واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: صدرمال در نشست موسسه گفت و گوى تمدن ها:از دل سفارش ها هيچ فيلم خوبى به دست نمى آيد
رسول صدرعاملى معتقد است: عدهاى برخى مضامين و تعاريف بسيارمهم و سرنوشتساز سينما را بدون برخوردارى از صلاحيت، صاحب شدهاند و به افراد ديگر هم اجازه ورود به اين عرصهها را نمىدهند.
عصر روز سهشنبه 29 بهمنماه، رسول صدرعاملى با حضور در موسسه گفتوگوى اديان به صحبت درباره «دين در سينما» پرداخت و گفت: بخش عمدهاى از جامعه ما در سينما ديده نمىشود و گاه مردم از موضع روشنفكري، ناديده گرفته مىشوند. او با بيان اينكه در سىسال گذشته تنها يازده فيلم ساخته است، اظهار كرد: فيلمسازى براى من هميشه بسيارسخت بوده است و هميشه سعى داشتهام كه سيرى برگرفته از مردم و اعتقادات آنها داشته باشم. چراكه مردم كمتر در فيلمهاى ما ديده شدهاند. او خاطرنشان كرد: سالها بود كه در پى نوشتن فيلمنامهاى بودم كه مفهوم «زائر» را به معناى عام آن مورد بررسى قرار دهد و البته نزديكشدن به اين موضوع امرى بسيار مشكل بود، چراكه ممكن بود به ريا متهم شوم يا سوءتفاهم ايجاد شود و نزديك به سه سال پيش در صحبتى كه با اصغر فرهادى داشتيم، به اين نتيجه رسيديم كه بايد اين بحث را مطرح كرد و در پى آن بوديم كه اين موضوع را در بيش از سه فيلم بررسى كنيم، اما اصغر فرهادى گفت كه نمىدانم اين طرح در تصوير چگونه خواهد شد و واقعا هم همينطور بود كه فيلم «شب» در جشنواره قبلى خيلى ديده نشد، اما «هر شب تنهايي» از وضعيت بهترى برخوردار شد و در جشنوارههاى مختلفى كه شركت داشت، گاه نقدهايى درباره آن نوشته شد كه براى خودم هم حيرت انگيز بود. صدرعاملى گفت: در سهگانه جديدم نيز تاكيدم بر اين بوده كه زنان بايد روى پاى خود بايستند و منتظر آن نباشند كه يك مرد به نجات آنها بپردازد. به گفته او سينماى نئورئاليست ايتاليا در ابتدا به طرح موضوعات اخلاقى پرداخت و به مرور زمان، عدهاى به طرح سوژهها روشنفكرى قلابى رسيدند. صدرعاملى گفت: من با احترام به تمام متفكران و روشنفكران امروز، بايد بگويم كه گاه عدهاى به طرح مسائل ملتهب مىپردازند. موضوعاتى كه به هيچ عنوان عامهپسند نيست، اما به شدت جشنوارهپسند است. برخى از اين افراد تنها براى خوشآمد ديگران فيلم مىسازند و نمونه اين نوع فيلمسازان را در سالهاى 8 و 57 نيز كم نداشتهايم. امروز، همه ما قبول داريم كه سينما در سال 57 از نو متولد شد و ما قبل از آن نمىدانستيم كه سينما چيست. او سينماى دهه اول انقلاب را سينماى كشف و شهود خواند و گفت: مسئله اخلاقگرايى در همان دوران نيز به خوبى مطرح بود، اما كمكم نوعى جسارت وارد اين فيلمها شد. البته حتى برخى از فيلمهاى دوران پيش از انقلاب هم براى جذب مخاطب، به مسائل اخلاقگرايانه مىپرداختند. اما پس از جنگ ما يكباره با مشكلات جديدى مواجه شديم و سينماى دفاع مقدس تبديل به يك ژانر مهم شد. ما در اين زمينه فيلمهاى خيلى خوبى داشتيم اما به مرور زمان بقيه ژانرهاى ما كمرنگ شد و كار بدانجا رسيد كه اكنون اين سوال مطرح است كه چگونه كار فرهنگى كنيم كه با مخاطب عام در ارتباط باشد؟ صدرعاملى گفت: امروز همه متوجه اهميت كار فرهنگى شدهاند و دولت هم به همين منظور دست به سفارش زده است. بحث من اين است كه از دل اين سفارشها هيچ فيلم خوبى حاصل نمىشود. چراكه فيلم در نهايت قائم به فرد و ايده است و حاصل تفكر و اعتقادى است كه به مخاطب منتقل مىشود. حال اگر اين تفكر وجود نداشته باشد يا سفارشى باشد، قطعا فيلمساز موفق به انتقال آن نخواهد شد. او ادامه داد: اگر بحث مديريت فرهنگى بحث مهمى است، لازم است كه مديران پس از مدتى به فيلمسازان نزديك شوند و دردهاى آنها را درك كنند، اما متاسفانه اين مديران نمىتوانند همراه فيلمساز شوند و در تمام دوران پس از انقلاب، وزير فرهنگ و ارشاد در ميان هيئت دولت غريب بوده است. سينماى پس از انقلاب خيلى سعى كرده كه به سينماى دينى دست پيدا كند، اما به نظر من هنوز به هيچ موفقيت جدى نرسيده است و حتى در فيلم اخير خود من هم تنها 20 درصد آن چيزى است كه مىخواستهام و دليل آنكه مىخواهم اين راه را ادامه بدهم نيز در همين نكته است. صدرعاملى با بيان اينكه هر موضوعى كه بتوان آن را به سينما تبديل كرد، موضوعى تحسينبرانگيز خواهد شد، گفت: حال كه اينگونه است، چهقدر خوب است كه به سراغ مضامين دينى برويم، كارى كه در سه دهه گذشته نكردهايم. در اين مدت مديران فرهنگى همواره سعى داشتهاند كه سلايق خود را اعمال كنند و هيچگاه نگذاشتهاند تا فيلمساز با آرامش كار كند و آنها در نهايت از ميان فيلمهاى توليدشده، آنهايى را كه مطابق با مضامين موردنظر آنهاست انتخاب كردند و به حمايت از فيلمسازان اين فيلمها بپردازند.
او ادامه داد: سىسال است كه فيلمهايى مىسازيم كه در پايان آنها، همه انسانهاى فيلم متحول مىشوند. اما در تمام اين مدت آيا حتى يك نفر بوده كه با ديدن اين فيلمها متحول شود؟ تنها مرور دهه اول اين سينما كافى است تا ببينيم در سالهاى مختلف چه كسانى به ساخت چه فيلمهايى پرداختهاند و كدام يك از آنها در سينما ماندگار شدهاند و كدامها با فيلمهاى اول و دوم فرو ريختهاند و ديگر نتوانستهاند ادامه دهند. واقعا سردمداران سينماى دينى آن سالها، اكنون چه شدهاند؟ اين كارگردان با اعتقاد بر اينكه، 90 درصد فيلمهاى ما، دينى است، تصريح كرد: اما ما در اين مدت ترسيدهايم كه اين فيلمها را تجربه كنيم. به عنوان مثال در شرايطى هستيم كه بنيان خانواده روز به روز بيشتر ضعيف مىشود و آمار طلاق دائم رشد دارد. در اين ميان، اغراق نكردهام اگر بگويم كه حتى اگر در طول اين سالها مىتوانستيم ده فيلم عاشقانه خوب بسازيم، اكنون اين ميزان به اين حد نمىرسيد. هنگامى كه اين نوع فيلمها را حدف مىكنيم، نتيجه آن مىشود كه عشق به فيلمهايى مانند «كلاه قرمزى و سروناز» يا برنامههاى كودك منتقل مىشود و نگاههاى عاشقانه در سينماى كودك رواج پيدا مىكند. حال آنكه اين مطلب به نوعى بيمارگونه است چراكه ما به سراغ اصل آن نرفتهايم و نگذاشتهايم كه اين مسئله از مسير درست هدايت شود. من نمىدانم كه درباره سينماى دينى چه مىتوان گفت، اما احساس مىكنم كه در اين زمينه كارى نكردهايم. در حالىكه مىتوان بدون استفاده افراطى از نمادها، با پرداختن به ذهن انسانهاى واقعى جامعه، به سينماى دينى موفقى دست يابيم. اين كارگردان در بخش ديگرى از صحبتهايش هم به جشنواره «منبر طلايي» اشاره كرد و افزود: اين جشنواره به شيوهاى بود كه ما بايد ده يا پانزده سال پيش، جشنوارهاى مثل آن مىساختيم. ما هيچگاه نمىتوانيم به كيارستمي، پناهي، بنىاعتماد و... اصرار كنيم كه فيلم دينى بسازند. البته من اعتقاد دارم كه سينماى آنها به شدت دينى است اما آنها در نهايت عقايد خود را دارند و فيلم خود را مىسازند. به نظر من بايد در سينماى دينى يك آسيبشناسى جدى صورت بگيرد و ببينيم كه اگر حكومت ما جمهورى اسلامى نبود، يعنى 15 فيلمساز دراين جا معه نبود كه بخواهند فيلم دينى بسازند؟ پس حال چه شده كه همه از ترس متهمشدن نمىخواهند وارد اين سينما شوند؟ برخى مضامين و تعاريف بسيارمهم و سرنوشتساز سينما را، عدهاى بدون آنكه صلاحيت داشته باشند، صاحب شدهاند و به افراد ديگر هم اجازه ورود نمىدهند و خود من نيز به هنگام ساخت «شب» براى ورود به اين عرصه با مشكلات متعدد مواجه بودم. به نظر مىرسد كه درحال حاضر مىخواهيم روى خود را از برخى مسائل برگردانيم. به عنوان مثال هيچگاه به شكهاى ذهن جوانان جامعه نمىپردازيم. حال آنكه اين شكها بسيار عزيز است و اگر جوان دچار اين ابهامات نشود هيچگاه به تكامل نخواهد رسيد. به نظر مىرسد كه هيچگاه تحملى براى بيان اين مسائل نبوده و هيچگاه باعث نشدهايم كه افراد علاقهمند به فعاليت در اين زمينه بپردازند. حال آنكه نسلهاى سوم و چهارم ما سرشار از سوالات هستند و پاسخ اين سوالات را اكنون از جايى مانند ماهوارهها مىگيرند و ما همچنان در سكوت هستيم. اين كارگردان به دستاوردهاى سينماى پس از انقلاب اشاره كرد و افزود: اگر ايران در جهان محبوبيتى دارد، بخش مهمى از آن به هنردوستان مربوط مىشود كه با وجود تمام محدوديتها به فعاليت پرداختهاند. اكنون شاهديم كه هرگاه ديپلماتهاى ما در گفتوگوهاى جهانى خود با مشكل مواجه مىشوند، در نهايت سينما و فيلمهاى ايرانى آنها را نجات مىدهد. در زمانى گفته مىشود كه فيلمهايى كه به جشنوارههاى خارجى راه پيدا مىكنند به سياهنمايى مىپردازند، اما اكنون مىبينيم كه بعد از سىسال همه سينماى ايران را نشناختهاند و حال بحث مطالبات خود ما مطرح است. اگر اكنون به من بگويند كه در يازده فيلم قبلى خود، مردم را تا چه اندازه ديدهاي، پاسخ قانعكنندهاى ندارم. او ادامه داد: به نظر مىرسد كه سينماى ما به شدت در يك نقطه درياگونه مانده و حال اينكه چرا سينما در اين نقطه متوقف شده است جاى سوال دارد. او اين كارگردان در ادامه بهرهمندى از تجهيزات تكنولوژيك را از ديگر نكات مهم خواند و گفت: سينما اگر درست باشد، در هر شرايطى ماندگار است. اما در كشورهاى ديگر هزينههاى بسيار گزافى براى اين هنر خرج مىشود و در ايران محدوديتها موجب شده است كه ساخت فيلمهايى درباره مثلا «كليله و دمنه» و ساير شاهكارهاى ادبى در حد حسرت بماند و اين بخشى است كه بايد دولت سخت افزار آن را فراهم آورد تا بعد فيلمسازان در مورد نرمافزارى آن وارد عمل شوند. صدرعاملى گفت: در هيچ كجاى دنيا، عمر مديريت فرهنگى كمتر از 15 سال نيست. سينما به گونهاى است كه هر تماشاگر اجازه دارد درباره آن اظهارنظر كند و بعد در نهايت مديران فرهنگى به صدور رأى درباره آن مىپردازند.
چهارشنبه|ا|30|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 331]