تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):با اخلاق نيكو، گفتار نرم مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820913044




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زن جوان، اسیر وعده‌های دروغین شد


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: زن جوان، اسیر وعده‌های دروغین شد شوهرم را در حادثه اي دلخراش از دست دادم و با اين مصيبت ناگوار، سرپرستي تنها دخترم و مسئوليت هاي سنگين خانه را بر دوش گرفتم. روزهاي سختي را پشت سر گذاشتم. حدود ۲ سال قبل، پسر جواني که خواهرش همسايه ما است با ابراز علاقه و وعده هاي دروغين از من خواستگاري کرد. خراسان: او جنون دارد و اعتياد به شيشه پدرش را درآورده است. کامران امروز صبح زنگ زده بود و تهديدم مي کرد که مي خواهد روي صورتم اسيد بپاشد. من حرفش را جدي نگرفتم و ساعت حدود ۹ صبح بود که براي خريد به خواروبارفروشي سرکوچه رفتم. در اين لحظه ناگهان کامران با يکي از دوستانش وارد مغازه شدند. او با عصبانيت به طرفم آمد و کتکم زد. سپس با چاقويي که در دست داشت زخمي ام کرد و همراه دوستش که روي موتورسيکلت نشسته بود پا به فرار گذاشتند. زن جوان در دايره اجتماعي کلانتري قاسم آباد مشهد قصه تلخ زندگي اش را اين گونه تعريف کرد که ۷ سال قبل، شوهرم را در حادثه اي دلخراش از دست دادم و با اين مصيبت ناگوار، سرپرستي تنها دخترم و مسئوليت هاي سنگين خانه را بر دوش گرفتم. روزهاي سختي را پشت سر گذاشتم. حدود ۲ سال قبل، پسر جواني که خواهرش همسايه ما است با ابراز علاقه و وعده هاي دروغين از من خواستگاري کرد. او مي گفت قصد کمک دارد و از آن جا که واقعا مانده بودم بار هزينه هاي سرسام آور زندگي را چگونه به دوش بکشم به عقد موقت و کاملا مخفيانه اين مرد جوان درآمدم اما افسوس که پس از مدت کوتاهي متوجه شدم عجب غلط بزرگي کرده ام چون کامران، فردي شرور و خلافکار است و چند فقره سابقه کيفري دارد. با روشن شدن اين واقعيت ها تصميم گرفتم به اين رابطه مخفيانه پايان بدهم اما او با تهديد چاقو مي گفت: اگر برخلاف خواسته ام عمل کني بلايي به سرت خواهم آورد که مرغ هاي آسمان به حالت گريه کنند. کامران هر روز به من بيشتر وابسته مي شد و اصرار داشت که به عقد رسمي اش در بيايم. او براي اين که مرا مجبور به اين کار کند حدود يک هفته بچه ام را دزديد و به ناچار با اين شرط که دست از شرارت و رفيق بازي بردارد با هم ازدواج کرديم و جان دختر ۳ ساله ام را نجات دادم. هنوز ۲ ماه از ازدواج رسمي ما نگذشته بود که شوهرم به اتهام زورگيري، عربده کشي و اخلال در نظم عمومي دستگير شد و به زندان افتاد. در اين شرايط من تقاضاي طلاق داده ام. اما کامران که چند روزي براي برگزاري مراسم درگذشت مادرش از زندان مرخصي گرفته بود فراري شد و حالا تهديدم مي کند که اگر طلاق بگيري تو را مي کشم. امروز هم اين بلا را به سرم آورد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 218]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن