واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: روز حادثه پروانه ماشين شوهرش را برداشت و به سمت خانه زهره حركت كرديم. زهره را در مكاني خلوت گير انداخته و با تهديد چاقو و گاز اشك آور و شوكر توانستم او را سوار ماشين كنم. به زهره گفتم ميخواهم چه بلايي سر او بياورم. او شروع به گريه و التماس كرد كه اين كار را نكنم ولي خون جلوي چشم هايم را گرفته بودم... تهران امروز: مردي كه از زندان به مرخصي آمده بود تا همسر خود را بكشد ديروز در شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شد. 5 مرداد سال گذشته يكي از شهروندان در تماس تلفني با پليس 110 از پيدا شدن جسد زني جوان خبر داد كه به شكل وحشتناكي به قتل رسيده بود.مراجعه پليس به حوالي جاده شريف آباد آنها را با جسد كارد آجين شده و خونين زني مواجه كرد كه كاسه چشم هايش خالي و زبانش از كام بريده و دور انداخته شده بود. تلاش براي پيدا كردن هويت جسد چندان طول نكشيد و خانواده زهره كه روز گذشته با مراجعه به كلانتري محل از ناپدپد شدن دختر خود خبر داده بودند با باز كردن كشوي سردخانه پزشكي قانوني با ضجهاي بلند جنازه وي را شناسايي كردند. همه چيز حاكي از كينه عميق قاتل يا قاتلين نسبت به مقتول جوان بود چرا كه در قتل او نهايت قساوت و بيرحمي به كار گرفته شده بود. از اين رو پرس و جو از اعضاي خانواده مقتول آغاز شد تا مشخص شود چه كسي تا به اين حد با دخترشان دشمني داشته است: تنها كسي كه ميتواند اين جنايت را انجام داده باشد مهدي شوهرسابق زهره است. او دخترمان را آنقدر اذيت كرد تا از هم جدا شدند. بعد از مدتي هم به جرم حمل مواد مخدر به زندان افتاد ولي ميگفت زهره اين مواد را در ماشينش گذاشته تا برايش پاپوش درست كرده و راهي زندان كند. كارآگاهان با به دست آوردن اين سرنخ از زندان محل نگهداري مهدي استعلام كرده و مامورين اين ندامتگاه هم اعلام كردند كه مهدي از چند روز پيش به مرخصي رفته و هنوز هم برنگشته است. در حالي كه مهدي در طول مدت مرخصي خود هيچ سري به خانواده همسر سابق خود نزده بود مراجعه پليس به منزل پدري وي آنها را با اظهارات ضد و نقيض خانواده مهدي روبهرو كرد به همين خاطر پدر مهدي بازداشت و به اداره آگاهي برده شد تا مورد بازجويي بيشتري قرار گيرد: من خبري از فرزندم ندارم. پرس و جو از اين مرد ادامه داشت كه زني به نام پروانه خود را به پليس معرفي كرده و گفت، قاتل را ميشناسد: مهدي داماد سابق اين مرد زهره را كشت. با ادعاي اين زن محل زندگي مهدي شناسايي و وي دستگير شد: من زهره را كشتم و اصلا هم اين موضع را انكار نميكنم پروانه هم در اين كار كمكم كرد. پرونده مهدي با قرار كيفرخواست راهي دادگاه كيفري تهران شد ومرد قاتل ديروز در مورد محاكمه قرار گرفت. در ابتداي جلسه و بعد از اظهارات نماينده دادستان كه خواهان مجازات متهم شد خانواده مقتول خواهان قصاص متهم شدند و گفتند كه ادعايي كه مهدي در دادسرا مطرح كرده و مدعي خيانت زهره به او شده دروغ محض است و مقتول دختر پاكي بوده است. سپس نوبت به مهدي رسيد كه به دفاع از خود بپردازد:بله زهره را من كشتم وبه هيچ عنوان هم قصد انكار اين جنايت را ندارم.من و زهره سالها قبل با هم ازدواج كرديم. من عاشق زهره و از زندگي با او راضي بودم. اما كمكم اختلافاتمان شروع شد و كار بالا گرفت. سرانجام از هم جدا شديم اما بعد از مدتي دوباره با هم وصلت كرديم البته اين بار فقط صيغه محرميت خوانديم.كينه من از زهره روزي شروع شد كه داشتم يكي از موسيقيهاي موبايل او را براي خودم بلوتوث ميكردم.يكمرتبه با بلوتوثهاي تصويري زنندهاي از او روبهرو شدم كه در موبايل ذخيره شده بود. با مشاهده اين بلوتوث بود كه پي بردم اين زن چگونه به من خيانت ميكند. سر اين موضع بين من و او دعواي شديدي راه افتاد و زهره براي اينكه از دست من راحت شود مقداري مواد مخدر در داخل ماشين من قايم كرد و پليس را هم در جريان قرار داد. من روانه دادگاه شده و به 3 سال حبس محكوم شدم اما تصميم گرفتن اين اقدام زهره را تلافي كنم. آهسته آهسته به فكر قتل او افتادم و اين موضوع را با زني به نام پروانه كه از مدتي قبل با او آشنا شده بودم درميان گذاشتم. به مرخصي آمده و به سراغ پروانه رفتم. با هم خانهاي اجاره كرديم و قرار شد در مدت مرخصي كار زهره را يكسره كنم. روز حادثه پروانه ماشين شوهرش را برداشت و به سمت خانه زهره حركت كرديم. زهره را در مكاني خلوت گير انداخته و با تهديد چاقو و گاز اشك آور و شوكر توانستم او را سوار ماشين كنم. به زهره گفتم ميخواهم چه بلايي سر او بياورم. او شروع به گريه و التماس كرد كه اين كار را نكنم ولي خون جلوي چشم هايم را گرفته بودم. به نزديكي شريفآباد كه رسيديم زهره را پياده كرده و با چاقو به جانش افتادم. جسد را هم كنار جاده گذاشتم تا به راحتي پيدا شود، سپس به خانه آمده و پدرم را در جريان گذاشتم و از او خواستم به خانواده زهره خبر دهد اما او اين كار را نكرد. بعد از حرفهاي تكان دهنده متهم نوبت به پروانه رسيد تا به عنوان متهم رديف 2 به دفاع از خود بپردازد. پروانه با رد هرگونه مشاركت و معاونت در قتل گفت: مهدي دروغ ميگويد. من نه در ربودن زهره نقش داشتم نه در قتل او.من شيشه ميكشيدم و مدتي را هم در زندان زنان بودم.بعد از آزادي با مهدي آشنا شدم. مهدي گفت مرا دوست دارد از من خواست كه از شوهرم جدا و با او زندگي كنم. من اصلا از ماجراي قتل همسر او اطلاعي نداشتم يك روز كه او داشت براي عمهاش اين ماجرا را تعريف ميكرد آن را شنيدم.ابتدا آن را باور نكرد اما وقتي ديدم او دارد اين موضوع را به پدرش ميگويد از صحت آن مطمئن شدم. ميخواستم به مهدي كمك كنم براي همين كمكش كردم تا خانهاي اجاره كند.بعد از اينكه فهميدم پليس پدرمهدي را بازداشت كرده موضوع را به ماموران گفتم تا پيرمرد بيچاره آزاد شود. اما مهدي اين حرفهاي پروانه را رد كرد: من هرگز به پروانه اظهار علاقه نكرده و اصلا به او نگاه بدي نداشتم.ما در طول يك هفتهاي هم كه با هم در اين خانه زندگي ميكرديم كوچكترين تماسي با هم نداشتيم. قضات دادگاه بعد از شنيدن اظهارات متهمين ادامه دادگاه را به وقت ديگري موكول كردند تا پروانه در جلسه ديگر مدارك ادعايي خود را مبني بر نقش نداشتن در اين ماجرا به دادگاه ارائه كند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 607]