واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: در يك بررسي اقتصادي طلا چگونه كالايي است؟جويندگان طلا 1
سيدمحمدهادي موسوي*در ادبيات اقتصاد خرد، كالاي گيفن (Giffen Good) كالايي است كه اگر قيمت آن افزايش يابد تقاضاي خريد آن نيز افزايش مييابد و افزايش قيمت تاثيري دركاهش تقاضا ندارد.
در شرايط عادي و بر اساس تئوري عرضه و تقاضا (Supply-Demand Theory)، اگر قيمت يك كالا افزايش يابد، اثر جايگزيني باعث ميشود كه مصرفكنندگان از آن كالا كمتر خريد كرده و بيشتر از محصولات جايگزين استفاده نمايند. در حالي كه كالاي گيفن با افزايش قيمت افزايش تقاضا را نيز به همراه خواهد داشت.
در تئوري عرضه و تقاضا با افزايش قيمت يك كالا، بازار عكسالعمل نشان داده و جهت كسب سود بيشتر، توليد و عرضه آن كالا را افزايش ميدهد كه همين توليد و عرضه بيشتر باعث كاهش قيمت خواهد شد. متعادلسازي قيمت براساس عرضه و تقاضاي موجود در بازار، در بازههاي زماني كوتاه و ميان مدت اتفاق خواهد افتاد حال آنكه در مورد كالاي گيفن حتي در دراز مدت و با وجود افزايش عرضه، قيمت كالا كاهش نخواهد يافت.
گنجاندن يك كالاي خاص در تعريف كالاي گيفن صرفا با عدم پيروي آن از تئوري عرضه و تقاضا ممكن نيست و بستگي به شرايط خاصي دارد. اقتصاددانان موارد نادري را كالاي گيفن ناميدهاند و در موارد زيادي نيز بحث و جدل صورت گرفته است كه از آن جمله ميتوان به «نفت سفيد» (باپ۱۹۸۳) «بنزين» (ابرامسكي 2005) و حتي خود «پول» (ستاتس گاي 2011) اشاره نمود. شايد تنها نمونه تاريخي كه قريب به اتفاق اقتصاددانان آن را مصداق كالاي گيفن دانستهاند «سيبزميني» در سالهاي مياني قرن 19 در كشور ايرلند باشد.
اقتصاد خرد سه شرط اساسي براي كالاي گيفن متصور است. اول كالاي مورد بحث بايد كالاي پست (Inferior Good) باشد، دوم آنكه عدم وجود كالاهاي جانشين (Substitute Goods) ضروري است و شرط سوم آن است كه كالا بايد درصد زيادي از درآمد خريداران را تشكيل دهد. كالاي پست به كالايي گفته ميشود كه با افزايش درآمد مصرفكننده، تقاضايش براي آن كالا كاهش يابد مانند ماشينها و البسه دست دوم يا غذاهاي ارزان قيمت.
در اين يادداشت به بررسي شرايط طلا در بازار ايران به عنوان كالاي گيفن خواهيم پرداخت. افزايش روز افزون قيمت طلا و سكه در ماههاي اخير، بهرغم كاهش نسبي قيمت جهاني آن، موضوعي است كه ذهن فعالان اقتصادي و علي الخصوص رييس بانك مركزي را سخت به خود مشغول كرده است. بر روي كاغذ و با كاهش قيمت جهاني، قيمت داخلي طلا نيز ميبايست كاهش يابد؛ در حالي كه بازار داخلي فقط با افزايش قيمت جهاني عكسالعمل نشان ميدهد. از سوي ديگر با افزايش قيمت طلا، تقاضا براي خريد آن نيز بايد كاهش يابد، در حالي كه در سالجاري طلا در بازار داخلي جز در موارد نادري رنگ كاهش قيمت را به خود نديده است. افزايش تقاضا بهرغم افزايش قيمت پديدهاي غيرمعمول و برخلاف جريان معمول بازار است. به عبارت ديگر رفتار طلا در ماههاي اخير بر خلاف تئوري عرضه و تقاضا است.
حال بايد اين ادعا را بررسي نمود كه آيا طلا كالاي گيفن محسوب ميشود يا خير؟ هرچه قيمت طلا بالاتر ميرود عطش خريداران جزئي و كلي براي خريد آن نيز بيشتر ميشود. طبق انتظار خريداران، قيمت طلا در آينده كاهش نخواهد يافت و همين افزايش قيمت، سود آنها را تضمين مينمايد. سود تضميني خريد طلا به نوعي ريسك سرمايهگذاري را كاهش و در عين حال فرصت سودآوري را افزايش ميدهد و بر همين اساس خريداران با اعتقاد به عدم كاهش قيمت طلا و سكه، حداقل نسبت به قيمت خريد اوليه، اقدام به خريد بيشتر طلا و سكه ميكنند. افزايش بيشتر قيمت طلا، تقاضاي بيشتر براي خريد را به دنبال خواهد داشت؛ چراكه تعداد بيشتري متوجه سودآوري خريد طلا شده و اقدام به خريد آن ميكنند. گرچه افزايش قيمت به نوعي عكسالعمل بازار نسبت به افزايش تقاضا ميباشد، اما در ماههاي اخير هر چه افزايش قيمت طلا بيشتر شده است، تعداد بيشتري نيز به صرافت خريد طلا افتادهاند. به نوعي قيمت طلا در يك چرخه گرفتار شده است: تقاضاي روزافزون، قيمت طلا را افزايش ميدهد و افزايش قيمت طلا، اقبال عمومي به اين سمت را افزايش ميدهد.
نمونه اين شرايط را ميتوان در بازار ارز هم مشاهده كرد كه اين روزها با بازار طلا در حال الا كلنگ بازي است. ترس از كمبود ارز و شرايط تحريم هجوم سرمايه به اين بازار را نيز باعث شده است.
با همه اين تفاسير، آيا ميتوان طلا را كالاي گيفن ناميد؟
آنچه در ايرلند اتفاق افتاد اين بود كه قوت غالب مردم ايرلند را سيب زميني تشكيل ميداد و از اين رو حق انتخاب ديگري براي خريد وجود نداشت. اجبار به خريد سيبزميني امكان چانه زني و كاهش قيمت را از مردم گرفته بود.
مناسبنبودن فضاي كسبوكار، نرخهاي پايين و دستوري بهره بانكي، تورم زياد، افزايش نقدينگي غير مولد، وجود سرمايههاي سرگردان، عدم وجود پيشبينيهاي دقيق اقتصادي، ركود اقتصادي جهاني و داخلي، عدم فروش اوراق قرضه با سود مناسب، عدم اعتماد به ذخيره كافي طلا و ارز بانك مركزي و تحريمهاي جامعه جهاني را ميتوان از جمله عواملي دانست كه هجوم سرمايه به بازار طلا و ارز را باعث شده است. عليالخصوص دو عامل آخر در اين مهم بسيار تاثيرگذار بودهاند.
شرايط بد اقتصادي و عدم سود آوري در عرصه توليد و بهره پايين بانكها آلترناتيوهاي اندكي را پيش روي سرمايهگذاران قرار داده است كه مجبور به استفاده از آن هستند كه يكي از آنها طلا ميباشد. بنابراين در شرايط فعلي كه گزينههاي زيادي براي سرمايهگذاري مطمئن وجود ندارد، طلا يك گزينه مناسب است. به زبان ساده كالاي جانشيني در شرايط فعلي براي طلا وجود ندارد، از اين رو شايد بتوان ادعا كرد كه شرط دوم كالاي گيفن برقرار است.
افزايش قيمت روزانه طلا باعث شده است كه ارزش داخلي آن نسبت به ارزش جهاني طلا روز به روز هزينه خريد بيشتري را به خريداران تحميل كند. گرچه بعضي از خريداران طلا بخشي اندكي از سرمايه خود را خرج خريد طلا ميكنند، لكن بخش عمدهاي از خريداران طلا را خريداران جزيي طلا تشكيل ميدهند كه بعضا تمام دارايي خود را صرف سرمايهگذاري در بازار طلا ميكنند. اين بدان معني است كه ميتوان اميدوار بود كه شرط سوم كالاي گيفن نيز تا حدودي برقرار است. اما آيا طلا يك «كالاي پست» است؟ قطعا خير. طلا با كمترين قيمت آن هم جزو كالاي لوكس شناخته ميشود. قيمت يك سكه طلا در حال حاضر بيش از درآمد ماهانه قشرهاي پايين جامعه است. خريداران اصلي طلا هر دو قشر متوسط و بالاي جامعه هستند. قيمتهاي فعلي براي خريداران جزئي طلا به قدري است كه بخش عمدهاي از درآمد آنها را قبض ميكند. از ديگر سو، افراد تاثيرگذار در افزايش تقاضاي بازار طلا و سكه را كساني تشكيل ميدهند كه ريسك سرمايهگذاري خود را با افزايش ميزان خريد و فروش طلا، كاهش ميدهند. افزايش خريد علاوه بر قيمتهاي بالاي طلا، بخش عمدهاي از درآمد اين قشر را نيز شامل ميشود. به عبارت ديگر بايد گفت طلا در شرايط فعلي چه براي خريداران جزئي و چه خريداران كلي كالاي پست محسوب نميشود. از اين رو ميتوان گفت كه شرط اول كالاي گيفن نقض ميشود.
در چنين شرايطي اقتصاددانان از تعريف ديگري استفاده ميكنند كه براي كالاهاي لوكس قابل تعميم ميباشد: كالاي وبلن. كالاي وبلن(Veblen Good) به كالاهاي لوكسي اطلاق ميشود كه با كاهش قيمت آنها تقاضاي خريد آنها نيز كاهش مييابد. نوشيدنيها و ادكلنهاي فرانسوي، ماشينهاي لوكس، البسههاي ماركدار، ويلاهاي بزرگ و گران قيمت از اين جملهاند. ادعا ميشود كه كاهش قيمت اين كالاهاي لوكس ميتواند تقاضا را كاهش دهد؛ زيرا كاهش قيمت آنها در دراز مدت باعث ميشود كه ديگر به عنوان محصولات منحصر به فرد يا لوكس شناخته نشوند. طلا اما در روزهاي اخير نه به دليل كالاي لوكس بودن آن، بلكه به دليل شرايط ذكر شده بالا، با افزايش قيمت و تقاضا مواجه است. در حقيقت بار رواني افزايش روزافزون قيمت طلا و به تبع آن افزايش سود، بر خريداران باعث ميشود كه آنها را ترغيب به خريد يا افزايش ميزان طلا ميكند.
تا پيش از بحران اقتصادي اخير، رفتار پارادوكس كالاهاي گرانقيمت نسبت به تقاضاي بازار را با استفاده از تعريف كالاي وبلن توجيه ميكردند، اما پس از اين بحران كالاهاي لوكسي مانند «طلا و جواهرات» (فالكستين 2011)، «پول» (كواك2011)، «طلا» (مك ال روي 2011 و وارما2011)، «نقره» (هامل 2008) نيز به عنوان كالاي گيفن پيشنهاد شدهاند. در شرايط بد اقتصادي سرمايهگذاران به دنبال كاهش ريسك سرمايهگذاري هستند. به منظور كاهش ريسك، سرمايهگذاران كالاهايي را ميخرند كه ارزش مالي زيادي داشته، در عين حال نرخ بازگشت كمي دارند. براي افزايش سودآوري، ميزان خريد كالا افزايش مييابد. با رصد اتفاقات ماههاي اخير بازار طلا و ارز ميتوان رگههاي از اين رفتار را مشاهده كرد. خريد طلا سادهترين و در عين حال سودآورترين روش سودآوري در ماههاي اخير بوده است. سرمايهگذاران بازار طلا با افزايش ميزان خريد، افزايش سود خود را تضمين ميكنند. بنابراين و با عنايت به مباحث مطرح شده شايد بتوان در شرايط فعلي تعريف كالاي گيفن را كمي تغيير داد و در مورد طلا شرط «كالاي پست» بودن آن را ناديده گرفت و شايد نياز است كالاهايي مانند طلا را به نوعي كالاي گيفن-وبلن ناميد. اين روزها انگيزه خريد طلا و ارز چنان شده است كه در شبهاي سرد زمستان صفهاي طولاني در مقابل بانك شكل گرفته است. وقتي اين صحنهها را در تلويزيون مشاهده ميكنم، ياد فيلم جويندگان طلا ميافتم. در سكانسي از فيلم، چاپلين كه در پي طلا به آلاسكا آمده است حاضر است براي رسيدن به هدف، در سرماي طاقتفرساي آلاسكا درب خانهها را برفروبي كند.
* [email protected]
پاورقي:
1- نام يكي از آثار چارلي چاپلين (The Gold Rush)
يکشنبه|ا|25|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3214]