واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: مدير گروه زن و خانواده پژوهشكده باقرالعلوم(ع) مطرح كردظهور نشانه هاي بازگشت جامعه به ارزشهاي اسلامي در ازدواج
حجت الاسلام جعفر حق شناس مدير گروه زن و خانواده پژوهشكده باقرالعلوم(ع) از ظهور نشانه هاي بازگشت جامعه به سنت هاي اسلامي در زمينه خانواده خبر داد و دلايل بالا رفتن سن ازدواج در جامعه و افزايش تجرد را بيان كرد.
چند روز پيش نيز حضرت آيت ا... خامنه اي در نشست انديشه هاي راهبردي با موضوع زن و خانواده، ازدواج را امر مقدسي برشمردند و اظهار داشتند:« ازدواج يك تقدسي دارد از نظر ادياني كه حالا من مي شناسم... غالبا مراسم ازدواج يك مراسم مذهبي است... اين جنبه قدسي را نبايد از آن گرفت گرفتن جنبه قدسي به همين كارهاي زشتي است كه متاسفانه در جامعه ما رايج شده است». ايشان در ادامه به مهريه هاي سنگين و تشريفات زائد اشاره كردند و آن ها را مخل جنبه قدسي ازدواج دانستند. اين در حالي است كه بنابر برخي آمار، آمار تجرد در كشور افزايش يافته و سن ازدواج بالا رفته است به نحوي كه بر طبق گفته مسئولان ۳۰درصد جوانان مجرد در خانه هاي مجردي زندگي مي كنند(البته با احتساب تعداد دانشجوياني كه در خوابگاه ها زندگي مي كنند.) در گفت و گو با حجت الاسلام سيدجعفر حق شناس از كارشناسان مسائل خانواده پيامدهاي بالا رفتن سن ازدواج و افزايش تجرد را تحليل و نگاه اسلام به مسئله ازدواج را بررسي كرديم .
اسلام درباره زندگي مجردي چه تفكر و نگرشي دارد؟
به طور كلي اسلام، تجرد و تنها زيستن را نكوهش كرده است و امري نامطلوب مي داند. از نظر اسلام صحيح نيست كه انسان مجرد زندگي كند مگر اين كه در شرايط ويژه و خاصي قرارداشته باشد و مجبور باشد زندگي مجردي را تحمل كند. تجرد براي كساني كه در سن ازدواج قرار دارند، به شدت مذمت شده است. حتي اسلام از كساني كه در سن جواني قرار ندارند اما مجرد هستند يا همسران خود را به دلايلي از دست داده اند، مي خواهد كه زندگي مجردي را كنار بگذارند و ازدواج كنند.
در حديثي از امام معصوم(ع) آمده است كسي كه مي خواهد خداوند را پاك از گناهان خويش ملاقات كند بايد ازدواج كند. همچنين در حديث ديگري آمده است كه در اسلام بنايي محكم تر از ازدواج بنا نشده است. در روايتي هم گفته شده است: مومن پس از اسلام فايده اي بهتر از همسر خوب نبرده است.
علت توجه اسلام به ازدواج آن است كه تنها زيستن و تجرد، عوارضي براي انسان به دنبال دارد كه نه تنها خود فرد بلكه كل جامعه را درگير مي كند.
به نمونه هايي از اين پيامدها اشاره مي كنيد؟
مهم ترين پيامد تجرد، مشكلات و انحرافات و فشارهاي جنسي است چون خداوند به طور طبيعي در وجود انسان كشش ها و تمايلات جنسي را قرار داده و ازدواج هم راه صحيح پاسخگويي به اين نياز است. وقتي اين نياز به موقع تامين نشود، فشارهاي رواني بر انسان وارد مي شود كه اگر انسان بخواهد پاكدامن باشد، اين فشارهاي سنگين را تحمل مي كند و در نتيجه تحمل اين فشارهاي سنگين، آرامش رواني خود را از دست مي دهد.
كساني هم هستند كه نمي خواهند پاكدامن زندگي كنند. اين گروه به انواع و اقسام آلودگي هاي جنسي و فساد و فحشا مبتلا مي شوند كه اين روند بر كل جامعه تاثير مي گذارد و سلامت رواني آن را به خطر مي اندازد؛ با ناامن شدن جامعه، نگاه ها و رفتارهاي ناسالم پديد مي آيد. ارسال پيامك ها و بلوتوث هاي نامناسب از عوارض ناامن شدن حريم جامعه است. حتي برخي افراد در گفتار هم اين حريم را حفظ نمي كنند.
آرايش هاي تند و خودنمايي و پوشيدن لباس هاي چسب توسط دختران، افزايش تمايلات جنسي دختران و پسران در محيط هاي آموزشي و غيرآموزشي از عوارضي است كه انحرافات جنسي در جامعه پديد مي آورد.
آمار تجردگرايي در جامعه ما كه اسلامي نيز هست به شدت بالا رفته و نگران كننده است به خصوص در كلان شهرها اين معضل به وضوح خود را نشان مي دهد. چه دلايلي را مي توان براي افزايش تعداد مجردان برشمرد؟
افزايش آمار مجردان يعني جواناني كه در سن ازدواج قرار دارند از سال ها پيش در كشور ما روند صعودي به خود گرفته است؛ به خصوص همان طور كه شما هم اشاره كرديد در شهرهاي بزرگ كه مهاجرپذير نيز مي باشد اين مشكل مضاعف است. اين عامل دلايل گوناگوني دارد كه مهم ترين آن موانع سنگين و سخت و پرهزينه ازدواج در جامعه ماست كه برخي از اين موانع و مشكلات واقعي و عيني و بخشي نيز ذهني و غيرواقعي است. از جمله مشكلات واقعي ازدواج كه در جامعه ما وجود دارد بيكاري جوانان و نداشتن درآمد، فراهم نبودن تسهيلات براي ادامه تحصيل، نداشتن مسكن، سربازي و... است.
هر يك از اين مشكلات كافي است كه يك جوان نتواند ازدواج كند. در حالي كه در جامعه ما خيلي از جوانان همه اين مشكلات را با هم دارند.دسته ديگري از مشكلات هم ذهني است كه ما خودمان آن ها را به وجود آورديم و گرنه مانع ازدواج نيست مثل اين كه كسي فكر مي كند تحصيل مانع ازدواج است يا مراسم ازدواج بايد خيلي با تشريفات زياد برگزار شود يا جهيزيه بايد آن چناني باشد و... در حالي كه در كشورهاي غربي و حتي در كشورهاي همسايه ما، مراسم ازدواج به مراتب ساده تر برگزار مي شود.
ضمن اين كه بايد اعتراف كنيم، يكي از دلايل مهم پايين بودن آمار ازدواج در سطح جامعه فراهم بودن زمينه ارضاي ميل جنسي به خصوص از راه هاي غيرشرعي است.
در جامعه ما روابط آزاد و بي قيد و شرط، نگاه ها و رفتارهاي كاملا آزادانه، هم نشيني ها، دوستي هاي دختر و پسر و خيلي از موارد ديگر،زمينه را براي تلذذات فردي حداقل براي بخشي از مجردان و حتي غيرمجردان در سطح جامعه ايجاد كرده است. اين موارد در ميان كساني كه خود را تابع شرع و اخلاق نمي دانند بسيار ديده مي شود. همان اتفاقي كه از مدت ها پيش در دنياي غرب نيز روي داده است.
فرهنگ ازدواج نيز در جامعه ما نيازمند اصلاحاتي است به ويژه اين كه برخي خانواده ها گمان مي كنند فرزندشان حتما بايد تجربه هاي خيلي زيادي داشته باشد تا ازدواج كند يا خيلي از شرايط ديگر بايد براي ازدواج او فراهم باشد و به اين بهانه ازدواج فرزندشان را به تاخير مي اندازند.
يكي از علت هاي مهم ديگر افزايش تجرد در جامعه ايران جابه جايي ارزش ها در سطح جامعه است. به عنوان مثال در فرهنگ اسلامي و در جامعه سنتي ما، همسرداري و مادري و خانه داري ارزش و جايگاه بسيار رفيعي داشت و يك زن به دليل اين كه رسالت مادري و انسان سازي را بر عهده داشت، مورد احترام جامعه بود. در حالي كه اين جايگاه هم اكنون در جامعه ما متزلزل شده است، به همين دليل خانواده ها تمايل دارند فرزند كمتري داشته باشند يا اصلا فرزندي نداشته باشند يا اگر دختري ازدواج مي كند تمايل دارد فرزنددار شدن خود را به تاخير اندازد چون احساس مي كند فرزند براي او دردسرساز و سخت است. در مقابل تحصيلات عاليه و شاغل بودن براي زنان جامعه ارزش شمرده مي شود و يك خانم ترجيح مي دهد به جاي اين كه خانه داري و تربيت فرزند را به عهده گيرد، وارد جامعه شود، تحصيل كند يا شغل داشته باشد. اگرچه تحصيلات عاليه يا شغل در ذات خود بد نيست ولي اين روند موجب شده است جامعه ما از اين ناحيه به شدت آسيب پذير شود. گاهي زنان ما شغل هايي را در سطح جامعه انتخاب مي كنند كه اصلا مطلوب و شايسته آن ها نيست و با لطافت هاي روحي و احساسات دروني آن ها سازگار نيست. بدتر اين كه گاهي اين اشتغال به دليل كسب درآمد هم نيست بلكه جنبه اجتماعي و روان شناختي دارد.
وقتي زن از جايگاه و نقش واقعي خود فاصله بگيرد اين آسيب دامن جامعه را مي گيرد، همين دليل است كه در سال هاي اخير خانواده ايراني در معرض آسيب هاي فراواني قرار گرفته و كاركردهاي اصلي خود را از دست داده است.
يك زن بايد زن باشد و زنانگي كند. بايد زمينه اي فراهم باشد تا او شخصيت واقعي و استعدادهاي خود را به اثبات برساند. در سايه بارور ساختن اين استعدادهاست كه يك خانم بانشاط و بالنده مي شود وگرنه زن با مرد شدن به آرامش دست نمي يابد.
با توجه به مسائلي كه گفتيد حال چه بايد كرد؟
در درجه اول خود خانواده ها را بايد بيدار كرد تا آ ن ها متوجه شوند كه افزايش تجردگرايي در سطح جامعه چه عواقبي مي تواند براي همه افراد جامعه و نهاد خانواده داشته باشد.
اگر به اين آسيب ها توجه نشود اين معضلات دامن همه افراد را مي گيرد.در درجه دوم دولت و مسئولان بايد عواقب و پيامدهاي اين وضعيت را به درستي دريابند و درباره آن هم هشدارهاي لازم را به جامعه بدهند و هم در سياست گذاري هاي كلان جامعه به اين مسائل به طور جدي توجه كنند.
اما با همه اين معضلاتي كه شرح دادم نبايد نااميد بود، آينده چندان تيره و تار هم نيست اگر چه مادر وضعيت نامطلوبي قرار داريم اما نشانه هايي از بازگشت به سنت ها و ارزش هاي اسلامي در زمينه ازدواج و خانواده در حال آشكار شدن است. در بسياري از موارد كه با جوانان اين جامعه صحبت مي كنيم رگه هاي قوي از اعتقادات اسلامي را در وجود آن ها مي بينيم كه اميدوار مي شويم. ما تجربه غرب در زمينه زن و خانواده را پيش چشم خود داريم خود غربي ها متوجه اشتباهاتشان شده اند و پديده اي هم اكنون در غرب به وجود آمده است به اسم «موج بازگشت زنان به خانه» البته خيلي زمان لازم است تا آن ها به مسير اصلي بازگردند اما تجربه آن ها مي تواند درس عبرتي براي ما باشد.
چهارشنبه|ا|21|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 182]