محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828201810
كربلا كسي را به نزد تو يادگار داديم كه روح احمد و وصي اوست
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: كربلا كسي را به نزد تو يادگار داديم كه روح احمد و وصي اوست
گروه خبرنگاران افتخاري / جمشيد غضنفري: حضرت سكينه(ع) در روز اربعين قبر پدر را در آغوش گرفت و بهشدت گريست و اين ابيات را زمزمه كرد: «اي كربلا! بدني را در تو به امانت گذاشتيم كه بدون غسل و كفن مدفون شد. اي كربلا، كسي را به نزد تو يادگار داديم كه روح احمد و وصي اوست....»
امام صادق(ع) در فرازهايي از زيارت اربعين فرمودهاند: «در روز اربعين هنگامي كه روز بلند شد زيارت ميكني و ميگويي: سلام بر ولي خدا و حبيب او، سلام بر خليل خدا و بنده نجيب او، سلام بر بنده برگزيده خدا و فرزند برگزيده او، سلام بر حسين مظلوم شهيد، سلام بر آقايي كه در ميان امواج بلا گرفتار آمد و كشته اشك روان است.»
آنگاه امام صادق(ع) فرمودند: «عليه آن حضرت هم دست شدند كساني كه دنيا فريبشان داده بود و بهره خود را در ازاي بهايي ناچيز فروختند و آخرت خويش را به قيمت ناچيز حراج كردند. در چاه هوا و هوس فرو رفتند و تو و پيامبرت را به خشم آورده و مطيع بندگان شقي شدند؛ امام حسين(ع) در مقابل آنان تن به ذلت نداد و با آنان با شكيبايي به جهاد پرداخت تا آنگاه كه خونش را ريختند و اهل بيتش را به اسارت بردند.»
از «عطيه» روايتشده كه در روز اربعين، با جابر بن عبدالله انصاري به زيارت قبر امام حسين(ع) رفتيم. وقتي به كربلا رسيديم، جابر غسل كرده و بر سر قبر حضرت رفت و گفت: «دست مرا بر قبر گذار.» چون دستش به قبر رسيد بيهوش شد و وقتي به هوش آمد سه بار گفت: يا حسين(ع)، سپس گفت: «آيا دوست، جواب دوست را نميدهد؟ چگونه جواب ميدهي در حالي كه سرت را از بدن جدا كردهاند.» و گفت: «سوگند به خدا كه ما نيز در آن جا حضور داشتيم.»
من گفتم: چگونه؟ در حالي كه شمشيري نزديم، و اين گروه مابين سرو بدنشان جدايي افتاده و اولادشان اسير شده و [ما...]، جابر گفت: «از رسول خدا شنيدم كه هر كه گروهي را دوست دارد، با آنان محشور ميشود و هر كه عمل مردمي را دوست داشته باشد، در عمل ايشان شريك شود. همانا دوست ايشان به بهشت بازگشت كند و دشمن ايشان به دوزخ بازگردد. ديدار اهل بيت(ع) از شهداي كربلا در روز اربعين سيدبن طاووس در كتاب مقتل خود بهنام لهوف آورده است: زماني كه اهل بيت(ع) حضرت سيدالشهدا(ع) از شام به مدينه برميگشتند در عراق از كارواندار خواستند كه آنها را از راه كربلا ببرد، چون به بر تربت پاك امام حسين(ع) رسيدند، جابر بن عبدالله را با گروهي از طايفه بنيهاشم و مرداني از آل پيغمبر(ص) ديدند كه به زيارت حضرت آمدهاند.
آنان شروع به عزاداري و نوحهسرايي كردند، زنان قبائل عرب نيز كه در آن اطراف بودند جمع شده و عزاداري كردند. كاروانيان سپس از آنجا به سوي مدينه كوچ كردند. اسارت زن مسلمان از مظلوميتهايي كه حكايت از نقض آشكار قوانيني است كه اسلام به آنها سفارش كرده، اسير گرفتن زن مسلمان است. در حادثه كربلا پس از پايان نبرد، اهل بيت امام حسين(ع) را اسير كرده و شهر به شهر گرداندند و در كوفه و شام به نمايش گذاشتند.
اسير گرفتن زن مسلمان از نظر اسلام مردود است چنانكه علي(ع) در جنگ جمل اسير كردن را روا نشمرد و عايشه را به همراه عدهاي زن به شهر خودش بازگرداند؛ اما متجاوزان اموي فرزندان پيامبر را مثل اسيران كافر، از كوفه به شام فرستادند و چهره زنان اسير را بر اهالي شهرها كرددند و در نهايت سنگدلي با آنان رفتار كردند.
چنانكه حضرت زينب(ع) هنگام عبور از كنار اجساد شهدا (در اعتراض به اسارت اهل بيت(ع)) فرمود: اي محمد(ص) اين دختران تو هستند كه به اسارت ميروند. از رسول خدا(ص) شنيدم كه هر كه گروهي را دوست دارد با آنان محشور ميشود. رهبر معظم انقلاب درباره اهداف قيام امام حسين عليهالسلام فرمودهاند: «قيام امام حسين(ع) ظاهرا قيام عليه حكومت فاسد يزيد است، اما در باطن قيامي براي ارزشهاي اسلامي است. براي اين است كه مردم را از جهالت و پستي نجات دهد، لذا هنگامي كه از مدينه خارج ميشوند در پيام خود به برادران محمد بن حنيفه ميفرمايند: من با تكبر، با غرور از روي فخر فروشي و از روي ميل به قدرت... قيام نكردم. ميبينم كه اوضاع در ميان امت رسول الله(ص) دگرگون شده و حركت به سوي انحطاط است و براي مقابله با آن قيام كردم. براي ايجاد حكومت حق قيام كردم؛ لذا در رفتار امام حسين(ع) از همان ابتدا كه از مدينه حركت كردند تا وقتي در كربلا به شهادت رسيدند همان معنويت و عزت و سرفرازي و در عين حال عبوديت و تسليم مطلق در مقابل خدا محسوس است.
اهل بيت(ع)، بهترين مبلغان عاشور بيترديد، اهل بيت امام حسين(ع) بهترين مبلغان عاشورا بودند آنان در كربلا حضور داشتند تا پيام عاشورا را به گوش جهانيان برسانند، اگر آن حضرت، غير از اهل بيت(ع) افرادي ديگر را به عنوان مبلغ قرار ميدادند، يقينا آنان نيز مثل ديگر ياران آن حضرت به شهادت ميرسيدند؛ زيرا موقعيت به گونهاي بود كه به چنين افرادي پس از شهادت امام حسين(ع) و يارانش و اسارات اهل بيت(ع)، اجازه و امكان تبليغ نميدادند.
همچنين هيچ مبلغي قادر نبود همانند اهل بيت(ع) به خصوص امام سجاد(ع) و زينب كبري(ع) با كلام آتشين و خطبههاي گويا، مردم را تحت تأثير قرار دهد. تبليغات اهل بيت(ع) در كوفه دشمن، پس از شهادت امام حسين(ع)، اهلبيت(ع) را به همراه سرهاي شهدا به كوفه برد. حضرت زينب(ع) در سخناني پرشور مردم كوفه را به سختي سرزنش كرده، و امام حسين و يارانش را معرفي كردند؛ چون در اثر تبليغات گسترده يزديان، عده زيادي نميدانستد علل قيام امام چه بوده است. همچنين دشمن درصدد تحريف واقعيتهاي قيام حضرت بود، اما حضرت زينب(س) با سخنان كوبنده، از اين تحريفات جلوگيري كرد.
چنانكه وقتي اسيران را به كاخ ابنزياد بردند او خطاب به حضرت زينب گفت: «آيا ديدي خدا با برادرت چه كرد؟» زينب(ع) پاسخ داد: من از خدا درباره برادرم جز خوبي نديدم. آنها به راهي رفتند كه خدا ميخواست. آنان با شهادت به افتخاري كه خواستند رسيدند، اما تو پسر ابن زياد! خود را آماده كن كه خدا بين تو و آنان حكم خواهد كرد. پيامآوران قيام كربلا هر قيام و نهضتي از دو بخش مبارزات و قيام مسلحانه يا غيرمسلحانه و از بخش رساندن پيام آن انقلاب و بيان آرمانها و اهداف تشكيل ميشود.
در بررسي قيام امام حسين(ع) اين دو بخش كاملا محسوس است، روز عاشورا مظهر، بخش خون و شهادت و ايثار بود و بخش ديگر آن بعد از عاشورا و پرچمدار آن امام سجاد(ع) و زينب(ع) بودند كه پيام انقلاب و شهادت سرخ آن حضرت را به اطلاع مردم رساندند. بيشك اگر بازماندگان حضرت نبودند دشمنان اسلام با تبليغات گسترده خود قيام آن حضرت را در طول تاريخ لوث ميكردند.
بازماندگان حضرت سيدالشهدا(ع) در دروان اسارت با افشاگريهاي آگاهانه اجازه چنين تحريف و خيانتي را به دشمنان امام حسين(ع) ندادند. جنگ تبليغاتي بعد از واقعه عاشورا بازماندگان خاندان پيامبر از فرصت ديدار با مردم كه به دليل اسارت و از اين شهر به آن شهر رفتن به دست آوردند، به بهترين وجه بهرهبرداري كردند. آنها با استفاده از اين فرصت، حقيقت قيام امام حسين(ع) را به تصوير كشيدند و جنايتهاي عمال اموي را برملا كردند. اسرا به ويژه حضرت زينب(ع) و امام سجاد(ع) اولين تعقيبكننده راه و هدف حسين(ع) و فرمانده جنگ سرد و تبليغاتي برضد حكومت اموي بودند.
در پرتو همين افشاگريها بود كه انقلاب حسيني در دل همه مردم شكوفا شد و موج تنفر از حكومت اموي به وجود آمد تا جايي كه بستگان يزيد هم به لرزه و گريه افتادند و همان يزدي كه با ديدن اسرا خرسندي ميكرد ناچار شد براي انحراف افكار عمومي ابن زياد را مقصر قلمداد كند. قيام امام حسين (ع) ظاهرا قيام عليه حكومت فاسد يزيد است، اما در باطن قيامي براي ارزشهاي اسلامي است توقف در كربلا يزيديان در هنگام حركت به سوي كوفه به اهل بيت امام حسين(ع) اجازه عزاداري نداده بودند؛ از اين رو خاندان داغديده رسالت، پس از ورود به كربلا براي شهيدان خود به عزاداري پرداختند.
سيد بن طاووس در كتاب مقتل خود بهنام لهوف ميگويد: «كاروانيان مجلس عزا به پا داشتند و تا سه روز بدين منوال سپري شد.» حركت از كربلا وقتي كاروان شام به كربلا رسيد، اهل بيت امام حسين (ع)به گونهاي جانسوز به عزداري پرداختند، امام سجاد(ع) وقتي كه اوضاع را چنين ديدند، دانستند كه اگر زنان و كودكان در كنار اين قبور مطهر بمانند، خود را در اثر شيون و زاري هلاك ميكنند؛ از اين رو فرمان دادند تا بار شتران را ببندند و از كربلا به سوي مدينه حركت كنند. چون بارها را بستند و آماده حركت شدند، حضرت سكينه(ع) اهل حرم را براي وداع، با ناله و فرياد به سوي مزار مقدس امام حركت داد و همگي در اطراف قبر مقدس گرد آمدند. سكينه(ع) قبر پدر را در آغوش گرفت و به شدت گريست و اين ابيات را زمزمه كرد: «اي كربلا! بدني را در تو به امانت گذاشتيم كه بدون غسل و كفن مدفون شد. اي كربلا، كسي را به نزد تو يادگار نهاديم، كه روح احمد و وصي اوست... .»
رسيدن كاروان اهل بيت(ع) به مدينه كاروان اهل بيت به سوي مدينه رهسپار شد. «بشير» كه آنان را همراهي ميكرد ميگويد: به آرامي رفتيم تا به شهر مدينه نزديك شديم. امام سجاد(ع) مرا طلبيده و فرموند: خداوند پدرت را رحمت كند كه شاعر نيكويي بود آيا تو نيز شعر ميگويي؟ گفتم: آري، پس فرمود به مدينه برو و خبر شهادت ابيعبدالله را به مردم ابلاغ كن. بشير ميگويد: وقتي خبر شهادت امام حسين(ع) را به مردم مدينه رساندم، مردمان مدينه از خانه خود بيرون آمده و شروع به گريه و زاري كردند. من همانند آن روز را به ياد ندارم كه مردم همه يك دل و يك زبان گريه كنند و تلختر از آن روز را بر مسلمانان نديدم.
از امام زينالعابدين(ع) روايت شده كه چون سر مبارك امام حسين(ع) را براي يزيد آوردند، سر مقدس را مقابل خود قرار داده و ميخواري ميكرد. يك روز فرستاده پادشاه روم كه از اشراف بود در مجلس حضور داشت و از يزيد پرسيد كه اين سر كيست؟ يزيد گفت: «اين سر حسين بن علي، فرزند فاطمه، دختر رسول خداست.» فرستاده روم وقتي چنين شنيد گفت: «تف بر تو باد. پدر من با واسطههاي بسيار از نوادههاي حضرت داوود است، با اين حال، مسيحيان مرا به اين دليل بزرگ ميشمارند و از خاك پايم تبرك ميبرند، و شما پسر دختر پيامبر خود را ميكشيد؟! اين چه دينداري است؟»
يزيد وقتي اعتراض سفير روم را شنيد، گفت: «اين نصراني را بكشيد تا مرا در كشور خود رسوا نكند.» چون نصراني چنين فهميد گفت: «ديشب رسول خدا(ص) را در خواب ديدم كه به من فرمودند: تو اهل بهشتي.» و سپس شهادتين گفت و سر حسين(ع) را به سينه چسبانيد و بوسيد تا كشته شد.
اهداف يزيد از اسارات و به آتش كشيدن خيام اهل بيت(ع) سياست حكومتهاي ظالم آن است كه براي جلوگيري از نهضتهاي احتمالي بعدي از هر وسيلهاي استفاده كنند. حكومت يزيد نيز پس از فاجعه عاشورا، براي ايجاد ترس و وحشت بين مردم، اهل بيت(ع) را با وضعي دلخراش اسير كرد و در دو شهر مهم كوفه و شام گرداند.
شبيه اين كار غير انساني را عبيدالله بن زياد در شهادت مسلم بن عقيل و هاني بن عروه انجام داده بود. او بدنهاي پاك اين دو را پس از شهادت در كوچهها و خيابانهاي كوفه گرداند. همچنان كه سر مبارك اما حسين(ع) و ديگر شهيدان كربلا را بر بالاي نيزه كرد و به تماشاي مردم گذاشت. تأثير تبليغ اهلبيت(ع) در داخل كاخ يزيد زنان اهل بيت(ع)، در كاخ يزيد تبليغات گستردهاي انجام دادند.
طبري در كتاب تاريخ خود مينويسد: زنان اهل بيت(ع) از منزل يزد خارج نشدند، مگر آنكه ديگر زنان براي سوگواري به منزل او رفتند و هيچ زني از آل ابيسفيان باقي نماند، مگر آن كه به نزد آنان آمد و در آن جا اقامه عزا كرد. عزاداري اهلبيت(ع) در كاخ يزيد و دارالاماره، چنان تأثير گذاشت كه مردم تصميم گرفتند به خانه يزيد ريخته و او را بكشند.
از بين بردن ابهت پوشالي يزديان سياست رعب و وحشت يزيديان، با افشاگريهاي اهل بيت(ع) با شكت روبه رو شد. اهلبيت امام حسين(ع) با وجود تحمل سختترين مشكلات، در مقابل دشمنان تسليم نشدند، بلكه با خطبهها و سخنرانيهاي كوبنده علاوه بررسوا كردن حكومت يزيد به توده ناآگاه مردم درس آزادي و آزادگي دادند و بدينگونه، نهضتهاي ديگري چون قيام توابين شكل گرفت و شعار نهضت امام حسين(ع) در فضاي تمامي شهرها طنين افكند.
امام خميني(ره) درباره انگيزه الهي قيام امام حسين(ع) ميفرمايند: «شما ملاحظه كنيد كه بهترين خلقالله در عصر خودش حضرت سيدالشهدا(ع) و جوانان بنيهاشم و اصحاب او شهيد شدند، لكن وقتي در آن مجلس پليد يزيد صحبت ميشود حضرت زينب(ع) قسم ميخورد كه آنچه در كربلا ديدم جز پيشامدي زيبا نبود. شهادت يك انسان كامل در نظر اوليا خدا جميل است، نه براي اينكه جنگ كرده و كشته شده، براي اي كه جنگ براي خدا بوده است.»
امام سجاد(ع) پس از واقعه كربلا تا آخر عمر، پيوسته اندوهناك و گريان بود. سيد بن طاووس در كتاب مقتل خود به نام لهوف از امام صادق(ع) روايت كرده كه امام زينالعابدين(ع) حدود چهل سال بر پدر بزرگوارش گريست در حاليكه روزها را روزه ميگرفت و شبها را به عبادت ميپرداخت. هنگام افطار وقتي غلام آن حضرت برايش غذا ميآرود. امام ميفرمود: پسر پيامبر را با شكم گرسنه و لب تشنه شهيد كردند و وقتي غلام ميگفت: مولاي من، آيا وقت آن نرسيده كه اندوهتان تمام شود و گريههايتان پايان پذيرد؟ حضرت ميفرمود: «واي بر تو! يعقوب 12 پسر داشت خدا يكي را پنهان كرد، موي سرش سفيد شد، كمرش خميده و ديدگانش به سبب گريه، بينايي خود را از دست داد، در حاليكه ميدانست او زنده است، اما من، پدر و عزيزانم را ديدم كه به خون آغشته بر زمين افتاده بودند. چگونه اندوهم پايان يابد و گريهام بكاهد.»
اهل بيت(ع) پس از يك سفر طولاني و پرماجرا هنگام ورود به مدينه، به كنار قبر رسول خدا (ص) رفتند، آنان در كنار مرقد پيامبر، گفتوگوها و درد و دلهاي بسيار داشتند؛ اما تاريخ از بيان همه آنها سكوت كرده و تنها گفته است: زينب(ع) دستها را به دو طرف درب و سر را داخل مسجد قرار داد و گفت: يا جدّاه، خبر قتل برادرم حسين(ع) را آوردهام. سكينه(ع)، با صداي بلند فرياد كشيد: اي جد گرامي از آن چه بر سر ما گذشته است پيش تو شكايت آوردهام. به خدا قسم، سنگدلتر از يزيد نديدم و كافر و مشركي بدتر از او سراغ ندارم. با چوب خيزران بر لب و دندان پدرم حسين(ع) ميزد و ميگفت: حسين چوبها را چگونه ميبيني؟
پس از درگذشت پيامبر(ص) در اثر انحراف حكومت اسلامي از مسير خود، مسلمانان كمكم روحيه سلحشوري را از دست دادند و به رفاه خو گرفتند؛ ولي قيام امام حسين(ع) اين وضع را دگرگون ساخت و سنت شهادت را در جامعه اسلامي زنده كرد. همچنين قيام حضرت(ع) سرچشمه نهضتها و قيامهاي ديگري چون نهضت توابين، قيام مختار و ... شد.*
*منبع: پايگاه اطلاعرساني تبيان
يکشنبه|ا|27|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]
-
گوناگون
پربازدیدترینها