تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835218065
سخني با شکوري راد درباره نامزدي احتمالي خاتمي
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: سخني با شکوري راد درباره نامزدي احتمالي خاتمي نامه يک روزنامه نگار به يک سياستمدار برادر ارجمند جناب آقاي دکتر علي شکوري رادبا سلام و تحيتيادداشت جنابعالي را با عنوان «خاتمي بهترين گزينه» در سايت نوروز مطالعه کردم. تأکيد جنابعالي بر لزوم حضور دوباره جناب آقاي خاتمي در انتخابات رياست جمهوري و حمايت تقريباً رسمي حزب مشارکت از نامزدي آقاي خاتمي من را بر آن داشت تا به عنوان يک دوست و روزنامه نگار اصلاح طلب نکاتي را با شما در ميان بگذارم.ترديدي در اين ندارم که سيد محمد خاتمي چهرهاي است محبوب ملت ايران و شک ندارم در صورت قبول نامزدي در انتخابات رياست جمهوري آتي توسط ايشان، تا حدود زيادي نتيجه انتخابات قابل پيش بيني است و اين برغم همه بيمهريهاي احتمالي، تخريبها و حتي تخلف در برگزاري انتخابات و نحوه شمارش آراست. چرا که به نظر ميرسد با فشارهايي که در طول اين سه سال بر مردم ايران وارد آمده است، انتخاب مردي صداقت پيشه، عاقل و نخبه دوست انتخاب اول مردم ايران براي رياست جمهوري آينده باشد و اين سبب ميشود تفاوت آرا چنان فاحش باشد که هيچ تخلف و نامهرباني و ... نتواند سدي در مقابل انتخاب مردم ايجاد کند.اما سخن اصلي من نه درباره شخصيت سيد محمد خاتمي بلکه درباره کارکرد احزاب اصلاح طلبي چون جبهه مشارکت ايران اسلامي است که به نظر ميرسد به مرور زمان از حالت حزبي خارج شده و به يک ستاد انتخاباتي بدل گشته است. همين امر نيز شايد يکي از اسباب تنزل مفهوم سياست ورزي در ايران باشد و لذا شاهديم کارسياسي با سياسي کاري اشتباه گرفته ميشود و اين آفت بزرگي است براي اصلاح طلبي در ايران امروز.براستي چرا با گذشت چهار سال از پايان رياست جمهوري سيد محمد خاتمي بازهم ناچاريم به سراغ وي برويم؟ در اين زمينه نکاتي وجود دارد که در قالب پرسشهايي چند از جنابعالي مطرح ميکنم.1ـ روزي که جناب آقاي خاتمي نامزدي خود را براي رياست جمهوري دوره هفتم اعلام کردند، ما و بسياري از هوادران آنروزهاي ايشان يکي از امتيازات جناب آقاي خاتمي را جوان بودن نسبت به ساير رجال سياسي از جمله رئيس جمهور وقت برميشمرديم و 54 سالگي ايشان را به عنوان يک امتياز نام ميبرديم. امتيازي که از ديد ما هم سبب جوانگرايي در مديريتهاي کشور ميشد و هم نيرو و نشاطي تازه را به کالبد دولت جمهوري اسلامي ايران تزريق ميکرد.امروز اما از آقاي خاتمي دعوت ميکنيم تا در سن 66 سالگي ( انتخابات سال 88) مجدداً نامزد رياست جمهوري شوند. اين درست است که 66 سال عمر شخصيتي چون سيد محمد خاتمي سرشار از اندوختههايي است که ميتواند به مدد اين ديار و مردم بيايد اما آيا درست است که ما اصلاح طلبان نيز به گونهاي رفتار کنيم که مردم ايران بويژه جوانان احساس کنند در اين مملکت سن بازنشستگي نه از سياست که از قدرت هرگز وجود ندارد و آدمها تا زماني که زندهاند بايد در قدرت باقي بمانند؟اگر خاطرتان باشد يکي از نقدهاي اصلاح طلبان به نامزدي آقاي هاشمي رفسنجاني در انتخابات مجلس ششم و حتي بعداً در مرحله اول انتخابات رياست جمهوري نهم اين بود که چرا ايشان از دنياي قدرت خداحافظي نميکند و چرا سني را به عنوان بازنشستگي از مديريت و قدرت براي خود در نظر نميگيرد. امروز بايد پاسخ داد نقدهاي آنروز به آقاي هاشمي درست بود يا تلاش امروز براي بازگشت دوباره آقاي خاتمي به قدرت؟حتماً ميدانيد يکي از دلايل محبوبيت امروز خاتمي در ميان مردم اين است که ايشان پس از پايان دوران رياست جمهوري هيچ سمت حکومتي را نپذيرفتند و صرفاً به عنوان يک فعال سياسي بيرون از حاکميت به ياري جنبش اصلاحات در ايران آمدند. اما امروز تلاش عدهاي از احزاب و گروهها براي بازگشت آقاي خاتمي به قدرت همين ذهنيت مثبتي که درباره آقاي خاتمي بوجود آمده و تفاوتهايي ميان او و ديگر قدرتمندان را به نمايش گذاشته است با مخاطرات جدي مواجه ميشود.به هر حال به نظر ميرسد که نامزدي مجدد آقاي خاتمي در انتخابات رياست جمهوري، الگويي که ما تا به حال به آن ميباليديم و اعلام ميکرديم مانند خاتمي از دنياي قدرت و حکومت بازنشسته شد را مخدوش ميسازد و اين در حالي است که ايران ما نيازمند به چنين الگوهايي است.اساساً اصلاحات در اين کشور نيازمند رفتارهايي از سوي اصلاح طلبان است که به مردم نشان دهد ميتوان به گونهاي ديگر هم رفتار کرد. ميتوان به قدرت نچسبيد. ميتوان در ميان مردم و در کنار مردم بود. ميتوان راه را براي جوانان باز کرد. ميتوان خون تازه به رگهاي مديريت کشور تزريق کرد و ميتوان ... . همه اين ميتوانها با نامزدي آقاي خاتمي به نميتوانهايي تبديل ميشود که خلاف اهداف اصلاح طلبانه ماست. لذا پرسش من از شما اين است که آيا در قبال هزينهاي چنين هنگفت دادن ما به ازاي مناسبي براي جريان اصلاح طلبي در اين مرزو بوم دريافت ميکنيم؟2ـ در ايامي که دوران رياست جمهوري آقاي هاشمي رو به پايان بود، ابتدا اصلاح طلبان امروز که آنزمان به چپ مشهور بودند رفتند سراغ مهندس موسوي تا او را براي حضور در عرصه انتخابات رياست جمهوري قانع کنند. او نپذيرفت و خاتمي آمد. وقتي رياست جمهوري خاتمي رو به پايان بود باز هم اصلاح طلبان رفتند سراغ مهندس موسوي و او نيامد. شما از معين حمايت کرديد، عدهاي از کروبي و عدهاي هم هاشمي را آوردند. اکنون که دوران رياست جمهوري احمدي نژاد رو به اتمام است (با فرض دوره اول و آخر بودن دوره فعلي) باز هم عدهاي رفتهاند سراغ جناب خاتمي.نگاه کنيد! ميرحسين موسوي، خاتمي، مير حسين موسوي و ... . گويي جريان اصلاح طلب جز اين دو نفر کسي را ندارد که توان اداره مملکت را داشته باشد؟ شايد بفرمائيد داريم اما شوراي نگهبان تأييد نميکند؟ اما ميخواهم همين را هم به عنوان نقطه ضعف بشمارم. چرا افرادي که مورد تأييد شوراي نگهبان قرار ميگيرند همين دو، سه نفر هستند. آقايان خاتمي، کروبي و مير حسين موسوي. بالاخره چه؟ تا کي؟شايد هم بفرمائيد که افراد ديگري هستند که مورد تأييد قرار ميگيرند اما مورد اجماع نيستند. چه فايدهاي دارد؟ چرا کسي را نداريم که تأييد شود و مورد اجماع هم قرار گيرد؟ پس حاصل هشت سال حضور اصلاح طلبان در دولت و چهار سال حضورشان در مجلس چيست؟ چرا نتوانستهاند يک رجل سياسي تحويل جامعه بدهند که مورد اعتماد مردم، اصلاح طلبان و حاکميت باشد؟ و چرا چنين فردي در ميان اصلاح طلبان تنها و تنها خاتمي و مير حسين موسوي هستند؟ گره کار کجاست؟گيريم که خاتمي بيايد و رئيس جمهور شود و تا سن 74 سالگي هم رئيس جمهور اين مملکت باشد. بعداً چه؟ آيا قرار است بعد از هشت سال دوباره مملکت را بدهيم دست آقاي احمدي نژاد؟ يا بايد برويم سراغ مير حسين موسوي و از او بخواهيم که در سالخوردگي و پيري به داد اصلاح طلبان برسد و بالاخره سکوت خود را بشکند. يا گمان ميکنيد اين بار اصلاحات به نتيجه ميرسد و همه چيز درست ميشود؟ روي چه حسابي؟ با کدام حساب و کتاب؟ بر چه مبنايي؟ مگر برنامهاي داريد که اجرا نکرده باشيد؟ شايد هم اساساً پاسخي براي اين سوال نداريم و ميگوييم «چو فردا شود فکر فردا کنيم»اين هر گز پاسخي قانع کننده براي مردم ايران نيست. احزاب ما بايد برنامه 20 ساله داشته باشند و اين ضعف است که از برنامه ريزي و کادر سازي براي امروز و فرداي خود ناتوانيم. اين خلاف هدف تحزب است.حکايت کار احزاب اصلاح طلب ما مانند گفتههاي کشاورز سمناني است که ميگويد اگر من در گرگان زمين کشاورزي داشتم و از آب باران آنجا استفاده ميکردم محصول بهتري به دست ميآوردم اما چون اينجا خشکسالي است بايد هر سال گندم بکارم و بعد هم به خاطر خشکسالي بدهم گوسفندان بخورند و ... .بله اگر در ايران ما هم دموکراسي به معناي کامل کلمه حاکم بود و هيچ مشکلي نداشتيم امروز ميتوانستيم انتخابات درون حزبي ميان رجال مختلف برگزار کنيم. اما ما فرصتي براي خيال پردازي نداريم. بايد بر مبناي واقعيات ايران امروز کادر سازي ميکرديم که دوباره ناچار نشويم به سراغ خاتمي برويم. اين شعف خود احزاب اصلاح طلب است که فکري براي فرداي خود ندارند و با بازي شطرنجي در عرصه سياست بيگانهاند و همه دار و ندار خود را در عرض چند سال ميسوزانند و بعد هم برميگردند به عقب.3ـ يکي از سوالات اساسي من اين است که چرا حزبي مانند مشارکت که داعيه تلاش براي ايجاد دموکراسي در کشور را دارد و قاعدتاً بايد رفتار حرفهاي داشته باشد رفتارش چنان متناقض است که براي خيلي از اصلاح طلبان قابل درک نيست؟چرا يک دوره سراغ معين ميرويد و يک دوره سراغ خاتمي؟ نگوييد معين و خاتمي يکي هستند که قابل باور نيست. چگونه ميشود در انتخابات دوره نهم از نامزدي کسي حمايت ميکنيد که با صراحت اعلام ميکرد انتخاباتي چون انتخابات مجلس هفتم را برگزار نميکرد و در انتخابت دوره دهم از نامزدي حمايت ميکنيد که برگزار کننده همان انتخابات بود؟ چگونه در انتخابات دوره نهم از نامزدي کسي حمايت ميکنيد که براي حضور در انتخابات به حضور مقامات عالي رتبه نظام نرسيد و مشورت نکرد و در انتخابات دوره دهم از کسي حمايت ميکنيد که بدون مشورت با رهبري نظام و جلب نظر مساعد وي هرگز نامزد انتخابات دهم نميشود؟ چگونه در انتخابات نهم از نامزدي کسي حمايت ميکنيد که درباره حکم حکومتي همان ديدگاههاي مشهور را داشت و امروز از کسي حمايت ميکنيد که ...؟ حمايت شما از معين و آن شعارها اشتباه بود يا حمايت امروز شما از خاتمي؟ آيا آن دوره تند رفتيد و امروز قبول کردهايد اشتباهات خود را يا امروز هم همان شعارها و برنامهها را داريد ولي ميخواهيد با کسي مثل خاتمي که ديدگاههاي اعتدالي و واقعگرا دارد آنها را اجرايي کنيد؟ ميشود؟ ميتوانيد؟اينها سوالاتي است که بنده و بسياري از روزنامه نگاران جوان اين مملکت و خيلي از مردم مايليم پاسخ آنها را بدانيم. بي ترديد اگر پاسخهاي قانع کنندهاي داشته باشيد ما را هم در کنار خود خواهيد داشت والا توقع نداشته باشيد که با اين همه تناقض باز هم در کنارتان باشيم.4ـ شما در يادداشت خود محبوبيت سيد محمد خاتمي را يادآوري کردهايد. آري ايشان محبوب است اما حتماً ميدانيد که وظيفه احزاب کادرسازي است. آيا در ميان کادر حزبي شما چهره محبوبي وجود ندارد؟ حتماً ميفرمائيد دارد اما از فيلتر شوراي نگهبان عبور نميکند. حال سوال من از شما اين است که چگونه حزبي که نيروي مورد اعتماد حاکميت ندارد و نميتواند فردي را از فيلتر عبور دهد از کسي حمايت ميکند که به دليل تفاوت رفتار و ديگاهش با حزبي مانند مشارکت، مورد اعتماد حاکميت است و از فيلتر شوراي نگهبان ميگذرد؟ چگونه تحصن کنندگان در اعتراض به انتخابات مجلس هفتم امروز ميخواهند از مجري اين انتخابات حمايت کنند؟ تحصن شما و درخواست شما از وزارت کشور براي عدم برگزاري اين انتخابات درست بود يا رايزني خاتمي و سرانجام برگزاري انتخابات؟ بالاخره شما ميخواهيد کسي رئيس جمهور اين مملکت شود که انتخاباتي مانند مجلس هفتم را برگزار کند يا برگزار نکند؟ ميخواهيد کسي رئيس جمهور شود که در ماجراي 18تير استعفا بدهد يا ندهد؟ بعيد به نظر ميرسد که خاتمي تغيير کرده باشد. آيا شما ديدگاههايتان نسبت به انتخابات پيشين تغيير کرده؟حزب مشارکت يا مشي و ديدگاههاي خاتمي را قبول دارد يا ندارد. اگر دارد چرا به گونهاي رفتار نميکند که امروز ده تا خاتمي در انتخابات درون حزبياش با يکديگر به رقابت بپردازند و اگر ندارد چرا اصرار ميکند که او بيايد؟آيا اين خود دليلي بر اين نيست که احزابي مانند مشارکت و ساير احزاب اصلاح طلب در طول ساليان گذشته به جاي کادرسازي و برنامه ريزي براي کسب قدرت دچار روزمرگي شدهاند و فاقد راهبرد معيني در فعاليتهاي سياسي هستند؟ آيا اين آشفتگي در موضع گيريها سبب نشده است که مردم در انتخاباتي مانند انتخابات مجلس هشتم رغبتي براي شرکت در انتخابات نداشته باشند؟شما به عنوان حزب مشارکت ايران اسلامي چه سهمي از عدم مشارکت مردم در انتخابات مجلس هشتم را برعهده ميگيريد؟ شايد بگوييد در اين انتخابات نامزدهاي اختصاصي حزب ردصلاحيت شدند اما پاسخ دهيد چه سهمي از عدم مشارکت گسترده مردم در انتخابات رياست جمهوري نهم و يا شوراي دوم و سوم داريد؟ آيا اين موضوع را بررسي کردهايد؟ آيا همه سهم عدم مشارکت برعهده شوراي نگهبان و وزارت کشور دولت نهم است؟ در انتخابات شوراي دوم چرا مردم شرکت گستردهاي نداشتند و به نامزدهاي اصلاح طلب تأييد شده رأي ندادند؟ در انتخابات مجلس هشتم چرا همين چند نفر باقي مانده به مجلس راه نيافتند؟ در انتخابات دوره نهم رياست جمهوري چرا بسياري از مردم در انتخابات شرکت نکردند؟ آيا گمان نميکنيد وقتي يک بار سلامت انتخابات زير سوال رفت بار ديگر مردم کمتري در انتخابات شرکت ميکنند؟ آيا گمان نميکنيد وقتي يک بار خاتمي زير فشار قرار گرفت براي خروج از حاکميت، مردم کمتري رغبت ميکنند به حضور دوباره اصلاح طلبان در حاکميت؟ آيا گمان نميکنيد وقتي عدهاي در اعتراض به انتخابات مجلس هفتم تحصن ميکنند و يا حتي از نمايندگي مجلس استعفا ميدهند و حتي وزير کشور و وزراي ديگر را نيز به استعفا ترغيب ميکنند، بعد ميروند سراغ همانهايي که استعفا ندادند مردم دچار ترديد ميشوند و کمتر در انتخابات شرکت ميکنند؟اين بسيار بد است که در اين کشور هر کس مشکلات را به گردن ديگران مياندازد. رئيس جمهور مملکت مشکل گراني را به گردن مافيا مياندازد، شما به گردن ضد اصلاحات مياندازيد، عدهاي به گردن آمريکا مياندازند، عدهاي به گردن تحريميها مياندازند و ... تا کي بايد اين وضعيت ادامه داشته باشد و مردم قرباني فرافکنيهاي احزاب، گروهها و شخصيتها باشند؟تا کي قرار است که اصلاح طلبان زير بال و پر اين و آن قرار بگيرند و باز هم به دليل بيبرنامگي نتوانند کاري انجام دهند؟بنده به عنوان يک اصلاح طلب اين نکات را به عنوان نقد دوستان خودم عرض ميکنم و معتقدم نبايد به دليل سوءاستفادههاي احتمالي از نقدهاي ما، جلوي نقد را بگيريم. چرا که همين امر آسيب زيادي را به ما زده است و خسارتهايي ديدهايم که جبران آنها در کوتاه مدت ممکن نيست. چارهاي نداريم جز باز کردن فضاي نقد خوديها و پاسخ به سوالات. شايد پاسخهاي شما به پرسشهاي حقير، ابهامات را از ذهن بسياري پاک کند و به تصميم گيري درستتر ياري رساند.با تشکر و پوزش از بابت تصديع وقت حضرتعاليعباس پازوکيروزنامه نگار
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 235]
صفحات پیشنهادی
سخني با شکوري راد درباره نامزدي احتمالي خاتمي
سخني با شکوري راد درباره نامزدي احتمالي خاتمي-سخني با شکوري راد درباره نامزدي احتمالي خاتمي نامه يک روزنامه نگار به يک سياستمدار برادر ارجمند جناب آقاي دکتر ...
سخني با شکوري راد درباره نامزدي احتمالي خاتمي-سخني با شکوري راد درباره نامزدي احتمالي خاتمي نامه يک روزنامه نگار به يک سياستمدار برادر ارجمند جناب آقاي دکتر ...
گزارشی از موج جدید ضدایرانی در عربستان سعودی
گزارشی از موج جدید ضدایرانی در عربستان سعودی · سخني با شکوري راد درباره نامزدي احتمالي خاتمي · خوب و بد رژيم هاى گياهخوارى. . نمایش تصادفی مطالب .
گزارشی از موج جدید ضدایرانی در عربستان سعودی · سخني با شکوري راد درباره نامزدي احتمالي خاتمي · خوب و بد رژيم هاى گياهخوارى. . نمایش تصادفی مطالب .
-
گوناگون
پربازدیدترینها