واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: سلسله جلسات تاريخ اسلام – 8؛ رجبي دواني: پيامبر (ص) جنايتكار جنگ نرم را نميبخشيدند
عضو هيئت علمي دانشگاه امام حسين (ع) با تأكيد بر اينكه پيامبر (ص) جنايتكار جنگ نرم را نميبخشيدند، گفت: پيامبر (ص) ابوسفيان و وحشي را كه به خاطر جنگ احد محكوم به اعدام بودند، بخشيدند ولي...
به گزارش خبرنگار دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، دكتر محمد حسين رجبي دواني در هشتمين جلسه از سلسله جلسات كارگاه آموزشي-تحليلي تاريخ اسلام كه به همت موسسه «صهباي بصيرت» در فرهنگسراي ارسباران برگزار شد، به بيان برخي حوادث ابتداي دعوت پيامبر (ص) و كارشكنيهاي مشركان در مقابله با اسلام پرداخت.
وي گفت: از نظر عموم مسلمانان شيعه و سني، خديجه (س) نخستين بانويي است كه ايمان آورده و بنابر فرمايشات حضرت علي (ع) كه فرمودند من بر همه كس در اسلام آوردن پيشي جستم، ايشان اولين نفري بودند كه ايمان آوردند، حتي سنيهايي كه تعصب ندارند نيز ميگويند: علي (ع) نخستين مردي است كه ايمان آورده، اما برخي از متعصبينشان ميگويند: نخستين مرد ابوبكر و نخستين كودك علي (ع) بوده است.
عضو هيئت علمي دانشگاه امام حسين (ع) ادامه داد: برخي از شيعيان ساده دل نيز در مورد ايمان آوردن حضرت علي (ع) گفتهاند: پس از آنكه اسلام به علي (ع) عرضه شد، ايشان فرصت خواستند تا فكر كرده و با ديگران نيز مشورت كنند و پس از آن پذيرفتند!
رجبي دواني سپس به برخي نقلهاي ديگر در مورد ترتيب ايمان آورندگان پرداخت و گفت: بعضي معتقدند علي (ع) اولين نفر، زيد ابن حارثه نفر دوم، جعفر ابن ابيطالب نفر سوم و ابوذر نفر چهارم بود و ابوبكر نيز پس از 50 نفر ايمان آورده است.
اين استاد دانشگاه در مورد چگونگي ايمان آوردن ابوذر گفت: ابوذر ابتدا برادرش را فرستاد، ولي چون چيزي دستگيرش نشد، پس از آن خودش آمد؛ ابتدا اميرالمؤمنين (ع) را ديد و بعد نزد پيامبر (ص) رفت و فوراً ايمان آورد، سپس به كنار كعبه آمد و از بتها برائت جست كه در اثر آن مشركين نيز متعرض او شدند و او را زدند.
چرا دعوت پيامبر (ص) 3 سال مخفي بود
رجبي دواني در ادامه به توضيح اين نكته كه چرا دعوت پيامبر (ص) سه سال مخفي بود پرداخت و ادامه داد: سنيهاي قديم معتقد بودند در اين مدت پيامبر (ص) افراد خاصي را نشان ميكردند و اسلام را به آنها عرضه ميكردند و آنها ميپذيرفتند.
وي افزود: سنيهاي جديد نيز ميگويند در اين مدت پيامبر (ص) به دنبال كادرسازي براي آينده اسلام بودند كه اين سخن اشكال دارد؛ زيرا در اين صورت پيامبر دچار اشتباه شده بودند و افرادي چون ابوبكر، عثمان، طلحه، زبير و... را براي اين امر قابل ديده و افرادي چون حمزه و عمار را قابل نديدهاند!
عضو هيئت علمي دانشگاه امام حسين (ع) با تأكيد بر اينكه ما حديثي نداريم مبني بر اينكه در اين سه سال دعوت مخفي بوده است، يادآور شد: در اين سه سال عدهاي از مردم از دنيا رفتهاند، در صورتي كه پيامبر (ص) هم در جامعه بودهاند، اما اسلام به آنها عرضه نشده است و آنها مشرك از دنيا رفتهاند.
رجبي دواني در ادامه گفت: طبق روايات معتبر، پس از مسائل بعثت، آيات اوليه سوره مباركه مزمل و مدثر نازل شد كه از همين الآن انذار را شروع كن.
وي افزود: در عرب اعضاي قبيله انتظار داشتند كه قبيله از او حمايت كند، چطور ممكن است پيامبر (ص) سه سال قبيله را رها كرده و به سراغ غريبهها برود و مورد خطر قرار بگيرد و قبيله هم بي اطلاع باشد؟ همچنين طبق آيه شريفه «وانذر عشيرتك الاقربين» پيامبر (ص) گفت: هر كس به من ايمان آورد وصي و خليفه و برادر من است و امر جانشيني پيامبر (ص) نيز مطرح گرديده است.
استاد تاريخ اسلام در ادامه به اسلام آوردن ابوذر به عنوان دليلي ديگر بر مخفي نبودن دعوت در اين سه سال پرداخت و بيان كرد: ابوذر در ربذه بود كه فهميد پيامبر (ص) به پيامبري مبعوث شده است؛ يعني اگر اين دعوت مخفي بوده است او از كجا اين مطلب را فهميده بود؟
رجبي دواني سوره مسد را دليل ديگر دانست و گفت: اين سوره وقتي نازل شد كه پيامبر (ص) دعوت را عمومي كرده بودند؛ بعد از آن بود كه ابولهب (كه زن او خواهر ابوسفيان است) گفته بود او ديوانه است؛ يعني اين نشان ميدهد كه دعوت عمومي بوده است، همچنين در اين مدت پيامبر (ص) به همراه حضرت علي (ع) و خديجه (س) و زيد ابن حارثه در مسجد الحرام رو به بيت المقدس نماز ميخواندند، اما تا مدتي مشركان احساس خطر نميكردند و ميگفتند اينها هم مثل حنفاء هستند.
مواردي كه مشركان احساس خطر كردند
وي در ادامه به بيان مواردي كه مشركان احساس خطر كردند پرداخت و افزود: مشركان در دو قضيه احساس خطر كردند؛ يكي ايمان آوردن برخي از بزرگان و اشراف مكه از جمله ام حبيبيه دختر ابوسفيان، پسر عتبه ابن ربيعه (پدر هند)، پسر اميه ابن خلف بود، اما اكثر قاطع پيروان پيامبر (ص) جوانان بودند و بعضي از آنها برده، موالي و مستضعف بودند و اشراف نيز وقتي ديدند كه اينها ديگر تابعشان نيستند، بيشتر احساس خطر كردند.
عضو هيئت علمي دانشگاه امام حسين (ع) نازل شدن آياتي از قرآن كريم مبني بر پوچ و بي محتوا بودن بت و بتپرستي را دليل ديگر احساس خطر كردن مشركان دانست و تاكيد كرد: با نازل شدن اين آيات عقل مشركان زير سؤال ميرفت در حالي كه موقعيت آنها در گرو حفظ بتهايشان بوده است.
رجبي دواني گفت: شايد پيامبر (ص) به مسلمانان توصيه ميكردند كه ايمان خود را مخفي كنند تا از تعرض مشركان درامان باشند؛ يكي از نمونههاي اين مورد نيز مصعب ابن عمير بود كه از اشرافزادگان به شمار ميرفت.
شيوههاي جنگ نرم قريش بر ضد اسلام
وي در ادامه به توضيح جنگ نرم و شيوههاي جنگ نرم قريش بر ضد اسلام پرداخت و يادآور شد: جنگ نرم تحميل روشهايي به طرف مقابل است تا او را به رفتار كردن در جهت خواستههاي خود مجبور كند؛ قريش نيز براي مبارزه با اسلام از روشهاي مختلفي در جنگ نرم استفاده ميكرده است كه به برخي از آنها ميتوان اشاره كرد.
استاد تاريخ اسلام به بيان از اين روشها را توضيح داد و گفت: يكي از روشهاي مشركان تهديد و تطميع بوده است؛ آنها فكر ميكردند پيامبر (ص) با اين ادعاها ميخواهند بزرگ مكه باشند، لذا به ايشان گفتند ما تو را به عنوان امير مكه ميشناسيم و تو دست از اسلام بردار؛ البته پيامبر (ص) فرمودند كه من اين چيزها را نميخواهم.
رجبي دواني در ادامه افزود: مشركان كه ديدند فرزندانشان را به جهت اسلام آوردنشان از دست دادهاند، ارتباطشان را با پيامبر قطع كردند و ابوطالب رابط آنها با پيامبر (ص) بود كه ايمان خود را به دستور پيامبر مخفي كرد تا جايگاهش در بين مشركان حفظ شود.
وي با تأكيد بر اينكه ابوطالب جزو نخستين كساني بود كه ايمان آوردند، اظهار داشت: در روايتي از امام صادق (ع) داريم، ابوطالب دو برابر بقيه مسلمانان ثواب دارد؛ زيرا او جزء اولين كساني بود كه اسلام آورد و اسلامش را مخفي كرد.
عضو هيئت علمي دانشگاه امام حسين (ع) پيشنهاد ثروت را يكي ديگر از روشهاي مشركان در تهديد و تطميع دانست و خاطرنشان كرد: مشركان با خود گفتند شايد او در پي قدرت نباشد، اما ثروت بخواهد لذا به پيامبر (ص) گفتند ما حاضريم ثروت بسياري به تو بدهيم تا ثروتمندترين فرد بشوي.
رجبي دواني ادامه داد: بعد از مدتي كه مشركان به نتيجه نرسيدند، ابوطالب را تهديد كردند و به ايشان گفتند ما تاكنون به خاطر تو به محمد چيزي نگفتيم، ولي صبر ما هم حدي دارد و سپس پيشنهاد كردند كه ما عماره ابن وليد ابن مغيره را كه از شاعران عكاظ بود به تو ميدهيم و تو نيز در عوض محمد را به ما تحويل بده؛ ابوطالب نيز پيشنهاد آنان را رد كرد و گفت: چرا من بايد پاره تنم را به شما بدهم و بعد بچه شما را بزرگ كنم؟!
استفاده از عمليات رواني بر ضد قرآن
وي در ادامه برخي ديگر از روشهاي مشركان در تهديد و تطميع را نام برده و افزود: تهديد به سختگيري و پيشنهاد معامله با ابوطالب براي دستگيري پيامبر نيز از روشهاي آنان بوده است.
استاد تاريخ اسلام روش دوم آنان را مقابله با قرآن برشمرد و گفت: در اين راستا يكي از روشهاي مشركان استفاده از عمليات رواني بر ضد قرآن بود كه شامل نفي و انكار الهي بودن قرآن، شك و ترديد در الهي بودن آن و ايراد به نزول تدريجي قرآن بود.
رجبي دواني با توضيح تحدي، به بيان واكنش اسلام در برابر عمليات رواني قريش بر ضد اسلام پرداخت و تاكيد كرد: يكي از اين روشها به چالش كشيدن مشركان قريش با درخواست ارائه ده سوره يا تنها يك سوره مانند قرآن بود، همچنين منكوب كردن مشركان قريش با اعلام عدم توانايي تمام انس و جن در ارائه همانند قرآن نيز از جمله اين روشها بود.
وي تلاش براي مقابله با تاثيرگذاري قرآن و اساطير خواندن آن و نيز عمليات رواني بر ضد سخنان رسول خدا و ساحر خواندن ايشان را از ديگر روشهاي آنان در مقابله با قرآن دانست و اظهار داشت: بزرگان قريش بسيار باهوش بودند و ميگفتند اگر حرف پيامبر (ص) را گوش بدهيم، اعتبارمان را از دست خواهيم داد؛ زيرا ما مسئول نگهداري از بتهاي كعبه هستيم و اگر مردم اين اوضاع را ببينند از ما رويگردان ميشوند؛ همچنين اينان از رباخواران بزرگ بودند حال آنكه اسلام از همان ابتدا بشدت با رباخواري مخالف بود و همه اينها منافع مشركان را به خطر ميانداخت.
عضو هيئت علمي دانشگاه امام حسين (ع) در ادامه گفت: مشركان الله را قبول داشتند و ميگفتند به او دسترسي نيست و اين بتها زن و بچه او هستند! پيغمبر (ص) نيز ميفرمودند اينها كلام الله است و از خودم نيست، اما آنها به پيامبر (ص) نسبت دروغگويي ميدادند و لذا قرآن تحدي را مطرح ميكند و چون آنها در امر شاعري در اوج بودند به آنها ميگويد: اگر ميتوانيد ده سوره مثل قرآن بياوريد.
رجبي دواني در ادامه داد: مشركان گفتند ما ترديد داريم، قرآن گفت: يك سوره بياوريد، اما باز هم نتوانستند، سپس ايراد گرفتند كه اگر قرآن كلام خداست چرا تدريجي ميآيد؟ خداوند به پيامبر (ص) گفت: به آنها بگو اگر تمام انس و جن جمع شوند، نميتوانند مثل قرآن بياورند.
وي در توضيح اقدامات مشركان در مقابله با تأثيرگذاري قرآن گفت: پيامبر (ص) به كنار كعبه ميآمدند و آيات قرآن به خصوص داستانهاي اقوام سلف از جمله نوح و عاد و... را قرائت كرده و مردم را بيم ميدادند؛ اما به عنوان مثال نضر بن حارث، پسر خاله پيامبر (ص) كه در ايران علم طب خوانده بود ميگفت: او داستان ميگويد بياييد من نيز برايتان داستانهاي ايراني بخوانم.
پيامبر (ص) جنايتكار جنگ نرم را نميبخشيدند
استاد تاريخ اسلام در ادامه افزود: وليد ابن مغيره كه اديب و شعرشناس بود، نزد پيامبر (ص) آمد و گفت: مقداري از شعرهايت را برايم بخوان پس پيامبر (ص) فرمودند كه اينها شعر نيست آيات خداست، وليد گفت: بخوان، پيامبر (ص) آياتي از قرآن كه درباره مشركان و انذار آنها از عذاب آخرت بود را خواندند و وليد ابن مغيره دچار لرزه شد و حالش خراب شد پس به خانه رفت؛ بعد هم گفت: او ساحر است در گوشهايتان پنبه بگذاريد، البته حرفهاي او چندان بيتأثير نيز نبود.
رجبي دواني با تأكيد بر اينكه پيامبر (ص) جنايتكار جنگ نرم را نميبخشيدند، گفت: نضر ابن حارثه و عقبه در جنگ بدر اسير شدند و پيامبر (ص) دستور قتل آنها را دادند اما ابوسفيان و وحشي و... را كه به خاطر جنگ احد محكوم به اعدام بودند، بخشيدند.
يکشنبه|ا|25|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 761]