واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: گريه برحسين(ع)آري ، اما بشرط ها وشروط ها
ما از معارف دين ياد گرفته ايم كه اساس همه ارزش هايي كه انسان مي تواند در دنيا كسب كند ارتباط با خداست. ارزش هر چيزي به آن اندازه اي است كه انسان را با خدا مربوط كند. اينكه اين ارتباط چه اندازه در سعادت انسان موثر است ما عقلمان نمي رسد، اما بدانيد كه حتي لحظه اي توجه به خداي متعال آنقدر در سعادت انسان اثر دارد كه ساختن هزار ساختمان عام المنفعه و اختراع كردن برق و كامپيوتر و كشف كردن دواي سرطان آن اثر را ندارد. خدا مبدأ بي نهايت همه ارزش هاست. يك سر سوزن هم با او ارتباط بيابيم با بي نهايت رحمت ارتباط پيدا كرده ايم.
مرحوم آقاي طباطبايي (ره) از استاد اخلاقشان مرحوم ميرزا علي قاضي( ره) نقل مي كردند كه گاهي خدا فردي را مدت هاي طولاني به مصيبت يا مرضي گرفتار مي كند تا يك ياالله بگويد و آن ياالله آنقدر برايش ارزش دارد كه براي آن يك عمر مصيبت بكشد. اگر خودش بود اين ياالله را نمي گفت خدا از سر لطف و رحمتش او را سال ها مبتلا مي كند تا در آخر ناچار بشود و بگويد خدايا ديگر حالا به فريادم برس. آن خدايا گفتن به دردش مي خورد. ما خيال مي كنيم وقتي حجم عظيمي از كار ايجاد كنيم خيلي مهم است. ولي در مقياس الهي چيزي مهم است كه انسان را با خدا ارتباط دهد.
آسان ترين راه
هيچ كاري در عالم سراغ نداريم كه از توجه به سيدالشهدا (ع) راحت تر و آسانتر و در عين حال نافعتر براي همه مردم باشد؛ براي همه مردم، مسلمان، شيعه، سني، حتي كافر بت پرست و مسيحي و يهودي. در سفري هندوستان بودم. مسئول خانه فرهنگ ايران در آنجا كه از فضلاي بزرگ است و بيش از سي سال است در هندوستان زندگي مي كند و كاملا با فرهنگ و اديان و زبان هاي آنجا آشناست، مي گفت: در بين برهمن ها(1) گروهي هستند كه اسم خودشان را «حسيني برهمن» گذاشته اند؛ برهمن هاي عاشق امام حسين. بت پرست است، خدايي قبول ندارد چه رسد به اسلام و پيغمبر، اما افتخارش اين است كه عاشق امام حسين (ع) است. چرا؟ چون فطرت انسان از ظلم بدش مي آيد و بالاترين ظلمي كه در عالم انساني سراغ داريم ظلمي است كه به سيدالشهدا (ع) شد و از آن طرف آن مقاومت و بزرگواري كه ايشان از خودشان نشان دادند. عواطف انساني را هيچ چيزي بيشتر از اين مسايل تحريك نمي كند. حال اگر امام حسين را به عنوان بنده مقرب خدا بشناسيم كه به وسيله او به خدا مربوط مي شويم، ازچه راهي بهتر از اين مي شود با خدا ارتباط برقرار كنيم؟ اگر يك ياالله از يك مصيبت زده آنقدر برايش نافع است، پس اين شبانه روزي كه مردم در ايام محرم زندگي نمي شناسند - و هستند كساني كه ديگر شادي و لذت و خوشي زندگي و معاشرت خانوادگي شان را هم فراموش مي كنند- اين چقدر برايشان فايده دارد؟ چنين ارتباطي از چه راه ديگري پيدا مي شود؟ آيا جا ندارد كه بگوييم ثواب يك ياحسين گفتن از هزارها عبادت شبانه روزي بيشتر است؟ بنابراين نبايد تعجب كرد كه خدا از روي لطف، به واسطه سيدالشهدا و توسل به آن حضرت راهي براي ارتباط ما به سوي خودش قرار داده است.
بدانديشي عامل فريب شيطان
البته متأسفانه گاهي گوشه و كنار بدانديشي هايي هم وجود دارد كه خيلي خطرناك است و بعضي از جوان هاي ما هم كه به مذهب خيلي اظهار علاقه نمي كنند براي همين تصورات غلط است. برخي خيال مي كنند خدا آمده ديني تشريع كرده و چيزهايي را واجب و چيزهايي را حرام ناميده است و امام حسين العياذبالله هم آمده دكاني در مقابل خدا درست كرده است! خدا مي گويد برو نماز بخوان، عبادت بكن، گناهان كبيره نكن. امام حسين (ع) مي گويد هر كاري مي خواهي بكن، يك قطره اشك بريز همه اش درست مي شود؟! اين تصور تصور باطل و ويران كننده اي است. اين خيال، كساني را از دين زده مي كند و عامل فريب شيطان است. حسيني كه افتخارش اين بود كه در راه خدا فدا شود و نماز را در جامعه احيا كند چگونه مي گويد حالا نماز نخواندي اشكالي ندارد، يك قطره اشك بريز برايت درست مي كنم! پارتي بازي مي كنيم! اين تصور غلط است. بله اگر كسي با همان روحيه بندگي و سرشكستگي، گناه كرده اما ديد ايام عاشوراست به مجلس سيدالشهدا رفت و عزاداري و گريه كرد چون سيدالشهدا بنده محبوب خداست محبتش را نسبت به خدا زنده مي كند و اين حال همراه با توبه و پشيماني از گناهان است. اين حال همه گناهان را مي پوشاند. بله يك گريه براي امام حسين مي تواند همه دردها را علاج كند اما نه هر گريه اي. ابن سعد هم براي سيدالشهدا گريه كرد. وقتي حضرت زينب (س) به گودي قتلگاه آمدند و گفتند »اما فيكم مسلم؛ آيا در ميان شما مسلماني نيست؟« عمرسعد هم به گريه افتاد، و نظير اين گريه ها بسيار است. درباره معاويه لعنه الله عليه گفته اند بعد از شهادت اميرالمومنين (ع) گاهي به علاقه مندان ايشان مي گفت: از صاحبتان برايم تعريف كنيد. آنها هم كه منتظر فرصت بودند عاشقانه مداحي علي (ع)مي كردند. گاهي معاويه به گريه مي افتاد و مي گفت: راست گفتي ابوتراب همين طور بود. ولي اين گريه براي معاويه فايده اي داشت؟! گريه براي سيدالشهدا مي تواند اثر داشته باشد، اما بشرطها و شروطها. صرف جاري شدن اشك كه اثري ندارد. بعضي ها هستند هر حادثه رقت آوري ببينند اشك شان جاري مي شود؛ اينكه هنري نيست. گريه اي مطلوب است كه از روي معرفت باشد؛ از آن جهت كه امام حسين (ع) بنده خاص خداست، كسي است كه مي خواست همه انسان ها را از بدبختي نجات بدهد؛اما انسان هاي بيچاره اي اين گونه با او معامله كردند؛ پا به بخت خودشان زدند و اين چنين عامل سعادت شان را از دست دادند. چقدر حماقت كردند.
نمونه اي از بركات سيدالشهدا
پاسخ اين پرسش كه چگونه مي شود گريه براي سيدالشهدا اين همه اثر داشته باشد يا زيارت سيدالشهدا از حج و عمره بالاتر باشد اين است كه اينها از آثار عشق به حسين است كه اين عشق جلوه اي از عشق به خداست. يا از ابتدا به عشق خداست و در عشق به امام حسين (ع)ظهور پيدا كرده و يا همين عشق موجب شده كه انسان با خدا ارتباط پيدا كند، اما هر گريه اي در هر جايي با هر رقتي باشد اين اثر را ندارد. ما اصل اين مطلب را بايد بپذيريم وسعي كنيم معرفت و محبت و عشقمان را به سيدالشهدا از آن جهت كه بنده عزيز خداست تقويت كنيم. آن وقت اين امر خود به خود باعث مي شود كه در سايه زيارت و علاقه به سيدالشهدا و بردن نام و گريه و عزاداري كردن براي ايشان محبت ما به خدا زياد بشود و اصل سعادت هم همين ارتباط با خداست. همه چيزهاي ديگر به اين عنوان در دستگاه ارزشي الهي معني پيدا مي كند و عشق به سيدالشهدا چون بهترين راه براي ارتباط با خداست ارزشش از همه چيز بيشتر است.
دليلش هم اين است كه اين راه است كه مي تواند عواطف انساني را در جهت خدا سوق بدهد؛ هيچ راه ديگري مثل اين راه نيست. هيچ عبادتي چنين اثري ندارد كه قلب انسان را به طرف خدا تحريك كند و همه ارزش هاي ما از اينجا سرچشمه مي گيرد كه رفتار ما، دل ما، عشق ما، علاقه ما و توجهات ما به طرف خداي متعال منعطف شود. چون اين راه بهترين راه براي اين ارتباط است ارزشش از همه چيز ديگر بيشتر است. يك زيارتش، گاهي اثر يك سلامش مي تواند از سال ها عبادت ، عبادت ديگراني كه امام حسين را نشناختند بيشتر باشد. كساني هستند كه سال ها غرق گناهان نگفتني بودند ولي عشق امام حسين باعث نجاتشان شد و در سايه آنها ديگران هم نجات پيدا كردند.
مرحوم طيب و عشق به امام حسين (ع)
مرحوم طيب ـ خدا ان شاءالله درجاتش را عالي كند ـ اعمال ظاهري اش خيلي مقبول نبود يك داشي بود، ولي دهه محرم كه مي شد همه چيز عوض مي شد. ورق برمي گشت همه گناهان تعطيل مي شد فكر دنيا و دنياداري و پول جمع كردن و اين حرف ها فراموش مي شد. دسته اي كه طيب در تهران راه مي انداخت بي نظير بود. خرجي كه مي داد بي نظير بود. يك پهلوان يك داش ميداني. از طرف شاه او را گرفتند و محكوم به اعدام شد. عشق امام حسين كارش را به اينجا رساند كه وقتي از طرف شاه به او پيشنهاد كردند كه تو فقط بگو من از خميني پول گرفتم و اين كار را كردم. گفت: من اعدام را بر اين خيانت ترجيح مي دهم. من به دين و سيدالشهدا خيانت نمي كنم. هر كار مي خواهيد بكنيد. هر چه واسطه ها و ديگران به او گفتند: شوخي نيست اين چوبه دار است. گفت اين كار از من نمي آيد من اگر هر گناهي كردم به دينم و به امام حسين خيانت نمي كنم. اعدامش كردند. مايه نجات و سعادت او چيزي نبود جز عشق امام حسين (ع). ببينيد چه كيميايي است. حالا اين يكي دو تا نمونه اش است؛ صدها و هزارها از اين نمونه ها هست.
ما بايد اولا قدر اين رحمت الهي را بدانيم. سبك نشماريم. در هر جايي هر چند دو سه نفر باشند بنشينند تا نامي از سيدالشهدا برده بشود و براي حضرت گريه كنند كه در آنجا عنايت آقا امام زمان (عج) و فاطمه زهرا (ع) خواهد بود. تجربه هاي فراواني شده، اينها را غنيمت بشماريم و اين سرمايه هاي عظيم را با يك شبهه راحت از دست ندهيم. اصلا مقياس ما براي ارزش يابي غلط است. آن مقياسي كه خدا براي ارزش يابي دارد با مقياس هاي ما تفاوت دارد. آن خلوصي كه خدا در سيدالشهدا (ع) ديد اگر همه گناهكاران را به بركت او بيامرزد هيچ تعجبي ندارد. همه مهمان او بشوند. آنقدر پيش خدا مقام دارد كه به خدا بگويد همه را مي خواهم مهماني كنم هيچ تعجب نكنيد؛ البته حكمت الهي سر جاي خودش هست يعني هر كسي هر كار خيري كرده متناسب با خودش پاداش خواهد برد، اما نهايتا اگر همه دوستان امام حسين (ع)روز قيامت آمرزيده شوند تعجب نكنيد. البته ممكن است شرايطشان در عالم برزخ تفاوت بكند يا مقاماتي كه به آنها داده مي شود خيلي متفاوت باشد اما اگر كسي بگويد هر كه محبت حسين در دلش باشد روز قيامت آمرزيده مي شود تعجب نكنيد.
سخنراني حضرت آيت الله مصباح يزدي(دامت بركاته) در ديدار با جمعي از فرماند هان و مديران ارشد نيروي دريايي - 16/09/89
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - هندوها طرز فكرشان كاستي (طبقاتي) است انسان ها را در جامعه به چند طبقه تقسيم مي كنند و معتقدند اين طبقه ها ذاتي است و قابل تغيير نيست. بالاترين طبقه اجتماع برهمن ها هستند كه سلاطين و علما و وزرا و بزرگان از آن هايند تا به طبقه پايين مي رسد كه نجس ها هستند. نجس ها كساني هستند كه اگر در ظرفي غذا بخورند، ديگري حق ندارد از آن ظرف غذا بخورد، معمولا اينها غذاهايشان را در برگ درخت موز مي ريزند تا وقتي غذايشان را خوردند آن را دور بيندازند. جمعيت عظيمي از هندوستان از نجس ها هستند.
زلال بصيرت درنيمه دوم صفر روزهاي فرد منتشر مي شود.
يکشنبه|ا|25|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 251]