واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: *گزارش* من هم از جنگ سهم ميخواهم؛ دو نگاه به يك تبليغ
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و حماسه
شناخت شيوههاي تبليغ و به كارگيري ابزارهاي مفيد و لازم براي يك تبليغ يك واقعه امري ضروري است. پرداختن به تبليغ بدون اطلاعات مفيد و به كار نگرفتن شيوههاي لازم و فراهم نكردن ساز و كارهاي مناسب، نه تنها نتيجه مثبت نخواهد داشت بلكه ممكن است در اثر بيتوجهي، لطمههاي جبرانناپذيري وارد شود.
به گزارش خبرنگار سرويس «فرهنگ و حماسه» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در هر جامعهاي، آثار به جا مانده از گذشته ميتواند براي حال و آينده مورد استفاده قرار گيرد و تداعي آن موجب تذكر انسانهايي شود كه از زحمات گذشتگان خود استفاده ميكنند و براي آنان نشان و علامت هستند.
بيترديد، دوران دفاعمقدس يكي از مقاطع حساس و برگ زريني در تاريخ معاصر كشورمان است كه از آسيبهاي ذكر شده در امان نيست كما اينكه اين آسيبها تا حدودي خود را نمايان كردهاند. در اينجا واژههايي در معرض آسيب قرار ميگيرند كه با ادبيات ما در هم آميختهاند.
قداست برخي كلمات و مفاهيم در همه جوامع بشري متفاوت هستند همچون كلمات شهيد و ايثار كه در همه حرفها توأم با قداست و بزرگي به آنها نگريسته ميشود. خمير مايه و عصاره فرهنگ ايثار و شهادت، از خودگذشتگي، اخلاص و آزادمنشي هدفمند است و ترويج آنها كاركردهاي مثبتي دارد. از سوي ديگر، ترويج نامناسب و دقت نكردن در به كارگيري شيوههاي درست و ناديده گرفتن عناصر ارتباطي موثر به اشاعه فرهنگ ايثار و شهادت آسيب جدي وارد ميكند؟
همانطوري كه اشاره شد دوران دفاع مقدس به عنوان يكي از وقايع بزرگ تاريخ ملت ايران از چنان قداستي برخوردار است كه اگر نتوانيم از ادبيات جوشيده از آن به نحو مطلوب استفاده كنيم شبهاتي از سوي كساني كه جنگ تحميلي را نديدهاند مطرح خواهد شد كه اگر پاسخ مناسبي به آنها ارائه نشود اين شبهات ميتواند خدشهاي بر اين بخش از تاريخ معاصر كشورمان وارد كنند.
راهاندازي كاروانهاي راهيان نور براي بازديد از مناطق عملياتي دفاع مقدس، برگزاري يادوارههاي گراميداشت شهدا و ايثارگران، برگزاري جشنوارههاي فرهنگي هنري و ... ابزارهايي هستند كه در نقاط مختلف كشور صورت گرفته است. اما در اين ميان، به دليل ارتباط تنگاتنگ عموم مردم، نامگذاري خيابانها و بزرگراهها به نام شهيدان و نيز نصب تصاويري از اين شهدا يا رويدادهاي ديگر جبهههاي جنگ،ارتباط نزديكي با حفظ و تقويت حافظه تاريخي مردم در رابطه با دفاع مقدس دارد و در صورتي كه از اين ابزارها به درستي استفاده شود تا سالها ميتواند نه تنها از فراموشي رويدادهاي مقطعي خاص از تاريخ معاصر جلوگيري كند بلكه كساني كه جنگ و يا تحولات آن را از نزديك لمس نكردهاند به خود افتخار خواهند كرد زماني در اين كشور افرادي با از جان گذشتگي خود پايههاي پيشرفت آنها را محكم و هموار كردهاند. اما متاسفانه بايد گفت آن طور كه بايد نتوانستهايم از گنجينههاي آن دوران به نحو مطلوب بهرهبرداري كنيم و حتي در برخي مواقع بعضي تبليغات ما خود به نوعي ضدتبليغ شده است.
جوان امروزي از ما سؤال ميكند آيا ما هم ميتوانيم مثل همت يا شهيد باكري شويم يا نه؟ در پاسخ بايد گفت نبايد از شهيدان معصوم زاده بسازيم و بگوييم آنها كساني بودند كه ديگر كسي به گرد پايشان نميرسد اگر اين بحثها را مطرح كنيم از اصل بحث منحرف ميشويم. اينها بخشي از درددلهاي ولي همت برادر سردار سرلشگر شهيد ابراهيم همت است.
سردار برقي از همرزمان شهيد همت نيز ميگويد: دلمان خوش بود كه يادگاري از همت به نام اتوبان شهيد همت كه خيليها متاسفانه شهيد را از نام آن برداشتهاند اينها تنها نمونههايي از تبليغاتي است كه به ضدتبليغ تبديل شده است.
اين كه افرادي همچون همت را چگونه و با چه ابزارهايي بشناسيم و به ديگران معرفي كنيم بحثي است كه احساس ميشود در تحقق آن نيز ماندهايم. به راستي از اول تا آخر اتوبان شهيد همت چند عكس و چند خط از وصيتنامه اين شهيد به چشم ميخورد. نقطه مقابل را اگر توجه كنيم چندين نوع تبليغات انواع كالاي مصرفي و لوكس از خودرو گرفته تا لوازم مصرفي خانوادگي، ديگر اجازه نميدهد حتي فكر كنيد كسي كه نام آن بر اين اتوبان نقش بسته است؛ روزي بر روي بدترين جادهها زير آتش توپ و خمپاره دشمن به فكر راحتي امروز ما بوده است اما افسوس كه مسير فراموش كاري ما خيلي هموار شده است.
اتوبان همت تنها يك مورد از چندين مورد از فراموشكاري ما است. در سطح شهر نيز اگر دقت كنيم به ندرت اثري از حماسهسازانمان به چشم ميخورد يا اگر هست آنها نيز در پشت تابلوها و حجم تبليغات مدرن امروزي رنگ باختهاند. اين را ميتوانيد از عكس رنگ باخته سپهبد شهيد علي صياد شيرازي در خيابان شريعتي تهران و سردار شهيد كلهر در خياباني كه به نامش نقش بسته است بپرسيد. شهرهاي ديگر نيز در اين زمينه تعريفي ندارند.
هنر و دفاع مقدس
موارد اشاره شده تنها يك طرف ماجراست. در طرف ديگر ماجرا زماني تأسف ميخوريم كه بدانيم از اين لقب خود كه «هنر نزد ايرانيان است و بس» نتوانستهايم در عرصه ترويج فرهنگ ايثار و شهادت حداقل در محدوده شهرها به نحو مطلوب بهرهمند شويم. متاسفانه طرحها و عكسهاي نصب شده در چند نقطه شهري همچون تهران تنها فقر ما را در اين زمينه نشان ميدهد چون اولا اين عكسها و طرحها مربوط به چند سال پيش هستند كه اگر برخي متوليان دفاع مقدس سال به سال يا چند سال به چند سال اگر هنر كنند تجديد رنگي انجام ميدهند و بس. دوما اين طرحها و عكسها يا نقاشيها نميتوانند جوابگوي ذائقه امروزي و نسل جنگ نديده كشور باشد واقعيتي كه به نظر ميرسد توجهي به آن نميشود. چطور ميشود با يك نقاشي از چهره يك شهيد كه بيش از 10 سال از آن ميگذرد به جوان يا نوجوان امروزي انسانهاي حماسهساز را شناساند؟ از سوي ديگر، مگر شهداي دفاع مقدس فقط در چند عكس خلاصه ميشوند؟ آيا رفتار و منش آنها براي ما مهم نيستند؟ و اصولا اين شاخصههاي شهدا چگونه بايد به ديگران منتقل شود؟
چند سالي است بيشتر متوليان دفاع مقدس به نقش تاثيرگذار هنر در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت پي بردهاند اما آيا زمان آن نرسيده است تا اين نگرش را در مورد طرحهاي هنري شهري نيز پياده كنند تا روح تشنه قشر جوان و نوجوان امروزي حداقل تا حدودي از ابهامات و شبهات ذهني در مورد محتواي دفاع مقدس خارج شود؟ البته فاصله نظر و عمل يكسان است. هر چند نميتوان برخي اقدامات از جمله توليد چند فيلم سينمايي و سريال و يا برگزاري نمايشگاهايي در اين زمينه را ناديده گرفت اما نبايد از واقعيتهاي محتواي غني دفاع مقدس نيز غافل بمانيم.
نسل امروز ميخواهد با توجه مقتضيات زمان خود بداند جنگ چه بود و چه كساني، چرا و چگونه خود را سپر بلا كردند؟ بايد كسي باشد كه راه درست را به آنها نشان دهد. دوست دارند وقتي در شهر قدم ميزنند نشانهاي گويا از شهدا ببينند. اگر اين امر محقق شد ميتوان از جوانان انتظار داشت.
دوست دارند از شهيدان بيشتر بدانند. آنها رفتند جنگيدند و براي كشور افتخار آفريدند. احترام شهيدان در جامعه محفوظ است اما بايد در عمل نيز آن را نشان دهيم. آنها ميخواهند بدانند آيا سهمشان از دفاع مقدس به اندازه شناخت خوب از يك شهيد هست يا نه؟
در اينجا بهتر است آسيبشناسي اين بخش از هنر دفاع مقدس را از زبان هنرمندان بشنويم.
مهدي قديانلو - هنرمند تصويرساز - نقاش ديواري و طراح پوستر معتقد است: در بررسي بستري تاريخي كه مخاطب در اولويتهاي آن قرار دارد بايد به اين نكته توجه كرد كه زبان امروز استعاره است و اشاره مستقيم و غيرهنرمندانه و زيباييشناسانه تاثير منفي خواهد داشت. در كشور ما كه ارزش والاي رشادت شهيدان بر همگان مشخص است به جايي رسيدهايم كه اولين جمله افرادي كه بر ديوار منزلشان نقاشي كشيده ميشود اين است كه "نقاشي شهيد كه نيست"؟. تمام اين مسائل به نحوه ارائه مفهوم ايثار در آثار ديواري برميگردد كه از سوي مسئولان اين بخش كمتر مورد توجه قرار گرفته است.
مثلا در نقاشي ديواري كه قصد نشان دادن مفهوم والاي ايثار و شهادت را دارد بايد نحوه ارائه اثر طوري باشد كه بازگوكننده رشادتهاي شهيدان، رفتار و منش آنها باشد، تنها با يك تصوير چهره يك شهيد نميتوان اين مفهوم را به مخاطب ارائه كرد.
محبوبه پلنگي- هنرمند - هم ميگويد: هنرهاي تجسمي باز زبان جهاني خود كه زبان تصوير و استفاده از اشارات و نمادها است به خوبي ميتواند فرهنگ دفاع مقدس ما را به نسلها و جهانيان بازگو كند... اين هنر بايد از جنگ و آدمهايي حرف بزند كه مخاطبان امروز آن جنگ را به چشم نديدهاند. هنرهاي دفاع مقدس، امروز ازيك سو وظيفه انتقال پيامهاي دفاع مقدس را به مخاطبانش دارند و از سوي ديگر ميبايست روز به روز در جهت تعامل و نزديك شدن به تك تك گيرها و شگردهاي جديد و متناسب با اين هنر گام بردارد. اما هيچ از اينها جز با سياستگذاري كلان فرهنگي در اين زمينه محقق نميشود.
حسين خسروجردي، نقاش هم ميگويد: مسولان اگر فكر ميكنند كه ايثار كه به همان تعاريف كليشهاي است ديگر هيچ اتفاقي نميافتد...
ناصر پلنگي كه نقاشيهاي ديواري خرمشهر او زبانزد است ميگويد: شايد بهتر باشد در كنار عكس شهدا از ارزشهاي روحي و عاطفي آنها نيز تصويرهايي كشيده شود صرف اينكه فقط عكس افراد را بزرگ كنيم كافي نيست نقاشي ديواري بيان سمبليك ارزشهاست.
فرهنگ ايثارگري به عنوان نماد بارز ارزشها و حقيقتها تلقي ميشود. شناسايي آسيبهاي مختلف در جرگه ايثارگري و شهادت و اتخاذ تدابير مهم ملي و فرهنگي در اين امر موجب دوام، تثبيت و بقاي حقايق ارزشي و حماسي ميشود. اگر به دنبال چراغها، كليدها، افقها، اميدها و بايدهاي ملي هستيم، ايثارگران را به عنوان پرچمدار عزتمنديها و ارزشآفرينيها به آيندگان معرفي ميكنيم. كشورها، ملتها و دولتها، زماني ميتوانند راه سعادت و ترقي را بپيمايند كه دايره المعارف ايثارگري شهيدان و جانبازان و آزادگان را به خوبي در جريده فعاليتها تبلور سازند و با تاسي از آن چشمانداز ايثارگريها را بشناسانند.
استفاده نكردن از روش علمي با توجه به اطلاعات عيني و عملي در حوزه ايثارگري تا حدودي مسير استراتژيها و سياستها را به سمت موانع فرهنگي سوق داد و همزمان با پيشرفت علم و تكنولوژي نظريهها و روشها به سمت و سوي ديگر تغيير يافت و اين امر خلايي را در پذيرش نسل جديد به همراه داشته است؛ اما بايد اذعان داشت كه فرهنگ ايثارگري، تبلور آزاديها، ارزش آفرينيها، حماسه طلبيها و توسعه طلبيها تلقي ميشود و عدم احياي روشهاي ايثارگري، موجب به بن بست رسيدن شكوفاييها و موفقيتها در محورهاي مختلف ميشود.
گزارش از خبرنگار ايسنا: ناصر ملائي
انتهاي پيام
جمعه|ا|25|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 75]