واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: صدا و سیما و مساله «عشق»
دکتر علی مطهری نگاهی به سریال های تلویزیونی و سرودها و ترانه هایی که از صدا و سیما پخش می شود این حقیقت را آشکار می سازد که بخش عظیمی از محتوای برنامه های صدا و سیما را مساله عشق (همان عشق انسان به انسان) تشکیل می دهد. اگر سری هم به مجلات مختلف بزنیم می بینیم در آنجا نیز وضع به همین منوال است. نتیجه این که ذهن جامعه ایرانی را تا حد زیادی مساله عشق اشغال کرده است و این امر با سلامت و تعادل روانی یک جامعه سازگار نیست. نظر حکمای اسلامی درباره عشق این است که عشق بر دو قسم است: عشق جسمانی و عشق نفسانی. عشق جسمانی آن عشقی است که منشا آن صرفا غریزه جنسی است و پس از وصال از بین می رود و طبعا ارزش چندانی ندارد. اما عشق نفسانی عشقی است که گر چه غریزه جنسی نیز می تواند دخالتی در آن داشته باشد اما منشا اصلی آن مشاکله و همسنخ بودن دو روح است. این نوع عشق است که معمولا پس از وصال نیز پایدار می ماند و خصوصا اگر به وصال منجر نشود، چنانچه عاشق غم فراق معشوق را به خوبی تحمل کند و از راه دیانت و درستی خارج نشود آثار شگفت انگیزی از نظر تکامل روحی و کسب قدرت روحی در او پدید می آورد به طوری که کم کم او را از معشوق مجازی به معشوق حقیقی و منشا همه کمالات و زیبایی ها یعنی خدا منتقل می کند و درمی یابد که این معشوق زمینی جلوه ای از آن معشوق حقیقی است. اما اگر این فراق را به خوبی تحمل نکند و از راه راست خارج شود، ای بسا که آن عشق به جنایت ها و قتلها منجر شود. این است که فلاسفه عشق را به «مصیبت» تشبیه کرده اند که اگر انسان در مقابل یک مصیبت ، مثلا از دست دادن فرزند جوان خود، به خوبی عمل کند و سر از کفرگویی و ناشکری و ناسزاگویی به نظام عالم و خدای جهان در نیاورد، آن مصیبت آثار سازنده ای در او باقی خواهد گذاشت که شاید سالها عبادت و بندگی قادر به چنین تاثیرگذاری نباشد و اگر برعکس عمل کند آن مصیبت عامل سقوط او خواهد بود. لذا از نظر فلاسفه عشق اولاد تیغ دو دم است و آثار آن بستگی به نحوه برخورد عاشق با این مساله دارد و ثانیا اختیاری نیست و چنین نیست که انسان اراده کند که عاشق شود.از این رو فلاسفه گفته اند عشق قابل توصیه نیست ، آنچنان که مصیبت قابل توصیه نیست و کسی نمی تواند و جایز نیست برای آن که کمالاتی کسب کند برای خود مصیبت ایجاد کند، بلکه اگر پدیده عشق در جان کسی رخنه کرد او باید برخورد درستی با آن داشته باشد و آن را تبدیل به یک نعمت کند تا از آثار سازنده روحی آن بهره مند گردد. به اعتراف دانشمندان غربی یکی از خلاهای موجود در دنیای امروز غرب خلا عشق است ؛ دیگر از عشقهایی مانند عشق رمئو و ژولیت در دنیای غرب خبری نیست و دلیل آن روابط آزاد و بدون مرز زن و مرد در آن دیار است. با توجه به آنچه درباره ماهیت عشق گفتیم معلوم شد عشق چیزی نیست که هر چه بیشتر بهتر، مثلا مانند راستی و درستی نیست که هر چه بیشتر بهتر، بلکه هم می تواند آثار مثبت داشته باشد و خلاقیت و ابتکار و شاهکار به وجود آورد و فرد را از دایره تنگ خودی و خودپرستی خارج و به سوی غیردوستی سوق دهد و هم می تواند آثار منفی و مخرب داشته باشد، لذا تبلیغ و ترویج آن باید در حد معقول باشد. جامعه ای که بیش از حد در آن به مقوله عشق و تغزل و غنا پرداخته شود و داستان ها و فیلمها و سریال های عشقی و اشعار غنائی و موسیقی غنائی ترویج شود قطعا بخشی از اراده خود را از دست خواهد داد و از حماسه و صلابت کافی برخوردار نخواهد بود. خصوصا برای جامعه امروز ما که بیشتر به حماسه نیازمند است ترویج بیش از حد مساله عشق می تواند مضر باشد. اگر در طول روز هر بار که رادیو را می گیریم یک سرود و یا مطلب عشقی بشنویم یا در هر سریالی یک یا چند ماجرای عشقی در میان باشد باعث می شود ذهن افراد جامعه دائما مشغول به این مقوله باشد خصوصا که قوه خیال نیز آن را پرورش و نزد انسان بسیار عظیم تر و زیباتر از آنچه بوده است جلوه می دهد. چنین انسان هایی کمتر می توانند در روز واقعه اسب جهاد را زین کنند و به میدان مبارزه بشتابند و اندکند افرادی که بتوانند میان این دو مقوله جمع کنند.البته در برخی سریال های سیما به نحو شایسته ای به مقوله عشق پرداخت شده و از نگاه سطحی به آن پرهیز شده است. نمونه اعلای آن سریال «میوه ممنوعه» بود که در آن به خوبی خاصیت اکسیر بودن و قلب ماهیت کردن و تکامل بخشی عشقهای پاک به تصویر کشیده شده بود اگر چه با برخی تناقض ها نیز همراه بود مانند این که حاج یونس فتوحی که عمری زندگانی اسلامی داشته است چگونه اکثر فرزندانش ناصالح از آب درآمده اند. شاید لزوم جذابیت یک سریال گاهی این تناقض ها را بی اهمیت جلوه می دهد و بعلاوه به تصویر کشیدن مفاهیم معنوی کار بسیار دشواری است و مثلا برای نشان دادن منقطع شدن حاج یونس از همه دلبستگی ها و از بین بردن همه تعینات مانند آبرومندی و ثروتمندی و غیره در اثر عشق ، نیاز به این گونه چاشنی ها نیز وجود دارد که البته سریال را از واقعیت دور می کند. ولی شاهکار آن است که انطباق با واقعیت و جذابیت را با هم جمع کند. به هر حال بابت این سریال که یک مفهوم عرفانی و روانی را به خوبی به تصویر کشید و نگاهها را به دید واقعی از پدیده عشق سوق داد باید از سازمان صدا و سیما تشکر کرد، ضمن آن که باید این سازمان را از تبلیغ بیش از حد این مقوله آن هم در شکل سطحی آن باز داشت که جامعه متعادل و سالم جامعه ای است که به همه ارزشها به طور هماهنگ بپردازد و تک ارزشی و تک ساحتی نشود، همچنان که انسان کامل چنین انسانی است. به تعبیر شهید آیت الله مطهری معمولا جامعه ها از گرایش صددرصد به باطل منحرف نشده اند بلکه از افراط در یک حق از مسیر درست منحرف شده اند. منبع: جام جم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 300]