واضح آرشیو وب فارسی:ايران: يادداشتي از آيتالله سيد محمدتقي حكيم فلسفه قيام امام حسين(ع)
الذين امنواوها جروا و جاهد وا في سبيلالله با موالهم و انفسهم اعظم درجئ عندالله و اولئك هم الفائزون. سوره توبه آيه 20
آنان كه ايمان آوردند و هجرت كردند و با اموال و جانهاي خود در راه خدا جهاد نمودند، نزد خداوند درجه بزرگتري دارند و آنان رستگارانند.
بدون شك انقلاب پيامبر اسلام(ص) يك رويداد عظيم تاريخي است كه نظير آن در تاريخ ديده نشده است و براي به ثمر رسيدن آن، جنگها و زحمتهاي فراوان كشيده شد. ولي پس از رسول اكرم(ص) قدرت طلبان منافق رفتهرفته اين انقلاب را از مسير اصلي جدا كردند، حكومت ننگين بنياميه روي كار آمد و كار به جايي رسيد كه رهبر مسلمانان شخصي به نام «يزيد» شد كه علناً شراب ميخورد و هرگونه ظلم را بر حق طلبان و بينوايان روا ميداشت. در نهايت، توفان سياه اين خاندان ناپاك ميتوانست تمام ميوهها، گلها، غنچهها و شاخ و برگهاي دين مقدس اسلام را آن هم به نام اسلام از بين ببرد. در اين موقعيت لازم بود رادمردي عالم، شجاع، بزرگ و فرزند روح و جسم پيامبر(ص) با ياراني استوار و شهادتطلب، قهرمانانه برخيزند و در برابر اين توفان سياه بايستند و سعادتمندانه خون خود را ايثار كنند تا اين حكومت ننگين واژگون شود. آن رادمرد بزرگ، امام حسين(ع) بود كه بزرگترين و عميقترين انقلاب را پديد آورد و با خون پاك خود و عزيزانش آن را امضا كرد و با ايشان و انقلاب، پس از مدتي، حكومت ننگين يزيد و امويان را واژگون نمود. و در طول تاريخ، انقلابها آفريد و دين اسلام را زنده نمود. انقلابي كه همچنان بر پيشاني تاريخ و جهان ميدرخشد و جانها را به جوش و خروش در ميآورد و عرش و فرش را روشن ميسازد و موجب سر بلندي و سرافرازي انسانها ميشود.به قول علامه شهيد آيتالله سيد محمدباقر صدر: «اين شهادت و فداكاري حسين(ع) به خاطر دفاع از مسلمانان در هر زمان هر مكان بود، بهخاطر دفاع از امتي بود كه طاغوتهاي زمان ميخواستند اراده و آزادي را از آنها بگيرند و انقلاب و خيزش احساسي وجود آنان را در نطفه خفه كنند. سرور شهيدان حسين(ع) با خون خود، انقلاب دروني و احساسات امت را به حركت درآورد و با پايمردي خود تا سرحد شهادت، اراده امت را تقويت كرد و سرانجام با پديدار ساختن انقلاب عظيم كربلا، احساسات ملت مسلمان را به جوش و خروش انداخت.»كاري كه حسين(ع) كرد و جانبازيي كه در راه ايمان و عقيده به وجود آورد، ميتوان گفت همتايي در تاريخ بشريت ندارد. چه بسا اشخاصي كه در راه خدا و در راه ايمان و عقيده خودكشته شدند و چه بسا اشخاصي كه با ميل و رغبت براي حفظ مبادي بلند و اصول پاك زندگي، از لذات مادي دنيايي گذشتند. پرهيزكاري وايمان در راهحق را بر خوشيهاي زندگي برتري دادند ولي هيچكدام حسين(ع) نشدند و هيچ كدام با اين دلاوري و مردانگي پرهيز كارانه رو به آفريدگار نياوردند.حسيني كه نه تنها زر و جاه و مقام را به هيچ شمرد، بلكه مرگ عزيران خويش را در راه حق و آزادي و پروردگار ناچيز گرفت. با اين همه باز هم حسين(ع) تسليم يزيد نشد و به همه نشان داد كه آدمي ميتواند خليفه و جانشين خدا بشود. از آغاز آفرينش بشريت تا حال ميليونها نفر عمر 57 ساله كردند و بهسان برگهاي پائيزي چنان فرو ريختند كه اثري از وجود آنها باقي نماند. ولي يك عمر 57 ساله حضرت حسين(ع) چنان شور و غوغايي در جهان به سود حق و حقيقت و به زيان ستمگري و شقاوت برانگيخت كه كمتر كسي بر آن آشنا بود. تا جايي كه همه دلها و همهانديشهها را بهطرف خود معطوف نمود.سراسر زندگي حضرتش همه عبرت آور و پند دهنده و آموزنده بود و به آدمي آموخت كه شرف و حيثيت او در آزادمردي و مقاومت در برابر پليديها و ستمگري است.
پنجشنبه|ا|22|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 177]