كازينو محصول 1995 يك فيلم خشن و پرهزينه بود كه دقيقا مانند «عصر معصوميت» درباره مردي بود كه زندگي كاملا مرتب او با اتفاقات پيشبيني نشده ويران ميشود. اين فيلم خشن گنگستري را ميتوان خشنترين و از هم گسيختهترين فيلم اسكورسيزي محسوب كرد.
بعد از چند سال بيخبري از اسكورسيزي كه حركت مهمي در سينما نكرده بود، «دار و دسته نيويوركي» در سال 2002 و با بودجهاي بالغ بر 100 ميليون دلار به پرده سينماها آمد كه وابستگي فراواني به جريان اصلي سينماي هاليوود داشت. اين فيلم با بازي «دانيل دي لوييس» درباره نيويورك قرن نوزدهم است. در فوريه 2003 اين فيلم نامزد 10 جايزه اسكار شد. از جمله بهترين فيلم، بهترين كارگرداني و بهترين بازيگري براي «دانيل دي لوييس». اين چهارمين بار بود كه اسكورسيزي نامزد اسكار بهترين كارگرداني ميشد اما اينبار هم به رومن پولانسكي باخت و فيلم به شكل عجيبي در تمامي رشتهها دست خالي ماند! «لئوناردو دي كاپريو» براي اولينبار با اسكورسيزي در اين فيلم همكاري كرد اما «دي لوئيس» بهقدري نقش "بيلي قصاب" را قدرتمندانه به تصوير كشيد كه هيچكس متوجه درخشش بازيگر ديگري در اين فيلم نشد.
فيلم بعدي اسكورسيزي هوانورد محصول 2004 يك فيلم پرهزينه و غولآسا زندگينامهاي درباره «هاوارد هيوز»، پيشگام صنعت هوانوردي بود كه تلاش ديگري ازسوي اين فيلمساز معروف براي پيوند حساسيتهاي شخصياش با دوران طلايي هاليوود بود. فيلم كه قرار بود ابتدا به كارگرداني «مايكل مان» ساخته شود با موفقيت تجاري فراواني مواجه شد و مورد استقبال آكادمي اسكار قرار گرفت. «هوانورد» با نامزدي در 11 رشته بيشترين كانديداي جوايز اسكار بود، اما تنها 5 اسكار گرفت. اسكورسيزي اينبار هم جايزه بهترين كارگرداني را به «كلينت ايستوود» براي فيلم «عزيز ميليون دلاري» واگذار كرد. با اين حال «هوانورد» اولين فيلم اين كارگردان بود كه در آمريكا فروش بيش از 100 ميليون دلار داشت.
در سال 2006 اسكورسيزي با فيلم «مردگان» غوغايي ديگر بهپا كرد. اين فيلم بسيار سنگين و خشن تنها در آمريكا 130 ميليون دلار فروش داشت و زمانيكه گلدن گلوب براي دومينبار به اسكورسيزي جايزه داد، آكادمي اسكار هم جرات پيدا كرد تا سرانجام اولين اسكار را به پيرمرد خشن هاليوود بدهد. اين فيلم با بازي دي كاپريو، جك نيكلسون و مت ديمون جوايز اصلي اسكار را درو كرد. اين فيلم يك تريلر پليسي گنگستري در بوستون بود كه فراتر از انتظار او عمل كرد. اين فيلم علاوهبر اسكار بهترين كارگرداني، توانست اسكار بهترين فيلمنامه اقتباسي و بهترين تدوين و همچنين بالاخره بهترين فيلم سال را نيز كسب كند.
فيلم بعدي اسكورسيزي با نام «جزيره شاتر» فوريه 2010 اكران شد و همچون فيلمهاي اخير اسكورسيزي، براي چهارمينبار با بازي «دي كاپريو» كه او را «دنيرو» جديد اسكورسيزي مينامند به پرده سينماها آمد. ديكاپريو در نشست خبري نمايش اين فيلم در جشنواره برلين، «جزيره شاتر» را سختترين نقشآفريني كارنامه سينمايياش دانست و گفت: «واقعا ديوانگي است كه بازيگري فرصت همكاري با مارتين اسكورسيزي را از دست بدهد. اميدوارم بازهم بتوانم در فيلمهاي بعدي با او همكاري كنم. او احساس عشق به سينما دارد و اين حس را در لوكيشن به بازيگران القا ميكند.»
جديدترين تجربه كارگرداني اسكورسيزي در دنياي سهبعدي كودكان اقتباسي از يك كتاب پرفروش است. داستان اين فيلم در پاريس دهه 1930 اتفاق ميافتد و زندگي پسر يتيم 12 سالهاي به نام «هوگو» را بهتصوير كشيده كه به صورت پنهاني در پشت ديوارهاي ايستگاه قطار پاريس زندگي ميكند. فيلمنامه اين اثر را «جان لوگان» نوشته است كه پيشتر در فيلم «هوانورد» با «اسكورسيزي» همكاري كرده بود.
انتهاي پيام
يکشنبه|ا|2|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]