واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: نقشهاي كشيده و روز حادثه به بهانهاي حميد را به خارج شهر كشانده و به او شليك كردم. بعد هم سراغ مينا آمده و با اين عنوان كه دلم برايشان تنگ شده آنها را به بهانه گشت وگذار در دشت از شهر بيرون بردم. به مكان خلوتي كه رسيديم ابتدا مينا را كشتم و بعد هم گلوله به نيلوفرزده و فرار كردم. تهران امروز: كارآگاهان شيرازي موفق به دستگيري مردي شدند كه همسر و فرزندش را به ضرب گلوله از پاي درآورده و يك نفر ديگري را هم زخمي كرده است. پليس با شكايت يك زن و مرد پير از اين جنايت هولناك با خبر شد. اين زوج سالخورده به كلانتري محل سكونت خود مراجعه كرده و با حالتي وحشت زده از يك تماس تلفني تلخ خبر دادند: در خانه نشسته بوديم كه تلفنمان زنگ خورد. خانمم گوشي را برداشت و لحظاتي بعد جيغي دردناك كشيد؛ پرسيدم چه شده است در حالي كه به شدت ميلرزيد گفت نيلوفر نوه مان بود. ميگفت پدرش، مادرش مينا را به قتل رسانده و او را نيز زخمي كرده است. تلاش اين زن و مرد براي تماس مجدد با شماره موبايلي كه نيلوفر توسط آن با آنها تماس گرفته بود سودي نداشت و دقايقي بعد آنها پليس با در جريان اين جنايت قرار دادند. ماموران اداره آگاهي اما موفق به برقراري تماس با اين دختر بچه شدند ولي نيلوفر تنها توانست حرفهايي را كه به مادربزرگش زده بود تكرار كند و درباره مكاني كه در آن حضور داشت تنها اطلاعاتي كلي داده و بيهوش شد. كارآگاهان با همين اطلاعات دست به كار شده و چند ساعت بعد نيلوفر و مادرش را در يكي از بيابانهاي اطراف شيراز پيدا كردند. بررسي علائم حياتي مينا حاكي از مرگ اين زن 35 ساله داشت ولي هنوز اميدهايي براي زنده ماندن دختر خردسال كه خون زيادي از او رفته و به سختي نفس ميكشيد وجود داشت. اين دختر بچه پس از چند بار تكرار اين جمله كه بابا خليل مامانم را كشت از هوش رفته و روز بعد در بيمارستان از دنيا رفت تا تنها شاهد اين ماجرا هم ديگر وجود خارجي نداشته باشد. ماموران با كسب اطلاعات بيشتر دريافتند كه بايد حرفهاي اين دختر بچه را جدي گرفت چرا كه مينا حدود 2 ماه قبل از همسرش خليل جدا شده و دادگاه هم حضانت تنها فرزندشان يعني نيلوفر را به مينا سپرده بوده است. تلاش براي يافتن خليل آغاز شده بود كه يكي از بيمارستانهاي شيراز پليس آگاهي را در جريان بستري شدن مجروحي به نام حميد كه مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود قرار داد. اين مرد كه به شدت زخمي شده بود گفت: با ماشينم به سمت خارج شهر در حركت بودم كه يك مرتبه يك پژو 405 يشمي رنگ به من نزديك شد و راننده آن با يك اسلحه كلت گلولهاي به سمت من شليك كرد و سپس به سرعت پا به فرار گذاشت. مشخصاتي كه مرد مجروح از سرنشين اين خودرو در اختيار پليس گذاشت بسيار نزديك به چهره خليل بود به همين خاطر ماموران دريافتند كه بايد نام خليل را در زمره متهمان ويژه و بسيار خطرناك اداره آگاهي ثبت كنند.اگر چه ساعتي بعد هم خودروي اين مرد كه در گوشهاي از شهر به حال خود رها شده بود پيدا شد ولي هيچ نشاني از راننده جنايتكارآن در اين محل نبود. با توجه به حساسيت پرونده و به دستور رئيس پليس آگاهي شيراز تيم ويژهاي از كارآگاهان مسئول دستگيري خليل شدند و تحقيقات گستردهاي را پيرامون محلهاي رفت و امد وي انجام دادند.اين تلاش نتيجه داد و متهم سرانجام در يكي از محلهاي تردد خود دستگير و راهي ادارهآگاهي شد. خليل در جريان بازجويي، اتهام قتل همسر و دخترو تيراندازي به يك مرد ديگر را پذيرفت و درباره علت و نحوه اين جنايات گفت: «بعد از جدا شدن از مينا روزهاي بد من آغاز شد چرا كه مينا حضانت نيلوفر را هم از دادگاه گرفته بود و خودش هم رفته بود. من حميد را در اين جريان مقصر ميدانستم و فكر ميكردم او زير پاي همسرم نشسته و مينا به خاطر علاقه به او مرا ترك كرده است. به همين خاطر تصميم گرفتم از او و مينا انتقام بگيرم. نقشهاي كشيده و روز حادثه به بهانهاي حميد را به خارج شهر كشانده و به او شليك كردم. بعد هم سراغ مينا آمده و با اين عنوان كه دلم برايشان تنگ شده آنها را به بهانه گشت وگذار در دشت از شهر بيرون بردم. به مكان خلوتي كه رسيديم ابتدا مينا را كشتم و بعد هم گلوله به نيلوفرزده و فرار كردم.» پس از اين اعترافات اين جاني 2 قتله روانه زندان شد تا تحقيقات تكميلي بيشتري درباره اين پرونده صورت بگيرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 208]