محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845569694
يا شكست يا باخت، راه سومي نيست!
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: يا شكست يا باخت، راه سومي نيست!
اصلاح طلبان براي توجيه شكست سنگين خود در سال 88، سعي كردند تا روش انتخابات در ايران را ناقص جلوه دهند و با زير سؤال بردن آن، خود را پيروز ميدان معرفي كنند. با اين اقدامها و سابقهي گذشته، آنان امروز براي ورود به عرصهي انتخابات نهم مجلس با چند چالش جدي و سلسلهوار، روبهرو هستند.
به گزارش سرويس وب گردي باشگاه خبرنگاران؛ اصلاح طلبان براي توجيه شكست سنگين خود در سال 88، سعي كردند تا روش انتخابات در ايران را ناقص جلوه دهند و با زير سؤال بردن آن، خود را پيروز ميدان معرفي كنند. با اين اقدامها و سابقهي گذشته، آنان امروز براي ورود به عرصهي انتخابات نهم مجلس با چند چالش جدي و سلسلهوار، روبهرو هستند.
گروه سياسي برهان نوشت: اوضاع اصلاحطلبان پس از شكست در انتخابات سال 88 و تولد فتنه از دل اصلاحات، آن چنان وخيم شد و سنگيني بار شكستهاي انتخاباتي بر دوش آنان به قدري فشار آورد كه اينك با نزديكي به انتخابات نهم مجلس شوراي اسلامي، سران اصلاحات براي آمدن يا نيامدن در عرصهي انتخابات ترديد دارند. انشقاق در جبههي اصلاحات در خصوص فعاليتهاي انتخاباتي آينده، گرچه بخش نمايشي و سناريوهاي ساختگي صوتي و تصويري را هم در خود جاي داده است، اما گهگاه اخبار و اطلاعاتي به دست ميآيد كه منطبق بر واقعيتهاي متقن، ملموس و حاكي از شدت بحران در دايرهي اصلاحات است.
چگونگي وقوع انشقاق و چند دستگي
براي بررسي چگونگي وقوع انشقاق و چند دستگي در جبههي اصلاحات ابتدا لازم است تا كمي به گذشته بازگرديم و نحوهي فعاليتها در دوران قدرت و نتيجهي تكاپوي انتخاباتي آنان در چند انتخابات گذشته را مرور كنيم.
خطا در اوج قدرت
پيروزي و حضور اصلاحطلبان در اولين شوراي شهر، مجلس ششم و رياست جمهوري هفتم و هشتم گرچه دست قدرت آنان را بالا برد و فرصت خدمتگزاري به مردم را براي آنان مهيا ساخت، اما در هر كدام از آن قلهها به جاي دورانديشي و نگاه همه جانبه به مشكلات مردم و تلاش براي حل آنها و استفادهي بهينه از فرصت خدمتگزاري، با اعمال و رفتارهاي ناشايست، مسير سراشيبي و سقوط را در پيش گرفتند. دو علتي كه ميتوان به عنوان دلايل مهم سقوط اصلاحطلبان پس از رسيدن به اوج مطرح كرد، عبارتاند از:
1. مواضع بيگانهپسند آنان در اتخاذ تصميمهاي مهم.
2. ختلاف، چنددستگي و پرداختن به مسايل متعدد حزبي و جرياني بوده است كه سر منشأ اين دو علت را نيز بايد در تشنگي اصلاحطلبان به قدرت دانست كه آنان را درون خود و با خود بر سر جنگ انداخت. آن چنان كه روي هر كرسي قدرت كه نشستند، چه در شوراي شهر اول، چه در مجلس ششم و چه در دوران رياست جمهوري هفتم و هشتم، سرابي از تخيلات خود ساختند تا بتوانند تشنگي خود به قدرت را سيراب كنند و اما همين سرابها، اصلاحطلبان را در خود غرق كرد و سرانجام كار هم نتوانست در دوراني كه قدرت در دست آنان بود، جمعيتي از خدمتگزاران خالص و با صداقت از ميان آنان متولد كند.
تكاپوهاي شكست خورده
اصلاحطلبان پس از آن كه نتوانستند كارنامهي خوب و خوشي از دوران قدرت خود برجاي گذارند با رويگرداني عمومي مردم مواجه شدند و از اين رو روشهاي آنان در فعاليتهاي انتخاباتي براي پيروزي در شوراي شهر دوم، مجلس هفتم و رياست جمهوري نهم و به خصوص رياست جمهوري دهم تغيير يافت. آنان از يك سو ميدانستند كه به هر ترتيب براي باقي ماندن در جايگاه قدرت راه چارهاي غير از حضور در انتخابات ندارند و از سوي ديگر از حال خود و ادبار عمومي نسبت به خود باخبر بودند و به اين نتيجه رسيده بودند كه با روشهاي گذشته امكان پيروزي از آنان گرفته خواهد شد.
بنابراين بازي در هياهو و غوغا سالاري را در پيش گرفتند و به بهانههاي واهي يك بار با تحصن در پارلمان و بار ديگر با قهرهاي نمايشي جهت مظلومنمايي كاذب در سطح عمومي كشور، سعي در رسيدن به اهداف خود را داشتند. فريادهاي اصلاحطلبان دربارهي رد صلاحيتها و يكطرفه بودن انتخابات در حالي سر داده ميشد كه آنان با يك نه بزرگ از طرف ملت مواجه شده بودند و در آن شرايط هم البته طبيعي بود كه عدهاي از اصلاحطلبان كه مواضع آنان بيشتر به مواضع حكام غرب و معاندان ضد نظام جمهوري اسلامي شبيه بود، رد صلاحيت شوند. اما خود بهتر ميدانستند كه اشتباههاي گستردهي آنان در سطح ملي در زمان خوشگذرانيها و سوءاستفادههاي شخصي و جرياني از قدرت، دليل شكستهاي انتخاباتي آنان بود.
فتنه سر منشأ اختلافها در جبههي اصلاحات
انتخابات 88 اما چهرهي واقعي دوم خرداديها و اصلاحطلبان تندرو را برملا كرد؛ به گونهاي كه تمام تلاش و توان خود را از هر سمت و سو براي حضور فعال در انتخابات دهم رياستجمهوري به كار گرفتند و در كنار راهكارهاي معمول تبليغاتي، شيوههاي افراطي و غيرعقلاني را نيز در تبليغات انتخاباتي خود دخيل كردند و از دروغ و افترا گرفته تا توهم و خيالپردازي را به خود و حاميانشان القا كردند. اين چنين بود كه فتنهاي عميق رقم خورد و آتش آشوب با پشتيباني اصلاحطلبان تندرو هر روز شعلهورتر شد و فضاي شديد دوقطبي در جامعه تا روز عاشوراي 88 ادامه داشت و از آن مقطع به بعد معترضان صف خود را از معارضان جدا كردند و تمامي ملت يكپارچه در روز 9 دي 88 حماسهاي را رقم زدند كه پيام آن حمايت از اسلام، ولايت، قانون و نظام جمهوري اسلامي بود. با اين حال نميتوان مدعي بود كه پس از فرياد عمومي ملت در 9 دي، فتنهگران بيكار نشستند و براي طراحي نقشههاي نو، كاملاً نااميد شدند. اما وجود فتنه كه از دايرهي اصلاحات به در آمد و همچنان هم ادامه دارد، شكافهاي عميقي را در آستانهي نهمين انتخابات مجلس شوراي اسلامي ميان اصلاحطلبان به وجود آورده است. هرچند نميتوان ادعا كرد كه تمامي اصلاحطلبان فتنهگرند، اما عمدهي اختلافهاي موجود در جبههي اصلاحات با حرفها و عملكرد فتنهگران گره خورده است. آن چنان كه در اين دايرهي مشترك، سه استراتژي تقريباً تفاهمي و توافقي انتخاب شده است:
1. مشاركت مشروط؛
2. تحريم انتخابات؛
3. مشاركت فعال؛
مشاركت مشروط و تحريم انتخابات بيشتر در دايرهي فتنه قرار دارد و مشاركت فعال در دايرهي اصلاحات. با نگاهي به اوضاع اصلاحطلبان، متوجه خواهيم شد كه آنان دچار درگيري عقيده شدهاند و با انشقاقي كه در ميان آنان به وجود آمده است، عدهاي به مواضع قطعي فتنهگران كشش بيشتري دارند و عدهاي ديگر از آنان را جاذبهي قانون و حركت در چارچوب نظام جمهوري اسلامي به سمت خود ميكشد. اما نكتهي مهمي كه بايد بسيار بدان دقت كرد و در واقع ميتوان ادعا كرد كه دليل اصلي چنددستگي در ميان اصلاحطلبان است، «زير سؤال بردن انتخابات در ايران پس از شكست در دهمين انتخابات رياست جمهوري در سال 88» است. آنان براي آن كه شكست سنگين خود در سال 88 را كه بر حجم شكستهاي گذشتهي آنان افزود، توجيه كنند، سعي كردند تا روش انتخابات در ايران را ناقص جلوه دهند و با زير سؤال بردن آن، خود را پيروز ميدان معرفي كنند. با اين اقدامها و سابقهي تاريك، آنان امروز براي ورود به عرصهي انتخابات نهم مجلس با چند چالش جدي و سلسلهوار، روبهرو هستند:
1. با حضور در اين انتخابات، اول از همه روش صحيح انتخابات در ايران را تأييد كردهاند و با اين اقدام، دروغگويي و بهانهجويي خود در سال 88 را ثابت كردهاند.
2. با اعتراف بر دروغگويي خود در سال 88، در واقع شكست خود در دهمين انتخابات رياست جمهوري را با دو سال تأخير و پس از وقوع فتنهاي عميق پذيرفتهاند.
3. با قبول شكست در انتخابات گذشته، گناه فتنهي 88 كه بخش عمدهي آن با مواضع تند برخي از اصلاحطلبان شعلهور شد، بيش از پيش اصلاحات را نشانه ميرود.
4. با روشن شدن حقايق سال 88 و محكوميت اصلاحات در دادگاه عملكرد سال90 اصلاحطلبان، افكار عمومي با نفرت بيشتري به آنان نگاه خواهند كرد.
5. با افزايش نفرت عمومي نسبت به اصلاحطلبان دو رو، آنان كمترين شانسي براي پيروزي در انتخابات ندارند و فقط هزينههاي بيشتري بر اصلاحات تحميل خواهد شد.
6. هزينههاي تحميلي بيشتر بر اصلاحات، انشقاق دروني آنان را عميقتر ميكند و اختلافهايشان را در درون و بيرون آشكارتر ميسازد.
7. و در آخر، با انشقاق و شكاف دروني، بيروني و فروپاشي شبكهي اجتماعي آنان، اصلاحات به دست اصلاحطلبان به سمت نيستي و نابودي كامل ميرود.
بازي گرداني و رد گمكني؛ نفوذ مهرههاي سفيد
با وجود اين چالشها اما عدهاي از اصلاحطلبان نسبت به ورود به عرصهي انتخابات خوشبين هستند و تنها ابزار بازگشت به قدرت را كسب رأي مردم ميدانند. اين عده با اعتقاد بر اين تحليل كه عدم شركت اصلاحطلبان در انتخابات آينده، در سطح عمومي كشور از موضع ضعف آنان تلقي ميشود و حذف كامل اصلاحات از سپهر سياسي كشور را رقم ميزند، سعي در مشاركت فعال در انتخابات نهم مجلس شوراي اسلامي دارند. دقيقاً بر اساس تصميم اين عده است كه اختلافها و چنددستگي در ميان اصلاحطلبان شدت گرفته است. اين چنددستگيها البته ميتواند تقسيم نقشها براي بازيگرداني و رد گمكني جهت نفوذ مهرههاي سفيد به مجلس باشد. آن گونه كه در جلسات اخير مجمع روحانيون مبارز، پس از بحثهاي فراوان و درگيريهاي كلامي در خصوص آمدن يا نيامدن اصلاحطلبان در انتخابات نهم مجلس، «سيد محمد خاتمي» اين طور نتيجه ميگيرد كه «ما بايد به گونهاي عمل كنيم كه نظام نفهمد ما ميخواهيم در انتخابات شركت كنيم يا نه. بايد خيلي دقيق فضا را مديريت كنيم. ما بايد بگوييم كه ليست نميدهيم و نيروها را آزاد بگذاريم كه در انتخابات شركت كنند، اما بنا نيست تابلويي را بلند كنيم. ما نبايد از تحريم سخن بگوييم و نبايد هم به نيروهايمان بگوييم كه در انتخابات شركت نكنند چون آنها خيلي هم به حرفهاي ما گوش نميدهند.»
با وجود اين چالشها اما عدهاي از اصلاحطلبان نسبت به ورود به عرصهي انتخابات خوشبين هستند و تنها ابزار بازگشت به قدرت را كسب رأي مردم ميدانند. اين عده با اعتقاد بر اين تحليل كه عدم شركت اصلاحطلبان در انتخابات آينده، در سطح عمومي كشور از موضع ضعف آنان تلقي ميشود و حذف كامل اصلاحات از سپهر سياسي كشور را رقم ميزند، سعي در مشاركت فعال در انتخابات نهم مجلس شوراي اسلامي دارند.
خاتمي در ادامه ميگويد: «نظام كه شرطهاي ما را قبول نكرد. وقتي قبول نميكنند چرا بايد به گونهاي عمل شود كه فضاي مشاركت را براي نظام بالا برده و چيزي هم عايد ما نشود.» در مجموع پس از اظهارنظرهاي مختلف نتيجهگيري ميشود كه بحث عدم شركت در انتخابات مطرح شده اما پنهاني مشاركت فعال پيگيري شود؛ چراكه بايد از فضاي انتخابات براي حرف زدن و به چالش كشيدن نظام استفاده كرد. اين اظهارنظرهاي خاتمي در كنار شروط سهگانهاي كه وي به عنوان «كف مطالبات اصلاحطلبان» براي شركت در انتخابات آيندهي مجلس تعيين كرده بود و اصلاحطلبان هم براي شركت در انتخابات شروط سيد محمد خاتمي را بهانه قرار داده و به طور رسمي از عدم حضور در انتخابات سخن به ميان آورده بودند، در حالي است كه «محمدرضا تابش» دبيركل فراكسيون اقليت مجلس و خواهرزادهي سيد محمد خاتمي با حضور در فرمانداري اردكان نسبت به ثبت نام براي ورود به انتخابات مجلس نهم اقدام كرده است.
اين قضايا همگي اثبات كنندهي آن است كه جريان بالادستي اصلاحات طي دستورالعملي از اصلاحطلبان خواسته است تا در انتخابات آينده ثبت نام كنند اما با تابلوي اصلاحطلبي وارد عرصه نشوند. استراتژي برخورد دوگانه و هدفمند با انتخابات البته در حالي انتخاب شده است كه اصلاحطلبان، بسيار ناشيانه و به قول معروف خيلي تابلو در حال اجراي آن هستند. به طوري كه در يك مثال، سيد محمد خاتمي رييس دولت اصلاحات چند هفته پيش در مراسم ختم «محمدحسن خليلي» شوهر خواهرش، هنگام ورود به سالن در جمع خبرنگاران سخن از شركت اصلاحطلبان در انتخابات مطرح كرد اما در كمال ناباوري وي هنگام خروج از سالن موضع متفاوتي را اعلام كرد و گفت كه «تمام نشانهها حكايت از آن دارد كه اصلاح طلبان نبايد در انتخابات شركت كنند.»
«سيدمحمد موسويخوئينيها» دبيركل سابق مجمع روحانيون نيز چندي پيش در حاشيهي ختم حجتالاسلام «هاشميان» در جمع خبرنگاران و در پاسخ به سؤالي در خصوص حضور اصلاحطلبان در انتخابات آينده اظهار داشت: «ما را راه نميدهند تا در انتخابات شركت كنيم.» اين در حالي است كه وي در مدت كوتاهي بعد از اين اظهارنظر، طي سخناني در ديدار با اعضاي انجمن اسلامي دانشگاه تهران كه سايت مجمع روحانيون آن را منتشر كرد، در خصوص انتخابات آيندهي مجلس تصريح كرد: «در شرايط كنوني، انتخابات و مشاركت زياد است كه دست دشمن را براي ايجاد خطر ميبندد. البته ما هم نميتوانيم انتخابات را تحريم كنيم، چون غالباً مشاركت مردم در انتخابات مجلس شورا زياد بوده و حضور يا عدم حضور اصلاحطلبان در انتخابات نقشي در مشاركت مردم ندارد.»
رودررويي ديكتاتور اصلاحات و مخالفان تحريم
اما فارغ از تقسيم نقشها و بازي اصلاحطلبان براي مديريت فضاي انتخاباتي، اختلافهاي آشكار و كاملاً واقعي در طيف اصلاحات را نميتوان انكار كرد. اين اختلافها در واقع نشأتگرفته از روابطي است كه بخشهايي از دايرهي اصلاحات را روي دايرهي فتنه انداخته و نقاط قابل اشتراكي را ميان فتنه و اصلاحات به وجود آورده است. اعلام برائت نكردن سردمداران اصلاحات از فتنهي 88، شاهدي بر اين مدعاست. بنابراين در چنين فضايي عدهاي از سران اصلاحات كه قصد كنارهگيري تمام و كامل از فتنه را ندارند، با آن عده از اصلاحطلبان مياني كه طول بقا و عمر اصلاحات را به نسبت فاصلهي آن از فتنه ميدانند، اختلاف پيدا كردهاند و در مسايلي نظير چگونگي حضور در انتخابات نيز نتوانستهاند به يك تفاهم و اشتراك دوستانه و قلبي دست يابند. از اين رو شاهد هستيم كه افرادي نظير «مسعود پزشكيان» و «مصطفي كواكبيان» از نمايندگان اصلاحطلب مجلس هشتم به طور رسمي و آشكار تحريم انتخابات را نفي ميكنند و در گفتار و رفتار سياسي خود بعضاً مواضعي را اتخاذ ميكنند كه در تضاد ضمني با خط فتنهي 88 و سران اصلاحات است.
با اين اوصاف ميتوان نتيجه گرفت كه افزون بر بازي نقشها توسط تني چند از اصلاحطلبان، اينك طبقهي ديكتاتوري از ميان سردمداران اصلاحات به وجود آمده كه خواهان بقاي فتنهي 88 و سرمايههاي اجتماعي فتنه هستند و از اين بابت بر تحريم انتخابات توسط تمامي خواص و عوام اصلاحات تأكيد ميكنند و از صميم قلب آرزوي مشاركت حداقلي مردم در انتخابات نهم مجلس را دارند تا پس از آن بتوانند نيامدن خود را از مهمترين دلايل خالي بودن صندوقهاي رأي اعلام كنند. در مقابل اين طبقهي ديكتاتور اما اصلاحطلباني قرار گرفتهاند كه طور ديگر ميانديشند و تنها راه نجات اصلاحات از انزوا را حضور در انتخابات ميبينند. براساس آخرين اخبار و اطلاعات، اين انشقاق در جبههي اصلاحات اختلافهاي عميقي را ميان اصلاحطلبان خلق كرده است و عدهاي از آنان به هيچ ترتيب حاضر به پذيرش نظر يكديگر نيستند. بر اين اساس هيچ بعيد نيست كه حتي اگر تعدادي از اصلاحطلبان موفق به حضور در خانهي ملت شوند، باز درگير مباحثههاي پوچ حزبي و جرياني نشوند و خاطرههاي تلخ اولين شوراي شهر، مجلس ششم و رياست جمهوري هفتم و هشتم را تكرار نكنند./د
يکشنبه|ا|25|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 152]
-
گوناگون
پربازدیدترینها