واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: خانواده و رفتار اقتصادي
خانواده و رفتار اقتصادي
باقر زيدي
در هياهوي تبليغات كالا ها و وقتي توليد كنندگان هزينه بسياري را براي جلب مشتري ها متقبل مي شوند بايد به اين نكته توجه كرد كه رفتار اقتصادي خانواده ها بايد بر اساس يك منطق اصولي باشد. هرچند در كشور ما طبق گزارش هاي رسمي دخل و خرج خانواده ها به هم نمي خواند و اكثر خانوادهها در پايان ماه با كمبود بودجه روبه رو مي شوند اما به نظر
ميرسد كه نوعي تجمل گرايي نيز در خانواده هاي ايراني در حال رشد و نمو است كه مي تواند براي جامعه بسيار هزينه بر باشد.ارسطو اقتصاد را علم خانهداري ميدانست اما هنر اقتصاد خانواده به معني برقراري تعادل ميان منابع محدود درآمدي و مخارج است و تأمين اقتصادي يكي از رموز بقاي خانوادههاست.اقتصاد خانواده را ميتوان چگونگي سازماندهي و مديريت منابع خانه تعريف كرد. ميتوان فهرست كاملي از زمان، پول، فضاي زندگي و... تهيه كرد. شايد اقلام اين فهرست متفاوت بهنظر برسد، ولي همه آنها داراي يك ويژگي مشترك هستند. ويژگي همه اين اقلام در زندگي امروز اين است كه كمياب هستند. حتما شنيدهايد كه مردم ميگويند اي كاش وقت بيشتري داشتم، اي كاش خانه بزرگتري داشتم، اي كاش پول بيشتري داشتم و... . هرچند كه خانواده به غيراز منابع مادي، منابعي نظير عشق، وحدت خانواده، خاطرات خوش، لحظههاي شادمانه خانوادگي و... در اختيار دارد كه قابل تبديل به پول نيست اما نقش منابع مادي هم آن قدر اهميت دارد كه كارشناسان مديريت اقتصاد، خانواده را يكي از اركان تحقق روياي خوشبختي و موفق عنوان ميكنند.شيوه مديريت اقتصادي خانوادهها، امروزه بخش عمدهاي از هويت آنان را تشكيل داده، رونق و شكوفايي اقتصادي، رشد و ترقي خانواده را در پي خواهد داشت.اقتصاد خانواده تنها محدود به خانوادههاي مرفه و ثروتمند نيست. اين علم براي اقشار كمدرآمد كه اتفاقا دخل و خرجشان همخواني ندارد كاربردهاي بيشتري خواهد داشت. از نكات قابل توجه در اقتصاد خانواده اين است كه افزايش درآمد، به معني بهبود معاش خانواده نيست بلكه افزايش درآمد افزايش هزينهها را بهدنبال خواهد داشت بلكه مديريت هزينههاست كه هنر گردانندگان اقتصاد خانواده را آشكار ميكند. خانوادهها نميتوانند هنگام مواجهه با كمبود بودجهشان يك متمم بودجه بياورند و هزينههاي اضافي را حذف كنند بنابراين بايد قادر باشند هزينهها را مديريت كنند.آنچه اقتصاد خانواده را منحصر به فرد ميكند وجود ارتباطات دروني بين نقشهاي شغلي و خانوادگي است. با اين وجود نبايد فعاليتهاي اقتصاد خانواده را شوخي و سرگرمي دانست بلكه بايد با جديت و برنامهريزي دقيق آنها را پيگيري كرد. اين بدان معناست كه تمام اعضاي خانواده موظفند از سياستهاي اقتصادي خانواده در جهت پيشبرد اهداف آن تبعيت كنند. مديريت اقتصادي خانواده در شرايط عادي بايد براساس ميزان درآمدهاي هر يك از اعضاي خانواده و هزينهها تنظيم شود. همان طور كه در خانواده، والدين بايد مديريت عاطفي، رواني و اجتماعي را اعمال كنند، در بحث هزينهكردن و ايجاد تعادل بين دخل و خرج نيز نياز به مديريت است.
بخش مهمي از مسائل اقتصادي خانواده آموزش و تربيت رفتار صحيح اقتصادي به فرزندان است. آموزش اقتصاد به فرزندان به دو گونه مستقيم و غيرمستقيم صورت مي گيرد.بخش غيرمستقيم كه مهمتر هم هست، روش و نوع عملكرد والدين است كه خواه و ناخواه حتماً به فرزندان منتقل مي شود. مادران مدير، قانع و صرفهجو، فرزنداني به همين گونه تربيت مي كنند و مادران اسرافكار، تجمل پيشه و مصرف گرا نيز فرزنداني تنوع طلب و مصرف زده به جامعه تحويل مي دهند.بنابراين اولين گام در آموزش مهارتهاي اقتصادي به فرزندان تصحيح عملكرد والدين است.در شيوه دوم، والدين يا مربيان به گونه اي مستقيم عمل
ميكنند.مثلاً درباره مسائل اقتصادي با فرزندان گفتگو مي نمايند يا در هنگام خريد تذكرات لازم و آموزشهاي ضروري را به آنها
ميدهند يا در خانه در مورد مصرف آب، برق، مواد غذايي، نگهداري وسايل و... امر و نهي مي كنند. در واقع تلاش كافي در جهت دستيابي به منافع اقتصادي در صورتي كه با يك سري اصول همراه باشد اقتصاد خانواده را سالم و پايدار مي نمايد. مثلاً اگر بچه ها از محل عايدي خانواده خود اطلاعي نداشته باشند و عادت كنند صرفاً نيازمندي هاي خود را مرتفع سازند و به خواسته هاي ساير اعضاي خانواده بي اعتنا باشند در بازه زماني كوتاهي به مصرف كنندگان حريصي تبديل مي شوند كه بعدها مي توانند هم براي خود و هم براي جامعه زيان هاي جبران ناپذيري به بار بياورند. از طرف ديگر، اگر والدين تنها در اين انديشه باشند كه فرزندشان خوب بخورند، خوب بپوشند و در يك كلام همه چيز داشته باشند، در عين حالي كه خود را از ضروري ترين چيزها محروم مي سازند، ناآگاهانه توقعات فرزندان را بالامي برند. آنان از نيازهاي والدين شان بي اطلاع مانده و تنها راه ارضاي اميال خود را خواهند شناخت. بر اين اساس شايسته است همواره در اقتصاد خانواده جايگاه مناسبي براي آموزش و ارتقاي سطح آگاهي و آمادگي فرزندان جهت مواجهه با مسائل مالي و اقتصادي در نظر گرفته شود.
به عبارت بهتر خانواده ها مي توانند با مديريت بهينه منابع مالي خود و همچنين آموزش به فرزندان نقش چشمگيري در تحول اقتصادي و شكوفايي صنعت كشور داشته باشند . متاسفانه يكي از آسيب هاي جدي در فرهنگ اقتصادي خانواده هاي ايراني توجه بيش از حد به تجمل و چشم و هم چشمي است كه
ميتواند تاثير مخربي بر سطح زندگي افراد و همچنين اقتصاد يك كشور داشته باشد. از اين روست كه مي توان گفت در سال جهاد اقتصادي توجه دوباره به نحوه مديريت مالي در خانواده ها
ميتواند يكي ازراهبردهاي اساسي در اين زمينه باشد .
سه|ا|شنبه|ا|27|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 279]