واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: بشار و بازگشت اعتماد به نفس
گفتاري از دكتر مسعود اسداللهي، كارشناس مسايل خاورميانه در خصوص سخنراني بشار اسد، براي ديپلماسي ايراني:
ديپلماسي ايراني :در خصوص سخنراني آقاي بشار اسد نكته اي كه كاملا مشخص بود، اين بود كه آقاي اسد در اين سخنراني نشان داد از اعتماد بنفس كاملي برخوردار است. تحليلي كه نظام سوريه از حوادث اين كشور دارد اين است كه بحران از نقطه اوج آن گذر كرده و رو به كاهش است. در واقع تحولات فعلي را به عنوان پس لرزههاي اين بحران تلقي ميكنند كه در حال آرام شدن است. چنين امري در سخنان آقاي بشاراسد كاملا مشهود بود كه با اعتمادبنفس قوي از مواضعش دفاع ميكرد و حتي برخلاف سخنراني قبلي، حمله شديدي به اتحاديه عرب و دو كشور عربي كه محوريت تحرك عليه سوريه را در ماههاي اخير برعهده داشتند، كرد. در حاليكه ما در گذشته شاهد بوديم كه شخص آقاي بشاراسد و دولت سوريه تلاش ميكردند تا پلهاي ارتباطي خود را با برخي از كشورهاي عربي خراب نكنند. اين تغيير رويكرد نشان ميدهد تا اندازهاي اطمينان از آينده سوريه پيدا كردند كه ضرورتي نمي بينند تا با نقشي كه قطر و عربستان ايفا ميكنند، مماشات كند.در نتيجه به صراحت و نه با نام بردن مستقيم بلكه با اشاره به خصوصيات آنها نشان دادند كه تصميم به مقابله دارند
يلي كه ميتوان از نظام سوريه در اين دوره ده ماهه داشت اين است كه ميتوان اين بحران را از ديد نظام سوريه به دو قسمت تقسيم كرد:
1. بحراني كه از ابتدا شروع شد تا پايان ماه رمضان
2. از ماه رمضان تا به امروز
در بخش اول نظام سوريه بر اين باور بود كه اين بحران در حال تشديد است و روزبروز دامنه آن گستردهتر ميشود. تلقي هم بر اين بود كه در ماه رمضان به اوج خود خواهد رسيد، به ويژه با توجه به احساسات مذهبي كه در كشورهاي عربي در اين ماه وجود دارد. چراكه اينگونه گمان مي كردند كه گروههاي مخالف از اين نوع مسايل مذهبي به نفع خود استفاده خواهند كرد و حجم زيادي از مردم را به خيابانها خواهند كشيد. بنابراين نگراني از سير حوادث بسيار زياد بود. اما در ماه رمضان مشخص شد مخالفان آنچنان كه تصور ميشد پايگاه مردمي قوي ندارند و حتي قادر نبودند از ماه رمضان به نفع خود بهرهبرداري كنند. زمانيكه به پايان ماه رمضان نزديك شدند، كاملا مشخص شد كه گروههاي مخالف ضعيفتر از آن هستند تا بتوانند نظام را سرنگون كنند.
بنابراين پس از ماه رمضان شاهد بوديم كه پروژه فشار خارجي كليد خورد. به عبارت ديگر بحث اتحاديه عرب توسط قطريها بسيار جدي و علني مطرح و تحريمهاي عربي عليه سوريه آغاز شد. اتحاديه عرب تهديد كردند كه اين پرونده را به شوراي امنيت خواهند فرستاد تا در آنجا زمينه برخورد بينالمللي با سوريه آغاز شود.
در بخش دوم و پس از ماه رمضان شاهد بوديم كه نوع تظاهرات داخلي بسيار كاهش پيدا كرد و تظاهرات به بخشهاي حاشيهاي و شهرهاي بسيار كوچك و چند نقطه مرزي خلاصه شده بود. چراكه مخالفان به رغم فشاري كه غربيها به آنها وارد ميكردند، موفق نشدند در شهرهاي بزرگ به ويژه حلب و دمشق تظاهراتي برپا كنند. برخلاف كشورهاي مصر، تونس و يمن كه تظاهرات ميليوني را شاهد بوده و هستيم، اما هيچگاه در سوريه نيروهاي مخالف به رغم ادعايي كه داشتند موفق نشدند كه چنين جمعيتي را به خيابان ها بكشانند.
بنابراين پس از ماه رمضان فشار خارجي محور كار قرار گرفت و قطريها محور شدند و طرح اتحاديه عرب را مطرح كردند و پس از آن هم بحث اعزام ناظران عرب به سوريه به عنوان مقدمه اجراي طرح اين اتحاديه انجام شد.
دولت سوريه از اين نكته نگران بود كه ورود ناظران به اين كشور زمينهاي براي گسترش تظاهرات گروههاي مخالف و بهرهبرداري از حضور ناظران به نفع خودشان خواهد شد.
برهمين اساس نظام سوريه در ابتدا با ورود اين ناظران مخالف بوده و با ديده شك به ورود آنها نگاه ميكرد مذاكرت بسيار فشردهاي هم ميان دولتمردان سوريه با اتحاديه عرب در جريان بود بر روي پروتكلي كه قرار بود اين ناظران بر اساس آن وارد سوريه شوند. بحثهاي مفصل و جزيي درگرفت تا در نهايت به يك توافقي رسيدند. در اين مساله نقش روسيه نيز تعيين كننده بود، روسيه نيز به نظام سوريه توصيه كرد كه براي جلوگيري از فرستادن پرونده سوريه به شوراي امنيت با ورود ناظران موافقت كند. بالاخره اين ناظران در هفتههاي اخير وارد سوريه شدند. اما برخلاف تصور همگان، يعني برخلاف تصور نظام سوريه و مخالفان، گزارشهايي كه ناظران تا به امروز دادهاند، گزارشهاي يكجانبه نبوده است. گروههاي مخالف و اتحاديه عرب و به ويژه قطريها همراه فرانسه وكشورهاي غربي و امريكا اميد اين را داشتند كه اين ناظران با گزارشهايي كه ارائه ميدهند، نظام سوريه را به شدت محكوم كنند. اما گزارشهايي كه تا به امروز دادند، نشان داده است كه اينگونه نيست و ادعايي كه مخالفان سوريه ميكردند كه ارتش اين كشور با تانك و توپ مردم را نابود ميكند و ميكشد، ثابت نشد. ناظران در اين گزارشها اعلام كردند در شهرهايي كه حضور داشتند و جديدترين درگيريها در اين شهرها اتفاق افتاده است،تخريب ناشي از بمباران مشاهده نكردند. اين امر نشان مي دهد كه اگر درگيري هم وجود داشته درگيري مسلحانه ميان دو طرف با سلاح سبك بوده است.
در حقيقت در گزارش ناظران اين موضوع تاييد شد كه درمقابل نظام مسلحي هم وجود دارد كه در حال مبارزه است. به عبارت ديگر اعتراضهاي مردمي نيست و بيشتر شكل مبارزه مسلحانه دارد. اين گزارشها اصلا به مذاق قطريها، غربيها، فرانسويها و امريكايي ها خوش نيامد و بحث خروج زودهنگام ناظران از سوريه را مطرح كردند. به اين معنا كه ناظران كل نظرها را نميتوانند تامين كنند، حتي قطريها بهانه آوردند كه ناظران تجربه كافي ندارند و بهتر است كه ما از ناظران غربي استفاده كنيم. لازم است يادآوري كنيم كه در تركيب ناظران عرب همه گونه تخصصي وجود دارد، يعني اين ناظران از كارشنان امور نظامي، حقوقي و سياسي و افرادي كه در سازمانهاي مردمي نهاد حقوق بشري در اتحاديه عرب فعاليت ميكنند، تشكيل شدهاند. بنابراين نميتوان چنين تهمتي زد كه اين افراد با نظام همكاري ميكنند و يا مهارت و تجربه ندارند. حتي رييس اين هيات سرلشكري سوداني است كه تجربه زيادي در بحثهاي سياسي و نظامي دارد. در نتيجه طرحي كه قطريها به دنبال آن بودند تا به امروز موفق نبوده است و حتي در جلسه اخير كميته وزارتي اتحاديه عرب قطريها تلاش كردند كه به سرعت بحث فرستادن پرونده سوريه به شوراي امنيت را مطرح كرده و در عملكرد ناظران تشكيك كردند كه بقيه اعضا با آن موافقت نكردند. قطريها بازهم موفق نشدند و به همين دليل پس از جلسه آقاي شيخ حمد نخست وزير قطر كه در عين حال وزير خارجه هم هست، بلافاصله قاهره را به سمت نيويورك ترك كرد تا در آنجا با غربيها هماهنگ كنند.
نظام احساس ميكند از نگراني كه داشته، عبور كرده است و گزارش ناظران تا به امروز بيطرفانه بوده و نظام را يكطرفه محكوم نكردند، بلكه دو طرف را مقصر دانستند. بنابراين چنين مسايلي در سخنان آقاي بشاراسد كاملا واضح بود، البته بشاراسد در ادامه از اتحاديه عرب انتقاد كرد و اعلام كرد كه اين اتحاديه تبديل به ابزاري در دست غربيها شده و هدفي كه از تشكيل اتحاديه بوده نقض شده است. بشاراسد حتي با بحث اخراج سوريه از اين اتحاديه بسيار معمولي برخورد كرد، به گونهاي كه براي ما اهميتي ندارد.
از سوي ديگر روسها نيز بسيار قاطع در حمايت از نظام سوريه ايستادهاند و ما شاهد بوديم كه ناو هواپيمابر روسي در ساحل سوريه پهلو گرفته است. اين مساله نشان دهنده آن است كه روسها اجازه نخواهند داد كه سناريوي ليبي تكرار شود و دخالت خارجي در مسايل سوريه انجام شود. اين مساله هم باعث اطمينان سوريه است كه روسها از نظام سوريه حمايت ميكنند.
همچنين بشار اسد در سخنراني خود به اصلاحات هم اشاره كرد و قول داد قانون اساسي جديد تا ماه مارس به رفراندوم گذاشته شود و دو ماه بعد هم انتخابات پارلماني انجام شود.
اگر نظام ديد روشني نسبت جريان داشته باشد و از اين نوع مسايل احساس غرور نكند و سعي كند با اصلاحات واقعي رضايت مردم معترض را برآورده كند، از بحران نظامي و سرنگوني و دخالت خارجي عبور كرده است.
بايد منتظر بود و ديد تا چه رويكردي را اتخاذ خواهد كرد.اما آنچه كه مسلم است اين است كه مخالفان به هيچ وجه نتوانستند پايگاه مردمي و يا حمايت مردمي كه مخالفان در كشورهاي ديگر بدست آوردند، بدست آورده و اختلاف ميان آنها بسيار زياد است. مجلس ملي سوريه كه متشكل از مخالفان نظام در خارج از سوريه است با مخالفاني كه در داخل هستند اختلاف نظر شديدي دارد. در داخل كشور تشكيلاتي وجود دارد به نام هيات هماهنگي كه متشكل از كساني است كه سالهاي زيادي در زندان بودند و در حقيقت مشروعيت ملي دارند. اما افرادي كه خارج از سوريه هستند اين هياتهاي هماهنگي را به مزدوري نظام محكوم ميكنند. دليل آن هم اين است كه هياتهاي داخلي مخالف دخالت نظامي خارجي هستند و بر اين باورند كه حركت اعتراضي مردم سوريه بايد با روشهاي مسالمتآميز و بدون توسل به خشونت انجام شود، كه اين رويكرد مورد پسند خارجنشينها نيست. همين امر هم سبب شده كه يكپارچگي لازم ميان مخالفان ايجاد نشود و به همين دليل مخالفان نظام تا به امروز از طرف دو كشور به رسميت شناخته نشدهاند. اما در جريان ليبي شاهد بوديم كه در زمان كوتاهي شوراي انتقالي از جانب بسياري از كشورهاي غربي به رسميت شناخته شد. اما اين اختلافها ميان مخالفان نظام سوريه بسيار عميق است كه يكي از نقاط ضعف آنها و نقطه قوت نظام است. همچنين يكي از مباحث مطرح در سوريه بحث اقليتهاست كه اقليتها به طور كامل در كنار نظام هستند. يعني كردها،دروزي ها،مسيحيان و علويها حامي نظام سوريه هستند چراكه به شدت از به قدرت سلفيها در اين كشور نگران هستند. سلفيها گروههاي تندرويي هستند كه درقالب گروههاي اسلامي فعاليت ميكنند. همين امر سبب شده است كه مشكلي براي جهان غرب به وجود آورده است كه شاهدند اقليتها در كنار نظام هستند. خانم كلينتون در پاريس به صراحت اعلام كرد كه ما بايد به مسيحيان سوريه اطمينان خاطر دهيم كه در نظام آينده سوريه حقوق آنها محفوظ خواهد ماند، همچنين خانم كلينتون معاون خودش را به لبنان فرستاد كه در گفتگو با مسيحيان لبناني آنها را تشويق كرد كه با مسيحيان سوري صحبت كرده تا از نظام دور شوند.
آقاي وليد جنبلاط در لبنان هم تلاش ميكند تا دروزيهاي سوريه را تحريك كند، اما تابه امروز موفق نبوده است. همچنين شخصيتهاي تندرويي كه در تلويزيونها سخنراني كرده و تهديد ميكنند اگردر سوريه به قدرت برسند اقليتها را از بين خواهند برد، به عنوان مثال يكي از روحانيون سلفي به نام شيخ عدنان عرعور كه به صراحت اعلام كرده اگر ما به قدرت برسيم ما اولين كاري كه خواهيم كرد اين است كه حرم حضرت زينب و رقيه را با خاك يكسان خواهيم كرد و يك سوم كشورمان اقليت هستند كه اين يك سوم را از بين خواهيم برد تا اكثريت به راحتي زندگي كنند.
بنابراين چنين اظهارنظرهاي وحشيانهاي سبب شده كه اقليتها به شدت نگران وضعيت خود باشند كه در كنار نظام قرار گرفتند.اين مسايل مجموعه مواردي بود كه ذكر شد و به عنوان نقاط قوت نظام و نقاط ضعف مخالفان ميتوان به آن اشاره كرد كه در حقيقت نظام سوريه از نقطه اوج بحران عبور كرده و ميتواند اوضاع را مديريت كند.
دوشنبه|ا|26|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]